هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

بیانات آیت الله میلانی در مقامات و افضلیّت خورشید هدایت امام جعفر صادق علیه السلام+صوت



حضرت آیت الله حاج سیدعلی حسینی میلانی در چهارصد و دهمین جلسه دروس خارج امامت خود و در بحث امامت سایر ائمه (علیهم السلام) به بیان مقامات و افضلیّت خورشید هدایت امام جعفر صادق علیه السلام پرداخته‌اند که متن و صوت آنرا به علاقمندان مذهب جعفری تقدیم می‌کنیم:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمدللّه ربّ العالمین والصلاة والسلام علی خیر خلقه وأشرف بریّته محمّد وآله الطاهرین

ولعنة اللّه علی أعدائهم أجمعین من الأولین والآخرین
... وکان ابنه الصّادق (علیه السلام) أفضل أهلِ زمانه وأعبدهم، قال علماء السیرة إنّه شغل بالعبادة عن طلب الرّئاسة وقال عمرو بن أبی‌المقدام کنت إذا نظرت إلی جعفر بن محمدٍ علمتُ أنّه من سلالة النبیّین وهو الّذی انتشر منه فقه الإمامیة والمعارف الحقیقیّة والعقائد الیقینیّة وکان لا یُخبر بامرٍ إلّا وقع؛
چند مطلب را مرحوم علامه برای افضیلت امام صادق (علیه السلام) در زمان خودشان ذکر می‌کنند:
• مطلب اول اعلمیت امام صادق (علیه السلام) است.
• مطلب دوم اعبد النّاس بودن امام صادق (علیه السلام) در زمان خودشان.
• مطلب سوم این که حضرت علم غیب داشتند.
و اقرار بعضی از علمای آنها را نقل کردند که کنتُ إذا نظرتُ إلی جعفر بن محمدٍ علمتُ أنّه من سلالة النبیّین، علم به غیب داشتند امام صادق (سلام الله علیه) و هر آنچه را که خبر دادند واقع می‌شد، و اعلم بودند از نظر علمی مقدم بودند بر همه معاصرینشان، و ایشان اعبد النّاس بودند. اما اعلمیت دلیل افضلیت است بلا کلام، هَلْ یسْتَوی الذینَ یعْلَمُونَ والذینَ لَا یعْلَمُونَ؟ یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ، اما این که حضرت اعبد النّاس بودند می‌دانید عبادت فرع معرفت است، وقتی کسی اعبد النّاس باشد اعرف النّاس است بالله و از آن طرف وقتی کسی اعبد النّاس باشد به ملاک این که عبادت انسان را به خدا نزدیک می‌کند، هر کسی که
اعبد النّاس باشد قهراً اقرب النّاس است إلی الله، و اقربیت إلی الله مقامی است که دیگر بالاتر از آن مقامی نیست فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینْ‌ِ أَوْ أَدْنیَ‌، در روایات داریم و از ائمه (علیهم الصّلاة والسلام) وارد شده که این مقامی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیدا کردند و مقام امیرالمؤمنین مقامی است که دوست و دشمن مقرّند غیر مسلمین مقرّند، این مقام را حضرت می‌فرمایند که امیرالمؤمنین نرسیدند الا بطاعته لله ورسوله، اطاعت خدا و رسول و عبادت و بندگی انسان را بالا می‌برد، «ما زال العبد یتقرب الیّ‌ بالنوافل حتی أکون سمعه الّذی یسمع به وبصره الّذی یبصر به»، این طور است عبادت، آن وقت اگر کسی اعبد النّاس باشد آن هم عبادت امام (علیه السلام) نه عبادت بنده و سایر مردم، قهراً اقرب النّاس است، و از آن طرف وقتی امام (علیه السلام) اخبار می‌کنند از شیء وما اخبر عن شیء الا وقع، این ارتباط امام (علیه السلام) را به کجا می‌رساند؟ چطور می‌شود که انسان اخبار کند از آن چه که در آینده واقع می‌شود و واقعا هم واقع بشود به همان جوری که اخبار کرد، این چطوری می‌شود؟ این چه نفس قدسیه‌ای لازم است؟ چه احاطه ای بر امور عالم لازم است؟ چه ارتباطی به لوح محفوظ لازم است؟ چگونه است که اراده امام اراده خداوند متعال است؟ که در زیارت جامعه می‌خوانیم «وَدَلِیلَ إرَادَتِه» هم در زیارت جامعه هست هم در زیارت آل یاسین است. آن وقت در زمان امام صادق حالا مثلا ثبوتاً حساب بکنیم رسیدگی بکنیم در عالم ثبوت چه کسی ممکن است بخواهد نظیر امام صادق باشد؟ که وزنش وزن امام صادق و مقامش... خلاصه چه کسی را می‌شود احتمال بدهیم مزاحم امام صادق، معارض امام صادق از نظر این مقامات معنوی باشد، تا احتمال بدهیم او افضل باشد از امام صادق (علیه السلام)؟
آن وقت این امت بیچاره این امت مرحومه است اما امت محرومه باید بگوییم، امتی که خودش به دست خودش، خودش را محروم بکند پیرو چه کسی می‌خواهند بشوند؟ ابوحنیفه؟ مالک بن انس؟ مالکی که سه سال در شکم مادرش بود؟ که در منابع معتبر دسته اول نوشته شده، ابوحنیفه‌ای که کل فقهش مبنی بر اساس قیاس، یعنی دین شیطان مذهب شیطان مسلک شیطان، یا منصور دوانیقی مثلا؟
این است که اگر کمترین انصافی وجود داشته باشد باید اقرار بکنند به این که گمراه شدند و کج رفتند و باید روزی از روزها برگردند، اما چه زمانی برمی‌گردند؟ تا قبل از زمان امام زمان عجل تعالی فرجه الشریف، بعد از مرگشان برمی‌گردند، یا حسرتا، فایده‌اش چیه؟ حضرت ظهور کند شاید بعضی هایشان برگردند خوفاً برگردند؟ واقعا ایمان بیاورند؟ نمی‌دانم...
آن وقت ابن‌تیمیه عبارتش را دیروز خواندم، عبارت مالک بن انس را و ابوحنیفه را درباره حضرت خواندم آن وقت ابوحنفیه می‌گوید که ابوجعفر منصور از من خواست که جلسه ای تشکیل بشود امام صادق (علیه السلام) تشریف بیاورند و مردم حاضر باشند، تو بیا کاری کن که حضرت را از انظار مردم بیندازی، «فهیئت له أربعین مسألة» نشسته فکر کرده چهل تا مسئله سخت مهیا کرده آن وقت جلسه تشکیل شد می‌گوید وقتی چشمم به جعفر بن محمد افتاد دخلتنی من الهیبة لجعفر بن محمد الصّادق ما لم یدخل بی لأبی جعفر، ابوجعفر منصور برای من هیبتی نداشت من تحت تأثیر هیبت جعفر بن محمد صادق (علیهما السلام) قرار گرفتم، «فسلمتُ علیه فأومأ إلیّ وجلستُ ثمّ التفتَ إلیه فقال» رو کرد منصور به امام صادق گفت یا اباعبدالله هذا ابوحنیفه حضرت فرمودند بله می شناسمش، می‌شناسمش، بعد رو کرده منصور به ابوحنیفه گفته «یا أباحنیفة ألق علی ابی عبدالله من مسائلک»، مطرح کن مسائلت را «فجعلتُ ألقی علیه فیجیبنی فیقول أنتم تقولون کذا، أهل المدینة یقولون کذا ونحن نقول کذا» حضرت احاطه داشتند به فتواهای همه فرق، «فربّما تبعناهم وربما خالفناهم» جمیعاً چهل تا مسألة تمام شد، «ثمّ قال ابوحنیفه ألیس رُووینا انّ اعلم النّاس اعلمهم باختلاف النّاس»، مگر غیر از این است که روایت داریم بزرگان ما گفتند اعلم النّاس کی است؟ اعلم النّاس باختلاف النّاس پس امام صادق اعلم النّاس است، این اقرار ابوحنیفه است، آن وقت نقشه ای که داشتند این بود که حضرت را در آنجا سبک کنند حضرت بعضی از مسائل را نتوانند جواب بدهند در روایات ما هست یادم هست در جایی دیدم شاید در منابع سنی هم باشد که حضرت خودشان شروع کردند به ابوحنیفه به سؤال کردن، خب ابوحنیفه حالا یک سئوالی هم ما مطرح کنیم بفرمائید آقا، بلند نشد جواب بدهد. آمده بود که حضرت را سبک کند در جمع خودش مفتضح شد، این جلسه در منابع دسته اول سنی‌ها موجود است تذکرة حفاظ ذهبی جلد 1 صفحه 66؛ جامع مسانید ابی حنیفه جلد 1 صفحه222.
و اما عبارات دیگران درباره امام صادق (علیه السلام) که مثلا فرض کنید که ابن حبّان چه گفته، ابوحاتم رازی چه گفته، یا متأخیرین تا برسد به ابوالفرج ابن الجوزی و برسد به ابن خلّکان، ابوالفتح شهرستانی می‌گوید: «جعفر بن محمد هو ذوعلم غزیرٍ فی الدّین، وأدبٍ کاملٍ فی الحکمة وزهدٍ فی الدّنیا، وورعٍ تامّ عن الشهوات، وقد أقام بالمدینة مدة یفید شیعةَ» درس داشتند حضرت برای شیعیان «المنتمین إلیه ویفیض علی الموالین له اسرار العلوم، ثمّ دخل العراق» حضرت آمدند به عراق، «واقام بها مدةً ما تعرض للإمامة قط» یعنی حکومت را حضرت طلب نکردند، دنبال حکومت نبودند «ولا نازع فی الخلافة أحداً، ومن غرق فی بحر المعرفة» کسی که در دریای معارف الهی غرق شده «لم یطمع فی شط، ومن تعلی إلی زروة الحقیقة لم یخف من حق»، این کلام ابوالفتح شهرستانی اشعری است درباره امام صادق (علیه السلام) در کتاب الملل والنحل، جلد 1 صفحه 166، ابونعیم اصفهانی «جعفر بن محمد الإمام الناطق ذوالزمام السابق ابوعبدالله اقبل علی العبادة والخضوع وآثر العزلة والخشوع ونهی عن الرّئاسة والجموع»، نبوی می‌گوید: «اتّفقوا علی إمامته وجلالته»، حلیة الأولیاء جلد 3 صفحه 192؛ کتاب تهذیب اسماء واللغات جلد 1 صفحه 155.
آن وقت مرحوم علامه نقل می‌کنند از علماء اهل سنت که درباره امام صادق (علیه السلام) گفته‌اند: «ان شغل بالعبادة عن طلب الرّئاسة»، ابن‌تیمیه می‌گوید: عجب! این که فضیلت نشد شما که قائلید به این که امامت از آن اهل بیت است پس ان شغل بالعبادة عن طلب الإمامة والرئاسة یعنی چه؟ هذا تناقض من الإمامیة لان الإمام عندهم واجبٌ ان یقوم بها وباعبائها فانه لا امام فی وقته الا هو، فالقیام بهذا الأمر اعظم لو کان واجباً واولی من الاشتغال بنوافل العبادات، این که فضیلت نشد، ان شغل بالعبادة، نه، بر مبنای شما باید طلب ریاست بکند طلب حکومت بکند، خب این یا خودش را به بی‌سوادی زده یا واقعا بی‌سواد است، ما وقتی می‌گوییم امامت حق اهل بیت است نه این است که امام (علیه السلام) قیام بکنند به سیف و طلب کنند حکومت را. حکومت حق امامت است، ما در مباحثمان در همین مباحث امامتمان آن وقتی که مبانی امامت را بیان کردیم گفتم که امامت، خلافت، ولایت از آن اهل بیت است بعد رسول الله (صلی الله علیه وآله)، ولکن حکومت شأنی است از شئون امام، شأنی است از شئون خلیفه و ولی امر، نه این است که حکومت مساوی باشد مرادف باشد با امامت، آن وقت حکومت این طور است که مردم باید بخواهند طلب کنند، یعنی مردم باید تمکین کنند، مردم باید از آقا بخواهند که آقا تشریف بیاورید خب بعد از عثمان همین‌طور شد، مردم آمدند و حضرت هم قبول کرده آمدند متصدی امر شدند با این که می‌دانستند که همین کسانی که بیعت کردند عده‌ای‌شان نقض بیعت خواهند کرد مثل طلحه و زبیر. اما چون مردم آمدند لذا در نهج البلاغه هم حضرت تصریح می‌کنند می‌گویند خود مردم آمدند و به طوری هجوم آوردند که حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ، نه این است که امامت در مذهب ما اینچنین باشد که حضرت خودشان قیام به سیف بکنند به طلب حکومت و ریاست، ابداً این طور نیست، شأن امام شأن کعبه است «إنّما الإمام کالکعبة یُؤتی ولا یأتی»، حکومت یکی از وظائف امام بر حق است مردم باید اظهار آمادگی کنند پس چرا امام زمان غائبند؟ لذا مرحوم علامه حلی مطلب بسیار جالبی دارند در شرح تجرید. مرحوم علامه می‌فرمایند که قضیه حکومت کردن برای امام سه بُعد دارد یک بعد مربوط است به خداوند متعال که خدا امام را خلق کند، خدا امام را نصب کند، خدا امام را به مردم معرفی کند، این کار شد، این کار را پیغمبر اکرم بالنّسبة به ائمه بعد از خودشان انجام دادند و ابلاغ کردند این آنچه که مربوط بود به خدا مربوط بود به رسول خدا، بُعد دوم مربوط است به خود امام، امام آمادگی داشته باشد که بپذیرد مسئولیت را، امام آمادگی داشته باشد اداره کند امور مردم را، و ائمه ما (علیهم الصّلاة والسلام) جمیع شرایط آمادگی را دارا بودند از ناحیه ائمه قصوری نبود، پس قصور نه از ناحیه خدا بود العیاذ بالله نه از ناحیه ائمه بوده والعیاذ بالله بُعد سوم خواستن مردم است. آمادگی مردم است. خب شما را به خدا اگر مردم کوتاهی نمی‌کردند امام کاظم (علیه السلام) زندان می‌رفتند؟ اگر مردم کوتاهی نمی‌کردند سید الشهداء (سلام الله علیه) در کربلا به آن وضعیت شهید می‌شدند؟ و اگر مردم کوتاهی نمی‌کردند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این مدت غائب می‌شدند؟ لذا است که مرحوم خواجه دارد در تجرید که وجوده لطفٌ وتصرفه لطفٌ آخر وعدمه منّا، هیچ وقت امام (علیه السلام) موظف نیستند و مکلف نیستند بروند مردم را به زور یا به تطمیع دعوت کنند که مردم بیایند با من بیعت کنید من می‌خواهم حکومت بکنم، ابدا چنین چیزی نداریم ما؛ خود نبوت هم همین‌طور است، کدام یکی از انبیاء مردم را به زور دعوت کرد که بیایند با او بیعت کنند. خیلی از انبیاء از صبح تا شب روایت دارد که در یک روز هفتاد تا نبی را امت کشت. این طور نیست پس بنابراین این که ابن‌تیمیه اعتراض می‌کند که هذا تناقض من الإمامیة یا خودش را به نفهمی می‌زند یا این که واقعا نمی‌داند، جاهل است، یا تجاهل می‌کند، یا واقعا جاهل است. هیچ وقت ... اصلا خود خداوند متعال که قدرت مطلق است آنجاست، نیست؟ کی خداوند متعال قرآن هم که پر است، که هرگز خداوند متعال مردم را به اجبار و اکراه وانمی‌دارد به این که بیایند عبادت بکنند بیایند او را بپذیرند، خود خداوند متعال؛ مردم بایستی با کمال منّت بروند خدمت امام، منت بکشند حضرت چیزی بفرمایند که این مردم یاد بگیرند، مردم باید تقاضا داشته باشند لذا متعدد روایت داریم حضرت می‌فرمایند: «علیکم ان تسئلوا ولیس علینا ان نجیب»، مردم باید التماس کنند خواهش بکنند آنهایی که لیاقت داشته باشند حضرت باهاشون حرف می‌زنند مقام امامت مقامی است که این حرفها نیست.
اگر قرار بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) طالب ریاست باشند مگر برایشان سرنگون کردن معاویه کاری دارد؟ خداوند متعال تمام قدرتش را در اختیار امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌گذارد، وقتی مصلحت این باشد و اراده الهیه تعلق به این قضیه بگیرد؟ بنابراین نبوده و نیست، امامت مقامی است که مثل نبوت مردم باید بیایند تمکین کنند خضوع کنند بخواهند، و لذا تا مردم از همه اسباب ظاهریه در این عالم ناامید نشوند یعنی شما بدانید از روایات کاملا استفاده می‌شود از تاریخ کاملا استفاده می‌شود از حوادث امم سابقه کاملا استفاده می‌شود که این مردم این مردم فعلی تا کاملا از اسباب ظاهریه ناامید نشوند تا تمام امیدشان متمرکز نشود در امام زمان و تا به این نتیجه نرسند که مصلحی برای این عالم نیست الا حضرت ولی عصر متوسل بشوند به امام زمان حضرت ظهور نخواهند کرد. این را مطمئن باشید، ولکن زمینه‌ها پیدا دارد می‌شود مردم دارند می‌فهمند که زید و عمرو فایده ندارد، دارند می‌فهمند مردم به مرور خداوند متعال اگر اراده کند که این مردم سریعتر از این غفلت از امام زمان بیرون بیایند سریعتر تنبه پیدا بکنند از این خواب زودتر بیدار بشوند حضرت زودتر ظهور می‌کنند. قصور از مردم است و الا جود می‌خواهید عدم بُخل در امام زمان موجود است، قدرت می‌خواهید در امام زمان موجود است، عدم ظهور یا باید از روی عجز باشد یا از روی بُخل باید باشد این هم برهانی است بدانید شما، عدم ظهور یا باید از روی بُخل باید باشد یا از روی عجز باید باشد، یا بُخل از این که ول کن این مردم را به حال خودشان ولشان کن، دیدید کسی که بخیل باشد دارد نمی‌خواهد بدهد، بابا فلانی از گرسنگی دارد زجر می‌کشد، عین خیالش نیست، فلانی مریض است احتیاج به مداوا دارد خب یک چیزی بهش بده برود مداوا کند، عین خیالش نیست، آدم بخیل این طور است دیگه؛ فلانی گمراه است بیا هدایتش کن حالش را ندارم این بخل است، بخل مادی معنوی؛ که امام (علیه الصّلاة والسلام) اجلند و مبری‌اند که بخیل باشند، امام (علیه السلام) بی‌تفاوت باشند نسبت به ضلالت امت؟ ابدا، غصه هم می‌خورند هرگز بی‌تفاوت نیستند، یا عاجزند از اداره کردن این امت از نظر مادی عاجزند از نظر معنوی عاجزند، والعیاذ بالله نه عجز است و نه بخل، پس چرا غائبند؟ یک خورده به خودمان بیاییم هم مبانی فهمیده بشود کاملا و هم آن شرایطی که الان درش هستیم، بالاخره بفهمیم این شرایط چیه؟ چه شرایطی است چه کار باید بکنیم، چه تکلیفی داریم چه وظیفه ای است؟ ما در برابر امام (علیه السلام) چه وظایفی داریم‌؟ ان شغل بالعبادة عن طلب الرّئاسة؟
بله، طلب نمی‌کنند ائمه ما ریاست را، مردم باید بیایند تمکین کنند، خواهش کنند، التماس کنند، و اما این که امام صادق (علیه الصّلاة والسلام) ما در جای خودش بحث کردیم و به اثبات رساندیم و از منابع دسته اول استفاده کردیم که تمام علوم حقه‌ای که الان بین مسلمین موجود است تمام علوم، علوم اسلامی که بین مسلمین موجود هست همه این علوم برگشتش به اهل بیت (علیهم السلام) است و ما این را به اثبات رساندیم در نوشتجاتمان هست، تمام علوم، این که می‌بینید ابن ابی الحدید در اول شرح نهج البلاغه این مطلب را یکی یکی بیان می‌کند که فقه برگشتش به علی (علیه السلام) است نمی‌دانم بلاغت برگشتش به علی (علیه السلام) است نمی‌دانم قرآن و علوم قرآن برگشتش به ایشان است با اجمال رد شده، بنده مفصلا بیان کردم که تمام علوم اسلامی برگشتش به اهل بیت (علیهم الصّلاة والسلام) است. چه کسی است که ادعا بکند که من مستغنی هستم از اهل بیت (علیهم السلام)؟ بیاورید یک کسی را، یادم است در منابع هست و این چیز جالبی هم هست که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خودش نوشت به چهار نفر از بزرگان، چهار تا از علمای دسته اول و رتبه بالای آن زمان که نظرتان راجع به جبر و تفویض چیست، جبر و اختیار چیه؟ هر چهارتایشان جوابی که دادند که مطلبی را که نوشتند هر چهارتا از امیرالمؤمنین اخذ کردند، مطالب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در جواب گفتند.
علوم اگر در قرآن است قرآن نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، شاگردان امیرالمؤمنین هستند که کتب اهل سنت را پر از حدیث کردند ما حرف داریم در اسانیدشان، و الا آنچه که از ابن عباس دارند اگر واقعا ابن عباس گفته باشد از امیرالمؤمنین است. آنچه از أبیّ بن کعب دارند اگر واقعا به سند ثابت شده باشد ابی بن کعب گفته از امیرالمؤمنین است. آنچه از عبدالله بن عباس دارند در علوم قرآن اگر واقعا ابن عباس گفته باشد از امیرالمؤمنین است. و تمام علوم هم در قرآن است اینها شاگردان امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند ابوالدرداء که بزرگترین عالم علماء قرآن و مفسر قرآن بوده در بلاد شام می‌گوید من شاگرد عبدالله بن مسعود خودش می‌گوید، می‌گوید من شاگرد عبدالله بن مسعودم که عبدالله بن مسعود شاگرد علی بن ابی طالب (علیهما السلام) است، خودش می‌گوید و اینها را ما به تفصیل بیان کردیم، آن وقت این افضلیت نیست؟ که همه سر سفره علوم امام صادق (علیه السلام) نشسته باشند و هم شاگردان این مکتب باشند این افضلیت امام صادق است در زمان خودشان، آن وقت عقل اجازه ‌می‌دهد دین اجازه ‌می‌دهد که با وجود یک چنین شخصیتی برویم تبعیت بکنیم از ابوحنیفه؟ ابوحنیفه‌ای که دینش را از شیطان اخذ کرده، که تمام دین ابوحنیفه قیاس است و قیاس هم از شیطان است. اما میلیونها تابع ابوحنیفه آمدند رفتند الان هستند در آینده هم خواهند آمد خواهند رفت میلیونها، چقدر بت‌پرست داریم در این عالم؟ چقدر ملحد داریم در این عالم؟ به امام صادق (علیه السلام) برمی‌خورد؟ نه خیر، به خدا برمی‌خورد؟ نه خیر، گاوپرست در هندوستان فراوان

وصلی اللّه علی سیدنا محمد وآله الطاهرین.

دروس خارج امامت 1388/12/9

دانلود فایل صوتی

2016/07/28 16:56:14

بیانات آیت الله میلانی در مقامات و افضلیّت خورشید هدایت امام جعفر صادق علیه السلام+صوت



جوی آباد محله بختیاری ها قافله عزا داری غروب روز شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام




در شهادت جانگداز

امام جعفربن محمد الصادق(علیهما افضل التحیة و الثناء)

است، و در این روز جامعه شیعه به پاس مجاهدات بی­نظیر آن امام همام در نشر معارف شیعه، در فرصتی نادر و پس از ضربات بنیان کن و جانکاه دستانِ آلوده پرچمداران بنیان­های جاهلی، در پوشش دین بر پیکر ارزش های اصیل مکتب، به سوگ می­نشینند.

............................................................................................

جوی آباد محله بختیاری ها


قافله عزا داری


خیابان شمس


غروب روز  شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام




جوی آباد محله بختیاری ها

شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام

قافله عزا داری


............................................................................



پر از شمیم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر و شمیم محمدی دارد
گلِ دمیده ز لب‌های أطهرت آقا
شبیه حضرت خاتم مدینه العلمی
علوم می‌چکد از خاک معبرت آقا
چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند
رهین مکتب اندیشه گسترت آقا
اشاره‌های نگاهت زُراره می‌سازد
شنیدنی است کرامات محضرت آقا
و دیده‌ایم به وقت جهاد اندیشه
هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
ببین که شیعه‌ صبح نگاه تو هستیم
در آسمان همیشه منورت آقا
هنوز شیعه و «قال الامامُ صادق» هست
کنار چشمه‌ جاری ِ کوثرت آقا
سبد سبد گل لاله به باغ دل دارم
به احترام دل داغ پرورت آقا
نبود غیر گل آه و غنچه‌ شیون
به باغ بغض گلوگیر حنجرت آقا
مگر نه شیعه‌‌ تو در تنور آتش رفت
چگونه سوخت بهشت معطرت آقا
در آن شبی که تو را پا برهنه می‌بردند
بهشت عاطفه‌ها بود پرپرت آقا
چه کرد با دل تو کوچه‌ بنی هاشم
چه کرد با دل تو داغ مادرت آقا
هنوز غربت و غم ارث خاندان علی است
طناب و کوچه و دست مطهرت آقا
من از حضور شریفت اجازه می‌خواهم
که روضه خوان شوم امشب برابرت آقا
اگر چه حرمتتان را شکسته‌اند آن شب
نبسته‌اند ولی دست خواهرت آقا
چه خوب شد که نشد در مقابل چشمت
کبود ، چهره‌ معصوم دخترت آقا
گل گلوی تو را دشنه‌ای نبوسیده
و ماهِ نیزه نشینان نشد سرت آقا
به حرمت لب تو، چوب پا نزد آنجا
و داغ نعل ندیده است پیکرت آقا

درآستانه شهادت امام صادق علیه السلام






عزیزترین گوهری که خدابه بشر داده این زندگی است که مثل برق می گذرد هر آنی از آنات که می گذرد حسرتی است که آن حسرت نهایت نداره عمر را در دو چیز صرف کنید این عصاره حکمت است یکی حرف زدن با خدا دوم حرف خدا شنیدن عمر در این دو کلمه صرف بشه یا با خدا حرف بزن یا خدا با تو حرف بزنه اما حرف زدن ما با خدا نماز، که این گوهر شناخته نشد الصلاه معراج المومن و منهاجه بالصلاه یبلغ العبد الی الدرجه القتبا

بسم الله الرحمن الرحیم
عزیزترین گوهری که خدابه بشر داده این زندگی است که مثل برق می گذرد هر آنی از آنات که می گذرد حسرتی است که آن حسرت نهایت نداره عمر را در دو چیز صرف کنید این عصاره حکمت است یکی حرف زدن با خدا دوم حرف خدا شنیدن عمر در این دو کلمه صرف بشه یا با خدا حرف بزن یا خدا با تو حرف بزنه اما حرف زدن ما با خدا نماز، که این گوهر شناخته نشد الصلاه معراج المومن و منهاجه بالصلاه یبلغ العبد الی الدرجه القتبا
اگر نماز رو بفهمیم چه کرده تمام ملائکه چهار قسمتا یک قسمت همه در حال قیام یک قسمت همه در حال قعود یک قسمت همه در حال رکوع یک قسمت همه در حال سجود هر چهار قسم در این دو رکعت نمازآن قیامش تشبه به ملائکه قائمین آن قعودش تشبه بهد ملائکه قائدین آن رکوعش تمثل از ملائکه راکعین آن سجودش نص قرآن این است منتها چون آیه سجده واجب داره ما اون آیه رو نمی خوانیم خدا به شخص اول عالم خطاب می کند سجده کن به ما نزدیک بشو الله اکبری که می گی خلق می کند حجب را سوره ی حمدی که می خوانی ام الکتابه بعد سوره توحید نسوه الربه ثلث تورات و قرآن و انجیل و زبور بعد رکوع نهایت سجده منتهای قرب این حرف زدن با خدا است
دوم حرف خدا را شنیدن آن چی است قرآن بخون اگر نماز بخوانی تو با خدا حرف زدی اگر قرآن بخوانی خدا با تو حرف زده

اگر نماز بخوانی تو با خدا حرف زدی اگر قرآن بخوانی خدا با تو حرف زده است.
سه آیه در قرآن همین بس است. یک آیه و تلک الایام نداواله بین الناس/.......
این ایام مداوله ماست بین ناس هر روزی برای کسی، کتاب عمری به ما داده اند چند ورق دارد نهایتش ۱۰۰ ورق، یک ورقش این است که سال گذشته همچین روزی همه بودیم امسال هم هستیم گذشت ولی هیچ نماند تما شد بقیه اوراق هم این جور برمی گردد
وتلک الیام نداولها بین الناس
این یک آیه فراموش نکنید همیشه مقابل نظرت باشد.
دوم و اندر هم یوم الحسرته اذ قضی لامر
خطاب به شخص خاتم النبیین است . انذار کن این مردم را از روز حسرت از آن روزی که کار گذشته است.
سوم : سوره تبارک را بخوان. تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شی قدیر
بعد از تسدر به تبارک این مطلب: خلق الموت و الحیات. مرگ و زندگی را آفرید، چرا؟ لیبلوکم ایکم احسن عملا فقط به خاطر یک مطلب، آزمایش کند شما را، کدام احسن الاعمال را دارید؟ نتیجه سه آیه این است.
روز قیامت روز حسرت است.
دو قیامت انسان دارد.
صغری و کبری.
قیامت صغری وقت جان دادن من و شماست. هر روزی که می گذرد یک رشته عمر پاره می شود. به آن دم نزدیکتر می شویم. این قیامت صغری است. امیر المونین فرمود : اجتمعت علیهم حسره الفوت و سکره الموت دو مطلب دم جان دادن به همه ما حمله می کند، یکی حسرت فوت، دوم سکره موت.
روز قیامت کبری هم بانذرهم یوم الحسره اذ قضی الامر این دو تا حسرت است. کسی از این حسرتها رسته است که عمرش را در آن احسن صرف کند. بقیه مطلقا در حسرت هستند.
چه ها از دست دادیم. چه کارها می توانستیم انجام دهیم.امام ششم گفتنش سهل است، اما درکش عقل را مهبوت می کند.
خاتم النببین فرمود: پسرم که می آید اسمش صادق است.امام چهارم فرمود: اسمه عن اهل السما اصادق فهم این کلمات عقل را مبهوت می کند. عمر گذشت ما او را نشناختیم.
حسرتی که هست این است که روز شهادت او می توانستیم چه بکنیم و نکردیم. این حسرت تمام شدنی نیست.
شیخ الطائفه، این یک نفر کیست شیخ طوسی، شیخ الطائفه الحقه دوم : شیخ الطائفه محمد بن محمد بن نعمان شیخ المفید
این هر دو این قضیه را نقل کردند. از سدیر سیرفی گفت شب خواب دیدم مشرف شدم محضر رسول خدا مقابل حضرت یک طبق خرما بود. روی این طبق پوشیده بود حضرت روپوش را از طبق خرما برداشت. شروع کرد به تناول آن رطب. گفتم یا رسول الله یک دانه هم به من بدهید. دست دراز کرد یک دانه برداشت به من داد. بعد دانه دوم را خواستم تا رسید به هشت دانه. بعد که به دانه هشتم رسید گفتم یا رسول الله یک دانه دیگر هم بده. فرمود : تو را بس است. فردا شنیدم امام جعفر بن محمد وارد شدند. رفتم که این خواب حیرت انگیز را برای آن حضرت بگم. تا وارد شدم. دیدم همان جا که پیغمبر نشسته بود امامک ششم نشسته همان طبق خرما مقابل او بود. روپوش برداشت. دست از آستین برآمد دیدم دست خود خاتم النبیین است. گفتم یابن رسول الله یک دانه خرما هم به من بده. یک دانه از آن طبق رطب داد. بعد دانه دوم را خواستم تا دانه هشتم. گفتم یابن رسول الله یک دانه دیگر هم بده. نگاهی به من کرد فرمود: اگر جدم دیشب جدم داده بود من هم می دادم.یعنی چه این قضیه؟ آن هم به نقل مفید، شیخ طوسی. یعنی روز شهادت او. روز شهادت خود پیغمبر است. هیئتی که برای او بیرون بیاد برای خود خاتم انبیا بیرون آمده است.این فرصتها از دست ماها رفت دیگه سال گذشته روز شهادت او نخواهد برگشت. هیآتها غنیمت بشمارند. این موهبت را هر علمی که روز عزای او درآید. اسم در دفاتر تمام انبیا نوشته می شود. از وقتی به زبان آمدی مادرت به تو چه گفت.؟ گفت مذهب از که داری؟ یاد داد به تو . از امام جعفر صادق. معنی این کلمه چی است؟ مذهب یعنی چه؟ یعنی راه رفتن، مبدأ، هر راهی اول دارد و آخر، مبدا این راه این مذهب منم. منتهی این مذهب خداست. بانی این مذهبه جعفر بن محمد است. امام ششم این است . آنچه ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر آورده است همه به بعثت خاتم تمام شد. بعثت خاتم النبیین به ولایت امیر المومنینن توام شد.ایوم اکملت لکم دینکم، ولی آن حقایق پشت پرده بود. همه به برکت نفس جعفر بن محمد بروز کرد. بعد که همه تمام شد. نتیحه شد مذهب جعفری. این کار اوست.
حالا خود او کیست؟
قطب الدین راوندی که ما از آنان نقل می کنیم.خود اینها مقامشون فوق وصفه، صاحب فقه القرآن او نقل می کند. آنچه نقل می کند از ابن حنات گفت مشرف شدم خدمت امام ششم حال برادرم را پرسید. می خواهی امام جعفر صادق را بشناسی اینه، او کارش و این هم خودش.
گفتم برادرم پیش قضات علما وجیه است. مورد احترام و اعتبار است. نقصی در کمالات او نیست الا یک مطلب، پرسید آن مطلب چیست؟ گفتم به امامت شما ایمان ندارد.
فرمود: چرا به امامت من ایمان ندارد؟ گفتم از ورعش.
هر وقت ازاو سوال کردم گفته است تورع من ایجاب می کند که من به امامت او معتقد نشوم. فرمود به برادرت بگو آن ورعت شب نحربلخ کجا بود؟
من این کلمه را نفهمیدم.
از محضر آن حضرت حرکت کردم آمدم نزد برادرم گفتم واقعه این است من رفتم خدمت آن حضرت حال تو را جویا شدند، پس از آنکه شرح حالت را دادم عقیده ات را گفتم این جمله را فرمود: ورعت شب نحر بلخ کجا بود؟ تا این کلمه را برادرم شنید، لرزید.
گفت: اشهد، شهادت می دهم حجت خدا در تمام عالم ابوعبدالله جعفر بن محمد
گفتم چه شد؟ به یک کلمه این جور منقلب شدی؟
گفت خبر نداری کسی که این کلمه را گفته تمام آفاق تمام انفس زیر سایه سلطنت احاطه ی اوست متصل به رب الارباب این قضیه را احدی جز من یک نفر دیگر و خدا احدی خبر ندارد گفتم: شب نحر بلخ چه بوده؟
گفت:یک سفری من به بلخ رفتم مدینه کجا بلخ کجا؟ دو نفر بودیم رسیدیم به نحر بلخ هوا سرد بود رفیق من گفت یا تو برو آتشی طلب کن که ما از سرما برهیم یا من
گفتم تو برو مال را به من سپرد کنیزی داشت صاحب جمال بعد که آن مرد رفت من در آن تاریکی شب با آن کنیز همبستر شدم
این مطلب را جز من و آن کنیز و خدا احدی خبر نداره آن کسی که خبر داده
آن کسی که خبر داد ورعش کجا بود شب نحر بلخ. او کسی است که یعلم خائنه عین... این امام ششم است. کسی که است که عقل مبهوت است. این چه مقامی است. مدینه کجا؟ بلخ کجا؟ او در مدینه تمام عالم را زیر نظر دارد. روز ۲۵ شوال تو را و مرا زیر نظر ندارد؟ این هیآت را نمی بیند. خوشا به حال آن کسانی که او را شناختند.
دست از دامنش بر نداشتند مفضل بن عمر گفت در طواف بودم با آن حضرت بعد از طواف بیرون آمدم. وقتی از مسجدالحرام بیرون آمدیم دیدیم یک زنی با چند بچه نشسته و گریه می کنند و گاوی هم مرده است. پرسید چرا گریه می کنی؟ گفت تمام معیشت من و بچه های یتیم و ب پدر من از این حیوان بود که مرده.فرمود میخواهی من این گاو مرده را زنده کنم. زن گفت با این مصیبت مرهم روی جراحت من می گذاری ؟ مسخره می کنی؟ گاو مرده چطور زنده می شود؟
فرمود اینگونه : قدمش مبارک را به آن حیوان زد. یک مرتبه گاو مرده برخاست. زن فریاد زد ایها الناس عیسی بن مریم آمده است. مفضل گفت:حضرت خودش را میان جمع پنهان کرد که مردم خبر دار نشوند. قدمش کار نفس عیسی بن مریم می کند.در طواف ابو بصیر کنارش راه می رود گفت یابن رسول الله این جمع آیا مورد نجاتن. فرمود یا ابابصیر عده ای خوکند. عده ای سگ اند. ابوبصیر نابیناست. دست را روی چشم ابابصیر کشید تا چشم گشود دیده یک عده دور خانه طواف می کنند اما خوک به اشکال مختلف. یک دست روی چشم کشید هم بصر دارد هم بصیرت. هم ملک داد هم ملکوت. هم چشم نابینا شد بینا، هم باطن اشخاص را یک مرتبه دید. بعد دوباره دست کشید روی چشم. دید،ندیدیه و نه بصیرتی. کسی که به یک نظر دست کشیدن بصر و بصیرت می دهد به یک دست کشیدن بصر و بصیرت را می گیرد. او رییس مذهب ماست. افسوس که این عمر گذشت و ما قدر این حقایق را نفهمیدیم.
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
کیست در زمین حجت به حق ناطق اسم او نزد اهل آسمان صادق است. . . . عقل در کنه علم او حیران، غرق دریای حکمتش لقمان
هر هیئتی که روز عزای آن حضرت بیرون آید مرهمی است بر قلب امام هشتم خوشا به حال آن کسانی که این سعادت را پیدا کند. آن هیئت برود در صحن علی بن موسی به امام هشتم عرض کند. یابن رسول الله این خدمت من به جدت است.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
امیدوارم اولا شهر مشهد به تناسب عظمت این مصیبت یک پارچه سیه پوش شود و همه هیآتی که روز عاشورا بیرون میان برای آن کسی که عاشورا او زنده کرده است بیرون بیایین. مبادا از این حسرت گرفتار بشید و نرهید و این سعادت از شما فوت شود. از امروز هم همه تان تصمیم بگیرد از اول قرآن شروع کنید آن قدری که می توانید هر روزه بخوانید و به خود امام زمان هدیه کنید تا دست عنایت او کمک کند شما را به این راه خیر و سعادتها موفق کند.
مددی گر به چراغی نکند آتش تور
چاره تیره شب وادی ایمن چکنم
این قرآن را هر روزه بخوانید و به امام زمان هدیه کنید اگر کسی هر روز سفره ای بچیند در خانه تو هدیه ای بیارد شب عید نوروز چه معامله ای می کنید. عزیز ترین گوهر نزد امام زمان قرآن است. آیا شب قدر که صحیفه عمل و تقدیرات تو به امضای او باید برسد با تو چه معامله ای خواهد کرد.اینها فیوضاتی است که از ما رفته
از هر جای ضرر بازگردید نفع است.مخصوصا جوانها این روایت در کمال اعتبار:
اگر جوانی از جوانی قرآن بخواند و روح او با قرآن آمیخته شود در روز قیامت وقتی که محشور می شود
ذات خدا دو ورق به او می دهد یک ورق به دست راست و یک ورق به دست چپش
در یک ورق نوشته امان از عذاب
ورق دوم نوشته خلود در فردوس اعلا
یک آیه از قرآن بخوان و یک درجه بهشت بالا برو.
در جوانی قرآن بخوان برای امام زمان. اکسیر اعظمی است که حساب ندارد. توفیق بیهوده نصیب کسی نمی شود.
انشا الله با این روش با آن نماز و با آن قرآن با آن کیفیت با آن تعظیم نسبت به راس و رئیس مذهب آبرویی نزد امام هشتم تحصیل خواهید کرد که حد و مرز ندارد.

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فیها طویلا.


http://wahidkhorasani.com


امام صادق(علیه السلام) : اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى



امام صادق(علیه السلام)

اِنْ اُجِّلْتَ فى عُمُرِکَ یَومَیْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لاِدَبِکَ لِتَسْتَعینَ بِهِ عَلى یَومِ مَوتِکَ. فَقیلَ لَهُ : وَ ما تِلْکَ الاِسْتِعانَةُ؟ قالَ : تُحْسِنُ تَدبیرَ ما تُخَلِّفُ وَ تُحْکِمُهُ؛

اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى ، یک روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آن براى روز مُردنت کمک بگیرى. به امام گفته شد : این کمک گرفتن چگونه است؟ فرمودند : به این‏که آنچه را از خود برجا میگذارى ، خوب برنامه‏ ریزى کنى و محکم‏ کارى نمایى.

وسایل الشیعه ج19 ، ص266 - کافی (ط-الاسلامیه) ج8 ،ص150

برگزاری مراسم عزاداری شهادت امام صادق (علیه السلام) در دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی)



برگزاری مراسم عزاداری شهادت امام صادق (علیه السلام) در دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی)






السَّلامُ عَلَیکَ یا جَعفَرَ بنَ مُحمَّدٍ الصّادِق

بیست و پنجم شوال روز ماتم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)

در شهادت جانگداز

امام جعفربن محمد الصادق(علیهما افضل التحیة و الثناء)

است و در این روز حوزه­های علمیه و جامعه شیعه به پاس مجاهدات بی ­نظیر آن امام همام در نشر معارف شیعه، در فرصتی نادر و پس از ضربات بنیان کن و جانکاه دستانِ آلوده پرچمداران بنیان­های جاهلی، در پوشش دین بر پیکر ارزش های اصیل مکتب، به سوگ می ­نشینند.

با عرض ادب و تسلیت به قلب مقدس و داغدار

حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا له الفداء)

اعلام می ­دارد، مجلسی به مناسبت ایام صادقیه،

در دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی)

با حضور اندیشمندان، اساتید، روحانیون، عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)،

اقشار مختلف مردم متدین و هیأت مذهبی

برگزار می گردد.

سخنرانان مراسم:

دانشمند محترم و خطیب ارجمند 

حجت الاسلام والمسلمین آقای میرشفیعی

و

دانشمند محترم و خطیب ارجمند

حجت الاسلام و المسلمین آقای احمدی اصفهانی

همراه با مرثیه سرایی مداح اهل بیت (علیهم السلام):

آقای حاج رضا عاصی

زمان: شنبه 9 مرداد 1395 مصادف با 25 شوال 1437

ساعت 11 صبح

مکان: قم، خیابان انقلاب (چهارمردان)، کوچه 6، بیت حضرت آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (دامت برکاته)



برگزاری مراسم عزاداری امام صادق (علیه السلام) در مسجد اعظم قم



برگزاری مراسم عزاداری امام صادق (علیه السلام) در مسجد اعظم قم

برگزاری مراسم عزاداری امام صادق (علیه السلام) در مسجد اعظم قم






السلام علیک یا جعفربن محمد الصادق

شیعه به نام او شناخته میشود، و جز با حرکت و حدیث او اسلام اصیل دربرابر زر و زور پرچمداران بنیانهای جاهلی در پوشش دین،‌ تاب استقامت نداشت.

او پیام تنهایی باب مدینه علم پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را با بهره گیری از فرصت های نادر و زودگذر به گوش جان شیفتگان و جستجوگران اصالتها رسانید و حجت را در عرضه معالم وحی بر همگان تمام کرد.

با عرض ادب و تسلیت به قلب مقدس و داغدار

حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا له الفداء)

اعلام می­ دارد، مجلسی به مناسبت ایام صادقیه،

برگزار می ­گردد.

سخنران مراسم:

خطیب ارجمند حضرت حجت الاسلام والمسلمین  آقای سید حسین مومنی

زمان: پنجشنبه 23 شوال مصادف با 7 مرداد 1395 به مدت سه شب 

بعد از نماز مغرب و عشاء

مکان: مسجد اعظم قم

دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی)

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در آستانه شهادت امام صادق (علیه السلام)


بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در آستانه شهادت امام صادق (علیه السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

امام صادق (ع)، بنیان‌گذار نهضت فرهنگی

بیست و پنجم شوال، سالروز شهادت حضرت امام صادق ـ‌علیه‌السلام‌ـ است. ویژگی آن حضرت ایجاد یک نهضت فرهنگی در جهان اسلام است.

نفوذ فرهنگ جاهلی در مکتب اسلام

رسول اکرم ـ‌ صلی‌الله‌ علیه‌ وآله‌ـ مکتبی با آرمان‌ها و اهداف خاص خود آورد و بر پایه آن ارزش­هایی بنا کرد که همه بنیان‌های جاهلی پیش از اسلام را سست کرد؛ تا جایی که وقتی آن حضرت از دنیا رفتند، بیشتر ساکنان جزیرة ‌العرب مسلمان شده و مراکز اصلی فرهنگ جاهلی که مکه و مانند آن بود، همه تسخیر شده بودند. ولی متأسفانه دست­هایی جلو آمد و این ارزش­ها را تغییر داد. کسانی که خود دارای ارزش­های اسلامی، همچون عدالت نبودند، این ارزش‌ها را مغایر با پیشرفت خود می­دانستند و می‌خواستند حاکمیت را در دست خود داشته باشند. به ‌تدریج فرهنگ جاهلی که اسلام آمده بود تا بنیان­هایش را از بین ببرد، بار دیگر با لباس اسلام و دین آمد و تا به امروز هم باقی است.

انتقال قدرت، فرصتی برای احیای فرهنگ اسلامی

بنی‌امیه پرچمدار ارزش­های جاهلی بود. عبدالله علائلی، نویسنده بزرگ مصری می­گوید: «حکومت معاویه بر اسلام، انتقام جاهلیت از اسلام بود». این واقعیت است. در اواخر دوران بنی‌امیه، به دلیل ضعف حکومت مرکزی، شورش‌ها و جنگ­ و گریزهایی برای انتقال قدرت به عباسیان صورت گرفت. بنابراین، تا پیش از تثبیت قدرت عباسیان، فرصت محدودی فراهم آمد تا امام صادق ـ‌ علیه‌السلام‌ـ  از آن برای عرضه فرهنگ اصیل اسلام به نسلی که کاملاً از آن فرهنگ دور مانده بود، بهره ‌برداری کند. آن حضرت حوزه‌های علمیه تشکیل دادند و چهار تا شش هزار شاگرد تربیت کردند. برخی از این شاگردان نیز سنی بودند. بسیاری از کسانی که فقه امام صادق ـ‌ علیه‌السلام‌ـ و معارف اصیل اسلام را به ما منتقل کردند، ابتدا سنی بودند؛ مانند زرارة‌ بن ‌اعین و محمد بن ‌مسلم که در محضر آن حضرت شیعه شدند.

امام صادق ـ‌علیه‌السلام‌ـ نهضتی فرهنگی ایجاد کردند و آن، تربیت افرادی بود که با آموزه‌های اسلام اصیل پرورش یافته بودند. در دورانی که حاکمیت نمی­خواهد اسلام اصیل را پیاده کند، باید کاری انجام می‌شد تا دست‌ کم آموزه‌های اصیل اسلام در میان مردم بماند و ارزش­های اسلامی از بین نرود.

حوادثی بر جهان اسلام گذشت که اگر نهضت امام صادق ـ‌علیه‌السلام‌ـ نبود، امروز از آن اسلام اصیل و قرآنی که بر دو لب پیامبر ـ‌صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله‌ـ آمده، چیزی باقی نمانده بود. در دوران بنی‌امیه، گفتن نام علی ـ‌ علیه‌السلام‌ـ جرم شده بود و مدت شصت سال آن  حضرت را بر روی منبرها لعن می­کردند؛ یعنی خطیب جمعه وقتی منبر می­رفت، خطبه را با لعن علی ـ‌علیه‌السلام‌ـ آغاز می­کرد.[1] این گونه ارزش­ها را کوبیدند. اصلاً چون علی ـ‌علیه‌السلام‌ـ مجسمه ارزش­های اسلامی و نمودار فرهنگ اسلامی بود، او را کوبیدند و نقل فضایل او را ممنوع کردند.

در چنین جوّی، امام صادق ـ‌علیه‌السلام‌ـ حرکت فرهنگی خود را آغاز کرد و شاگردان زیادی پرورش داد؛ به گونه‌ای که سال­ها بعد، یک راوی نقل کرد که در مسجد کوفه هفتاد کرسی دیدم که روی هر یک، خطیبی نشسته بود و می­گفت: حدثنی جعفر بن‌ محمد ‌ـ علیهما‌السلام ـ[2]. حتی فقهای اهل تسنن نیز در مکتب امام صادق ـ‌ علیه‌السلام ‌ـ تربیت شده‌اند؛ مانند ابوحنیفه که در مکتب آن حضرت درس خواند. امام صادق ـ‌ علیه‌السلام ‌ـ فقه شیعه و معارف آن را رواج دادند. امروزه هر کتابی را ببینید، بیشتر روایاتی که در آن است، از امام صادق ـ ‌علیه‌السلام‌ـ است.

مذهب جعفری، نمود اسلام اصیل

برخی گمان می­کنند که امام صادق ـ ‌علیه‌السلام ‌ـ بنیان‌گذار مذهب جعفری است؛ نه، ایشان بنیان‌گذار مکتب اسلام است. اصلاً مذهب جعفری، یعنی اسلام اصیل و همان مکتب پیامبر ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ نه اینکه مکتب جدیدی باشد. مکتب­های دیگر، انحرافی‌اند و حکومت­ها برای توجیه ظلم­های خود آنها را ساختند؛ به گونه‌ای که امروزه جز ظاهری بی‌ روح، چیزی  از اسلام باقی‌نمانده است؛ چنان‌که می­بینیم هنگامی که بانگ اذان برمی‌خیزد، مسجد‌الحرام و مسجد ‌النبی لبریز از جمعیت می‌شود؛ صف‌های جماعت را مرتب می‌کنند و سخت مقیدند که فاصله­های بین صفوف را پر کنند. همه چیز ظاهری شده است. در ظاهر به هم می‌چسبند و اتفاق دارند ؛ اما به واقعیت‌ها کاری ندارند. حج می‌گذراند و طواف می‌کنند؛ اما واقعیت آن را نمی‌دانند. فلسفه نماز را نمی‌فهمند. کسانی که چنین به اقامه جماعت مقیدند و در نمازشان به خدا می­گویند: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، چگونه می‌توانند افرادی چون حاکمان کنونی عرب را به عنوان ولی امر بشناسند؟ ایشان از اسلام فقط پوست و ظاهر آن را گرفته‌اند و از باطن آن بی ‌بهره‌اند. امام صادق ـ‌علیه‌السلام‌ـ برای مبارزه با چنین انحرافی، نهضت فرهنگی خود را  شکل دادند.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] . وقال السبط بن الجوزی فی تذکرة خواص الأئمة ص 63 نقلا عن الغزالی : استفاض لعن علی علیه السلام على المنابر ألف شهر وکان ذلک بأمر معاویة أتراهم أمرهم بذلک کتاب أو سنة أو إجماع ؟ " .( السید شرف الدین، النص والاجتهاد، پاورقی ص495)؛  ولما استقر الأمر لمعاویة سن لعن علی على المنابر ودبر کل صلاة ( 3 ) ، حتى قیل بأن مجالس الوعاظ بالشام کانت تختم بشتم علی ( 4 ) وإن معاویة کان قد أمر أعوانه بمحو أسماء شیعة علی من الدیوان ( 1 ) ، وأصدر مراسیم حکومیة بأن لا تقبل شهادة لأحد من شیعة علی وأهل بیته( السید علی الشهرستانی، وضوء النبی(ص)، ج2، ص 203)

[2] . أخبرنی ابن شاذان قال : حدثنا أحمد بن محمد بن یحیى عن سعد بن أحمد بن محمد بن عیسى قال خرجت إلى الکوفة فی طلب الحدیث فلقیت بها الحسن بن علی الوشاء فسألته أن یخرج لی ( إلی ) کتاب العلاء بن رزین القلاء وأبان بن عثمان الأحمر فأخرجهما إلی فقلت له : أحب أن تجیزهما لی فقال لی : یا رحمک الله وما عجلتک اذهب فاکتبهما واسمع من بعد فقلت : لا آمن الحدثان فقال : لو علمت أن هذا الحدیث یکون له هذا الطلب لاستکثرت منه فانی أدرکت فی هذا المسجد تسعمائة شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد وکان هذا الشیخ عینا من عیون هذه الطائفة .( النجاشی، الرجال النجاشی، ص 40)

امام صادق(علیه السلام) زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن



امام صادق(علیه السلام)

لا تَدَع زیارَةَ الحُسَینِ بنِ عَلىّ علیه السلام و مُر اَصحابَکَ بِذالِکَ، یَمُدُّ اللّه  فى عُمرِکَ و یَزیدُ اللّه  فى رِزقِکَ و یُحییکَ اللّه  سَعیدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَکتُبکَ سَعیدا؛

زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن، که در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زیاد مى کند و زندگى ات را همراه با سعادت مى کند و جز سعادتمند نمى میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى کند.

کامل الزیارات ص 152

حرکت هیئت عزاداری آیةالله العظمی وحید خراسانی مد ظله به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام


شوّال المکرّم ۱۴۳۶ ۲۰ مرداد ۱۳۹۴

دفتر آیت الله العظمی وحید خراسانی دام ظله العالی

حرکت هیئت عزاداری آیةالله العظمی وحید خراسانی مد ظله به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام

امروز(۲۰ /۰۶/ ۱۳۹۴ )و ساعاتی پیش، مراسم عزاداری شهادت امام صادق(علیه السلام)در فاطمیه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برگزار شد. در این مراسم در رثای آن امام همام به ذکر مصیبت پرداخته شد و سپس هیئت عزادار به همراه آیت الله العظمی وحید خراسانی (مدظله) برای عرض تسلیت به حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به سوی حرم مطهرش حرکت نمودند. در این مراسم جمعیتی با شکوه از اقشار مختلف مردم و از کشورها دیگر حضور داشتند و در هوای بسیار گرم شهر مقدس قم به سینه زنی و عزاداری پرداختند.



گزارش تصویری مراسم عزاداری روز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی




گزارش تصویری مراسم عزاداری روز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی

گزارش تصویری؛

مراسم عزاداری شهادت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)

در

دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله) 1394/05/20


جوی آباد محله بختیاری ها ؛ ایام صادقیه شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام ،


جوی آباد محله بختیاری ها

شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام

قافله عزا داری

خیابان شمس روبروی مسجد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله



گوشه ای از حرای حجرهء خویش
 نیمه شبها،خدا خدا می کرد
 طبق رسمی که ارث مادر بود
 مردم شهر را دعا می کرد
 
 هر ملک در دل آرزویش بود
 بشنود سوز ربنایش را
 آرزو داشت لحظه ای بوسد
 مهر و تسبیح کربلایش را
 
 هر زمان دل شکسته تر می شد
 «فاطمه اشفعی لنا» می خواند
 زیرلب با صدای بغض آلود
 روضهء تلخ کوچه را می خواند
 
 عاقبت در یکی از آن شبها
 دل او را به درد آوردند
 بی نمازان شهر پیغمبر
 سرسجاده دوره اش کردند
 
  پیرمرد قبیلهء ما را
 در دل شب،کشان کشان بردند
 با طنابی که دور دستش بود
 پشت مرکب،کشان کشان بردند
 
 ناجوانمردهای بی انصاف
 سن وسالی گذشته از آقا !؟
 می شود لااقل نگهدارید
 حرمت گیسوی سپیدش را
 
 پابرهنه،بدون عمامه
 روح اسلام را کجا بردید؟
 سالخورده ترین امامم را
 بی عباوعصا کجا بردید؟
 
 نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
 زانویش ناتوان و خسته شده
 چقدر گریه کرده او نکند؟
 حرمت مادرش شکسته شده
 
 ای سواره،نفس نفس زدنش
 علت روشن کهن سالی است
 بسکه آقای ما زمین خورده!؟
 در نگاه تو برق خوشحالی است
 
 جگرم تیر می کشد آقا
 چه بلاهایی آمده به سرت!
 تو فقط خیزران نخورده ای و
 شمر وخُولی نبوده دوروبرت
 
 به خدا خاک بر دهانم باد
 شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
 حرف خُولی چرا وسط آمد؟
 سرتان را کسی نبرد آقا
 
 به گمانم شما دلت می خواست
 شعر را سمت کربلا ببری
 دل آشفتهء محبان را
 با خودت پای نیزه ها ببری
 
 شک ندارم شما دلت می خواست
 بیت ها را پر از سپیده کنی
 گریه هایت اگر امان بدهد
 یادی از حنجره بریده کنی


جوی آباد محله بختیاری ها ؛ ایام صادقیه شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام ،


خواب دیدم که پشت پنجره ها
روبروی بقیع گریانم
پابه پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم

 

گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم ! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست

جوی آباد محله بختیاری ها ابتدای خیابان شمس ؛ شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام ،

کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور می رفتم
کاش مانند یار صادقتان
بی امان در تنور می رفتم

 

علم عالم در اختیار شماست
جبر در این مسیر حیران است
چشم هایت طبیب و بیمارش
یک جهان جابر بن حیان است

 

روز و شب را رقم بزن آخر
ماه و خورشید در مُرکّب توست
ملک لا هوت را مراد تویی
آسمان ها مرید مذهب توست

 

قصه تکرار می شود یعنی
باز هم در مدینه عاشق نیست
کوچه در کوچه شهر را گشتم
هیجکس با امام ، صادق نیست


جوی آباد محله بختیاری ها خیابان شمس ؛ ایام صادقیه شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام ،


جوی آباد محله بختیاری ها

شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام

قافله عزا داری

خیابان شمس روبروی مسجد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله


جوی آباد محله بختیاری ها خیابان شمس ؛ شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام ،


اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا جَعفَرَ بنَ مُحمَّدٍ الصّادِق

بیست و پنجم شوال روز ماتم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)

در شهادت جانگداز

امام جعفربن محمد الصادق(علیهما افضل التحیة و الثناء)

است، و در این روز جامعه شیعه به پاس مجاهدات بی­نظیر آن امام همام در نشر معارف شیعه، در فرصتی نادر و پس از ضربات بنیان کن و جانکاه دستانِ آلوده پرچمداران بنیان­های جاهلی، در پوشش دین بر پیکر ارزش های اصیل مکتب، به سوگ می­نشینند.




جوی آباد محله بختیاری ها ؛ شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام ،



امام صادق (علیه السلام)


اِنَّ مِن حَقیقَةِ الایمانِ اَن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ اِن ضَرَّکَ عَلَى الباطِلِ وَ اِن نَفَعَکَ وَ اَن لا یَجوزَ مَنطِقُکَ عِلمَکَ؛


از حقیقت ایمان این است که حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد و نیز از حقیقت ایمان آن است که گفتار تو از دانشت بیشتر نباشد.


محاسن، ج 1، ص 205




در شهادت جانگداز

امام جعفربن محمد الصادق(علیهما افضل التحیة و الثناء)

است، و در این روز جامعه شیعه به پاس مجاهدات بی­نظیر آن امام همام در نشر معارف شیعه، در فرصتی نادر و پس از ضربات بنیان کن و جانکاه دستانِ آلوده پرچمداران بنیان­های جاهلی، در پوشش دین بر پیکر ارزش های اصیل مکتب، به سوگ می­نشینند.

............................................................................................

جوی آباد محله بختیاری ها

شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام

قافله عزا داری

خیابان شمس روبروی مسجد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله

جوی آباد محله بختیاری ها ؛ شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام ،" خیابان شمس


اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا جَعفَرَ بنَ مُحمَّدٍ الصّادِق


جوی آباد محله بختیاری ها

شهادت رئیس مکتب حقه تشیع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق علیه سلام

قافله عزا داری

خیابان شمس روبروی مسجد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله