هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

فدک در فراز و نشیب ،بخش چهارم: بررسى سه مورد مهم ،چرا على علیه السلام در دوران حکومتش فدک را پس نگرفت؟


چرا على علیه السلام در دوران حکومتش فدک را پس نگرفت؟


سومین نکته اى که باید بررسى شود این پرسش است که چرا على علیه السلام در دوران حکومتش فدک را پس نگرفت؟
در پاسخ مى گوییم که امیر مؤمنان على علیه السلام در نامه اى که به سهل بن حنیف نوشته فرموده اند:

بلى، کانت فی أیدینا فدک من کلّ ما أظلّته السماء، فشحّت علیها نفوس قوم وسخت عنها نفوس آخرین، ونعم الحکم اللّه، وما أصنع بفدک وغیر فدک والنفس مظانّها فی غد جدث...(1).


آرى، از تمام آن چه آسمان بر آن سایه افکنده بود تنها فدک در دست ما بود. پس عدّه اى به همان نیز حرص ورزیدند و عدّه اى دیگر سخاوتمندانه از آن گذشتند. البتّه خداوند بهترین حکم کننده است. من با فدک و غیر آن چه کارى دارم که جایگاه فرداى هر کس قبر است... .

  ادامه مطلب ...

فدک در فراز و نشیب ، جایگاه شاهدان مسئله فدک ، چرا تکذیب على علیه السلام و زهرا علیها السلام، و تصدیق جابر؟


چرا تکذیب على علیه السلام و زهرا علیها السلام، و تصدیق جابر؟

به نگارنده نامه مى گوییم که اکنون پرسش دیگرى مطرح مى شود:
چگونه ابوبکر، على و زهرا علیهما السلام را تکذیب مى کند امّا جابر بن عبداللّه انصارى را تصدیق مى نماید!؟
بُخارى در صحیح خود از جابر بن عبداللّه انصارى این گونه آورده است:
إنّ النبی صلّى اللّه علیه وآله قال:

إذا أتى مال البحرین حثوت لک ثمّ حثوت لک ـ ثلاثاً ـ .


ماجرا از این قرار است که به هنگام رسیدن اموال بحرین نزد ابوبکر، جابر نیز حضور داشت. جابر رو به ابوبکر کرد و گفت که پیامبر صلى اللّه علیه وآله به من فرمود: هنگامى که اموال بحرین را آوردند، سه مشت از آن مال توست.

ابوبکر به او گفت: جلو بیا و هر مقدار به تو وعده داده اند بردار.


جابر بدون شاهد و فقط با ادّعا از بیت المال مسلمانان برداشت کرد(1).

  ادامه مطلب ...

کتابخانه آیت الله سید علی حسینی میلانی (مد ظله) کتاب های اعتقادی


نگاهی متفاوت به سیره حضرت علی علیه السلام
سلسله پژوهش های اعتقادی
بررسی و نقد کتاب المرتضی
نگاشته ابوالحسن علی حسنی ندوی




پیشوایان معصوم علیهم السلام ـ جلد سوم
پژوهشى کوتاه در زندگى پیشوایان معصوم علیهم السلام
جلد سوم
امام صادق علیه السلام
امام کاظم علیه السلام



پیشوایان معصوم علیهم السلام ـ جلد دوم
پژوهشى کوتاه در زندگى پیشوایان معصوم علیهم السلام
جلد دوم
امام سجاد علیه السلام
امام باقر علیه السلام



پیشوایان معصوم علیهم السلام ـ جلد یکم
پژوهشى کوتاه در زندگى پیشوایان معصوم علیهم السلام
جلد یکم
امیرمؤمنان على علیه السلام
امام حسن و امام حسین علیه السلام



جواهر الکلام فی معرفة الإمامة والإمام ـ جلد چهارم
«آیات امامت» (آیه مودّت آیات غدیر)








 

ادامه مطلب ...

تقدم دیگران بر خویش ،آیه درباره علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام نازل گردیده است.


تقدم دیگران بر خویش
«... وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ...» [1]
«... دیگران را بر خویش مقدم می دارند هر چند که خود نیازمندتر باشند...»

مردی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسید و از گرسنگی شکایت نمود.
 حضرت او را به خانۀ همسرانش راهنمایی کرد؛ ولی آنها در جواب مرد گفتند: چیزی جز آب نداریم.
پس حضرت فرمود: چه کسی این مرد را امشب میهمان می کند؟ علی علیه السلام فرمود:
من، ای رسول خدا! پس علی علیه السلام به نزد فاطمه سلام الله علیها آمد و ماجرا را
 با او در میان نهاد. فاطمه سلام الله علیها فرمود: چیزی جز خوراک بچه ها در خانه نداریم؛
ولی من آن را برای میهمان آماده می کنم. آنگاه علی علیه السلام فرمود: شما بچه ها را
بخوابانید و من چراغ را برای میهمان روشن می کنم. زهرا سلام الله علیها اینچنین نموده و
 میهمان شام را تناول نمود. صبحگاه که شد این آیه از جانب خدای رحمان در شأن آنها فرود آمد. [2]
ابن عباس درباره این آیه گوید:
این آیه درباره علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام نازل گردیده است. [3]

[1] سوره حشر/ آیه 9
[2] حسکانی/شواهد التنزیل/ج 2/ص 246
[3] همان/ ج 2/ص 742

ویژه عید سعید غدیر خم


ویژه عید سعید غدیر خم

عید سعید غدیر خم بر پیروان حضرت محمد و عاشقان علی (ع) مبارک باد

غدیر در زبان عربی به معنی گودال و «خم» نام محلی نزدیک منطقة جحفه است. که در آن روزگار چشمه‌ای روان و درختانی کهنسال داشت. به دلیل موقعیت سوق الجیشی «غدیر خم» حاجیان شهرها و سرزمین‌های مختلف عربستان پس از انجام مناسک حج و هنگام بازگشت به شهر و دیارشان در این منطقه از هم جدا می شدند. آنچه نام این محل را در تاریخ اسلام مهم و به یادماندنی کرده است به سال دهم هجری و تصمیم  پیامبر اسلام (ص) برای زیارت خانه خدا و به جا آوردن مراسم حج و اعلام ایشان مبنی بر اینکه امسال آخرین حج ایشان خواهد بود، برمی‌گردد. لذا مردم شهرها و مناطق مختلف عربستان به وسیله قاصدانی از این امر مطلع شدند.

در پی این فراخوان پیامبر اسلام(ص) با اجتماع عظیمی از مردم، مدینه را به قصد مکه ترک فرمودند.

اجتماع باشکوهی از مسلمانان آن سال در مراسم حج شرکت کردند؛ که آن سال حجه الوداع پیامبر(ص) بود. پس از پایان مراسم حج پیامبر(ص) دستور دادند که حجاج باید حرکت کنند تا در غدیر خم حاضر باشند. همچنین پیامبر به 12 هزار نفر از حجاج یمن – که مسیرشان متفاوت بوددستور دادند همراه حجاج به غدیر خم بیایند. در مسیر بازگشت حجاج، جبرئیل بر پیامبر وارد و این آیه را نازل کرد: «هان! ای پیامبر! آنچه را که از سوی پروردگارت به تو نازل شده است تبلیغ کن و اگر چنان نکنی پیام رسالت را انجام نداده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می فرماید.» ( سوره مائده، آیه 67 )

در پی ابلاغ این دستور پیامبر دستور توقف کاروان حجاج را در منطقه غدیر خم دادند و امر فرمودند کسانی که جلوتر هستند بازگردند و کسانی که عقب مانده اند به اجتماع حجاج در غدیر خم برسند. اجتماعی که تعداد آن را بین نود تا صد و بیست هزار نفر ذکر کرده‌اند. پیامبر اسلام (ص) در آن روز گرم سوزان بر بالای منبری از جهاز شتران در حالی که حضرت علی (ع) در کنار ایشان قرار داشت خطبه ای ایراد فرمودند. پیامبر(ص) در این خطبه با ستایش و حمد خدا شروع و حدیث ثقلین را بیان فرمودند سپس در حالی که دست حضرت علی (ع) را بلند نمودند تا همه مردم ایشان را درکنار رسول خدا مشاهده نمایند، از مردم پرسیدند: «ای مردم آیا من از خود شما بر شما اولی و مقدم‌ نیستم؟» مردم پاسخ دادند: «بله ای رسول خدا.» حضرت در ادامه فرمودند: « خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولی و مقدم می باشم.» آنگاه فرمودند: «پس هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست.» سه بار این جمله را بیان کردند و فرمودند: « خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن دارد و یاری نما هر کسی که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا می گذارد.

پس خطاب به حجاج فرمودند: ای مردم حاضرین به غایبین این پیام را برسانند.

 

ادامه مطلب ...

غدیر چشمه جوشان ولایت (18 ذی‌الحجه عید سعید غدیرخم مبارک باد)



غدیر چشمه جوشان ولایت (18 ذی‌الحجه عید سعید غدیرخم مبارک باد)

 جبرئیل گفت یا رسول الله خدایت سلامم می‌رساند و می‌فرماید ما هیچ نبیّی از انبیا و هیچ رسولی از نسل خود را قبض روح نکرده‌ایم، مگر پس از کمال و تمامیت دین و تاکید حجت و دلیل بر ابقا و پایداری در دین. اکنون نوبت تو رسیده که دو فریضه از احکام شریعت باقی مانده را به قوم خود و به ملت اسلام ابلاغ کنی: نخست حج خانه خدا و پس از آن ولایت خلیفه جانشین خودت می‌باشد. آری این است فلسفه غدیر که از سوی حضرت رحمان بر خاتم پیامبران خود ابلاغ کرد که چون پیغمبر این فرمان را از سوی پروردگار یافت دستور داد اعلان نمایند و به اطراف حجار مبلغینی فرستند که به مردم برسانند که پیغمبر خدا اراده حج خانه خدا نموده است تا این وظیفه آسمانی را مانند سایر احکام شریعت عملاً به شما مسلمانان تعلیم فرماید هرکس از هر کجا استطاعت مالی و بدنی دارد خود را به قافله رسول خدا برساند. پیغمبر اکرم از مدینه بیرون رفت و گروهی کثیر به او پیوستند و چشم بر حکم و گوش بر فرمان او داشتند که چگونه عمل حج را برگزار می‌نماید و می‌آموزد. در بیرون شهر مدینه قریب هفتاد هزار تن به پیامبر پیوستند به عدد اصحاب موسی علیه‌السلام که هفتاد هزار نفر بودند و با موسی به میقات رفتند. در این سفر همان طور که موسی نسبت به بقیه قوم بنی‌اسرائیل درباره هارون عهد و میثاق گرفت پیغمبر خاتم الانبیا نسبت به علی که او را به منزله هارون برای موسی می‌دانست عهد و میثاق گرفت پیامبر با هفتاد هزار نفر حرکت کرد در حالی که در زبان همه تکبیر و تسبیح بود و تمام کوه و صحرا را طنین لبیک لبیک مردم مسلمان پر کرده بود. از اطراف آن قدر به او پیوستند که جمعیتی حدود180 هزار نفر با رسول خدا حج گذاردند و پیغمبر تمام مناسک و اعمال حج را از حین حرکت تا برگشت به وطن عملاً به آنها تعلیم فرمود. در مکه و در منی باز جبرئیل نازل شد و ابلاغ سلام نمود و گفت یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک، یا رسول خدا خدایت سلامت می‌رساند می‌فرماید آنچه از سوی پروردگارت بر تو فرود آمده به دیگران آگاهی‌بخش و وصی و خلیفه و جانشین خود را معرفی کن او کسی است که علم ومیراث انبیا باید نزد او محفوظ بماند و تابوت شهادت و اسرار ولایت و آثار نبوت انبیا را باید به او بسپاری او ولی خدا و ولی هر مؤمن است. پیامبر اکرم از منافقین قوم که تازه مسلمان بودند و به نفاق و شقاق می‌پرداختند بیمناک بود که مباد با گفتن این بیان از اطراف او پراکنده شوند و سبب پراکندگی و تشتت افکار مسلمین گردند خاصه که در بین اعمال حج است رسول خدا می‌خواست اعمال حج تمام شود و مأموریت خود را ابلاغ فرماید و چون گروهی بسیار در جنگ‌ها به دست علی کشته شدند علی مبغوض گروهی ظاهربین مادی بود پیامبر بیمناک بود و راهی جز ابلاغ نداشت و منتظر فرصت مناسب‌تری بود ضمناً استمداد نمود که خداوندا مرا از شر و نفس اماره عهدشکنان مصون دار.

جبرئیل رفت و برگشت در مسجد حنیف باز همان آیه را آورد و تاکید نمود که به عهد خود درباره عهد علی قیام کن و علی را در میان مردم به خلافت و جانشینی خود برای حفظ آثار انبیا و مواریث پیامبران برگزین و رسول اکرم مترصد مقامی واجد شرایط بود که آخرین امر خدا را ابلاغ فرماید تا به کراع غدیرخم رسید این دامنه کوه سه کیلومتر تا جحفه میقات حاجیان فاصله دارد جبرئیل نازل شد آیه عصمت و تضمین را آورد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک بن الناس، رسول خدا با اطمینان قلب ایستاد و فرمود شترها را بخوابانید و رفت‌گان را که تا جحفه رسیده بودند برگردانید و عقب افتادگان را برسانید و اذان جامع دهید که خبر مهمی را باید به فرمان خدا ابلاغ نمایم و در آنجا که امروز مسجد غدیر است فرود آمد.

غدیر کجاست؟

 

ادامه مطلب ...

آیه تطهیر،سند معصومیت ائمه اطهار


قرآن

«آیه تطهیر سند معصومیت اهل بیت علیه السلام

آیه شریفه « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا » [احزاب/33] ؛ خدا می خواهد پلیدی را از شما دورکند و شما را چنان که باید پاک دارد

از آیات محکم کلام‌الله مجید است که علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بی‌شمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیه روشن الهی که به « آیه تطهیر» نامبردار است، حقیقت انسان‌های والایی را ترسیم می‌کند که با گذر از عوامل مادی و خاکی، به عالی‌ترین مرزهای عصمت و طهارت دست یافته،‌گوهر انسانیت را تنها به بهای رضوان الهی و خشنودی خداوند معامله کردند ؛ به گونه‌ای که اگر فضیلت و تقوای همه انسان ها یک جا جمع شود،‌قطره‌ای در برابر دریای بی‌کران فضائل آنها بیش نخواهد بود. اینان همان مفسران حقیقی کلام‌الهی‌اند که در بیان منزلت رفیع و جایگاه بس بلندشان فرمود:« إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ » [ 79ـ78] .

این آیه در سوره احزاب و در ضمن آیه‌ای قرار دارد که خطاب صدر آیه متوجه زنان پیامبر است و همین امر سبب گردیده است برخی به القای شبهه پرداخته، نزول آن را در شأن اهل بیت انکار کنند یا زنان پیامبر را نیز در زمره آنان قرار دهند. اصل آیه چنین است:

« وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ؛ و درخانه‌‌هایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خداوند و پیامبر اطاعت نمایید . همانا خداوند می‌خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی [احتمالی و شبهه] را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد2


 

ادامه مطلب ...

موفقیت در آزمون ،عثمان، جناب ابوذر رحمه الله را به علت این‏که حامى حق بود و حق مى‏ گفت از مدینه به شام تبعید کرد.

موفقیت در آزمون

عثمان، جناب ابوذر رحمه الله را به علت این‏که حامى حق بود و حق مى‏ گفت از مدینه به شام تبعید کرد. در آن‏جا نیز معاویه نتوانست وجود ابوذر را تحمل کند، لذا وى را به جبل عامل که تحت فرمان معاویه بود تبعید کرد.
ابوذر زبان مردم آن‏جا را نمى ‏دانست و آنان نیز زبان او را نمى‏ فهمیدند. وانگهى در آن زمان اکثریت قریب به اتفاق مردم آن دیار کافر بودند. هنوز نام مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام به گوششان نرسیده بود و آن حضرت را نمى‏ شناختند، که البته این به دلیل حکومت معاویه بر آن ناحیه بود.
ابوذر در آن دوسال تبعید در چنین محیطى چه کرد؟ او با همت و کوشش خود بدون آن‏که مالى و اندوخته‏اى یا امکاناتى در اختیار داشته باشد با زبان و قدم خود محیطى به وجود آورد که کافر، مسلمان و سنى، شیعه شد.
یکى از بزرگان که - تردید دارم مرحوم سید حسن صدر یا شیخ حر عاملى - در أمل الآمل یا تکلمه مى‏نویسد: بیست درصد از علماى تاریخ شیعه در آن زمان از این منطقه (جبل عامل) و هشتاد درصد دیگر از سایر بلاد بودند.
این شگفتى بزرگ را ابوذر آفرید. اگر وسعت منطقه جبل عامل را نسبت به دیگر مناطق گستره اسلامى آن زمان یک در هزار بدانیم به عظمت کار ابوذر بیشتر پى مى‏بریم. انسانى که بدون کوچک‏ترین امکانات و بدون دانستن زبان مردم آن منطقه به چنین موفقیت بزرگى دست یافت.
«پس فرصت‏ها را نباید از دست داد و باید به این باور رسید که انسان مسلمان هم در شهرهاى اسلامى مى‏تواند ثمربخش باشد، هم در بلاد کفر، منتهى هر کدام روش خاصى را مى‏طلبد».

گذشت ،امروزه اگر کسى مانند این سخن را نه به حاکمان و کارگزاران، که به یک مقام جزء نظامى بگوید، بى‏ کیفر نمى ‏ماند

گذشت

در روایت است که: قلمرو حکومت ظاهرى حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام بیش از نصف ساکنان زمین و قریب پنجاه کشور فعلى را فرا مى‏گرفت. در آن زمان یکى از خوارج نادان و کج‏نهاد به ایشان گفت: «اتق اللَّه فانک میت»؛(1) از خدا بترس، زیرا روزى خواهى مُرد».
حضرت بدون آن‏که برآشوبد به او فرمود:
آرى مى ‏میرم. به خدا سوگند به ضرب شمشیر کشته خواهم شد و محاسنم از خون سرم خضاب خواهد شد و این قضاى حتمى و عهدى معهود است و هر که دروغ بندد، نومید مى‏گردد.
«امروزه اگر کسى مانند این سخن را نه به حاکمان و کارگزاران، که به یک مقام جزء نظامى بگوید، بى‏ کیفر نمى ‏ماند. با آن‏که پاسخ ندادن به بى‏ادبى آن خارجى عنود، ممکن بود باعث دلیر شدن دیگران شود، اما حضرت بزرگوارانه از کنار آن بى‏ادبى گذشتند».


 1) بحارالانوار، ج 42، ص 195.

همّام پس از شنیدن صفات متّقین از زبان امیرمؤمنان‏ علیه السلام تاب نیاورده و جان مشتاقش از کالبد تن خاکى بیرون مى ‏رود:

زاهد و ترس از گناه

پیرمردى روزى با خود اندیشید که من شصت سال است زندگى مى‏ کنم. این شصت سال حدود بیست هزار روز مى‏ شود. اگر در هر روز فقط یک گناه مرتکب شده باشم مى ‏شود بیست هزار گناه. بابت کدام یک از خداى متعال عذر بخواهم و کدام یک را مى ‏توانم جواب دهم. در این افکار غوطه‏ ور بود که ناگهان از شدت ناراحتى سکته کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود.

«در دنیا خیلى‏ ها سکته مى‏ کنند: فلانى در فلان شهر به دنبال پایین و بالا رفتن قیمت‏ها سکته مى ‏کند و مى ‏میرد، دیگرى به سبب اختلاف خانوادگى یا تقسیم ارث سکته مى‏ کند. اما برخى مانند همّام پس از شنیدن صفات متّقین از زبان امیرمؤمنان‏ علیه السلام تاب نیاورده و جان مشتاقش از کالبد تن خاکى بیرون مى ‏رود:
«فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعقَةً کانت نَفسُهُ فِیها(1)؛ همام فریادى کشید و جان داد». 


 1) نهج البلاغه، خ 193 (خطبه همام).

امیر مؤمنان على علیه السلام و حکومت‏ ،سید صالحان، امیر مؤمنان علیه السلام عده‏اى از رؤسا مى‏ خواستند

 امیر مؤمنان على علیه السلام و حکومت‏

در ایام حکومت سید صالحان، امیر مؤمنان علیه السلام عده‏اى از رؤسا مى‏خواستند براى کارى به حضور ایشان برسند. ابن عباس(1) با عجله نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: یا امیرمؤمنان: عده‏اى از رؤسا قصد شرف‏یابى به حضور شما را دارند. حضرت که وضع ابن عباس را دید، در حالى که کفش هایش را وصله مى‏زد، در وصف حکومت و بى‏ارزشى آن فرمود:
«واللَّه لَهی اَحبُّ إلىَّ من إمرتکم إلاّ أن اُقیمَ حَقّاً أوْ أدْفَعَ باطِلاً؛(2) به خدا سوگند این کفش‏هاى کهنه از امارات و ریاست بر شما، نزد من عزیزتر است مگر آن‏که حقى را بستانم و باطلى را از بین ببرم».
آن حضرت زمانى این جمله را بر زبان آورد که رئیس بزرگ‏ترین و قوى‏ترین و مهم‏ترین حکومت روى کره زمین بود. چنین چیزى در تاریخ کم‏نظیر است. آن بزرگوار کسى است که در رأس بزرگ‏ترین و پرجمعیت‏ترین حکومت روى کره زمین قرار دارد و در عین حال مشغول پینه‏زدن کفش‏هایى است که از لیف خرما درست کرده است. 


 1) عبداللَّه بن عباس بن مطلب بن هاشم، (سه سال قبل از هجرت - 68 ق) معروف به ابن عباس، از اکابر صحابه رسول خدا صلى الله علیه وآله و از شاگردان خاص امیر مؤمنان علیه السلام بود و رسول خدا صلى الله علیه وآله بارها در حق او دعا کرد.
 2) نهج البلاغه، خطبه 33؛ بحارالانوار، ج 32، ص 76.

آزادى در حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام ،‏امیرمؤمنان علیه السلام که قوى ‏ترین و بزرگ‏ترین حکومت دنیا را بر عهده داشتند

 آزادى در حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام‏

جنگ صفین که بر حضرت امیر مؤمنان على علیه السلام تحمیل شد، در آن جنگ شمارى از اصحاب، از حضرت خواستند به حکمیت تن بدهند. مى‏بینیم که امام علیه السلام به افراد آزادى بیان داد و حکمیت را پذیرفت. کار به همین‏جا خاتمه نیافت و آنان پس از ماجراى حکمیت، با تظاهرات و شعارهایى چون «لا حکم إلا للَّه» که مغالطه‏اى بیش نبود در مقابل حضرت قرار گرفتند. این شعار در مسجد نیز سر داده شد.
«اما امیرمؤمنان علیه السلام که قوى ‏ترین و بزرگ‏ترین حکومت دنیا را بر عهده داشتند هرگز آنان را به جهت اعتراض‏شان محاکمه نکرده و حتى اجازه ندادند به این دلیل کیفر شوند».