هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

مرثیه و گریه بر امام حسین علیه سلام (3)

مرثیه و گریه بر امام حسین ع (3)


نوحه جن


39 - محمد بن سعد با سند خود از ام سلمه نقل کرده است که گفت :
شنیدم که جن بر حسین بن على علیه السلام نوحه خوانى مى کنند. (479)


گریه همه کائنات بر حسین بن على علیه السلام 


40 - ابن قولویه با سند خویش از امام باقر علیه السلام روایت مى کند که فرمود:
انس و جن و پرندگان و حیوانات بر حسین بن على علیه السلام گریه کردند تا آنجا که اشکشان جارى شد. (480)
41 - نیز به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:
چون حسین بن على علیه السلام شهید شد، آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى هفتگانه و هر چه در آنها و میان آنها و روى آنهاست ، همچنین بهشت و جهنمم و همه آفریده هاى خدا و آنچه دیده مى شود و دیده نمى شود، بر آن حضرت گریه کردند. (481)
42 - شیخ طوسى با سند خویش از حسین بن ابى فاخته نقل مى کند:
من و ابو سلمه سراج و یونس بن یعقوب و فضیل بن یسار در خدمت امام صادق علیه السلام بودیم .
عرض کردم : فدایت شوم ! من در مجالس اینان حاضر مى شوم و در دلم به یاد شما مى افتم . چه عرض کردم : فدایت شوم ! من در مجالس اینان حضور مى یابى بگو (خدایا! به ما آسایش و شادى بنمایان ، آنچه را مى خواهى بدان مى رسى . گفتم : فدایت شوم ! یاد حسین بن على علیه السلام مى افتم ، بنمایان ، آنچه را مى خواهى بدان مى رسى ، گفتم : فدایت شوم ! یاد حسین بن على علیه السلام مى افتم ، هنگام یاد او چه بگویم ؟ فرمود: سه بار بگو: (صلى الله علیک یا ابا عبدالله . آنگاه رو به ما کرد و فرمود: چون ابا عبدالحسین علیه السلام شهید شد، آسمانها و زمینهاى هفتگانه و آنچه در آنها و بین آنهاست و هر که در بهشت و جهنم جابجا مى شود و آنچه دیده مى شود و دیده نمى شود همه بر او گریه کردند، مگر سه چیز که به او گریه نکرده اید. پرسیدم پرسیدم : فدایت شوم آن سه چیز که بر او گریه نکرده اند چیستند؟ فرمود: بصره ، بصره ، دمشق و آل بن عاص . (482)
43 - ابن قولویه با سند خویش از زراره نقل مى کند که امام صادق علیه السلام به من فرمود:
اى زراره ! آسمان چهل روز بر حسین علیه السلام خون گریه کرد، زمین هم چهل روز سیاه گریه کرد، خورشید چهل روز با کسوف و سرخى گریست ، کوهها متلاشى و پراکنده شدند، دریاها شکافتند، فرشتگان چهل روز بر حسین علیه السلام گریستند، هیچ یک از زنان ما خضاب و روغن نزد و سرمه نکشید و شانه نزد تا آنکه سر ابن زیاد پیش ما آمد. پیوسته پس از او در گریه بودیم . جدم هرگاه از او یاد مى کرد مى گریست ، به حدى که محاسنش از اشک چشمانش خیس مى شد و از گریه او دیگران نیز گریه مى کردند. فرشتگانى که در هوا و آسمانند مى گریند. وقتى حسین علیه السلام جان داد، جهنم چنان ناله کرد که از صداى آن نزدیک بود زمین بشکافد. زمین وقتى ابن زیاد و یزید جان دادند، جهنم چنان خروشید که اگر خداوند به وسیله نگهبانان آن ، دوزخ را کنترل نکرده بود، شعله اش همه زمینیان را مى سوزاند و اگر اجازه به آن داده مى شد همه چیز را مى بلعید، لیکن مامور بود و به بند کشیده شد بود.
بارها بر نگهبانان طغیان کرد تا آنکه جبرئیل و با بال خود بر آن زد تا آرام شد. دوزخ هم بر حسین علیه السلام گریه و ناله مى کند و بر قاتل او شعله ور است . اگر حجتهاى الهى بر روى زمین نبودند، زمین واژگون مى شد و همه را زیر و رو مى کرد. زلزله ها جز هنگام نزدیک شدن قیامت افزایش نمى یابد.
هیچ چشمى و هیچ قطره اى از نظر خدا محبوبتر از چشمى که بر او بگرید نیست و هیچ گریانى که بر او مى گرید نیست جز آنکه عنایت فاطمه علیها السلام و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را نسبت به خود جلب مى کند و حق ما را ادا مى کند. هر که در قیامت محشور مى شود گریان است ، جز گریه کنندگان بر جدم حسین علیه السلام که با دیدگانى روشن و بشارت و سرورى که در چهره شان هویداست محشور مى شوند.
مردم در نگرانى اند و آنان آسوده ، مردم درگیر حسابند و آنان هم سخن حسین علیه السلام در سایه عرش الهى که بیمى از حساب سخت آن روز ندارند. به آنان گفته مى شود: وارد بهشت شوید، ولى وارد نمى شوند و همصحبتى با آن حضرت را ترجیح مى دهند حوریان پیغام مى فرستند که ما همراه غلامان جاودان مشتاق شماییم ، آنان به خاطر سرور و کرامتى که در آن مجلس و در محضر امام حسین علیه السلام مى بینند، سر بلند نمى کنند. و اما دشمنانشان ، عده اى را از موهاى جلو سر گرفته به سوى دوزخ مى کشند. برخى مى گویند: ما شفیع و دوست و پشتیبان نداریم . آنان جایگاه ایشان را مى بینند و نمى توانند به آنان نزدیک شوند و به آنان نمى رسند. فرشتگان از همسران و خادمانشان براى آنان پیغام مى برند که چه کرامتى یافته اند. مى گویند: اگر خدا بخواهد پیش شما مى آییم . فرشتگان پیغام آنان را به ایشان مى رسانند. شوقشان از دریافت این خبر و بر خوردارى از کرامت و همجوارى با حسین علیه السلام بیشتر مى شود، مى گویند، خدا را شکر که ما را از هراس بزرگ و ترسها قیامت ایمن داشت و از آنچه مى ترسیدیم نجاتمان داد. مرکبهاى راهوار را مى آورند، بر روى آنها قرار مى گیرند. در حالى که ثناى الهى و شکر خداوند و درود بر پیامبر و آل او را بر زبان دارند، به منازلشان مى روند. (483)
44 - طبرانى با سند خود از زهرى نقل مى کند:
چون حسین بن على علیه السلام شهید شد، در بیت المقدس هیچ سنگى را بر نداشتند، مگر آنکه زیر آن خون تازه یافته شد. (484)
45 - نیز از ام حکیم نقل مى کند:
حسین بن على علیه السلام که شهید شد، من آن روز دخترکى بودم . آسمان چند روز به رنگ خون بود. (485)
46 - نیز با سند خود از جمیل بن زید روایت مى کند :
چون حسین علیه السلام کشته شد آسمان سرخ گشت . گفتم : چه مى گویى ؟ گفت : دروغگو منافق است . آسمان وقتى که او شهید شد سر خداوند گشت .(486)
47 - نیز از ابى قبیل نقل مى کند:
چون حسین بن على علیه السلام شهید شد، چنان خورشید گرفت که در وسط روز، ستاره ها آشکار شدند. پنداشتیم که قیامت برپا شده است . (487)
48 - نیز از عیسى بن حارث کندى نقل مى کند:
چون حسین بن على علیه السلام کشته شد، هفت روز چنان بود که وقتى نماز عصر را مى خواندیم و به نور خورشید که بر روى دیوارها مى افتاد نگاه مى کردیم ، چنان بود که گویا ملحفه هاى رنگین بر آنهاست ، به ستاره ها که مى نگریستیم ، به یکدیگر مى خوردند. (488)
49 - نیز از محمد بن سیرین نقل مى کند:
در آسمان رنگ سرخ نبود تا آنکه حسین علیه السلام شهید شد. (489)
50 - بلاذرى از ابى حصین نقل مى کند:
چون حسین علیه السلام کشته شد، دو سه ماه گذشت و گویا دیوارها به خون رنگ شده بود، از هنگام نماز صبح تا طلوع خورشید. (490)
51 - نیز از ابى قبیل نقل مى کند:
روزى که حسین علیه السلام شهید شد، آسمان آنچنان تیره و تاریک شد که ستارگان را دیدند. (491)
52 - نیز از ابن شهاب نقل مى کند:
روز شهادت حسین علیه السلام ، هیچ سنگى را در شام از زمین بر نمى داشتند مگر آنکه زیر آن خون بود. (492)
53 - ابن قولویه با سند خود از عبدالله بن هلال نقل مى کند:
از امام صادق علیه السلام شنیدم که مى فرمود: آسمان بر حسین بن على و یحیى بن زکریا گریست و بر کسى جز آن دو گریه نکرده است . گفتم : گریه آسمان چگونه است ؟ فرمود: چهل روز خورشید هنگام طلوع و غروب ، گویا سرخ بود و گداخته ، همچون پاره آتش . گفتم : آیا گریه آسمان همین است ؟ فرمود: آرى . (493)
54 - نیز از على بن مسهر قرشى نقل مى کند:
جده ام به من گفت که من ایام شهادت حسین بن على علیه السلام را درک کردم . آن هنگام یک سال و نه ماه ، آسمان مثل علقه ، مثل خون بود و خورشید دیده نمى شد. (494)
55 - نیز از امام صادق علیه السلام درباره آیه فما علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین (495) (آسمان و زمین به حالشان گریه نکرد و به آنان مهلت داده نشد) روایت مى کند که فرمود: آسمان از آن زمان که یحیى بن زکریا کشته شد، بر کسى گریه نکرده بود تا آنکه حسین علیه السلام شهید شد و آسمان بر او گریست . (496)
روایات بسیار با این مضمون در منابع نقل شده است .
56 - علامه مجلسى با سند خویش از امام باقر علیه السلام روایت مى کند:
پى کننده ناقه صالح ، ارزق چشمى پسر یک بدکار بود. قاتل یحیى بن زکریا نیز حرامزاده بود.
قاتل على علیه السلام هم یک حرامزاده بود. قبیله مراد (که ابن ملجم از آن بود) مى گفتند ما در بین خود براى او پدر و نسبى نمى شناسیم . قاتل حسین بن على علیه السلام نیز یک حرامزاده بود. پیامبران و پیامبرزادگان را جز زنازادگان نکشته اند. امام درباره این آیه که (لم نجعل له سمیا (497) (براى او همنامى قرار نداده ایم ) فرمود: یحیى بن زکریا پیش از خود همنامى نداشت . حسین بن على علیه السلام هم پیش از خود همنام نداشت . آسمان چهل روز بر آن دو گریه کرد. خورشید هم بر آنان گریست .
گریه خورشید آن بود که طلوع و غروب که مى کرد سرخ بود. نیز گفته اند: گریه آسمان یعنى گریه اهل آسمان که فرشتگانند.
سپس علامه مجلسى با عنوان بیان چنین مى نویسد: گاهى گریه آسمان و زمین را آن گونه که مرحوم راوندى ذکر کرده توجیه مى کنند و ممکن است گفته شود کنایه از شدت مصیبت است تا آنجا که گویا آسمان و زمین هم بر او گریست ؛ یا گفته مى شود ضرر آن مصیبت به آسمان و زمین هم رسیده و در آنها اثر دگرگونى در آنها پدیدار شد، یا آنکه آسمان خون بارید و از زمین خون تازه جوشید. این است گریه آسمان و زمین ، همان گونه که در حدیث تفسیر شده است و شاید وجه اخیر، قویتر باشد. (498)


مرثیه رباب
57 - ابن جوزى نقل مى کند که گفته اند:
رباب ، دختر امرء القیس همسر امام حسین علیه السلام سر مطهر را گرفت و بر دامان خود نهاد و آن را بوسید و این شعر را خواند:
واى حسین ! هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد که نیزه دشمنان او را هدف قرار داد. او را در کربلا کشته و نهادند. خدا هرگز دو جانب کربلا را سیراب نسازد. (499)
58 - شبلخى از قول هشام بن کلبى مى کند:
رباب از زنان نیک و برتر بود. پس از شهادت حسین علیه السلام از او خواستگارى کردند. گفت : بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله پدر شوهر دیگرى نخواهم گرفت . چون حسین علیه السلام شهید شد با ابیاتى براى او مرثیه گفت که از جمله آنها چنین است :
آن که نور روشنى بود، در کربلا کشته افتاده و دفن نشده است .
فرزند پیامبر! خدا جزاى نیکت دهد و از خسارت در میزان دورت سازد.
برایم پشتوانه و تکیه گاه استوارى بودى و با ما با عاطفه و دین بر خورد مى کردى .
اکنون یتیمان و فقیران و بیچارگان ، که را دارند که به او پناه برند؟
به خدا هرگز در پى شوهر نخواهم بود تا آنکه زیر خاک بروم . (500)


مرثیه زینب کبرى علیها السلام
59 - بحرانى گوید:
از مرثیه دختر فاطمه خواهر حسن علیه السلام ، آنگاه که آنان را وارد دمشق کردند، این بود: آیا تو را اندوهگین نساخت اینکه و حسن و حسین تشنه شهید شدند، در حالى که که فرومایگان سیراب بودند؟
مى گفت : اى گروه ! پدرم على وصى است و مادرم فاطمه پرهیزکار.
بر فرزند مصطفى با جرعه آبى منت نهید تا زنده بماند. کودکان ما تشنه اند و فرات ، روان است . گفتندش : آبى جز شمشیرها و نیزه ها نیست ، پس به حکومت فرومایگان تن بده . گفت : مى جنگم .
تا آنکه تیرى بر او نشست ، از کمان فرو مایه اى ابرص ؛ پلید آلوده اى که هرگز از دوزخ خلاص مباد!
با کشتن او هلهله کردند، چهره اش را بر خاک کشیدند و محاسن او را با خون رنگین کردند.
حریمش را شکستند، طفل او را گلو دریدند و کلثوم و دخترانش را به اسارت بردند.
آنان را با ضجه و ناله و اشک و آه به اسیرى بردند، در حالى که مى گفتند اى محمد! اى احمد! یا جدا! بردگان ما را اسیر کرده اند و همه ما داغداریم .
اسیران کربلا را به شام و بلا مى برند، پیش یزید طغیانگر، ریشه هر مصیبت .
تا آنجا که ماه نورانى سر مطهر در برابر آن بدترین موجود، آن ملعون قاتل قرار گرفت .
در دست او چوب خیزران بود که بر دهان او مى زد؛ دست و پنجه آن کنیه توز بد دل که کینه پدر را در دل داشت و کفریات زشت جاهلیت را که پاکان و خوبان ذلیل آنان شدند.
اى چشمهایم ! بر پسر دختر پیامبر اشک بریزید، اشکى سرشار و فراوان ، که خردمند این گونه مى گرید. (501)


مرثیه دختران عقیل
60 - شیخ مفید با سند خود از عبدالله بن عامر نقل مى کند:
چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه رسید، اسماء دختر بن ابى طالب با گروهى از زنان خانواده بیرون آمد تا آنکه به قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و به آن پناهنده شد. ناله اى از دل بر آورد، آنگاه رو به مهاجران و انصار کرد و چنین گفت :
روز قیامت که سخن راست را مى پذیرند، چه خواهید گفت اگر پیامبر به شما بگوید عترتم را یارى نکردید یا غایب بودید و حق نزد ولى امر فراهم شده بود، او را تسلیم دست ستمگران کردید، پس امروز نزد خدا از سوى او هیچ شفاعتى ندارید...
هیچ روزى را چون آن روز ندیده ایم که مرد و زن گریان باشند. (502)
61 - طبرانى از مصعب بن عبدالله چنین نقل مى کند:
زینب صغرى دختر عقیل بن ابى طالب ، در بقیع پیش مردم آمد؛ بر کشته هاى خویش در کربلا مى گریست و مى گفت :
چه خواب خواهید داد اگر پیامبر خدا به شما که آخرین امتهایید بگوید با اهل بیت و یاران و فرزندان من چه کردید؟ بعضى از آنان اسیر شدند و برخى به خون غلتیدند. با آنکه خیر خواه شما بودیم ، پاداش من آن نبود که به خویشاوندانم بدى کنید. (503)
62 - قندوزى گوید:
فاطمه دختر عقیل ، این گونه بر حسین علیه السلام مرثیه گفت :
اى چشم ! اگر گریه و ندبه مى کنى ، اشک بریز و ناله کن بر خاندان پیامبر.
نه نفر همه از فرزندان على شهید شدند و پنج نفر از فرزندان عقیل . (504)


مرثیه شاعران ، تابعین و علما
63 - در این قسمت ، مرثیه ها و سروده هایى درباره سید الشهدا علیه السلام و حادثه کربلا و مظلومیت اهل بیت ، از شاعران گوناگون آورده شده است ، از کسانى همچون عقبه ، دعبل ، ابوالرمح ، سلیمان بن قته ، محمد رفیع بن مومن ، جوهرى ، عونى ، زره ، سوسى ، صنوبرى ، زاهى ، سید رضى و سید مرتضى ، شافعى ، شیخ محمد، ابن حماد، قطان ، ناشى ، حمیرى ، که چون متن تاریخى نیست و ترجمه آنها به عنوان مقتل به شما نمى آید و براى فارسى زبانان کارگشا نیست ، از ترجمه آنها خود دارى شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد