ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کلام امیرالمؤمنین علیه السلام
نامه ۴۵ نهج البلاغه
از نامههاى امیرالمؤمنین علیه السلام به عثمان بن حُنَیف انصارى، کارگزارش در بصره:
پس از یاد خدا و درود! ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی، خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند، و کاسههایی پر از غذا پی در پی جلوی تو مینهادند، خیال نمىکردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول کنى که محتاجشان را به جفا مىرانند، و توانگرشان را به مهمانى مىخوانند!
اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره میخوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمیدانی دور بیافکن، و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن.
آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی میکند، و از نور دانشش روشنی میگیرد، آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی، مرا یاری دهید.
پس سوگند به خدا!
من از دنیای شما طلا و نقرهای نیاندوخته، و از غنیمتهای آن چیزی ذخیره نکردهام، بر دو جامه کهنهام جامهای نیفزودم، و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است ...»