هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

ساختن ضریح و بارگاه


:: ساختن ضریح و بارگاه



فؤاد: جعفر، اجازه مى دهید درباره موضوعى که مورد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت است از تو بپرسم؟[10]


جعفر: بپرس. دوست دارم که فرد، بیدار و فرهیخته باشد و از سر تحقیق و یقین مطالب را دریابد و قبول کند و نادانسته و بدون آگاهى به دنبال هر هیاهوى حاکم بر جامعه روان نباشد.
فؤاد: اگر گفته ما اهل سنت مبتنى بر حقیقت باشد، آن را مى پذیرى؟
جعفر: من در شمار کسانى هستم که به مجرد شناختن حقیقت بى هیچ تردیدى بدان تن مى دهند و از آن رو، تن به تشیع داده و این مذهب را پذیرفتم که حقیقت را در آن یافتم. تو خود نیز مى دانى که پدر، مادر، برادران و خویشان من همگى سنى مذهب هستند... بنابر این اگر گفته تو را توأم با درستى بدانم نخستین مؤمن به آن خواهم بود.
فؤاد: شما شیعیان بر روى مدفن پیامبران، امامان، صالحان و عالمان گنبد و بارگاه فراهم مى آورید و در کنار این مدفن ها نماز مى گذارید که این کار شما به طور قطع شرک است و همان سان که مشرکان بت مى پرستند، شما نیز مدفن اولیاء را مى پرستید.
جعفر: باید از تعصّب دورى جسته، واقع گرا باشیم و به جاى گوش سپردن به گفته هاى این و آن، حقیقت روشن و بدون ابهام را از کتاب خدا، سنت پیامبر صلى الله علیه و آله و سیره گذشتگان صالح مد نظر قرار دهیم.
فؤاد: درست است، من نیز بر همین عقیده هستم و دوست دارم تا با دانش و فهم و نه تقلید کورکورانه به حقیقت افکار و گفته ها پى ببرم.
جعفر: بیان دو مطلب را ضرورى مى دانم:
نخست: تنها ما شیعیان نیستیم که بر قبور بزرگان، بنایى بر پا مى کنیم، بلکه تمام مسلمانان بر مرقد پیامبران، پیشوایان و بزرگان خود ایجاد بنا مى کنند، که به عنوان مثال مواردى را نام مى برم:
ـ قبر پیامبر صلى الله علیه و آله و قبر دو خلیفه است که همچنان داراى بنایى سترگ و گنبدى عظیم هستند؛
- قبر عده اى از پیامبران، از جمله قبر حضرت ابراهیم علیه السلام که در شهر «الخلیل» اُردن قرار دارد، داراى ضریح، گنبد و ساختمانى سترگ هستند؛
ـ قبر حضرت موسى علیه السلام است که در اردن و بین شهرهاى «بیت المقدس» و «عَمان» قرار گرفته و بنایى بزرگ دارد؛
- قبر «ابوحنیفه» در بغداد از دیگر جاهایى است که همچنان آباد است و بنایى سترگ و گنبد دارد؛
ـ قبر «ابو هریره» در مصر مى باشد که زیارتگاه بوده و از ساختمان و گنبدى در خور برخوردار است؛
ـ و قبر «عبدالقادر گیلانى» در بغداد است که صحن و ضریح و گنبد دارد.
در جاى جاى کشورهاى اسلامى، قبور پیامبران و نیز مدفن پیشوایان و بزرگان مذاهب اسلامى با بناها و گنبدهایى در خور، وجود دارد و از موقوفاتى برخوردارند و در آمد موقوفه هاى یاد شده، هزینه تعمیر و نگهدارى این قبرها مى شود؛ مسلمانان با هر مذهبى نیز از آغاز به این امور علاقه داشتند و تعمیر این اماکن را مى ستودند و مردم را بدان تشویق کرده، حتى یک بار نیز مردم را از چنین کارى باز نداشته اند. بنابر این، تنها ما به ساختن بارگاه، بر روى مرقدهاى بزرگانمان، نپرداخته ایم، بلکه دیگر مسلمانان نیز با ما همراه شده، قبور پیشوایان خود را ساخته و بازسازى نموده، به زیارت آن ها مى روند.
دوم: ما شیعیان و نیز دیگر مسلمانان هنگامى که در حرم و کنار قبر یکى از اولیاى خدا نماز مى گذاریم، در واقع براى خدا نماز مى خوانیم و نه براى اولیاى خدا، چرا که [ در هر جاى این اماکن] براى نماز رو به قبله مى ایستیم و اگر نماز را براى این اماکن و خفتگان در آن مى خواندیم، لزوما باید در حال نماز رو به قبر مى ایستادیم.
فؤاد: پس چرا پشت این قبرها نماز مى خوانید و آن ها را قبله خود قرار مى دهید؟
جعفر: زمانى که پشت این قبور نماز مى خوانیم تنها و تنها قبله را در نظر مى گیریم و این قبرها به طور طبیعى و غیرارادى پیش روى ما قرار مى گیرند و هرگز قصد روى کردن به آن ها را نداریم. واگر بخواهم روشن تر بگویم، باید بگویم که چنین حالتى را مى توان به نمازگزارى تشبیه کرد که رو به قبله ایستاده است، اما ساختمانى بلند در سمت قبله و پیش روى او قرار دارد. حال نماز گزاردن در این مکان به این معناست که فرد نمازگزار ساختمان یاد شده را مى پرستد؟!
از این فراتر این که تمام عالمان اسلامى مى گویند: « نماز گزاردن به سمت قبله] حتى] در معابد مشرکان نیز جایز است، اگر چه رو به روى فرد نمازگزار بتى قرار داشته باشد که به جاى خدا پرستیده مى شود، زیرا توجه نمازگزار به خداست و نه به بت. در چنین حالتى آیا نمازگزار، بت پیش روى خود را مى پرستد؟
فؤاد: اگر ـ آن گونه که شما مى گوییدـ ساختن بنا بر قبرها شِرک نیست، چرا بر اساس فتواى عالمان حجاز، ضریح و بارگاه ساخته شده بر قبور امامان شما و اولیاء خدا را به بهانه این که شرک و عبادت غیر خداست ویران کردند؟
جعفر: تمام عالمان حجاز به این امر فتوا نداده اند، بلکه برخى از آنان، آن هم فقط در همان زمان به چنین کارى فتوا دادند. یکى از پیرمردهاى مدینه براى من نقل کرد:«زمانى که فرمان ویران کردن حرم و بارگاه قبور [أئمه بقیع] صادر شد، برخى از عالمان حجاز با این استدلال که بناء قبور شِرک نیست، بلکه از نظر شریعت اسلامى پسندیده و مستحب است، چرا که خداوند مى فرماید:
«... وَ مَن یُعَظِّمْ شَعَــئِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ «و هر کس که شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت آن [حاکى] از پاکى دل هاست»[11].
ادعاى مدعیانِ شرک بودن ساختن قبور را باطل خواندند. این عکس العمل، سبب شد تا این عالمان، طرد شده، برخى از آنان مناصب [اجتماعى و ادارى ]خود را از دست بدهند. بنابر این فقط شمارى از عالمان حجاز به شرک بودن این کار فتوا داده اند.
فؤاد: خود نیز در این اندیشه بوده ام که اگر ضریح و گنبد [نماد] شرک و حرام است، چرا مسلمانان از زمان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تا به امروز به آن پى نبرده اند و از ساختن آن و حضور در آن ها جلوگیرى نکرده اند؟ و در طول سیزده قرن نفهمیدند که این اعمال، حرام است؟
جعفر: شایان توجه است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ساختن بنا و ضریح را امضا کرده و از این کار منع نفرموده اند.
«حِجر اسماعیل» که محل دفن حضرت «اسماعیل» و مادرش «هاجر» است، بهترین گواه بر این ادعا است. مدفن پیامبرانى چون: ابراهیم علیه السلام و موسى علیه السلام از دیگر موارد بارزى است که در زمان پیامبر اسلام تا به امروز از حرم و بارگاه برخوردار بوده، اما پیامبر صلى الله علیه و آله و خلفاى او ایرادى متوجه آن نکرده و مردم را از زیارت آن ها منع نکرده اند. چنانچه ـ به حسب ادعاى برخى ـ این کار حرام و شرک مى بود، بى تردید پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمان مى داد تا آنها را ویران کنند و از زیارت آن اماکن نهى مى فرمود، اما از آنجا که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چنین کارى نکرده اند، درمى یابیم که بناى حرم بر قبر امامان و صالحان و نیز زیارت آنها و نماز گزاردن در آن اماکن جایز است.
از دیگر سو، پس از آن که رسول خدا صلى الله علیه و آله رحلت فرمود، در حجره خویش دفن و درب آن بسته شد. بدین ترتیب قبر او درون حجره اى (اتاقى) داراى چهار دیوار و سقف قرار گرفت. بنابر این اگر یکى از صحابه پیامبر  صلى الله علیه و آلهحرمت و عدم جواز چنین کارى را از آن حضرت شنیده بود، بى تردید [آن را اعلان مى کرد و] حضرت رسول صلى الله علیه و آله را در آن حجره دفن نمى کردند، یا در صورت دفن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در آن جا، واجب بود آن حجره ویران شود تا بنایى قبر را در میان نگیرد. از آن جا که صحابه و دیگر نزدیکان آن حضرت چنین کارى نکرده و آن را حرام مى دانستند، درمى یابیم که ایجاد بنا، بر قبرها نه تنها شِرک نبوده، که حرام هم نیست.
فؤاد: از این که مرا با حقیقت مطلب آشناکردى و سبب شدى تا دریابم که ساختن عمارت بر روى قبر حرام نبوده و مایه شرک نیست و تمام مطالبى که در این زمینه بیان شده سند شرعى ندارد، متشکرم.
جعفر: من نیز از این که با شناختن حقیقت بدان تن دادى و با یافتن راه هدایت در آن گام نهادى و از رهنمودهاى عقل و منطق صحیح پیروى مى کنى از تو متشکرم. از این رو مى خواهم بینش تو را در دریافت حق و شناخت دین بیفزایم؛ لذا اگر فرصت دارید، بیشتر با شما صحبت کنم.
فؤاد: شیفته گفتار حق هستم و با تمام وجود آماده ام تا به گفته هاى تو گوش دهم، هر چه مى خواهى بگو.
جعفر: در گفت و گوى ما ثابت شد که ساختن قبر اولیاى الهى جایز است و هیچ حرمتى ندارد؟
فؤاد: آرى، و من نیز در این باب با تو همراه و هم عقیده هستم.
جعفر: اینک مى خواهم بگویم که ساختن قبر اولیاى خدا و نیز نصب ضریح بر آن ها و... تماما عملى مستحب است و کسى که بدین کارها بپردازد از پاداش الهى بهره مند خواهد شد.
فؤاد: چگونه؟
جعفر: خداوند متعال مى فرماید:
«...وَ مَن یُعَظِّمْ شَعَــئِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ «و هر کس که شعایر خدا را بزرگ دارد، در حقیقت آن [حاکى] از پاکى دل هاست».[12]
بنابر این هر چه در شمار «شعایر الهى» باشد گرامى داشتن آن از نظر اسلام مستحب است.
فؤاد: درست، اما چگونه ساختن قبر اولیاى الهى در شمار «شعایر الهى» مى باشد؟
جعفر: «شعایر» به چیزهایى گفته مى شود که «دین» را در نظر جهانیان بزرگى و عظمت بخشد و نصّى [دلیلى] بر حرمت آن وجود نداشته باشد.
فؤاد: آیا این بناها و گنبدها دین را بزرگى مى بخشند؟
جعفر: آرى.
فؤاد: چگونه؟
جعفر: تردیدى نیست که ساختن قبر بزرگان اسلام و ایجاد بنا، بر آنها و نیز جلوگیرى از فرسودن و ویران شدن قبر آنها، بزرگ داشتن آنان است. به عنوان مثال، اگر فردى نهالى را کنار قبرى بکارد، این به معناى بزرگ شمردن آن مرده و احترام نهادن به او نیست؟
فؤاد: همین طور است.
جعفر: حال اگر ساختمانى با شکوه و قُبّه اى بر آن قبر ایجاد شود، بى تردید این کار بزرگ داشتن صاحب آن قبر مى باشد. پس بزرگ شمردن بزرگان دین، امامان و اولیاء، بزرگ شمردن اسلام و ارج نهادن به دین است، که این بزرگان به آن دعوت مى کرده اند و راهنماى مردم به سوى آن بوده اند. به نظر شما اگر کسى رئیس حزب یا صاحب مکتب و آیینى را محترم و بزرگ شمارد، جز این است که به آن حزب و آیین احترام نهاده است؟
فؤاد: همین طور است که مى گویى.
جعفر: بنابر این، ساختمان قبور اولیاى خدا حرمت نهادن به آنان و بزرگ داشتن خدا و مایه عزت و سرفرازى اسلام است؛ و به یک سخن هر چیزى که به وسیله آن خداوند به بزرگى یاد شود و مایه سربلندى اسلام باشد از شعایرى است که خداوند بدان فرامى خواند، آن جا که مى فرماید: «و هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت آن [حاکى] از پاکى دل هاست».
فؤاد: در این صورت ویران کردن قبر اولیاء، پیامبران و امامان، بى حرمتى به دین و کاستن از منزلت اسلام است، زیرا این کار بى حرمتى به بزرگان ماست؛ و بى حرمتى به آنان توهین به ساحت دین است و کاستن از منزلت آنان در واقع کاستن از منزلت و مقام اسلام است.
جعفر: به همین دلیل ها بود که مذهب اهل بیت علیهم السلام را برگزیدم و شیعه شدم و نام خود را از «ولید» به «جعفر» تغییر دادم. زمانى که از آراى دیگران پیروى مى کردم خود را بر حق مى دیدم، اما هنگامى که جویاى «حق» حقیقى شدم و در صدد یافتن آن بر آمدم، بدان رسیدم.
در صورتى که انسان تعصبات مذهبى را کنار گذارد و با رویى گشاده آماده پذیرش حق باشد و در صدد یافتن آن بر آید، قطعا بدان دست خواهد یافت.
فؤاد: از این پس با دیده اى حقیقت جو به دنبال یافتن حق خواهم بود و آن را هر جا و نزد هر کس که بیابم، از آن پیروى خواهم کرد. از این که مرا آگاه کردى براى همیشه از تو متشکرم. حال اجازه رفتن مى خواهم، چرا که با شخصى وعده دیدار دارم.
جعفر: بفرمایید. در پناه خدا.
فؤاد: خداحافظ.
جعفر: به سلامت.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد