هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

ندبه جمعه با طعم غدیر


بسم الله الرحمن الرحیم


اللهم عجل فی فرج ولد علی مهدی علیهما السلام


ویژه عید غدیر خم


الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین علیه السلام




ادامه مطلب ...

عـدالت اقـتـصـادی امام علی علیه السلام

 عـدالت اقـتـصـادی امام علی علیه السلام


( به امام گفتند که مردم به دنیا دل بسته‏ اند ، معاویه با هدایا و پول‏ هاى فراوان آنها را جذب مى ‏کند

شما هم ازاموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش واز تقسیم مساوى بیت المال دست

بردار تا به تو گرایش پیدا کنند )




آیا به من دستور مى ‏دهید براى پیروزى خود ، از جور و ستم درباره امّت اسلامى که بر آنها ولایت دارم ،


استفاده کنم ؟


به خدا سوگند ، تا عمر دارم ، و شب و روز برقرار است و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى‏ کنند ،هرگز چنین کارى نخواهم کرد


اگر این اموال از خودم بود به گونه‏ اى مساوى در میان مردم تقسیم مى‏ کردم تا چه رسد که جزو اموال

خداست آگاه باشید


بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند ، زیاده روى و اسراف است ، ممکن است در دنیا مقام بخشنده ی

آن را بالا برد ، امّا در آخرت پست خواهد کرد ، در میان مردم ممکن است گرامى ‏اش بدارند ،


امّا در پیشگاه خدا خوار و ذلیل است.


کسى مالش را در راهى که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غیر اهل آن نپرداخت

جز آن که خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستى آنها را متوجّه دیگرى ساخت ،

پس اگر روزى بلغزد و محتاج کمک آنان گردد ، بدترین رفیق و سرزنش کننده‏ ترین دوست خواهند بود.


برچسب‌ها: عـدالت اقـتـصـادی امام علی علیه السلام, خطبه 126 نهج البلاغه

ما نشناختیم اهل بیت (ع) را! حسرت این است:

.. ما نشناختیم اهل بیت (ع) را! حسرت این است: عمر گذشت نفهمیدیم چه داریم! گوهری داشتیم و نشناختیم و مردیم!


مردی با خنجر خون‌آلود از خرابه بیرون آمد، مردم ریختند در خرابه، دیدند یکی در خاک و خون دست و پا می‌زند.مرد را با خنجر خون‌آلود گرفتند. گفتند: تو در این خرابه چه می‌کردی؟ گفت: در این خرابه این مرد را کشتم. بردند با خنجر خون‌آلود در محضر امیر المؤمنین؛ اقرار کرد: یا علی! کشتم این مرد را.دستور داد ببریدش برای قصاص. تا بردند یکی دوان دوان آمد، گفت: دست نگه دارید.


شمشیر را متوقف کردند که گردنش را بزنند. گفت: قاتل منم؛ او را به ‌خطا گرفتید. مردم وا ماندند؛ او می‌گوید: من قاتلم؛ این می‌گوید: من قاتلم. برگشتند، هر دو را آورند در محضر امیرالمؤمنین.


خود سیر مطلب حکمتی دارد، خودتان دقت کنید! بعد که آوردند... مسئله دو اقرار؛ هر دو اقرار متنافیین؛ هر دو اقرار علی النفس؛ مورد اقرار یکی. این معضله چه جور باید حل بشود؟


آن کسی که باب مدینه‌ی علم است به اتفاق عامه و خاصه، گفت: هر دو را ببرید نزد فرزندم حسن بن علی، تا او نظر بدهد.


کسی که امیر المؤمنین، ‌مرجع اولین و آخرین، به او ارجاع بدهد، باید فهمید او کیست!


