هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

گریه ی همه ی کائنات بر حسین بن علی علیه سلام



گریه ی همه ی کائنات بر حسین بن علی


ابن قولویه با سند خویش از امام باقر علیه السلام روایت می کند که فرمود:

انس و جن و پرندگان و حیوانات بر حسین بن علی علیه السلام گریه کردند تا آنجا که اشکشان جاری شد. [1] .

نیز به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:

چون حسین بن علی علیه السلام شهید شد، آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و هر چه در آنها و میان آنها و روی آنهاست، همچنین بهشت و جهنم و همه ی آفریده های خدا و آنچه دیده می شود و دیده نمی شود، بر آن حضرت گریه کردند. [2] .

شیخ طوسی با سند خویش از حسین بن ابی فاخته نقل می کند:

من و ابوسلمه سراج و یونس بن یعقوب و فضیل بن یسار در خدمت امام صادق علیه السلام بودیم. عرض کردم: فدایت شوم! من در مجالس اینان حاضر می شوم و در دلم به یاد شما می افتم. چه بگویم؟ حضرت فرمود: وقتی در مجالس آنان حضور می یابی بگو «خدایا! به ما آسایش و شادی بنمایان»، آنچه را می خواهی بدان می رسی. گفتم: فدایت شوم! یاد حسین بن علی علیه السلام می افتم، هنگام یاد او چه بگویم؟ فرمود: سه بار بگو: «صلی الله علیک یا اباعبدالله». آنگاه رو به ما کرد و فرمود: چون اباعبدالله الحسین علیه السلام شهید شد، آسمانها و زمینهای هفتگانه و آنچه در آنها و بین


آنهاست و هر که در بهشت و جهنم جابجا می شود و آنچه دیده می شود و دیده نمی شود همه بر او گریه کردند، مگر سه چیز که بر او گریه نکرده اند. پرسیدم: فدایت شوم آن سه چیز که بر او گریه نکرده اند چیست؟ فرمود: بصره، دمشق و آل حکم بن عاص. [3] .

ای زراره! آسمان چهل روز بر حسین علیه السلام خون گریه کرد، زمین هم چهل روز سیاه گریه درد، خورشید چهل روز با کسوف و سرخی گریست، کوهها متلاشی و پراکنده شدند، دریاها شکافتند، فرشتگان چهل روز بر حسین علیه السلام گریستند، هیچ یک از زنان ما خضاب و روغن نزد و سرمه نکشید و شانه نزد تا آنکه سر ابن زیاد پیش ما آمد. پیوسته از او در گریه بودیم. جدم هرگاه از او یاد می کرد می گریست، به حدی که محاسنش از اشک چشمانش خیس می شد و از گریه ی او دیگران نیز گریه می کردند. فرشتگانی که کنار قبر او هستند گریه می کنند و از گریه ی آنان همه ی فرشتگانی که در هوا و آسمانند می گریند. وقتی حسین علیه السلام جان داد، جهنم چنان ناله کرد که از صدای ان نزدیک بود زمین بشکافد. وقتی ابن زیاد و یزید جان دادند، جهنم چنان خروشید که اگر خداوند به وسیله ی نگهبانان آن، دوزخ را کنترل نکرده بود، شعله اش همه ی زمینیان را می سوزاند، و اگر اجازه به آن داده می شد، همه چیز را می بلعید، لکن مأمور بود و به بند کشیده شده بود. بارها بر نگهبانان طغیان کرد تا آنکه جبرئیل آمد و با بال خود بر آن زد تا آرام شد. دوزخ هم بر حسین علیه السلام ناله و گریه می کند و بر قاتل او شعله ور است. اگر حجتهای الهی بر روی زمین نبودند، زمین واژگون می شد و همه را زیر و رو می کرد. زلزله ها جز هنگام نزدیک شدن قیامت افزایش نمی یابد.

