هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

کرامتى از میرزاى قمى قدس سره‏ ،به قم برو و امانت خود را از میرزاى قمى بگیر.

 کرامتى از میرزاى قمى قدس سره‏

مرحوم شیخ محمود عراقى(1) که از شاگردان مبرز شیخ انصارى(2) بوده است. در قسمت پایانى کتاب دارالسلام قصه هایى را با ذکر سند در احوال فقها و علما آورده است که سند بعضى از آنها شیخ انصارى و ملا احمد نراقى(3) است. یکى از این ماجراها مربوط به میرزاى قمى است که شیخ انصارى عصر او را درک کرده است؛ چرا که شیخ انصارى متولد 1214 قمرى است و میرزاى قمى 1231 چشم از جهان فرو بست؛ به عبارت دیگر وقتى میرزاى قمى رحلت کرد، شیخ جوانى هفده ساله بود.

شیخ محمود عراقى در کتاب دارالسلام آورده است که شخصى از راه دریاى عمان عازم حج بود. در بین راه همیان پول خود را درآورده و محاسبه مى‏ کرد که چه مقدر از پول‏هایش خرج شده و چه مقدار مانده است. در همین حال متوجه مى‏ شود که شخصى از طبقه بالاى کشتى او را مى‏ پاید. چند لحظه بعد همان شخص از بالاى کشتى شروع به داد و فریاد کرد که همیان پول مرا دزدیدند، پلیس کشتى آمد و پرس و جو را آغاز کرد. او نشانى و مشخصات همیان این زائر بیت اللَّه الحرام را به آنها داد، که رنگش چنین است و این مقدار پول داخل آن است. آن زائر دید دقیقاً مشخصات همیان او را مى‏ دهد و مى‏ خواهد از این طریق پول‏هایش را به چنگ آورد.

  ادامه مطلب ...

خواستن خالصانه‏ ،به حق امیرالمؤمنین برگرد

 خواستن خالصانه‏

ماجرایى واقعى نقل شده است که: «شخصى روحانى در عصر مرحوم آخوند یا مرحوم سید محمد کاظم یزدى، از نجف اشرف به مسجد سهله (که در صحرا قرار داشت) مى‏رفت تا عبادت کند. او شب را تا به صبح در آن جا ماند. آن شب، مهتابى بود و او در حال عبادت، که ناگهان احساس کرد صداى غریبى از نزدیکى مسجد به گوش مى‏رسد. کمى که دقت کرد دریافت که صداى حیوان درنده‏اى است و پس از اندکى شیرى را دید که به سرعت وارد مسجد سهله شد و از پله‏ها بالا رفت و در مقابل او قرار گرفت. مرد روحانى که سخت ترسیده بود، با فریاد به شیر گفت: «به حق امیرالمؤمنین برگرد». شیر نیز از همان راهى که آمده بود بازگشت».
«توجه کنید، شیر گرسنه بود و طعمه هم آماده، ولى با یک خواستن خالصانه، شیر برگشت. براى رسیدن انسان به چنین مرحله‏اى واقعاً نیاز به کار و تلاش است».

این‏ [پدیده گدایى] چیست؟گدایى در حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام سابقه نداشته است.

 این چیست؟

در تاریخ آمده است:
«پیر مردى نابینا در کوچه و بازار از مردم درخواست کمک مالى مى‏کرد تا روزگار بگذراند. چون امیرالمؤمنین‏ علیه السلام او را دیدند پرسیدند:

ما هذا؟

این‏ [پدیده گدایى] چیست؟

و نفرمودند:

من هذا؟

این کیست؟

بلکه فرمودند:

این چیست؟

حاکى از این‏که پدیده گدایى در حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام سابقه نداشته است.

گفتند:

یا امیرالمؤمنین، او نصرانى است!

حضرت فرمود:

او را [که جوان و توانمند بود] به کار گرفتید، حال که پیر و فرتوت شده و از کار افتاده است از انفاق به او دریغ مى‏ ورزید؟

هزینه زندگى او را از بیت المال تأمین کنید.(1)


 1) وسائل الشیعه، ج 15، ص 66.

تقدس واقعى ،امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان ریاست ظاهرى، در سال فقط یک روز گوشت میل مى‏ فرمودند

تقدس واقعى

نقل است که امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان ریاست ظاهرى، در سال فقط یک روز گوشت میل مى‏فرمودند، زیرا چنان‏که گفتیم خداى متعال بر پیشوایان عادل فرض فرموده است که خود را با ناتوان‏ترین و تهى‏دست‏ترین افراد بسنجند و به مانند آنان بخورند و بپوشند. روزى حضرت وارد منزل شدند، دریافتند که در خانه‏شان گوشت سرخ مى‏کنند، وقتى در این باره جویا شدند به ایشان عرض کردند: بستگان عیالتان گوسفندى کشته‏اند و مقدارى از گوشت آن را براى ایشان فرستاده‏اند. حضرت فرمودند:
«فکلوا هنیئاً مریئا(1)؛ پس بخورید، نوش جان‏تان باد».
«این قبیل روایات که ناظر به سیره نورانى امامان بزرگوار ماست، نشان مى‏دهد که زاهد حقیقى اگر به مولاى متقیان علیه السلام تأسى مى‏کند نباید اطرافیانش را به زهد وادارد و بر خانواده خود سخت بگیرد».


 1) الاختصاص، ص 153.

ظرفیت دانستن اسم اعظم‏،مدت‏ها به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شده، از حضرتش مى‏ خواستم

 ظرفیت دانستن اسم اعظم‏

یکى از علما - که خدایش رحمت کند - براى من نقل کرد: «مدت‏ها به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شده، از حضرتش مى‏ خواستم تا اسم اعظم را به من بیاموزد و هر بار نیز متعهد مى ‏شدم که حتى اگر گرسنه بمانم، از آن براى خود استفاده نکنم و فقط براى حل مشکل مردم آن رابه کار برم. در سفرى با کالسکه از نجف اشرف به کاظمین مى‏ رفتیم. در کنار من شخصى نشسته بود که بیان و حرکاتش از تدیّن او حکایت داشت.
راهى که به کاظمین منتهى مى‏شد، از حله(1) مى‏ گذشت. چون به حله رسیدیم و کالسکه بر روى پل رسید، ناگهان به سمتى متمایل شد و سواران به رودخانه افتادند. من توانستم با سختى فراوانى و با فاصله‏ اى که از محل سقوط در رودخانه داشتم خود را نجات دهم. در همین حال شخصى را در رودخانه دیدم که تنها مقدارى از سرش از آب بیرون بود. او به سختى نفسى همراه با ناله کشید و به زیر آب رفت. از صدا او را شناختم، او همان همسفر متدین من بود که در کالسکه کنارم نشسته بود. من که نمى‏توانستم او را نجات دهم و او در حال غرق شدن بود، رو به سمت نجف کردم و به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کردم:
آقا امیرالمؤمنین، اسم اعظم را براى چنین موقعیتى و نجات این مرد متدین مى‏ خواستم.
سپس مردم را براى نجات او به یارى خواستم.
عده‏اى جمع شدند و او را از آب بیرون کشیدند. اقدام‏هایى براى نجات او صورت گرفت و شکم او را که از آب پر شده بود تخلیه کردند. کسانى که شاهد وضعیت او بودند، کار وى را تمام شده خواندند و عده‏اى او را زنده مى‏دانستند. در نهایت همگى او را رها کردند و رفتند. من مقدارى آب قند تهیه کرده، آن را به تدریج و قطره قطره در دهان آن مرد مى‏چکاندم. سرانجام نفسى کشید و پس از مدتى حال طبیعى خود را به دست آورد.
همان شب در عالم خواب کسى به من گفت: هیچ میدانى او اسم اعظم را بلد بود؟
از خواب بیدار شدم و به این نتیجه رسیدم که ظرفیت چنین موهبتى را ندارم. چرا که تا واپسین لحظه زندگى حاضر نبود از اسم اعظم که در اختیار داشت براى نجات جان خود استفاده کند».


 1) شهر حله حدود سیصد سال مرکز مهمترین حوزه علمیه شیعه بود. ابن نما، سید بن طاووس، ابن ادریس، محقق حلى، ابن فهد، فخرالمحققین و علامه حلى از عالمان و فقیهان بزرگ حله به شمار مى‏روند. از وسط این

رعایت حد ،حضرت فرمودند: خود را با من مقایسه نکن.انسان نباید در هیچ کارى حتى عبادت زیاده روى کند

 رعایت حد

برادر یا عموى همام خدمت امیر مؤمنان علیه السلام رسید و گفت:
یا امیرالمؤمنین، همام زن خود را ترک کرده، پوستینى پوشیده و به عبادت مشغول شده است.
حضرت او را خواستند و به او فرمودند: «یا عدىّ نفسه؛ اى دشمن خود».
همام عرض کرد: شما که خود این همه عبادت مى‏ کنید، چرا مرا با این عبارت مى‏ خوانید؟
حضرت فرمودند: خود را با من مقایسه نکن.
 
ادامه مطلب ...

روزنه‏اى به تاریخ ، رئیس بزرگ‏ترین حکومت روى کره زمین

روزنه‏اى به تاریخ

امیرالمومنین علیه السلام در زمان خود رئیس بزرگ‏ترین حکومت روى کره زمین بودند که در حال حاضر نظیر چنین حکومتى را که بر اکثر کره زمین حکومت کند در جهان نداریم. حکومت امیرالمومنین علیه السلام از همه حکومت‏هاى امروز گسترده‏تر بوده است. این داستان مربوط به زمانى است که امیرالمومنین علیه السلام رئیس حکومت بودند.
 
ادامه مطلب ...

علم امام علیه السلام‏،همه مسائل براى من درست مانند تعدادِ انگشتانِ دست روشن است.

علم امام علیه السلام‏

شخصى از حضرت امیر مؤمنان على علیه السلام پرسید: چگونه است که هر چه از شما مى‏پرسند، بدون درنگ پاسخ مى‏دهید؟ حضرت از آن شخص پرسیدند: انگشتان دست من چند تاست؟ فورا جواب داد: پنج تا. حضرت فرمودند: چرا مقدارى براى پاسخ دادن فکر نکردى؟ عرض کرد: یا امیر مؤمنان، پاسخ بسیار واضح است. حضرت فرمودند: همه مسائل براى من درست مانند تعدادِ انگشتانِ دست روشن است.

پاسخ شیخ بهایی(ره) به شعر یک سنّی


در طول تاریخ پس از وقایع غصب حق أمیرالمؤمنین(ع) و ظلم به حضرت زهرا(س)، میان علما و شعرای شیعه و سنی بحث و مناظره‌‌ و مشاعره‌‌‌‌های فراوانی واقع شده است.

در ادامه مطلب، شعری که یکی از ناصبی‌ها در مورد برائت از خلفا سروده و جواب مرحوم شیخ بهائی(ره) به او را بخوانید.


ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﯾﯽ(ﺭﻩ) ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﺎﺻﺒﯽﺩﺭ مورد ﺑﺮﺍﺋﺖ و بیزاری ﺍﺯ ﺧﻠﻔﺎ ﺷﻌﺮﯼ ﺳﺮﻭﺩﻩ است.

شعر آن ناصبی این است:

 

ادامه مطلب ...

داورى ،روزى امیر مؤمنان على علیه السلام در ایام خلافت از جایى مى‏گذشت

 داورى

روزى امیر مؤمنان على علیه السلام در ایام خلافت از جایى مى‏گذشت. کودکان در حال بازگشت از مکتب خانه بودند، لوح‏هاى خود را (تخته‏هایى که بر آن مى ‏نوشتند) به امیرالمؤمنین علیه السلام نشان داده، از حضرت خواستند در مورد نوشته‏ هاى آنان داورى کند و زیباترین را بر گزیند... امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ به درخواست چند کودک که حضرتش را به داورى خواسته بودند [پاسخ داد، آن‏گاه‏] فرمود:


«...أما إنها حکومة، والجور فیها کالجور فى الحکم...؛

(57) اما این مطلب نیز قضاوت است و ستم در این مورد، همانند ستم در داورى است».

«از نظر امیرالمؤمنین علیه السلام این داورى با قضاوت میان دو مدعى بر سر یک خانه، ملک یا چیزى دیگر هیچ تفاوتى ندارد. اگر این آموزه قرآن و منطق غدیر در تمام سى سال پس از شهادت رسول خدا صلى الله علیه وآله حاکم مى‏شد، بى‏تردید جهان، تمام والایى‏ها و خوبى‏ها و فضایل انسانى را به دست مى‏آورد». 


 1) کافى، ج 7، ص 268، حدیث 38.

مراتب دادگرى‏

مراتب دادگرى‏

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حتى در برخورد با پیروان دیگر ادیان نیز مراتب دادگرى را رعایت مى‏فرمودند. ایشان هنگامى که رئیس بزرگ‏ترین حکومت زمین بودند، با مردى یهودى، بر سر زرهى اختلاف کردند و مرافعه نزد قاضى بردند. حضرت در دادگاهى که قاضى آن از قِبل ایشان منصوب بود، محکوم شد و قاضى به سود آن یهودى حکم کرد. بعد یهودى اقرار کرد که حق با امیر مؤمنان على علیه السلام است و شهادتین را بر زبان جارى کرد و مسلمان شد.(1)
«در کجا شنیده‏ایم که حکمران قدرتمندى در دادگاهى که در قلمرو کشور پهناورش باشد، در برابر شهروندى از اقلیت‏هاى دینى، محکوم شود و تن به حکم قاضى دهد؟». 


 1) بحارالانوار، ج 41، ص 56 - 57.

خانه دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام‏ ،وقتى ابوبکر مُرد سه خانه از خود بر جاى گذارد

خانه دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام‏

در تاریخ آمده است: «مردى وارد کوفه شد و از یکى از مسلمانان سراغ خانه رئیس مسلمانان را گرفت. خانه حضرت امیر مؤمنان على‏ علیه السلام را به او نشان دادند. در رویارویى با امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت گفت: این خانه و اثاث از آن شماست؟!
حضرت فرمود: اثاثیه دیگر را به خانه دیگر فرستادم.
منظور حضرت خانه آخرت بود.
آن مرد از نزد حضرت خارج شده، از مردم مى پرسید: خانه دیگر امیرالمؤمنین علیه السلام کجاست؟
 
ادامه مطلب ...

آموزه ‏اى بزرگ ،امیرمؤمنان على علیه السلام ریاست بزرگ‏ترین کشور را دارا بود

آموزه ‏اى بزرگ

یکى از خوارج نزد امیر مؤمنان علیه السلام آمد و به حضرت عرض کرد:
«إتّق اللَّه فإنّک میّت؛(1) از خدا بترس، چرا که روزى مى ‏میرى».
در آن زمان امیرمؤمنان على علیه السلام ریاست بزرگ‏ترین کشور را دارا بود، ولى با این قبیل معترضان با مهربانى برخورد مى ‏کرد. این آموزه ناب را باید با ارزش‏ها و هنجارهاى حاکمان امروز مقایسه کرد. یکى از خلفا اعلام کرد اگر کسى به من بگوید: «اِتّق اللَّه» گردنش را مى ‏زنم!
«به نام خلیفه رسول خدا صلى الله علیه وآله این‏گونه با مردم عمل مى ‏کردند. حضرت امیرعلیه السلام «مع القرآن» است ولى آنها ضد قرآنند. امروزه در دنیا چه کسى مى ‏تواند چنین سخنى را به یک مسئول کوچک بگوید، چه برسد به مسئول بزرگ؟ تا آنجا که در دنیا قوانینى وضع مى ‏شود که اگر به فلان کس اهانت کردند جرم دارد. اینها کجا و آن روش و سلوک حضرت کجا؟».


 1) بحار الانوار، ج 42، ص 195.

مالک اشتر، الگوى مجامله و گذشت ،فرمانده ارتش بزرگ‏ترین کشور روى زمین،فرمانده دلاور و شجاع لشگر مولا

مالک اشتر، الگوى مجامله و گذشت

در مجموعه ورّام بن ابى فراس ماجرایى بدین شرح درباره مالک اشتر نخعى نقل شده است: روزى مالک اشتر نخعى، فرمانده ارتش بزرگ‏ترین کشور روى زمین، در حالى که پیراهنى از کرباس بر تن داشت و عمامه‏ اى از بقیه پارچه پیراهنش بر سر بسته بود از جایى مى ‏گذشت. شخصى براى خوشامد دیگران و تفریح و خنده یک هسته خرما یا ریگى (بندقه) به طرف او پرتاب کرد، مالک اشتر او را دید، اما توجهى نکرد و به راهش ادامه داد. پس از رفتن مالک مردم به آن شخص گفتند: آیا فهمیدى او که بود؟ گفت: نه. گفتند: او فرمانده ارتش اسلام و یار و یاور امیر مؤمنان على علیه السلام است. واى به حالت! چرا این بى‏ حرمتى را مرتکب شدى؟ باشنیدن این سخن لرزه بر اندام آن مرد افتاد و به دنبال مالک دوید تا آن‏که او را در مسجد در حال عبادت دید. در گوشه ‏اى منتظر ماند تا نماز مالک اشتر تمام شد. پس از آن به پاى او افتاده معذرت خواهى کرد که او را نشناخته است. مالک اشتر سوگند یاد کرد که به مسجد نیامدم، مگر این‏که خواستم براى تو دعا کنم.
«باید توجه داشت مالک اشتر نخعى، فرمانده دلاور و شجاع لشگر على ‏بن ‏ابى ‏طالب علیه السلام خلیفه مسلمانان، زمانى با چنین لباس ساده ‏اى از بازار عبور مى ‏کند که فرمانده لشگر معاویه در دیباج و زر مى ‏غلطد و در مقابلش صدها نفر تعظیم مى ‏کنند و اگر کسى جسارتى به مراتب کم‏تر از این، در حق او مى‏ کرد، سزایش اعدام بود».

شب حادثه ،از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم:امیرالمؤمنین علیه‌السلام قاتل خود را می‌شناخت،حضرت امام رضا علیه‌السلام فرمود:


شب حادثه

حسن بن جهم گوید: از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم:


امیرالمؤمنین علیه‌السلام قاتل خود را می‌شناخت،
و شبی را که در آن کشته می‌شد، می‌دانست،
و با جایی که در آن به قتل می‌رسید، آشنا بود،
و چون آوای مرغابیان خانه را شنید، فرمود: آوازی می‌خوانند که در پس آن نوحه‌هایی برخواهد خاست،
و چون ام‌کلثوم به ایشان گفت: کاش امشب نماز را در خانه بگزارید و کسی دیگر را برای نماز با مردم گسیل کنید، نپذیرفت،
و آن شب جنگ‌افزارش را بر زمین نهاده بود و زیاد می‌رفت و می‌آمد،
و دانسته بود که ابن‌ملجم (لعنه الله) او را با شمشیر خواهد کشت؛
آیا این‌ها همه سبب نمی‌شد که امام بتواند از آن حادثه پیش‌گیری کند؟


حضرت امام رضا علیه‌السلام فرمود:


این‌ها همه بود، ولی حضرت در آن شب مخیّر شد که بگذارد تا مقدرّات خدای عزوجل به اجرا در آید.


مسند الامام الرضا (علیه‌السلام) 1:112



غدیر؛ روز آذین‌بسته تاریخ سیدبن‌طاووس در کتاب اقبال‌الاعمال از امام رضا علیه‌السلام چنین روایت کند:



غدیر؛ روز آذین‌بسته تاریخ


سیدبن‌طاووس در کتاب اقبال‌الاعمال از امام رضا علیه‌السلام چنین روایت کند:


چون روز رستاخیز شود، چهار «روز» را برای باریابی به محضر الهی، چونان عروسان بیارایند:


روز قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز غدیر.
در میان این چهار روز ، سه ستاره‌اند، و غدیر به ماه می‌ماند.
غدیر روزی است که ابراهیم از آتش رست، و به پاس آن روزه داشت.
روزی است که پیامبر(ص) امیرالمؤمنین علی(ع) را سرآمد مردمان کرد و برتری‌های او را نمایان فرمود و جانشینی وی را به همگان نشان داد و خدا بدین سان، دین را به کمال رساند. و رسول آن روز را روزه داشت.
غدیر روز کمال است
روز شکست شیطان است


  ادامه مطلب ...

بیزاری و برائت از دشمنان اهلبیت، مقدم بر ولایت اهلبیت است اثر و عقوبت «تهمت به دیگران» اثر و عاقبت بسیار فجیع «غیبت»


 

عنوان احادیثی که این هفته تقدیم دوستان عزیز می‌شود از این قرار است:

  • بیزاری و برائت از دشمنان اهلبیت، مقدم بر ولایت اهلبیت است
  • اثر و عقوبت «تهمت به دیگران»
  • اثر و عاقبت بسیار فجیع «غیبت»

خداوند به ما توفیق معرفت، عبادت و عمل به دستوراتش عنایت فرماید. آمین


  ادامه مطلب ...

کتابهای دفتر حضرت آیة الله العظمی وحید خراسانی ـ دام ظله العالی ، امامت آن حضرت (علیه السلام)

مختصرى از زندگانى امیرالمؤمنین علىّ بن ابى طالب (علیه السلام)


امامت آن حضرت (علیه السلام)


جانشین حضرت رسول(صلى الله علیه وآله وسلم) ، یا باید کسى باشد که داراى این مقامات مذکوره است ، یا کسى که فاقد آنها است .


ـ اگر جانشین داراى آن مقامات باشد ، فرموده پروردگار متعال که مى فرماید : ( أَفَمَنْ کَانَ عَلَى بَینَة مِّن رَّبِّهِ وَیتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ )۱ محقق شده، و آیه : ( وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِإِذَاتَلاَهَا )۲ متجلّى خواهد بود .


ـ اگر فاقد مقامات باشد ، ظلمات و تاریکى جانشین نور و روشنایى گشته ، و جاى هدایت ، ضلال و گمراهى خواهد نشست : ( قُلْ هَلْ یسْتَوِى الاَْعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِى الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ )۳ .


لذا اثبات خلافت حضرت على(علیه السلام) براى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)و نفى خلافت از غیر آن حضرت محتاج به دلیل و برهان نیست .


ولى با وجود این ، اگر چه در بحث امامت ، بیان شرایط امامت روشن ساخت که مصداق منحصر به فرد براى جانشینى رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) ، حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام)است ، در این بحث به وجوه دیگرى امامت و خلافت بلافصل آن حضرت را اثبات مى کنیم .


دو قضیه در این بحث مورد نظر است :

 

ادامه مطلب ...