هر دو را آورند پیش حضرت مجتبی؛ واقعه را گفتند؛ این یکی می‌گوید: من کشتم؛ این دیگری آمده، می‌گوید: او نکشته، من کشتم. فرمود: هر دو را آزاد کنید؛ دیه‌ی آن مقتول را از بیت المال بدهید. بعد که این بیان را کرد…


این را که می‌فهمد که او چه کرد! باز حیرت اندر حیرت است! هر دو مقرّ، اما هر دو آزاد! خوب، دم نباید هدر بشود، آن هم از بیت المال. این است که باید به مسند خاتم، چنین کسی بنشیدند! اینجا است که خون گریه کنیم کم است که همچو کسی بنشیند و معاویه روی منبر به پدر او ناسزا بگوید! این است که قلبها جریحه‌دار است! این است که کسی درک نمی‌کند مصیبت چقدر بزرگ است!


بعد که واقعه به اینجا رسید، امیر المؤمنین فرزندش را احضار کرد؛ پرسید: مستندت چیست؟

خلاصه، مطلب این است: هر دو اقرار کرده‌اند، یکی نافی، یکی مثبت. این جور حل مسئله به چه حساب است؟ همه‌ی اینها مقدمه‌ی این است که مردم بفهمند جانشین بعد از او کیست! از آن وقتی که دستور می‌دهد «أقیدوه»؛ ببرید به قصاص تا منتها، مقدمه‌ی این است که نشان بدهد به مردم که آن کس که باید بر این مسند، به جای من، بنشیند، باید همچو کسی باشد.


پرسید از فرزندش که این ‌حکم را که کردی به چه حساب؟ او به کسی که خودش صاحب علم الکتاب است، گفت: پدر این شخص کسی را کشته و لکن کسی را هم إحیاء کرده. به آن قتل مستحق قصاص است؛ به این إحیاء مستحق عفو است. آن قتل و این إحیاء با هم تزاحم می‌کنند.


بعد از تزاحم، نوبت می‌رسد به حل مشکل، هر دو باید آزاد بشوند. به قانون عدم ذهاب دم مسلم هدرا، باید دیه داده بشود، دیه هم در چنین موقعی، چون مصلحت عام است، باید از بیت عام ادا بشود.


«الله أعلم حیث یجعل رسالته».


علم همچو علمی است! احاطه‌ی به دقائق همچو احاطه‌‌ای است! این جلوه علمش!


ارکان کمال بشر چهار رکن است: یک رکن علم است؛ یک رکن حلم است؛ یک رکن شجاعت است؛ یک رکن کرم و سخاوت است. علم همچو علمی!


حلم چه حلمی است؟! حلم حلمی است که وقتی جنازه‌اش را برداشتند، مروان آمد پایه‌ی تابوت را گرفت. پرسیدند: تا زنده بود، خون به دلش کردی! حالا بعد از شهادتش، پای جنازه‌اش این چنین آمده‌ای. گفت: خون به دل کسی کردم که حلمش به اندازه‌ی جبال عالم بود! آن علم! این حلم!

کرم چه کرمی است؟! ‌‌ای حسن بن علی! چه باید گفت؟! تمام بزرگان عامه و خاصه، همه این روایت را نقل کرده‌اند: اشبه الناس برسول الله حسن بن علی بن ابی طالب است. اشبه الناس برسول الله!


همه‌ی صحاح عامه متفقاً، حدیث صحیح از نظر عامه، تا برسد به خاصه! شرح داستان زیاد است:

دید یک غلامی نشسته، سگی مقابلش، گرده نانی دارد، یک لقمه خودش می‌خورد، یک لقمه را به این سگ می‌دهد. ایستاد و تماشا کرد؛ کار این غلام را دید. بعد پرسید: تو که هستی؟ گفت: غلامی هستم، مولای من صاحب این باغ است. فرمود: اینجا بنشین، تا من برگردم. رفت و برگشت، تا آمد غلام را صدا زد؛ غلام برخواست، گفت: تو را از مولایت خریدم. ایستاد گفت: سمعاً و طاعةً یا ابن رسول الله! فرمود: خریدمت اما آزادت کردم‌؛ این باغ را هم خریدم، به تو بخشیدم. این ‌هم کرمش است!


آن علمش! آن حلمش! این کرمش! آن وقت مصیبت این است:


پسر هند جگرخوار، ملعون روزگار، آن کسی که صفحات اعمال ننگین او، به قدری است که قابل حد و حصر نیست، چنین کسی بر مسند بنشیند و چنان کسی پای منبر او بنشیند.

این زندگی تمام شد، منتها کرم تنها این نبود! آنی که محیر العقول است، این است:

وقتی پاره‌های خون دل میان تشت ریخت، برادرش سید الشهداء آمد، کنارش نشست.

امام حسن را بشناسید و بشناسانید!


سید الشهداء پرسید: برادرم چه کسی با تو این کار را کرده؟ به برادرش حسین بن علی گفت: از من نپرس! کسی که با من این کار را کرده، من می‌شناسم، اما هرگز ابراز نخواهم کرد!

ای مظهر ستار العیوب! یا حسن بن علی! کسی که این جور پرده‌ی عیب قاتلش را بپوشد، آیا این جود و کرم با دوستانش چه خواهد کرد؟!


اصحاب صدر اسلام آن ها را لعن گفته اند


امیرالمومنین علیه سلام فرمودند:


خدا رحمت کند سلمان وابوذر ومقداد را،هیچ کس به اندازه ی ایشان آن دو (عمر وابابکر) را نشناخت واز آنان بیزاری نجست وآن ها را لعنت ننمود.


سلیم بن قیس ،ص921.


ولی الله آنان را لعن نموده است.



امیرالمو منین علیه السلام:


خدا عمر را لعنت کند، اگر او نبود هیچ مرد و زنی زنا نمی کرد، مگر زن و مرد شقی.


بحارالانوار، ج53، ص20.

لعن بر دشمن مولا


آنکه در فتنه گری شهره وضرب المثل است


دشمن شیر خدا بانی جنگ جمل است


ذره ای مهروی اندر دل انسان نبود


لعن برعایشه بهر دل شیعه عسل است.

مدد گرفتن


علی گویان همه نیکو سرشتند / 


همه قبل از قیامت دربهشتند / 


به وقت خلقتم خیل ملائک /


به قلبم یا علی را می نوشتند  /


علی زیبایی هر سرنوشت است /


اگر الگوشود عالم بهشت است /


علی زیباترین عشق جهان است /


علی ذکر لب صاحب الزمان است /


یاعلی حق مددی

وصف مولا


قرآن به جز از وصف علی علیه سلامآیه ندارد


ایمان به جز از حب علی علیه سلام پایه ندارد


گفتم بروم سایه لطفش بنشینم /


دیدم که علی علیه سلام نور بود سایه ندارد.



من مات علی العشق فقد مات شهید


یامرتضی علی یک نیمه رخت ءالیس صبح بعید /


نیمه دگرش ءان عذابی لشدید /


برکنج لبت نوشته یحیی ویمیت/


من مات علی العشق فقد مات شهید


نمی ارزد به یک موی امیرالمومنین حیدر


هزاران کاخ درعالم


  هزاران قصر مستحکم 


  جواهرهای دنیایی


  هزاران دست


هزاران چشم

  

    هزاران زلف چون عنبر

 

      قسم برآیه اطهر

   

    قسم برسوره کوثر


     که اینهایی که من گفتم

 

     نمی ارزد به یک موی امیرالمومنین حیدر



از سخنان زیباى مولای متقیان امیرمومنان علی علیها سلام

 مولای متقیان امیرمومنان حضرت حیدر کرار جان عالم علی علیها سلام  فرموده اند :


عبادت آزادگان


( از سخنان زیباى امام در معنى عبادت ) گروهى خداى را به امید سود مى‏پرستند و این پرستش بازرگانان است و برخى خداى را از ترس مى‏ستایند و این ستایش بردگان است و جمعى خداوند را از روى سپاس پرستش مى‏کنند و این عبادت آزادگانست .

جانم به فدای حضرت حیدر کرار

نیست مومن هرکه دارد با علی (علیه سلام )یک مو خلاف

 یار مومن شو ٫ چو ما و تابع آل عبا