هیچ چشمی و هیچ قطره ای از نظر خدا محبوبتر از چشمی که بر او بگرید نیست و هیچ گریانی که بر او می گرید نیست جز آنکه عنایت فاطمه علیهاالسلام و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم را نسبت به خود جلب می کند و حق ما را ادا می کند. هر که در قیامت محشور می شود گریان است، جز گریه کنندگان بر جدم حسین علیه السلام که با دیدگانی روشن و بشارت و سروری که در چهره شان هویداست محشور می شوند. مردم در نگرانی اند و آنان آسوده، مردم درگیر حسابند و آنان همسخن حسین علیه السلام در سایه ی عرش الهی که بیمی از حساب سخت آن روز ندارند. به آنان گفته می شود: وارد بهشت شوید، ولی وارد نمی شوند و همصحبتی با آن حضرت را ترجیح می دهند. حوریان پیغام می فرستند که ما همراه غلامان جاودان مشتاق شماییم. آنان به خاطر سرور و


کرامتی که در آن مجلس و در محضر امام حسین علیه السلام می بینند، سربلند نمی کنند. و اما دشمنانشان، عده ای را از موهای جلو سر گرفته به سوی دوزخ می کشند. برخی می گویند: ما شفیع و دوست و پشتیبان نداریم. آنان جایگاه ایشان را می بینند و نمی توانند به آنان نزدیک شوند و به آنان نمی رسند. فرشتگان از همسران و خادمانشان برای آنان پیغام می برند که چه کرامتی یافته اند. می گویند: اگر خدا بخواهد پیش شما می آییم. فرشتگان پیغام آنان را به ایشان می رسانند. شوقشان از دریافت این خبر و برخورداری از کرامت و همجواری با حسین علیه السلام بیشتر می شود، می گویند: خدا را شکر که ما را از هراس بزرگ و ترسهای قیامت ایمن داشت و از آنچه می ترسیدیم نجاتمان داد. مرکبهای راهوار را می آورند، بر روی آنها قرار می گیرند. در حالی که ثنای الهی و شکر خداوند و درود بر پیامبر و آل او را بر زبان دارند، به منازلشان می روند. [4] .

طبرانی با سند خود از زهری نقل می کند:

چون حسین بن علی علیه السلام شهید شد، در بیت المقدس هیچ سنگی را برنداشتند، مگر آنکه زیر آن خون تازه یافته شد. [5] .

نیز از ام حکیم نقل می کند:

حسین بن علی علیه السلام که شهید شد، من آن روز دخترکی بودم. آسمان چند روز به رنگ خون بود. [6] .

نیز با سند خود از جمیل بن زید روایت می کند:

چون حسین علیه السلام کشته شد آسمان سرخ گشت. گفتم: چه می گویی؟ گفت: دروغگو منافق است. آسمان وقتی که او شهید شد سرخ گشت. [7] .

نیز از ابی قبیل نقل می کند:

چون حسین بن علی علیه السلام شهید شد، چنان خورشید گرفت که در وسط روز، ستاره ها آشکار شدند. پنداشتیم که قیامت برپا شده است. [8] .

نیز از عیسی بن حارث کندی نقل می کند:

چون حسین بن علی علیه السلام کشته شد، هفت روز چنان بود که وقتی نماز عصر را می خواندیم و به نور خورشید که بر روی دیوارها می افتاد نگاه می کردیم، چنان بود که گویا ملحفه های رنگین بر آنهاست، به ستاره ها که می نگریستیم، به یکدیگر می خوردند. [9] .


نیز از محمد بن سیرین نقل می کند:

در آسمان رنگ سرخ نبود تا آنکه حسین علیه السلام شهید شد. [10] .

بلاذری از ابی حصین نقل می کند:

چون حسین علیه السلام کشته شد، دو سه ماه گذشت و گویا دیوارها به خون رنگ شده بود، از هنگام نماز صبح تا طلوع خورشید. [11] .

نیز از ابی قبیل نقل می کند:

روزی که حسین علیه السلام شهید شد، آسمان آنچنان تیره و تاریک شد که ستارگان را دیدند. [12] .

نیز از ابن شهاب نقل می کند:

روز شهادت حسین علیه السلام، هیچ سنگی را در شام از زمین برنمی داشتند مگر آنکه زیر آن خون تازه بود. [13] .

ابن قولویه با سند خود از عبدالله بن هلال نقل می کند:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آسمان بر حسین بن علی و یحیی بن زکریا گریست و بر کسی جز آن دو گریه نکرده است. گفتم:گریه ی آسمان چگونه است؟ فرمود: چهل روز خورشید هنگام طلوع و غروب، گویا سرخ بود و گداخته، همچون پاره ی آتش. گفتم: آیا گریه ی آسمان همین است؟ فرمود: آری. [14] .

نیز از علی بن مسهر قرشی نقل می کند:

جده ام به من گفت که من ایام شهادت حسین بن علی علیه السلام را درک کردم. آن هنگام یک سال و نه ماه، آسمان مثل علقه، مثل خون بود و خورشید دیده نمی شد. [15] .

نیز از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه ی «فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین» [16] (آسمان و زمین به حالشان گریه نکرد و به آنان مهلت داده نشد) روایت می کند که فرمود: آسمان از آن زمان که یحیی بن زکریا کشته شد، بر کسی گریه نکرده بود تا آنکه حسین علیه السلام شهید شد و آسمان بر او گریست. [17] .

روایات بسیاری با این مضمون در منابع نقل شده است.

علامه ی مجلسی با سند خویش از امام باقر علیه السلام روایت می کند:


پی کننده ی ناقه ی صالح، ازرق چشمی پسر یک بدکار بود. قاتل یحیی بن زکریا نیز حرامزاده و قاتل علی علیه السلام هم یک حرامزاده بود. قبیله ی مراد (که ابن ملجم از آن بود) می گفتند ما در بین خود برای او پدر و نسبی نمی شناسیم. قاتل حسین بن علی علیه السلام نیز یک حرامزاده بود. پیامبران و پیامبرزادگان را جز زنازادگان نکشته اند. امام درباره ی این آیه که «لم نجعل له سمیا» [18] (برای او همنامی قرار نداده ایم) فرمود: یحیی بن زکریا پیش از خود همنامی نداشت. حسین بن علی علیه السلام هم پیش از خود همنام نداشت. آسمان چهل روز بر آن دو گریه کرد. خورشید هم بر آنان گریست. گریه ی خورشید آن بود که طلوع و غروب که می کرد سرخ بود. نیز گفته اند: گریه ی آسمان یعنی گریه ی اهل آسمان که فرشتگانند.

سپس علامه ی مجلسی با عنوان «بیان» مچنین می نویسد: گاهی گریه ی آسمان و زمین را آن گونه که مرحوم راوندی ذکر کرده توجیه می کنند و ممکن است گفته شود کنایه از شدت مصیبت است تا آنجا که گویا آسمان و زمین هم بر او گریست؛ یا گفته می شود ضرر آن مصیبت به آسمان و زمین هم رسید و در آنها اثر کرد و آثار دگرگونی در آنها پدیدار شد، یا آنکه آسمان خون بارید و از زمین خون تازه جوشید. این است گریه ی آسمان و زمین، همان گونه که در حدیث تفسیر شده است و شاید وجه اخیر، قویتر باشد. [19] .

پاورقی

[1] کامل الزیارات، ص 165.

[2] همان.

[3] امالی، ص 54.

[4] کامل الزیارات، ص 167.

[5] المعجم الکبیر، ج 3، ص 113.

[6] همان.

[7] المعجم الکبیر، ج 3، ص 113.

[8] همان.

[9] همان.

[10] همان.

[11] انساب الاشراف، ج 3، ص 209.

[12] همان.

[13] همان، ص 228.

[14] کامل الزیارات، ص 181.

[15] همان.

[16] سوره‏ی دخان، آیه‏ی 29.

[17] کامل الزیارات، ص 182.

[18] سوره‏ی مریم، آیه‏ی 7.

[19] قصص الانبیاء، ص 220، بحارالانوار، ج 14، ص 182.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد