سر هر کوچه برایت علَمی نصب شده
همه مشغول گدایی ز تو هستند حســین
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج منتقم خون حسین بن علی علیه سلام
ان شاءالله
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
همایش شیرخوارگان
از شیر خواره ای به همه شیرخوارگان
آغوش گرم مادرتان نوش جانتان
زمان :
جمعه 95/7/16مصادف با 5محرم ساعت 10 صبح
مکان:
جوی آباد محله بختیاریها ، خ شمس ، خ پروین، نرسیده به مسجد حضرت امیرالمومنین علیه سلام ،دست چپ فرعی 9 ، گذر حضرت علی اصغر علیه سلام ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها
لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق ؛
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،
شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ ومَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ
اعیاد خجسته شعبان المعظم مبارک باد
خجسته میلاد با سعادت
حضرت سید الشهداء (علیه السلام)
علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس (سلام الله علیه)
حضرت زین العابدین امام سجاد (علیه السلام)
را به منتظران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تبریک و تهنیت عرض مینماییم
به همین مناسبت مراسم جشن با شکوهی
در دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی)
برگزار میگردد.
سه شنبه
مصادف با میلاد با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
سخنران:
خطیب ارجمند حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای حسینی قمی
همراه با
مدیحه سرایی مداحان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)
چهار شنبه
مصادف با میلاد با سعادت علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس (سلام الله علیه)
مدیحه سرایی مداحان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)
پنج شنبه
مصادف با میلاد با سعادت حضرت زین العابدین (علیه السلام)
سخنران:
خطیب ارجمند حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای سید رضا مدرسی
همراه با
مدیحه سرایی مداحان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)
زمان:سه شنبه 3 شعبان المعظم 1437 مصادف با 21 اردیبهشت 1395
«به مدت سه روز»
ساعت 11 صبح
مکان: خیابان انقلاب (چهارمردان) کوچه شماره 6 بیت آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره)
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی)
قیام عاشورا: پیروزی امام حسین (علیه السلام) و شکست یزید
برای من جای خوشوقتی است که چهرههای نورانی و مصمم شما را از نزدیک میبینم. در آستانه ولادت باسعادت سیدالشهدا (علیه السلام) و بزرگانی هستیم که در رکاب حضرتش بودند؛ امام علی بن الحسین (علیه السلام)، حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و حضرت علی اکبر (علیه السلام). واقعه عاشورا جلوهای دارد که نمیشود کسی نام امام حسین (علیه السلام) را بشنود و از عاشورا یاد نکند. زندگی سیدالشهدا و دوران امامت ایشان ده سال به درازا کشیده و تمام این مدت را، امام در حال قیام نبودهاند و قیام در سال آخر زندگی ایشان واقع شده، و در نُه سال قبل آن، روش امام همان روشی بوده است که امام حسن مجتبی (علیه السلام) در پیش گرفته بودند. قیام در سال آخر زندگی ایشان واقع شده است. یعنی امام بر اساس وظیفه خود عمل میکنند و برای حفظ معالم وحی و اساس دین به هر صورتی که مصلحت اقتضا کند قدم برمیدارند، اما وقتی یزید بن معاویه به خلافت رسید این مصلحت اقتضا کرد که سیدالشهدا حرکت و قیام کند؛ آن هم قیام خونینی که اگرچه بهظاهر به شکست انجامید (یعنی در ظاهر امام و همه کسانی که با امام بودند کشته شدند و زن و بچه امام اسیر شدند) اما واقع مطلب این است که این قیام بنیامیه را که بر تمام مناطق اسلامی حاکم بودند ساقط کرد. یعنی به فاصله کوتاهی طومار بنیامیه بسته شد. این قیام ریشه بنیامیه را سوزاند. لذا یکی از بازرسان ویژه و خبرنگارانی که یزید به کربلا فرستاد تا در آنجا حضور داشته باشد، بعد از واقعه به وی گزارش داد که تو در صحنه کربلا و در مصاف با سیدالشهدا شکست خوردی. یزید گفت: چگونه میگویی که من شکست خوردهام؟ گفت: به این دلیل که روز عاشورا وقتی سیدالشهدا قنداق بچه خردسال را به دست گرفته بود میگفت من با شما جنگ دارم و شما هم با من جنگ دارید. در جاهلیت عرب هم با هم جنگ داشتند اما در همان جاهلیت عرب هم طفل مستثنای از جنگ بود. حال آنکه علی اصغر از تشنگی تلظی میکرد: «اما ترونه کیف یتلظی عطشا». امام خطاب به این مردم میفرمایند: «یتلظی عطشا»؛ یعنی به او آب بدهید یا ندهید فرقی نمیکند. چون در حالت تلظی است. مع ذلک آب ندادند و من دیدم وقتی سیدالشهدا در حال سخنگفتن با لشکریان تو است، لشکریانت در ظاهر در مقابل حسین ایستادند اما سرهایشان پایین بود و اشک در چشمانشان جمع شده بود و همه به حالت حسین گریه میکردند. این شکست تو بود. حسین میخواست بر لشگریان تو تأثیر بگذارد. این کار را هم کرد و همه اینها را تحت تأثیر قرار داد. تیر سهشعبهای که به این طفل معصوم زدند، پیامرسانی حسین را تشدید کرد. این گزارشی بود که به یزید دادند و این واقعیت ژرفی است. سیدالشهدا (علیه السلام) ریشه دودمان ظلم را سوزاند و از بین برد.
انگیزه امام حسین (علیه السلام) در قیام علیه یزید
اما نکتهای که میخواهم خدمت شما عرض کنم این است که افراد مختلفی از امام پرسیدند: شما که در دوران امامت امام مجتبی (علیه السلام) با معاویه تعامل و زندگی میکردید و نُه سال هم در دوران امامت خودتان معاویه را تحمل کردید، چه شد که وقتی یزید به خلافت رسید قیام کردید؟ این کلام امام مثل گوهری در پیشانی حادثه کربلا میدرخشد: «أَلَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَایعْمَلُ بِهِ، وَأَنَّ الْبَاطِلَ لَایتَنَاهَی عَنْهُ!؟ لِیرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَآءِ اللَهِ مُحِقًّا؛ فَإنِّی لَاأَرَی الْمَوْتَ إلَّا سَعَادة، وَلَا الْحَیوة مَعَ الظَّالِمِینَ إلَّا بَرَماً». آیا چشم ندارید و نمیبینید که به حق عمل نمیشود و ارزشها پایمال شده است. آیا نمیبینید کسی از باطل رویگردان نیست و ضدارزشها جای ارزشها را گرفته است. در چنین شرایطی «لِیرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَآءِ اللَهِ مُحِقًّا»، انسان مؤمن جان خودش را در کف دست میگذارد و حرکت میکند. امام نمیفرماید «لیرغب الحسین»، بلکه میفرماید «لیرغب المؤمن»، هر انسان مؤمنی در این شرایط وظیفه دارد حرکت کند و فریاد بزند. این جان کلام سیدالشهدا است که علت حرکت خود را تشریح میکند. از این بیان چه میفهمیم؟ بیان سیدالشهدا ناظر به این است که انسان مؤمن، که به تصریح قرآن و اسلام، مسئولیت اجتماعی دارد و در قبال دیگران و جامعه مورد سؤال واقع میشود نمیتواند ساکت بنشیند. امام در اینجا نمیفرماید «مسئول عن رعیته»؛ چراکه رعیت یعنی زیردستها و کسانی که تحت لوای انسان هستند. امام در اینجا مسئولیت انسان مؤمن را بالا میبرد و میگوید انسان مؤمن در قبال همه رویدادهای اجتماعی پیرامونش، مسئولیت دارد، و این مسئولیت فعلیت پیدا میکند. یعنی به جایی میرسد که انسان باید در راه این مسئولیت برانگیخته شود. وقتی ارزشها و حق در جامعه کمرنگ شود و باطل و ضدارزش جای ارزش را بگیرد، انسان مسئول نمیتواند ساکت بنشیند و در خانه بماند و بگوید من خودم و خانه خودم را اداره میکنم و این مسائل به من ربطی ندارد. امام میفرمایند همه اینها به ما ربط دارد. این وظیفه هر انسانی است که در برابر حاکم ضدارزش بایستد و برای احیای ارزش از دست رفته تلاش کند. در چنین صورتی اجتماع زنده میماند. بنابراین، بار مسئولیت انسان مؤمن اقتضا میکند که یاد بگیرد ارزش و ضدارزش کدام است، و در راه اقامه این ارزشها در جامعه حرکت کند. در چنین صورتی جامعه اسلامی زنده میماند و پویا میشود. مسئولیتی که سیدالشهدا (علیه السلام) از آن سخن میگوید مسئولیت انسان مؤمن در جامعه اسلامی است. منظور از انسان مؤمن هم انسان نمازشبخوان نیست، بلکه انسانی است که مسئولیت اجتماعی دارد. این مسئولیت بر دوش تمام انسانهایی است که اظهار ایمان و اسلام میکنند و در چنین شرایطی باید حرکت و قیام کنند.
مسئولیت اجتماعی مؤمنان
مسائلی که امروز در گوشه و کنار دنیای اسلام میگذرد نمیتواند به ما مرتبط نباشد. مثلاً همین عزیزانی که امروز در سوریه به شهادت رسیدند، چه برادران ایرانی و چه غیرایرانی، مدافعان حرم اهل بیت (علیه السلام) و حرم زینب کبری (علیه السلام) هستند. در این مدت دیدهایم که این دشمنان به نام اسلام چه حرکتهای ضداسلامی انجام دادند و به نام اسلام از جهاد اسلامی دم زدند، حال آنکه در این جهاد اسلامی بمب به کمرشان میبندند و زن و بچه مردم را به هوا میفرستند. اینها کارهایی است که حتی در جاهلیت هم نبود. اینها به خیال خودشان جهاد اسلامی را به عنوان یک ارزش احیا کردهاند. حال آنکه دیدیم اینها با حرمهای اهل بیت و مزار حجر بن عدی چه کردند. چرا به مقبره حجر بن عدی حمله کردند و مزارش را مورد تاخت و تاز قرار دادند؟ زیرا حجر بن عدی تا آخر عمرش از حق و علی (علیه السلام) دفاع کرد. خود علی (علیه السلام) پیشبینی کرده بود و به او گفته بود که بعد از من بلاهای فراوانی بر سر تو میآورند و تو را وادار میکنند که از من تبرا بجویی و اظهار بیزاری کنی. اگر به زبان اظهار بیزاری کنی اشکال ندارد، اما دلت از من جدا نباشد. چون اگر دل از علی جدا باشد از حق جدا شده است و دلی که از حق جدا باشد دیگر در مسیر هدایت قرار ندارد. اما وقتی حجر بن عدی را مجبور کردند از علی (علیه السلام) تبرا بجوید و بدگویی کند حتی به زبان هم حاضر نشد. این است حرکت برای حق. حتی پسر حجر هم که همراه او بود، مثل خود حجر، حاضر به تبرا نشد:
طفل ما از عشق کی بیگانه است بچه پروانه هم پروانه است
به حجر بن عدی رو کردند و گفتند: اول تو را بکشیم یا پسرت را؟ پسرش جوان رشیدی بود و مرگ جوان به هر حال برای انسان ناگوار است، با این حال گفت: اول جوانم را بکشید و بعد مرا. جلاد گفت: چرا؟ گفت: میخواهم در راه حق و راه علی داغ جوان ببینم و کشته شوم. این عشق به علی (علیه السلام) است. عشق به علی (علیه السلام) است که سبب میشود بعد از 1400 سال که حجر بن عدی داخل گور خفته، باز هم جنازهاش را این طرف و آن طرف ببرند. باز هم در راه عشق علی (علیه السلام) هزینه میدهد. این توفیقی است که نصیب هر کسی نمیشود. امثال حجر بن عدی هستند که واقعاً اقامه حق میکنند و با وجود اینکه حضرت به او اجازه داده بود با زبان تبرا بجوید همین کار را هم نکرد. اینها ارزش است. لذا داعشیان میخواهند همین ارزشها را بکوبند. خیال میکنند اگر مزار را از بین ببرند آن ارزش را کوبیدهاند، حال آنکه با این کار این ارزش را برجسته میکنند. آیا ائمه بقیع که مزار ندارند نام و نشانشان گم شد؟ کسانی که به حج مشرف شدهاند دیدهاند که در گذشته اجازه میدادند تا نزدیک قبور ائمه (علیه السلام) برویم اما اکنون نمیگذارند و فاصلهای وجود دارد. این فاصله همیشه پر از جمعیت است. در اطراف مزار امالبنین نیز همیشه جمعیت است. زیرا وقتی میخواستند به او خبر بدهند که عباست چه شده است، گفت از حسین چه خبر. یعنی اولاد برایش مهم نبود و دنبال حق و فضیلت بود. این چیزی است که باعث ماندگاری سیدالشهدا شده است.
عزیزانی که کشته میشوند باید بدانند که شهادت ارث ما و ارث اهل بیت (علیه السلام) است. آیا این مکتب با شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از بین رفت یا زندهتر شد و باقی ماند؟ لذا این فرمایش سیدالشهدا که هر انسانی در قبال حوادث پیرامونش مسئولیت دارد بسیار ارزشمند است. اگر ظلمی اتفاق میافتد باید به آن توجه داشته باشد. باید حق و باطل را بفهمد و به اقامه باطل حساسیت نشان دهد و برای اقامه حق بکوشد. این مسئولیت اجتماعی انسان مسلمان است. این را سیدالشهدا نه با سخن، بلکه با عمل نشان داد. لذا این صحنه عاشورا نمایشی است برای تمام قرون و اعصار. مرحوم آقای مطهری در کتابش میگوید ماجرای عاشورا چنان است که گویی تمام صحنههایش را از پیش نوشتهاند و آنقدر زیبا و بجا اجرا شده که هر کدامش به نحوی پیامی دارد. مواجهه امام حسین (علیه السلام) با ابوالفضل العباس، حرکت ابوالفضل در میان شط، رفتن علی اکبر به میدان، حرکت امام سجاد (علیه السلام) بعد از پدر، حرکت زینب کبری (علیه السلام) و ... . اینها برجسته است و این صحنهها در طول تاریخ میدرخشد. نهتنها میدرخشد، بلکه کسانی که میخواستند عاشورا و روضه را از بین ببرند خودشان از بین رفتند. عاشورا از بین نرفت. اصلاً این عاشورا است که ما را نگه میدارد. ما با عاشورا زندهایم. عاشورا ما را حفظ میکند. چون این حرکت بسیار قدرتمند است.
امیدوارم انشاءالله خداوند عالم ما را روز به روز با مسئولیتهای اجتماعیمان آشناتر کند؛ و امیدوارم شما عزیزانی که سوگند خوردهاید در این لباس رهرو این راه باشید دقیقاً به مسئولیتهای بسیار سنگین خودتان متوجه باشید و به آن عمل کنید و پیروی از راه امام حسین (علیه السلام) را در عمل نشان دهید. چنان عمل کنید که علی بن ابی طالب را به یاد مردم بیاورید و در این راه قولاً و عملاً برای مردم حجت باشید. این رسالتی است که سیدالشهدا بر دوش ما گذاشته است. امیدوارم خداوند برکات وجودی سیدالشهدا را، که وسیع و سنگین است، شامل حال همه شما عزیزان و همه کسانی کند که در این مسیر جان دادهاند و میدهند. کاش عزیزانی که داوطلبانه برای دفاع از حرم زینب کبری (علیه السلام) میروند آن زمان بودند و از خود زینب کبری (علیه السلام) و سیدالشهدا (علیه السلام) دفاع میکردند. خداوند عزیزانی را که جان دادند و به شهادت رسیدند و معلمانی را که این راه را به ما نشان دادند و ما را با مسئولیتهای خودمان آشنا کردند و نیز همه شما عزیزان و امام راحل و مقام معظم رهبری را عائد و واصل بفرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
پنج گروه در زیارت قدسی عاشورا مورد لعن خدا قرار گرفتهاند: 1. لعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت؛ بنیانگزاران ظلم و ستم بر اهل بیت علیهم السلام، 2. لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم، تمام کسانی که در پیشگیری و ممانعت از استقرار حضرات معصومین علیهم السلام بر جایگاه اصلی خودشان نقش داشتهاند. 3. ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها؛ آنانی که در همان مقطع کوتاهِ حکومت امیر المومنین و امام مجتبی سلام الله علیهما موجبات زوال و از دست رفتن این منصب را فراهم کردند. 4. لعن الله امه قتلکم، آنهایی که رسماً وارد محاربه و جنگ و کشتار شما شدند.5. لعن الله المهدین لهم بالتمکین من قتالکم کسانی که اسباب سیطره و سلطنت گروه معارض را برای کشتار خاندان رسالت علیهم الصلاه و السلام فراهم کردند.
جلسات به سوی معرفت
حضرت آیت الله یثربی مدظله
بسم الله الرحمن الرحیم
مقام والای حضرت زینب (س)
وجود مقدس حضرت زینب کبری (س) ممثل حضرت فاطمه زهرا (س) است. به قول فقیه و رجالی بزرگوار مرحوم آیتالله العظمی خویی (رضوان الله تعالی علیه) حضرت زینب شریکة الحسین است. یعنی در کنار سیدالشهداء شریک نهضت و قیام ایشان است. البته ایشان بعد از حادثه کربلا عمر کوتاهی داشت. امروزه جاهای مختلفی به نام ایشان هست، از جمله زینبیه مصر و زینبیه شام. نقلهایی هم درباره محل دفن ایشان هست؛ یکی در قبرستان شام در کنار قبر علی بن جعفر است و یکی هم در مدینه. البته مزار ایشان همیشه در معرض هجمه بوده است. یعنی حتی مزار ایشان هم تحمل نشده است. در مصر هم مزاری هست که منسوب به ایشان است و ضریح دارد و حتی سنیها به زیارت آن میروند. زینبیه مصر شأنی دارد؛ مثل رأسالحسین و سیده نفسیه[U1] ؛ اینها از زیارتگاههای بزرگ مصر است، اما به هر حال امروزه نیز معاندان و تکفیریها طمعشان را از آنجا نبریدهاند. اما این هجمهها نهتنها از عظمت اشخاص کم نمیکند، بلکه عظمتشان را بیشتر نمودار میکند و نشان میدهد که چه نقش بزرگی داشتهاند که آن نقش هنوز هم در این زمان برای خیلیها قابل تحمل نیست؛ و اینکه این بزرگان چه نقش عظیمی در حفظ اصالتها داشتهاند. زینب کبری شأن والایی دارد. نزد ائمه نیز ارج و ارزش بسیار دارد. این مسئله در کلمات ائمه (ع) منعکس شده است. باید در توسلات و توجهاتمان به یاد ایشان باشیم.
حضرت صدیقه کبری (س) به حضرت زینب (س) علاقه وافری داشتند. وقتی حضرت از دنیا رفتند زینب کبری کودک بودند؛ در ظاهر سه- چهار سال بیشتر نداشتند، اما از مادر همه چیز فرا گرفته بودند. هرچند کودک بود اما مدرس بزرگترها شد. میدانید که خطبه صدیقه کبری (س) در مسجد مدینه از زینب کبری نقل میشود؛ یعنی حافظه ایشان فوقالعاده بوده است. دیگران هم این خطبه را شنیدهاند و نقل کردهاند اما نقل ایشان قویتر بوده است. بهعلاوه، کسی مثل ابنعباس از ایشان نقل میکند. ابنعباس مفسر امت است و نزد شیعه و سنی ارج و قیمت دارد. وقتی ایشان این خطبه را نقل میکند تعبیرش این است که: «حدثنی عن عقیلتنا زینب »؛ یعنی بانوی فهیم و اندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند. این شخصیت از بزرگ خودمان هست هرچند از جهت سن کوچکتر از است اما بزرگ است. این تعبیری است که ابنعباس در ضمن نقل خطبه صدیقه کبری دارد. همچنین، این خطبه آنقدر وجاهت پیدا کرده است که در بلاغات النساء بلاذری [U2] نقل میشود نه در هر کتابی؛ بلاغات النساء کتابی است که به قول ما شاهکارهای سخنرانیهای زنان را در آنجا عرضه میکند؛ یعنی سخنرانیهایی که از نظر فصاحت و بلاغت فوقالعاده است. چگونه این کودک چنین خطبهای را با تمام جهات بلاغتی و فصاحتی از مادر در مسجد اخذ میکند که بعدها جزء شاهکارها درمیآید. اگر همان دقتی را که در مسائل فقهی و اصولی به کار میبریم بر روی خطبه حضرت صدیقه بگذاریم آن وقت متوجه میشویم چقدر این خطبه مضامین والایی دارد. باید توجه داشته باشیم که خود صدیقه کبری آن را ننوشتهاند، بلکه نقل زینب کبری است. لذا مقام و شأن زینب کبری خیلی والا است.
ضرورت حفاظت از آثار بهجامانده از اهل بیت (ع) در شام
خوشبختانه هنوز عشق علی و عشق این خاندان در دل کسانی آنچنان شعلهور میشود که در دفاع از حرم ایشان جوانهای همین آب و خاک خون میدهند و کشته میشوند و جنازه آنها را میآورند. یعنی این عشق هنوز آنقدر شعلهور است که سبب میشود از حریم اهل بیت دفاع کنند؛ و امروز این عشق و این حریم در وجود زینب کبری و رقیه خاتون خلاصه میشود که بازماندگان سیدالشهداء در دمشق هستند. اینها مظاهر اهل بیت (ع) در شام است و سبب میشود کسانی که به شام میروند، علاوه بر زیارت، مظاهر اهل بیت (ع) را هم ببینند. نه فقط امروز، در گذشته نیز همینطور بود، ولی این روزها از این جهت رشد داشته است؛ جایی که امام سجاد (ع) در مسجد شام بالای منبر رفته و ایستاده و خطبه خوانده است مقام علی بن حسین (ع) است و زیارتگاهی دارد؛ سر مبارک حضرت در جایی که خزانه یزید بوده قرار داشته است و امروز مشخص است. سر امام حسین (ع) را برای اینکه محفوظ باشد در خزانه گذاشتند. آن نقطهای که سر را بر روی آن گذاشتند امروزه رأس الحسین نام دارد. آثار مختلفی از آن زمان به جا مانده است، مانند مسجد اموی، آثار مربوط به اهل بیت، حضرت رقیه و زینب کبری (س).
نقل شده است که وقتی زینب کبری (س) میخواست از شام برود سفارش کرده بود همان زنهای شام که سنگ میزدند و فحش میدادند و شماتت میکردند جمع شوند. آنها به بدرقه حضرت زینب آمدند و گریه میکردند. در اشعار گفته میشود حضرت زینب به شام آمد، آنجا را ویران کرد و رفت؛ یعنی پایههای بنیامیه را ویران کرد و رفت. در همان شام، زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) بساط بنیامیه را در هم کوبیدند. ولی باز هم زینب کبری (س) با همه عظمتش تابع امام سجاد (ع) است. این مسئله بسیار مهم است.
حضرت زینب (س) و تبعیت از امام زمان
اگر در نقلها و مقتلهایی که داریم دقت کنیم، میبینیم که بنیامیه میآیند و خیمهها را آتش میزنند، در حالی که سیدالشهداء شهید شده است. در چنین موقعیتی که خیمهها را آتش زدهاند و امام سجاد (ع) میبیند که آتش از شعلهها بالا میرود و طبعاً باید خاندان امام حسین (ع) فرار کنند. زینب کبری در میان شعلهها در کنار امام سجاد (ع) میایستد و میگوید آقاجان شما امر میفرمایید که بمانیم و بسوزیم یا فرار کنیم. ایشان فرمودند: «علیکن بالفرار». این مطلب در همه مقاتل هست که ایشان از امام سجاد دستور میگیرد. گرچه امام سجاد (ع) سنش خیلی کمتر از حضرت زینب (س) است اما امام امت است. این همان حسابی است که عبدالعظیم حسنی هم در مقابل امام جواد (ع) داشت. همه اینها حاکی از عظمت است. تمام این آثار در شام مانده است. یکی از این آثار حرم مطهر حضرت زینب کبری است. حتی اگر این حرم را ویران کنند نام او از بین نمیرود. مدفن او در دل دوستداران کربلا و دوستداران عاشورا است. زینب کبری (س) زنده است تا وقتی که این نهضت حسینی زنده است. اینها در حصن حصین الهی است و کسی نتوانسته است ضربهای به آن بزند. این تکفیری ها کوچک هستند. تکفیریها و داعش جریانهای نوظهوری هستند که بسیار کوچکاند و نمیتوانند ضربهای بزنند.
ضرورت حفظ حریم اهل بیت (ع) و بزرگداشت آنان
در همین ایران ما چیزهای عجیب و غریبی دیدهایم. البته برای ما نقل کردهاند و ما به چشم خودمان ندیدهایم. رضاخان در دوره حکومتش کوشید بساط روضهخوانی برای سیدالشهداء را بر هم بزند. وی اجازه برگزاری این مراسمها را نمیداد و روضهها مخفیانه، گاهی بعد از اذان صبح و گاهی قبل از اذان صبح، برگزار میشد یا چند نفری جمع میشدند و روضه یا زیارت عاشورا میخواندند. دیگر از دسته و «یا حسین» و ... اثری نبود. مرحوم پدر من نقل میکرد و میگفت: ما در بروجرد محصل بودیم. در غروب یکی از روزهای عاشورا، که نه دستهای بود و نه عزایی و نه پرچمی، سرپرست یکی از شهربانیها را دیدیم که زیردستانش آمدند و به او گزارش دادند و گفتند به طاق ابروی جناب سروان مثلا امروز در این منطقه یک صدای «یا حسین» از جایی بلند نشد. اما سال بعد از آن دیگر رضاخان نبود. وی سال 1320 رفت و عزاداری برگشت؛ پرشورتر از گذشته دستهجات آمدند و هیچ چیز از بین نرفت. خود بنده شب هفتم محرم، در دوره صدام، در عراق بودم. تازه مسیر زیارت باز شده بود و ما از سوریه رفتیم. شب هفتم محرم کربلا بودم و در حرم سیدالشهداء نماز خواندم. جمعیت کمی در اطراف ضریح بود. آن شب، شب جمعه نبود ولی حتی شب جمعه هم که کمی شلوغتر میشد، جمعیت بسیار محدود بود و مطلقاً چیزی که مشعر به عزا باشد (مانند پرچم مشکی و ...) در حرم، صحن و کل شهر کربلا نبود. چون دوره حکومت صدام بود. اما امروز چه شده است؟ به قول شاعر:
سر شب سر قتل و تاراج داشت سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیــلوفری نه نــادر به جـــا ماند و نه نـادری
هر که با اهل بیت (ع) در افتاد عاقبت به خیر نشد. ما باید حریم اهل بیت و سیدالشهداء را حفظ کنیم. در این حریم هرگز فکر نکرده وارد نشوید. کسانی که کوچکترین کلمه یا حرفی زدند، لطمه حیثیتی خوردند و افت کردند. اینها را به چشم خودمان دیدهایم. بساطی را که خداوند متعهد به حفظ آن است و گفته است «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» قطعاً حفظ خواهد کرد. ذکر به معنای حقیقیاش در همین معنا است. خدا علی را حفظ کرد و الا بعد از هفتاد سال کشتن و لعن بالای منابر نباید اسمی از او مانده باشد. حال آنکه علی مانده است. هزار و چهارصد سال قتل عام وجود داشته است. مؤسسه کلام جعفری اخیراً کتابی را از مرحوم جعفری [U3] منتشر کرده است که درباره قتل عامها و مسائلی است که در بغداد برای شیعیان وجود داشته است. تقریباً هر سال حادثهای در میان بوده، اما شیعه باقی مانده است. چون خدا را دارد و خدا آن را حفظ میکند. ما باید خودمان را در این مسیر قرار دهیم؛ مخصوصاً در قصه کربلا. قصه کربلا بزرگانی را زمین زده است. باید به این نکته توجه داشته باشیم. اجتهاد و تحقیق در این زمینه خوب است، اما قطعاً چیزهای فراوانی را درباره واقعه کربلا نمیدانیم. البته انتقاد اشکالی ندارد و در خصوص برخی نقلهای مربوط به این حادثه نقدهایی هم شده است. همه آقایان فقها، از جمله شیخ انصاری، قائل به تسامح در ادله سنن هستند. بهویژه در مقتل و تاریخ، تسامح در ادله سنن را میپذیرند و میگویند اشکالی ندارد در این زمینهها ضعیف نقل کنیم. البته بنده این مسئله را قبول ندارم و چنین تسامحی را نمیپذیرم. اما معتقدم آنچه در کربلا اتفاق افتاده است بیش از آنی است که برایمان نوشتهاند. به این نکته توجه داشته باشید. من این نکته را بارها گفتهام و دلم میخواهد شما هم بگویید تا این معانی بماند. اینها نکاتی است که باید در مقتلها به آن توجه کرد.
ضرورت پرداختن به واقعه عاشورا و روضهخوانی برای امام حسین (ع) ادامه مطلب ...
لا تَدَع زیارَةَ الحُسَینِ بنِ عَلىّ علیه السلام و مُر اَصحابَکَ بِذالِکَ، یَمُدُّ اللّه فى عُمرِکَ و یَزیدُ اللّه فى رِزقِکَ و یُحییکَ اللّه سَعیدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَکتُبکَ سَعیدا؛
زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن، که در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زیاد مى کند و زندگى ات را همراه با سعادت مى کند و جز سعادتمند نمى میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى کند.
کامل الزیارات ص 152
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز بنابر نقلی مصادف است با رحلت شهادت گونه دختر خردسال سیدالشهدا حضرت رقیه سلام الله علیها است.
ما نمیخواهیم از نظر تحقیقی وارد بحث وجود تاریخی ایشان بشویم، ولی از نظر اکثر اعلام دختری به نام رقیه برای سیدالشهدا بوده است و مرحوم طبری در کتاب خود به وجود ایشان تصریح میکند. همچنین، شخصی در محضر وجود مقدس امام صادق علیه السلام اشعاری خواند و در آن، دختران سیدالشهدا علیه السلام را که ذکر میکند و من جمله به رقیه و سکینه اشاره میکند.
بنابراین، ما نباید بیخود وارد این مسائل بشویم و ذهن مردم را خراب کنیم؛ بالاتر از اینکه امروز حضرت رقیه علیها السلام ، نماد تشیع در دمشق است و حتی ایشان پیش سنیها دارای احترام است به طوری که خود سنیها از قدیم که حرم ایشان یک اتاقکی بود، مقید بودند که در ماه رمضان به حرم ایشان بیایند و دو رکعت نماز بخوانند و برای ایشان نذورات داشتند. البته، ایشان نیز به قدری در دمشق منشأ آثار و برکات، مانند شفا دادن و حاجت دادن برای شیعه و سنی است که وجودشان مسلم گرفته شده است. این به عنایت خدا است که در مرکز سلطه اموی که در دمشق و کنار کاخ ساعات است که همه جنایت در آنجا واقع شد، آن کسانی که آنجا نشستند و عربده کشیدند، رفتند و تمام شدند، ولی این قبر، اینگونه آباد و پر از زائر از شیعه و سنی شده است و این واقعا یک کرامت است.
برای ما هر کسی که وابسته به دستگاه سیدالشهدا علیه السلام باشد یا از یاران آن حضرت باشد، محترم است ولی باید به ویژه از دخترانی که مانند حضرت رقیه علیها السلام این همه صدمات دیدند و بعد در آن حالت از دنیا رفتند، بیشتر مورد احترام باشند. بالاخره قضیه حضرت رقیه این گونه نیست که امروز و دیروز ساخته شده باشد و یا مداحان و واعظان آن را ساخته باشند؛ بلکه اینها اصالت دارد، و ما باید در این امور قدری با احتیاط ورود کنیم؛ چرا که این چیزهایی که در اعتقادات مردم جا گرفته است، بیخودی نیامده است، بلکه بزرگانی قبل از ما بودند که اهل دقت بودند و بسیار توجه به این امور داشتند، لذا باید بزرگان و اعتقادات مردم که از این بزرگان اخذ کردند، مورد احترام باشد. و از سوی دیگر، اینها مثل رسوم عزاداری است که باید مورد توجه باشد؛ همانطور که اصل هر نوع عزاداری که در هر محلهای وجود دارد همان مستحسن و شایسته است؛ و اگر یک رسمی در عزاداری تعاندی با دین مردم ندارد، ما نباید با آن مبارزه کنیم که مثلا چرا به هنگام عزاداری نخل بر میدارید؟ ما نباید اینگونه با رسوم مردم برخورد کنیم.
همین دیشب از بنده سوال کردند که اگر خوف قتل، یا خوف هتک ناموس در زیارت امام حسین علیه السلام وجود دارد، آیا رفتن به زیارت اربعین جایز است؟
البته، ما در حج اگر خوف جان داشته باشیم وجوب ساقط میشود؛ اما نسبت به سیدالشهدا علیه السلام و زیارت امام حسین علیه السلام نمیتوانیم چنین چیزی را بگوییم؛ زیرا مردم جلوی چشم ائمه علیهم السلام به زیارت میرفتند در حالی که دشمنان، دستشان را میبریدند، ولی آنها سال دیگر هم میرفتند و میگفتند این دست را هم ببرید و باز میگفتند آیا پا را هم جای دست قبول میکنید؟ این وقایع در مرأی و منظر ائمه علیهم السلام بوده است، فلذا، نمیتوانیم فتوا بدهیم که جایز نیست. بله باید در عزاداری سعی کنیم که موجبات وهن مذهب و وهن اهلبیت نباشیم. نباید کلماتی که میگوییم یا روضهای که میخوانیم و یا عزاداری که میکنیم موجب وهن اهل بیت علیهم السلام بشود.
اینجا قضایایی است که عقل و منطق در آن دخیل نیست و فوق این معانی است و اصلا برای آن کسانی که رفتند و اینگونه در جلوی امام حسین علیه السلام جان دادند، چه توجیهی میتوانیم بیاوریم در حالی که خداوند هم کار آنها را ضمانت کرد و مقام آنها هم قبل از شهادت به آنها نشان داده شد.
از سوی دیگر، خداوند اسلام را توسط امام حسین علیه السلام بیمه کرده است و در طول تاریخ، وقتی که کل حکومت اسلامی از خلافتش گرفته تا ادارات و مردم علی علیه السلام را شصت سال لعنت کردند علی علیه السلام تمام نشد، بلکه تازه علی علیه السلام زنده شد. خدا میخواهد این بساط را سرپا نگه دارد.
مگر در زمان صدام کسی می توانست عزاداری کند و مگر حتی یک پرچم سیاه در بالای حرم نصب بود و حتی یک یا حسین علیه السلام هم بلند نبود؛ اما صدام رفت؛ رضا خان هم در ایران روضه ها را تعطیل کرد ولی او هم نماند و رفت. اما روضه و اربعین ماند.
اربعینی که حالا اتفاق میافتد قابل مقایسه با اربعین بیست سال و صد سال و هزار سال پیش نیست، به طوری که این خبر گزاری های مختلف بین المللی گفتند، که در آنجا بزرگترین اجتماع بشری، و حدود بیست و پنج میلیون انسان دیده شده است. بنابراین، کار امام حسین علیه السلام حساب دیگری دارد و ما نباید وارد آن بشویم و لطمه ای به این اساس بخورد. این بساط محفوظ است و ما را هم کنار خودش حفظ کرده است. نه اینکه خیال کنید که ما این بساط را حفظ میکنیم. بلکه او مذهب تشیع را و ما را در طول تاریخ نگه داشته است. لذا مقام فوق العادهای است و هر کسی که انتسابی به این بساط دارد، مانند حضرت رقیه سلام الله علیها کمال احترام را دارد و ما باید نسبت به آنچه در عقیده مردم است احترام بگذاریم؛ چرا که خراب کردنش چیزی را درست نمیکند و مباحث تاریخی را هم باید در جای خود و در مباحثات حوزی بررسی شود و به میان مردم نکشید.
به هر حال در قضایای کربلا، همه این عزیزان دخیل بودند و همه در آن سهمی دارند و هر کدام به نوبه خود پیامی دارند. همین اسارات شام بود که سبب شد تا یک اثر هم از بنی امیه نماند؛ در حالی که آثار و جزئیات و حتی رد پای اهل بیت علیهم السلام در مسجد اموی دمشق مانند مقام زین العابدین علیه السلام وجود دارد. آنجایی که حضرت زین العابدین ایستاده و سخنرانی کرده و مقام راس الحسین نیز محفوظ است که مردم هم به زیارت آنجا میروند؛ اما از آنها هیچ خبری نیست اربده کشی ها نماند، قلدری ها نماند. بالاخره این مظلومیتها بعد از گذشت هزار و چهارصد سال زنده ماند. هرچند داعش را به وجود آوردند و این همه جنایت آفرید اما هنوز این هویتها سر و پا است، و حتی اگر این دسته دیگرشان و ریشه آنان آثار و قبور ائمه بقیع و امام مجتبی را خراب کردند باز دوباره ساخته خواهد شد. داعش رفتنی است و تمام میشود ما خودمان را نبازیم
نقش امام سجاد در نهضت حسینی
ما در آستانه شهادت وجود مقدس علی بن حسین سیدالساجدین علیه السلام قرار داریم. شخصیت ایشان غیر از مقام و شان امامت، دارای این نکته درخشان است که زندگی ایشان با کربلا و عاشورا به هم پیوند خورده است؛ مخصوصا این نکته دوم، بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، برای ادامه حرکت ایشان و رساندن پیام عاشورا، فوق العاده برجسته است. البته، زینب کبری سلام الله علیها نیز بعد از شهادت سیدالشهدا علیه السلام ، برای ادامه راه، نقش بسیار والا و برجستهای داشت و لذا، مرحوم محقق خویی در معجم الرجال، از حضرت زینب به تعبییر زیبای «شریکة الحسین» یاد میکند؛ به طوری که نشان میدهد از زینب کبری هم قبل از این واقعه و هم بعد از آن، در کنار امام حسین علیه السلام یک عنصر محوری و اساسی بوده و این مجموعه را مدیریت میکند.
وجود مقدس امام سجاد علیه السلام نیز در حرکت به کوفه و حرکت به شام و بازگشت به مدینه و حتی در سالیان طولانی زندگی بعد از این واقعه در مدینه، نقشی اساسی در این حرکت دارند؛ در حالی که ایشان در زمانه بسیار بدی بودند. در این دوران، بنی مروان، پس از حکومت آل امیه آمدند و هیچ وجاهت و توجیه شرعی نداشتند و لذا مردم را در خفقان قرار دادند.
معاویه، برای حکومت خودش، توجیه شرعی و سبقه دینی مانند کاتب وحی درست کرد و با مکر و حیله توانست بسیاری از یاران امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام را که حتی در صفین کنار امیرالمومنین علیه السلام جنگیدند به خودش جذب کند؛ اما یزید علنا میگفت:
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ *** خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ
لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا *** جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْ
توجیه شرعی حکومت را زیر سئوال برد و در حالی که هنوز قضیه شهادت امام حسین به اقصی نقاط دنیای اسلام نرفته بود، یزید قتل عامی را در مدینه شروع کرد و خلاصه کار به جایی رسید که خلافت یزید سه سال بیشتر طول نکشید و کشته شد. وقتی زمام امر به معاویه پسر یزید در شام رسید، او به مسجد آمد و روی منبر گفت جدم معاویه اشتباه کرد و پدرم یزید نیز اشتباه کردند و این ها گمراه بودند و نباید امام حسین علیه السلام را میکشتند و نباید با علی بن ابی طالب علیه السلام جنگ میکردند؛ واضح است که در خود خانواده بحران خلافت چقدر وسیع است، لذا مادرش در همان مجلس پشت پرده بود ـ همسر یزیدـ گفت کاش کهنه حیض بودی دورت میانداختم. با این کار معاویة بن یزید، حکومت از آل ابی سفیان به آل مروان منتقل شد، و بعد از این جریان، حاکمانی که بر سر کار آمدند، دیگر توجیه شرعی ندارد، و اگر یک فقیه یا محدثی به خلیفه یا حکومت توجه میکند، فقط برای رسیدن به پول و دنیا است و هیچ وجه دیگری ندارد.
امام سجاد علیه السلام در این شرایط سخت زندگی میکردند، شاید بتوان گفت سائر ائمه علیهم السلام مبتلا به چنین وضعیتی نبودند. البته در این زمان، قیامهایی مانند قیام مختار شروع شد ولی کوچکترین تأییدی نسبت به قیام مختار از طرف امام علی بن الحسین علیه السلام نداریم؛ بله محمد بن حنفیه ورود کرد ، عموی امام میگفت: من تنها برادر و بازمانده سیدالشهدا علیه السلام هستم و لذا من ولی هستم. امام سجاد میخواهد این مکتب و اصول را حفظ کند، دشمنی که این مکتب را به یک تار مو رسانده، امام میخواهد این تار مو پاره نشود و این راه ادامه پیدا کند تا اسلام واقعی و اسلام اصیل برای آینده باقی بماند و نشانی داشته باشد و خط انحراف همه چیز را از بین نبرد. این رسالت امام سجاد علیه السلام است و این رسالت را امام سجاد علیه السلام در قالب دعا به خوبی پیاده کرد. ما نمیتوانیم الان نسبت به آن لطافتهایی که در صحیفه سجادیه است و در لباس دعا بیان شده غافل باشیم. خیلی حرفها در این قالب گفته شده است و فراز به فراز آن دارای مطالب بسیار عالی و درس آموز است. ایشان در مقام صلوات میفرماید: اللهم صل علی محمد و آل محمد، و حتی آله نمیفرمایند تا آل محمد صریحا بیان شود و بعد هم تاکید میشود که حتی زنها و غلامان این دعاها را حفظ کنند؛ چون ایشان میبیند که نام محمد در آن زمان در حال از بین رفتن و نابود شدن بود.
این واقعیتی است که امام سجاد علیه السلام دوران امامت بسیار ناراحت کنندهای داشتند و روششان بسیار با مسالمت همراه بود. اما آنها همین را هم نتوانستند تحمل کنند؛ ولی هرچه آل امیه سقوط میکرد اعتبار امام از این طرف رشد میکرد و بالا میرفت و لذا در قصه معروف شعر فرزدق در مسجد الاحرام، آمده است که وقتی مردم برای حج طواف میکردند چند بار خدمه و محافظان هشام خواستند هشام بن ملک را برای طواف ببرند ولی نتوانستند مردم را بشکافند؛ اما بعد دیدند کسی از در مسجد وارد شد. هشام که کناری نشسته بود دید همینطور که یک شخص محترمی نزدیک کعبه میشود جمعیت خود به خود کوچه باز می کند و با حالت احترام و سلام به استقبال او میروند تا جایی که این آقا رفت و توانست حجر را استعلام کند و برگردد. هشام با اینکه امام سجاد را میشناخت و گفت: این فرد چه کسی است؟
فرزدق در جوابش گفت:
وَالبَیْتُ یعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ هَذا الّذی تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ،
هذا التّقیّ النّقیّ الطّاهِرُ العَلَمُ هذا ابنُ خَیرِ عِبادِ الله کُلّهِمُ،
بِجَدّهِ أنْبِیَاءُ الله قَدْ خُتِمُوا هذا ابنُ فاطمَةٍ، إنْ کُنْتَ جاهِلَهُ،
با اینکه فرزدق از شعرای دربار خلافت بود اما اینجا نتوانست تحمل کند، و این امر نشان میدهد که آل امیه از داخل سقوط کرده است و امام سجاد علیه السلام در بین مردم بیشتر شناخته میشود تا اینکه در دوران بعد، این رسالت به امام باقر علیه السلام منتقل شد و ایشان در اوج محبوبیت و مشروعیت بود که امروز حرکت شیعه را نگه داشت و اسلام اصیل را به دست ما رساند.
نکتهای که در زندگی امام سجاد علیه السلام بسیار حائز اهمیت است، خطبه و نطقی است که ایشان در شام داشتند، خودشان هم از یزید درخواست سخنرانی کردند و تعبییر به منبر نکردند بلکه فرمودند که من بالای این چوبها بروم؛ و سپس با سخنرانی خودشان، شام را عوض کرد؛ شامی که وقتی امام وارد شده و از کوچهها و محله یهودیها عبور میکردند مردم برای استقبال از اسارت ایشان، خوشحالی میکردند و سنگ و خاشاک و حتی آتش و خاکستر بر سر ایشان میریختند در حالی که دست امام را بسته بودند، اما همان مردم برای بدرقه امام، جمع شده بودند و وقت رفتن برای امام گریه میکردند. امام سجاد علیه السلام در همان خرابه شام برای مردم روضه خوانی می کرد و زینب کبری علیها السلام برای زنها مطالبی را میگفتند و زنها نیز گریه میکردند و این اولین مجالس عزاداری بود که تشکیل شد تا اینکه شام عوض شد و یزید مجبور شد که عذر خواهی کند. او میگفت من نمیخواستم حسین علیه السلام را بکشم بلکه ابن زیاد او را کشت.
به هر حال، نطق امام سجاد علیه السلام در شام با اینکه کم است اما همان مقدار هم، از نظر خطابه و از نظر نکاتی که امام سجاد علیه السلام رساندند، بسیار حائز اهمیت است و حتی ایشان همانند امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در میان مردم شامی که بغض امام علی بن ابی طالب علیه السلام را داشتند و ایشان را کافر و جانی و خونریز میدانستند، به نسب خویش به آن حضرت بسیار تکیه میکند؛ تا اینکه مردم تغییر کردند و چنان متحول شدند که بدرقه پر شوری از این کاروان داشتند و البته یادگاری مثل رقیه خاتون در شام ماند و زینب کبری علیها السلام نسبت به قبر ایشان به مردم خیلی سفارش میکند تا جایی که هنوز هم حتی مردم سنی آن منطقه (به جز وهابیت مطرود) نسبت به این قبر احترام فراوانی دارند و حداقل سالی یک بار به آنجا می روند و نماز و دعا میخوانند و خودشان معتقدند که این سفارش حضرت زینب کبیر علیه السلام است.
سلام و درود خداوند بر آقا علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیه
شیخ طوسی رحمه الله از خالد بن سدیر از امام صادق علیه السلام نقل میکند که
فرمودند : {ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علیه و
علی مثله تلطم الخدود و تشقق الجیوب.....بانوان فاطمی {خاندان رسالت} در
مصیبت حسین بر چهره کوفتند و گریبان چاک زدند و بر همچون او {حسین}سزاوار
است بر چهره زده و گریبان چاک داده شود.
منبع: تهذیب الاحکام ج8 ص325
همچنین شیخ صدوق رضوان الله روایت کرده است : وقتی دعبل قصیده تائیه مشهوره
خود را در حضور حضرت رضا علیه السلام انشاد کرد به این مقطع رسید .: افاطم
لو خلت الحسین مجدلا : وقد مات عطشانا بشط فرات: اذا للطمت الخد فاطم عنده
: و اجریت دمع العین فی الوجنات
لطمت النساء وجوههن وعلا الصراخ من وراء الستر وبکی الرضا علیه السلام حتی
اغمی علیه مرتین...زنان بر چهره کوفتند و شیون برآوردند و حضرت رضا علیه
السلام چنان گریستند که دوبار از هوش رفتند.
منبع: عیون اخبارالرضا علیه السلام ج2 ص263
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی(مدظله العالی) به نقل از خبرگزاری حوزه حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد پیش از ظهر امروز در مراسم آخرین روز عزاداری شهادت حضرت أباعبدالله الحسین(ع) که با حضور آیت الله حسینی بوشهری مدیر حوزه های علمیه کشور، روحانیون و مردم ولایت مدار در دفتر حضرت آیت الله علوی بروجرودی برگزار شد، با بیان اینکه هدف امام حسین(ع) از قیام کربلا، احیاء دین پیامبرخاتم(ص) و اسلام ناب بوده است، گفت: آن حضرت با این قیام دین را از خطری بزرگ یعنی سقوط حتمی نجات داد.
وی افزود: امام با این حرکت خود درس عزت، شجاعت، استقامت و روحیه خود باوری به مردم آموخت و زمینه را برای حکومتی جهانی آماده کرد.
این استاد حوزه ابراز داشت: أباعبدالله (ع) با قیام خود، جامعه اسلامی را از انحراف و گمراهی صد در صد که به وسیله حزب بنی امیه ایجاد شده بود، نجات داد و به همه مردم فهماندکه باید با ظلم به مبارزه برخواست و با ذلت و خواری مقابله کرد.
حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد خاطرنشان ساخت: امام حسین (ع) در این حرکت، جهالت در جامعه را از بین برد و نقش محوری در ادامه حیات اسلام و تربیت فقه جعفری(ع) ایفاء کرد.
وی تصریح کرد: أباعبدالله (ع) سبب شد نقشه های دشمن و حزب بنی امیه برای از بین بردن اسلام و دین از بین رفته و با این قیام در مقابل تفسیر به رأی آنان ایستاد و در نطفه خفه کرد.
سخنران این مراسم بیان داشت: امام سوم شیعیان(ع) با شهادت مظلومانه خود دودمان بنی امیه را در تاریخ برای ابد در هم پیچید و تنها چیزی که از این قوم ظالم در اذهان مردم تا ابد باقی ماند، جنایت فجیع آنان همانند بریدن سر، مثله کردن بدن شهداء، آتش زدن خیمه ها، کشتن طفل شش ماه، بستن آب بر روی عزیز ترین فرزند رسول خدا و ... بوده است.
حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد گفت: حزب بنی امیه، برای در امان ماندن از قیام های بعد از حادثه عاشورا، به هیچ کس رحم نمی کرد و هر تشکیلاتی را که مخالف حزب خود می دید، دوست یا دشمن به وضع فجیعی از بین می برد.
وی اظهار داشت: این حزب هنگامی که برای برپایی حکومت و ادامه دولت خود، فرزندان رسول خاتم(ص) را به شهادت می رساند، قطعا نمی تواند مخالفت های ریز و درشت را تحمل کرده و آنان را نادیده بگیرد؛ اگرچه آنان دوستان دیروز این حزب به شمار رفته و برای تحقق اهداف پلید حزب بنی امیه تلاش زیاد کرده باشند.
این استاد حوزه در پایان خاطر نشان ساخت: دستگاه بنی امیه برای ادامه حیات خود هزینه های سنگینی را پرداخت تا جایی که بسیاری از رؤسای قبایل را برای کشتن پیام آور خون و قیام همراهی کرد و آنان را با کیسه های پر از پول و دینا فریب داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچنین حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد پیش از ظهر امروز در مراسم سومین روز شهادت حضرت أبا عبد الله الحسین(ع) در بیت مرحوم حضرت آیت الله بروجرودی برگزار شد، به معنای ادب در سیره معصومین(ع) از دیدگاه امام حسین(ع) اشاره کرد و گفت: ادب به این معناست که فردی در مقابل دیگران فروتن و با تواضع بوده و خود را برتر از دیگران نداند.
وی افزود: امام حسین(ع) و سایر معصومین(ع) در برخورد با دیگران هم خود این گونه عمل کرده و هم دیگران را به این امر دعوت می کردند و با این گونه سفارش ها و اعمال، موجبات رشد و سعادت جامعه را فراهم می نمودند.
کارشناس برنامه سمت خدا ابراز داشت: مسئله ادب انقدر مهم بود که خدای متعال از ابتدا تا آخر خلقت بر اهمیت آن تأکید کرده و رشد و سعادت و حتی گمراهی را در گرو آن می داند.
حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد گفت: حضرت حق از ابتدای خلقت به ملائک فرموده بود که نسبت به حضرت آدم با ادب و احترام رفتار کرده و بر او سجده نمایند.
وی افزود: سجده، حد اعلای ادب، خشوع و تواضع است و همین سجده سبب شد که حتی شیطان از آن ناخشنود شده و از مسیر حق و حقیقت ، دور و از درگاه خدای ایزد و منان رانده شود.
سخنران این مراسم خاطرنشان ساخت: سجده سبب نزدیکی و قرب به خدا شده و انسان را از شیطان دور و ابلیس را ناراحت می کند.
حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد در ادامه تصریح کرد: بسیاری از افراد در خانه مستکبر و زورگو هستند و این در حالی است که پیامبر(ص) در همه حال به دنبال آن بودند که بتوانند در منزل شریک خوبی برای همسر خود بوده؛ در کارها به او کمک کرده؛ نان پخته و ظروف خانه را بشوید.
وی اظهار داشت: این تفکر که فقط غرب، اسرائیل و ایادی آنان مستکبر هستند، تفکری نادرست است؛ چراکه همه می توانند در خانه خود شخصی زورگو و ظالم باشند.
کارشناس برنامه سمت خدا ابراز داشت: زورگویی در تمام انسان ها وجود دارد؛ ولی میدان برای برخی از افراد آماده نشده و قطعا اگر پیدا شود، شناگر قابلی بوده و می توانند بر هر کس و هر چیزی ظلم کنند.
این کارشناس مذهبی در پایان یادآور شد: امام حسین(ع) حتی نسبت به فقرا و غلامان خود که سیاه چهره هم بودند، نهایت ادب و خشوع را رعایت می کرد و مهم نبود از چه قبیله و ملتی هستند.
در ادامه میتوانید تصاویر مربوط به مداحی و سینه در این مراسم را مشاهده نمایید.
تعدادی از اسناد عروسی مبارکهء
شاهزاده قاسم علیه السلام و علیامعظمه فاطمهء زبیده سلام الله علیها:
۱.کنزالانساب وبحرالمصاب
((منسوب به آقا سید مرتضی علم الهدی رحمة الله علیه
برادر سید رضی اعلی الله مقامه))
به نقل از دست نوشته های الهیه و مبارکهء
حضرت امام صادق وامام حسن عسگری علیهم السلام
**************
۲.روضة الشهداء .
اثر مرحوم ملاحسین کاشفی رحمة الله علیه
**************
۳.منتخب المراثی.
اثر فخرالفقهاء والمجتهدین شیخ فخرالدین
الطریحی النجفی رحمة الله علیه.
استاد علامه محمد باقرمجلسی و
آقاسیدهاشم بحرانی رحمة الله علیهم.
**************
۴.مدینة المعاجز. اثر علامه آقاسید هاشم بحرانی رحمة الله علیه
**************
۵.محرق القلوب. اثر ملامحمدمهدی نراقی رحمة الله علیه
**************
۶.اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات.
اثر ملا آقا ابن عابدبن رمضان بن الزاهدبن الشیروانی
الدربندیرحمة الله علیه
**************
۷.انوارالشهادة. حجة الاسلام شفتی رحمة الله علیه
**************
۸.مقتل ابن عربی.
محمدبن علی بن محمد بن عبدالله بن حاتم طائی
**************
۹.اکلیل المضصائب .اثر علامه تنکابنی رحمة الله علیه .
**************
۱۰.مجالس المواعظ. اثر عالم ربانی
شیخ جعفر شوشتری رحمة الله علیه
**************
۱۱. دیوان وفائی شوشتری. شاگرد آقاسیدعلی شوشتری
وصی عارف واصل شیخ مرتضی انصاری رحمة الله علیهم اجمعین.
**************
۱۲.حدائق الانس وریاض القدس.
اثر علامه صدرالدین محمد حسن
واعظ قزوینی رحمة الله علیه
**************
۱۳.بحرالمصائب و کنزالغرائب.
ملاجعفر روضه خوان تبریزی رحمة الله علیه
**************
۱۴.آتشکدهء نیر. اثر فخرالعرفاء نیرتبریزی رحمة الله علیه
**************
۱۵. زبدة الاسرار. اثر مرحوم عارف صمدانی
صفی علیشاه رحمة الله علیه
**************
۱۶.طوفان البکاء. اثر میرزا محمدابراهیم
المروزی رحمة الله علیه
**************
۱۷.تذکرة الشهداء.
اثر ملاحبیب الله شریف کاشی رحمة الله علیه.
**************
۱۸.دیوان اشعار سیدالعلماءوالمجتهدین ٬
حاج میرزایحیی مدرس اصفهانی رحمة الله علیه
شاگرد شیخ مرتضی انصاری رحمة الله علیه
**************
۱۹.دیوان کمپانی. اثر عالم بی همتا فخرالمراجع ٬
استادالمراجع حضرت آیة الله العظمی
شیخ محمد حسین غروی اصفهانی رحمة الله علیه
**************
۲۰.معالی السبطین علیهم السلام. اثر علامه شیخ
محمدمهدی المازندرانی الحائری رحمة الله علیه
**************
۲۱.دمع السجوم.
علامه شیخ ابوالحسن شعرانی رحمة الله علیه
**************
۲۲.سفینة النجاة.
اثر علامه سیدعبدالحسین ابراهیم العاملی رحمة الله علیه
**************
۲۳. مقتل الحسین علیه السلام. (ازمدینه تا مدینه)
اثر مرحوم آیة الله ذهنی رحمة الله علیه
**************
۲۴.رمزالمصیبة.
آقاسیدمحمود موسوی دهسرخی رحمة الله علیه
**************
حضرت علی اکبر علیه السلام فرزند ابی عبدالله الحسین علیه السلام بنا به
روایتی در یازدهم شعبان،سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان
گشود.
پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام و مادر
محترمه اش لیلی سلام الله علیها بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی
و هم طایفه با امیر مختار علیه السلام هستند.
او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ،
امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام و امام حسین علیه السلام
نسبت دارد.
دشمن هم اعتراف دارد :
روزی معاویه بن ابی سفیان لعنت الله علیه به اطرافیان و
هم نشینان خود گفت:
به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟
اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم!
معاویه گفت: این چنین نیست.
بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین علیه السلام است که
جدّش رسول خدا می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم،
سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است.
غربت تا کجا ؟؟؟؟
غربت امیرالمومنین علی علیه السلام ناگفتنی ست.
یک نمونه آن اینست که در بین اصحاب اباعبدلله الحسین علیه السلام
هیچ کدام نامشان علی نیست. زیرا آنقدر تبلیغ بر علیه مولا
و محبینشان میکردند که کسی جرات نداشت نام مولا را بروی
فرزندش بگذارد. در چنین شرایطی آقا اباعبدلله الحسین علیه السلام
کاری میکند مانند تمام کارهایشان کارستان.....
فقط علی :
نقل است روزی علی اکبر علیه السلام به نزد والی مدینه
مروان بن حکم لعنت الله علیه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی
را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اکبرسئوال کرد نام تو
چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی.
مروان عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوک؟ »
پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام
را علی اکبر علیه السلام زد اباعبدالله الحسین علیه السلام برد،
ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت کند
نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا،
نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
به همین علت است که بین مورخان راجع به تعداد اولاد
حضرت سید الشهداء علیه السلام اختلاف نظر وجود دارد.
در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری رحمة الله علیه
در کتاب خصائص الحسینیه آمده است:
اباعبدالله الحسین علیه السلام هنگامی که علی اکبر را به میدان
می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:
« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و
منطقاً برسول الله.......
ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که
شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله صلی الله علیه وآله
است .بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله صلی الله علیه وآله است
تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.
سید الشهداء علیه السلام در کنار هیچ بدنی از بدنهای مطهر
شهدا کربلا قاتلینشان رانفرین نکردند.
ولی قاتلین شاهزاده علی اکبر علیه السلام را نفرین کردند و فرمودند :
قتل الله قوم قتلوک... خدا بکشد آنان که تو را کشتند...
در وصف حضرت زبانها لال و عقلها بی مقدار هستند.
در اینجا با شعری از ناصرالدین شاه قاجار رحمـة الله علیه ختم کلام میکنم:
یم فاطمی گل سرمدی ، مه هاشمی دّر احمدی
زسرادقات محمدی ، طلعت ظهور و جلالتی
یه سماء قمر به نبی ثمر ، به فاطمه دّر به علی گهر
به حسن جگر به حسین پسر، چه نجابتی چه اصالتی
خم زلف او چو شکن شکن ، به مثال نقرهء فام تن
سپری به کتف و کفن به تن ، به به چه قامتی چه قیامتی
ز جلو نظر سوی قتلگه ، زقفا نظر سوی خیمه گه
که نموده شه به قدش نگه ، به چه حسرتی به چه حالتی
زقفا دو زن شده نوحه گر ، یکی عمه گفت و یکی پسر
که نما به جانب ما نگه ، به نظارتی به اشارتی
و عجل اللهم فی فرج مولانا صاحب الزمان
والعن جبت والطاغوت و اللات و العزی
وابنتیهما و اتباعهم الی یوم القیامه
التمــــــاس دعــــــا
یــــــا علــــــــی مـــــــدد
به عشق کریم بن کریم
شاهزاده قاسم بن الحسن علیه السلام
مجددا این مطلب را عرض میکنم.
سلام علی المحبین الحسین علیه السلام
در این بخش قصد دارم به موضوعی که در چندسال اخیر بسیار مورد بحث
قرارگرفته است و مظلوم نیز واقع شده بپردازم.
موضوعی که اظهر من الشمس است ولی به بهانهء اینکه عده ای نقل نکردند
متاسفانه عده ای بی خردانه به همین بهانه و از سر بی انصافی
و جهالت تفسیر به رای کرده و موضوع را انکار میکنند.!!!!!
موضوع مورد بحث
((ازدواج مبارک شاهزاده قاسم بن الحسن علیه السلام))
در سالیان اخیر قلم و تریبون به دست کسانی افتاده که
فکر می کنند اگر آنها نباشند اثری از دین اسلام باقی نخواهد
ماند و عجیبتر اینکه کسی هم به جز آنها این را نمیفهمد و
نمیتواند دین را نجات بدهد!!!!
وبازهم عجیبتر ازآن اینکه تمام مشکلات دین و جامعه
را در عزای اباعبدالله علیه السلام جستجو میکنند!!!
این مظلومیت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
نمیدانم چرا عده ای به ظاهر متفکر که دغدغه ای
به جز انحرافات عزاداران حسینی! ندارند با شنیدن
جریان ازدواج مبارکهء و معظمهء
شاهزاده قاسم بن الحسن علیه السلام
دود از سرشان بلند میشود و معلومات حاصل از
خواندن یک سطر از کتاب فلان آقا را به رخ میکشند!!!
تا بحث ازدواج شهزاده قاسم بن الحسن علیه السلام
به میان می آید میگویند سند ندارد و فقط فلانی و فلانی
به آن اشاره کرده اند!!!
مگر فلانیها دو آدم بازاری یا طلبه هستند که اینگونه
ذکر نامشان میکنند؟؟؟!!!
نمیدانند تحدث یعنی چه و محدث به که میگویند!!!
باید توجه داشت که عاشورا موضوعی ست که هیچ
قدرتی قادر به تحریف آن نیست. چون عاشورا تجلی
توحید است و اگر عاشورا نبود توحید هم نبود و این قدرت
ذات الهی ست که در کربلا همه را زمینگیر کرده است.
بگذریم که این قصه سر دراز دارد........
عرض میکنم در این بخش قصد روشن کردن موضوع را
ندارم چون بسیار واضح است البته برای چشمی که بتواند
نور را ببیند!
و همجنین قصد هدایت کردن کسی را نیز ندارم.
چون خود محتاج هدایت هستم و معتقدم بر مبنای نص صریح
قرآن ٬وجود مقدس شاه ولایت٬ امیرالمومنین مولا علی علیه السلام
تنها کسی است که عهده دار امر هدایت درتمام اعصار
میباشد .
همچنین قصد جسارت به بزرگانی که نامشان همواره
زینت بخش دفتر خاطرات تشیع بوده وهست را ندارم.
هدف از این قسمت ارائهء اسناد و مدارکی میباشد
که واقعهء پیوند نورانیهء این دو شاهزاده را دلالت میکند.
شاید بعضی از دوستان نسبت به مولفین بزرگوار
این اسناد شبهه ای داشته باشند که بنده با تمام وجود
جوابگوی آن خواهم بود.
تعدادی از اسناد عروسی مبارکهء
شاهزاده قاسم علیه السلام و علیامعظمه فاطمهء زبیده سلام الله علیها:
۱.کنزالانساب وبحرالمصاب
((منسوب به آقا سید مرتضی علم الهدی رحمة الله علیه
برادر سید رضی اعلی الله مقامه))
به نقل از دست نوشته های الهیه و مبارکهء
حضرت امام صادق وامام حسن عسگری علیهم السلام
**************
۲.روضة الشهداء .
اثر مرحوم ملاحسین کاشفی رحمة الله علیه
**************
۳.منتخب المراثی.
اثر فخرالفقهاء والمجتهدین شیخ فخرالدین
الطریحی النجفی رحمة الله علیه.
استاد علامه محمد باقرمجلسی و
آقاسیدهاشم بحرانی رحمة الله علیهم.
**************
۴.مدینة المعاجز. اثر علامه آقاسید هاشم بحرانی رحمة الله علیه
**************
۵.محرق القلوب. اثر ملامحمدمهدی نراقی رحمة الله علیه
**************
۶.اکسیرالعبادات فی اسرارالشهادات.
اثر ملا آقا ابن عابدبن رمضان بن الزاهدبن الشیروانی
الدربندیرحمة الله علیه
**************
۷.انوارالشهادة. حجة الاسلام شفتی رحمة الله علیه
**************
۸.مقتل ابن عربی.
محمدبن علی بن محمد بن عبدالله بن حاتم طائی
**************
۹.اکلیل المضصائب .اثر علامه تنکابنی رحمة الله علیه .
**************
۱۰.مجالس المواعظ. اثر عالم ربانی
شیخ جعفر شوشتری رحمة الله علیه
**************
۱۱. دیوان وفائی شوشتری. شاگرد آقاسیدعلی شوشتری
وصی عارف واصل شیخ مرتضی انصاری رحمة الله علیهم اجمعین.
**************
۱۲.حدائق الانس وریاض القدس.
اثر علامه صدرالدین محمد حسن
واعظ قزوینی رحمة الله علیه
**************
۱۳.بحرالمصائب و کنزالغرائب.
ملاجعفر روضه خوان تبریزی رحمة الله علیه
**************
۱۴.آتشکدهء نیر. اثر فخرالعرفاء نیرتبریزی رحمة الله علیه
**************
۱۵. زبدة الاسرار. اثر مرحوم عارف صمدانی
صفی علیشاه رحمة الله علیه
**************
۱۶.طوفان البکاء. اثر میرزا محمدابراهیم
المروزی رحمة الله علیه
**************
۱۷.تذکرة الشهداء.
اثر ملاحبیب الله شریف کاشی رحمة الله علیه.
**************
۱۸.دیوان اشعار سیدالعلماءوالمجتهدین ٬
حاج میرزایحیی مدرس اصفهانی رحمة الله علیه
شاگرد شیخ مرتضی انصاری رحمة الله علیه
**************
۱۹.دیوان کمپانی. اثر عالم بی همتا فخرالمراجع ٬
استادالمراجع حضرت آیة الله العظمی
شیخ محمد حسین غروی اصفهانی رحمة الله علیه
**************
۲۰.معالی السبطین علیهم السلام. اثر علامه شیخ
محمدمهدی المازندرانی الحائری رحمة الله علیه
**************
۲۱.دمع السجوم.
علامه شیخ ابوالحسن شعرانی رحمة الله علیه
**************
۲۲.سفینة النجاة.
اثر علامه سیدعبدالحسین ابراهیم العاملی رحمة الله علیه
**************
۲۳. مقتل الحسین علیه السلام. (ازمدینه تا مدینه)
اثر مرحوم آیة الله ذهنی رحمة الله علیه
**************
۲۴.رمزالمصیبة.
آقاسیدمحمود موسوی دهسرخی رحمة الله علیه
**************
صاحبان کتابهای فوق کسانی هستند که در نزد اهل
علم معروف و قابل استناد میباشند و هرنوع جسارت
به ساحت آنان بی ادبی به ساحت اهلبیت علهم السلام میباشد.
در کتابهای فوق تعدادی دیوان شعر وجود دارد که
سرایندگان آنها از علمای تراز اول عصر خویش و
تشیع بوده اند و هیچگاه بر اساس وقایعی که برای
ایشان اثبات نشده باشد٬ شعر نگفته اند.
شایان ذکرست که اگر برای اهل علم نام نامی یکی
از این حضرات را ببریم کفایت میکند :
سید مرتضی علم الهدی٬شیخ جعفر شوشتری٬
و استاد المراجع یعنی وجود مقدس شیخ محمد حسین
غروی اصفهانی معروف به کمپانی.
ایشان استاد مراجع و آیات عظام: خوئی٬نجفی مرعشی٬
گلپایگانی٬طباطبائی٬بهجت رحمة الله علیهم اجمعین
بوده اند و اکثر مراجع از شاگردان همین آیات
عظام بوده اند.
این قال وقیلها که فلان عالم اشاره کرده و فلان عالم
اشاره نکرده٬ نه تنها سودی به نفع مسلمین ندارد
بلکه در نگاه عزاداران خلل ایجاد میکند و آنها را دچار
شبهه مینماید.
توجه داشته باشید در نقل مسائل روایی و نقل احادیث :
علماء وزنه هستند ٬ ولی میزان نیستند...
یعنی نمی توان تفسیر هر عالمی را ملاک تشخیص
حقیقت قرار داد. بلکه کلام معصوم فقط با قرآن
و کلام معصومین تفسیر میشود.
در اینجا نمی خواهم صحبتی کنم گه کسی سوء استفاده
کند والا میگفتم فلان عالم شیعه که روز وفاتش را
امام زمان علیه السلام عزای عمومی اعلام کردند ٬
در کتب ایشان نام مقدسهء بی بی رقیه سلام الله علیها
را در زمرهء دختران حضرت سیدالشهداء علیه السلام
نیامده و ندیدن نام دلیل بر این نیست که آن عالم
جلیل القدر در وجود آن معظمهء آستان حسینی علیه السلام
شک و یا شبهه داشته ٬ فقط ذکر نکرده است.
حرف آخر :
بسیار کوتاه عرض میکنم :
فردای قیامت به ما نمیگویند چرا برای اهلبیت علیهم السلام
زیاد گفتید٬ولی اگر نگوئیم ویا کم بگوئیم مطمئنا
عقوبتی دارد بس عظیم.
یاعلــــــــــــی مدد
مردم را به عظمت عاشورا آشنا کنید. سید الشهدا علیه السلام را آنچنان که در بیان رسول خدا هست، به مردم معرفی کنید، تا یک عده عوام نگویند: اینها افراط در عزاداری است. آنچه مردم در عزاداری برای او انجام بدهند، همه تفریط است. این عزا افراط ندارد. فقیه، میرزای نائینی است. او کسی است که اساطین فقها بر کلمه به کلمه رساله " لباس مشکوک" او دقت می کنند، همچو کسی صریح فتوایش این است " اگر در عزای حسین بن علی به سینه زنجیر و تیغ بزنند و خون بیاید، هیچ اشکالی ندارد. عظمت مصیبت چنان است که بکی علیه ما یری وما لا یری، بنابراین زنجیر زدن من و سیاه شدن تن من، کجا به گرد این مصیبت می رسد. الهی! به خون پاک آن حضرت به ما معرفت بده.
اللهم لا تفرق بییننا و بینه أبدا وأصلح کل فاسد من أمور المسلمین
ازدواج حضرت قاسم بن الحسن (علیهماالسّلام) در کربلا
آیا در واقعه ی خونین عاشورای سال 61 هجری در صحرای کربلا، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) دختر خود را به عقد
فرزند برادر خود حضرت قاسم بن الحسن (ع) در آوردند؟
هنگامی
که حضرت قاسم بن الحسن (ع) از گرفتن اجازه میدان از عموی بزرگوار خود
مأیوس شد، به یاد عهد و رقعه ای که پدر بزرگوارش بر بازوی او بسته بود
افتاد، آن را باز کرد و وصیت پدر خود را مشاهد کرد و به عموی بزرگوار خود
نشان داد، سالار شهیدان چاره ای نداشت مگر آنکه به فرزند برادر خود اجازه
دهد به عهدی که پدر با او داشته وفا کند و به میدان رود.
پرسش تاریخی این است:
آیا امام حسین (ع) قبل از دادن اذن میدان به فرزند برادر این جملات را به او خطاب کردند: