ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خواستن خالصانه
ماجرایى واقعى نقل شده است که:
«شخصى روحانى در عصر مرحوم آخوند یا مرحوم سید محمد کاظم یزدى،
از نجف اشرف به مسجد سهله (که در صحرا قرار داشت) مىرفت تا
عبادت کند. او شب را تا به صبح در آن جا ماند. آن شب، مهتابى
بود و او در حال عبادت، که ناگهان احساس کرد صداى غریبى از
نزدیکى مسجد به گوش مىرسد. کمى که دقت کرد دریافت که صداى
حیوان درندهاى است و پس از اندکى شیرى را دید که به سرعت وارد
مسجد سهله شد و از پلهها بالا رفت و در مقابل او قرار گرفت.
مرد روحانى که سخت ترسیده بود، با فریاد به شیر گفت: «به حق
امیرالمؤمنین برگرد». شیر نیز از همان راهى که آمده بود
بازگشت».
«توجه کنید، شیر گرسنه بود و طعمه هم آماده، ولى با یک خواستن
خالصانه، شیر برگشت. براى رسیدن انسان به چنین مرحلهاى واقعاً
نیاز به کار و تلاش است».