هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

به یاد آن که مذهب حق یادگار ، نمونه اى از کلام آن حضرت در معاد


به یاد آن که مذهب حق یادگار


نمونه اى از کلام آن حضرت در معاد



از امام ششم (علیه السلام) سؤال شد :


« چرا خدا دنیا را خانه ثواب و زندان عقاب قرار نداده است؟ فرمود: اینجا دار و خانه ابتلا و آزمایش است، و جاى تجارتِ ثواب و اکتساب رحمت است، دنیا جایى است پر از آفات و در آن شهوات جمع شده است، و جاى عمل محل جزا نیست. پرسید : چگونه بدنى که پوسیده و اعضاى آن پراکنده شده ، و عضوى را که درندگان خورده اند، و عضوى که خاک شد و یا گِل آن خانه شده، زنده مى شود؟


فرمود: آن کس که او را نه از چیزى به وجود آورده و صورت او را بدون سابقه مثال و مانندى کشیده، قدرت دارد همچنان که اول او را به وجود آورده دوباره او را برگرداند »(۱).


یعنى علم و قدرت و حکمتى که نقش اول را بدون مانند کشیده، چگونه ممکن است از دوباره به وجود آوردنش با سابقه مثال اول عاجز باشد، و آنچه درندگان خورده اند و جنبندگان جویده اند همه در خاک محفوظ است، و از کسى که عدد و وزن هر چیزى را مى داند، و از علمى که سنگینى ذرّه در ظلمات زمین از آن پوشیده نیست، ذرات پراکنده آن بدن هم مخفى نیست.


آنچه از بیان امام استفاده مى شود این است که معرفتِ مبدأ کلید قفل معرفتِ معاد است، و اثبات معاد به دلیل عقلى، و نقل مبتنى بر عقل است.


در این مختصر به چهار دلیل عقلى اشاره مى کنیم:

 

ادامه مطلب ...

به یاد آن که مذهب حق یادگار ، نمونه اى از کلمات آن حضرت در نبوت


به یاد آن که مذهب حق یادگار


نمونه اى از کلمات آن حضرت در نبوت


امام ششم حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)مى فرماید:


« انّه لما اثبتنا ان لنا خالقاً صانعاً متعالیاً عنا و عن جمیع ما خلق و کان ذلک الصانع حکیماً متعالیاً لم یجز ان یشاهده خلقه و لا یلامسوه فیباشرهم و یباشروه، و یحاجهم و یحاجوه، ثبت ان له سفراء فى خلقه، یعبرون عنه الى خلقه و عباده، و یدلونهم على مصالحهم و منافعهم و ما به بقاؤهم و فى ترکه فناءهم، فثبت الامرون و الناهون عن الحکیم العلیم فى خلقه و المعبرون عنه جلّ و عزّ، و هم الأنبیاء (علیهم السلام) و صفوته من خلقه، حکماء مؤدبین بالحکمة، مبعوثین بها، غیر مشارکین للناس ـ على مشارکتهم لهم فى الخلق و الترکیب ـ فى شیء من احوالهم، مؤیدین من عند الحکیم العلیم بالحکمة، ثم ثبت ذلک فى کل دهر و زمان مما أتت به الرسل و الأنبیاء من الدلائل و البراهین، لکیلا تخلو أرض الله من حجّة یکون معه علم یدلّ على صدق مقالته و جواز عدالته »(۱).


ابتدا اجمالى از بحث نبوت و خصائص پیغمبر ذکر مى شود، و سپس مختصرى شرح حدیث شریف را بیان مى کنیم .


نبوت و ضرورت تعلیم و تربیت الهى


بعد از آن که وجود خالق حکیم ثابت شد، ضرورت وجود نبوّت و نبىّ ثابت مى شود نخست ضرورت وجود تعلیم و تربیت الهى بیان مى گردد 

براى درک احتیاج بشر به هدایت انبیا باید خلقت انسان و هدف از این خلقت و عوامل رساننده و باز دارنده از آن هدف را شناخت، و رسیدگى به عمق این مباحث ـ چنان که از عنوان بحث پیداست ـ در این مختصر نمى گنجد، ولى به قدر ضرورت به بعضى از جهات اشاره مى شود:


الف : انسان موجودى است داراى غرایز مختلف، و حیات آدمى از حیات نباتى که ضعیف ترین مرتبه حیات است شروع مى شود تا مى رسد به حیات عقلانى.


آدمى مخلوقى است مرکّب از طبع و عقل، و جسمى با حوایج محدود و جانى با خواسته هاى نامحدود ; در ترقّى و تعالى از ملائک بالاتر و در انحطاط و تنزّل از بهائم پست تر.

 

ادامه مطلب ...

به یاد آن که مذهب حق یادگار ، نمونه اى از کلمات آن حضرت (علیه السلام) در معرفت و توحـیـد خداوند متعال

به یاد آن که مذهب حق یادگار


نمونه اى از کلمات آن حضرت (علیه السلام) در معرفت و توحـیـد خداوند متعال


مردى به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کرد:


« یابن رسول الله دلنى على الله ما هو، فقد أکثر على المجادلون و حیرونى. فقال له: یا عبدالله، هل رکبت سفینة قط؟ قال: نعم. قال: فهل کسر بک حیث لا سفینة تنجیک و لا سباحة تغنیک؟ قال: نعم، قال: فهل تعلق قلبک هنالک أن شیئاً من الأشیاء قادر على أن یخلصک من ورطتک؟ قال: نعم، قال الصّادِقُ (علیه السلام) : فذلک الشیى هو الله القادر على الإنجاء حیث لا منجى و على الإغاثة حیث لا مغیث »(۱).


راه رسیدن به ایمان به پروردگار متعال سه راه است:


الف : معرفت و شناختن خداوند متعال به ذات قدّوس او، که این معرفتِ اولیاى خدا است ; و در کلام سید اولیاء حضرت على (علیه السلام): یا من دل على ذاته بذاته(۲) ( اى کسى که به ذات خودت بر ذات خود دلالت کردى) ; و در کلام حضرت زین العابدین (علیه السلام) آمده است: بک عرفتک و انت دللتنى علیک(۳) (به تو شناختم تو را، و تو دلالت کردى مرا بر خودت).


ب : فطرت انسان، که هنگام انقطاع از خلق و ناامیدى از هر دادرسى، ظهور مى کند.


ج : تفکر در مخلوقات خدا، به احتیاج ممکنات در ذات و صفات به غنىّ بالذات، و آیات علم و قدرت و حکمتى که در خلقت هر موجودى نمایان است، و نظمى که بر جزء و کل جهان حاکم است.


امام در این حدیث شریف طریق دوم را بیان فرموده است و این معرفت و ارتباط فطرى با خداوند متعال، چنانکه هنگام بیچارگى به انقطاع مطلق از غیر او وجدان مى شود، مى توان در حال اختیار با دو بال علم و عمل به آن رسید:

 

ادامه مطلب ...

به یاد آن که مذهب حق یادگار ، مکارم آن حضرت (علیه السلام)


مکارم آن حضرت (علیه السلام)


مکارم آن حضرت بیش از آن است که به رشته تحریر درآید، ولى در این مختصر به چند نمونه اشاره مى نماییم:


۱ ـ مردى از حاجیان در مدینه از خواب بیدار شد، توهم کرد که همیان او را دزدیده اند، دید آن حضرت مشغول نماز است، دامن آن حضرت را گرفت، و گفت: تو همیان مرا برداشتى. فرمود:


« در همیان تو چه بود گفت: هزار دینار. او را به خانه برد و هزار دینار به او داد. چون آن مرد به خانه برگشت، همیان خود را یافت. برگشت نزد آن حضرت و هزار دینار را برگرداند، حضرت نپذیرفت، و فرمود: چیزى که از دست من خارج شد به من برنمى گردد. آن مرد پرسید که این کیست؟ گفتند: جعفر صادق است، گفت: لاجرم چنین کارى از مانند چنین کسى سرمى زند »(۱).


۲ ـ سفیان ثورى گفت:


« بر آن حضرت وارد شدم، دیدم رنگش دگرگون است، سبب پریشانى حالش را پرسیدم، فرمود: آنان را از رفتن به بالاى خانه نهى کرده بودم، چون داخل خانه شدم جاریه اى از نردبان بالا رفته و فرزند خردسالم را با خود برده بود، چون چشمش به من افتاد لرزید و فرزندم به زمین افتاد و جان داد ; من براى مرگ فرزندم متغیر نشدم، بلکه براى ترس و وحشت آن جاریه که از دیدن من رنگش پریده است متغیر شدم ; سپس به آن جاریه فرمود: تو به خاطر خدا آزادى »(۲).


با آنکه کنیز از نهى آن حضرت تخلف کرده بود و بدین سبب گناهکار و سزاوار بازخواست و مجازات بود ، و از طرفى باعث و موجب مرگ پاره تن آن حضرت نیز شده بود، اما رنگ رخسار امام (علیه السلام) براى نگرانى و وحشت آن زن متغیر شده بود، و براى این که خاطر آن بیچاره را آسوده کند، دو مرتبه فرمود: « باکى بر تو نیست » و به جاى مطالبه خون فرزند دلبندش، او را از قید بندگى آزاد، و خلعت حرّیت به او بخشید »


چنین کسى مظهر مغفرت و اسم اعظم خداوند غفور و رحیم است ( وَالْکَـظِمِینَ الْغَیظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یحِبُّ الُْمحْسِنِینَ )(۳).


۳ ـ پسرى داشت که مقابل آن حضرت راه مى رفت ، ناگهان افتاد و مُرد . امام (علیه السلام) به آن پیکر بى جان نگاهى کرد، و گریه نمود، و دل به خدا داد، و گفت:

 

ادامه مطلب ...

به یاد آن که مذهب حق یادگار ، نمونه هایى از معجزات آن حضرت (علیه السلام)


به یاد آن که مذهب حق یادگار


نمونه هایى از معجزات آن حضرت (علیه السلام)


http://www.wahidkhorasani.com/web/index.php?option=com_content&view=article&id=1597&Itemid=485&lang=fa


1ـ نادره روزگار در علم و عمل، سید بن طاووس در کتاب مهج الدعوات که گنجینه ادعیه مشتمله بر لطایف معارف و خزینه اسمایى است که : ( وَلِلَّهِ الأَْسْمَآءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا )(۱)، از محمد بن عبیدالله اسکندرى روایت مى کند که گفت:

« من از ندیمان و خواص منصور دوانیقى و صاحب سرّ او بودم، روزى به منصور وارد شدم دیدیم غمگین است و آه مى کشد، گفتم: این تفکّر و اندوه براى چیست؟ گفت: صد نفر از اولاد فاطمه (علیها السلام) را کشتم، و آقا و پیشواى آنها باقى مانده است، گفتم: آن سید و امام کیست؟ گفت: جعفر بن محمد الصادق.


گفتم: یا امیرالمومنین، او مردى است که عبادتِ خدا او را منحل کرده، و او به خدا مشغول است، و این اشتغال او را از طلب مُلک و خلافت باز داشته است.


گفت: یا محمد، مى دانم تو به امامت او قائل هستى، ولکن مُلک عقیم است، من قسم یاد کردم شب را به پایان نبرم مگر این که از او فارغ شوم. جلادى را خواست، و گفت: چون ابا عبدالله الصادق را حاضر کردم، و او را به سخن مشغول نمودم، کلاهم را که از سرم برداشتم سر او را از بدن جدا کن. چون آن حضرت را احضار کرد، دیدم لبهاى حضرت به هم مى خورد، ندانستم چه چیز قرائت مى کند، و دیدم قصر منصور مانند کشتى در امواج دریا در حرکت است، و منصور پابرهنه و سربرهنه در مقابل آن حضرت مى دوید، و دندانهایش به هم مى خورد، و اندامش مى لرزید، گاهى رنگش سرخ و گاهى زرد مى شد ; بازوى آن حضرت را گرفت و بر تخت نشاند، و خود مانند بنده در مقابل مولا نشست . بعد از سؤال و جواب، آن حضرت رفت، و منصور خوابید، و تا نصف شب از خواب بیدار نشد، و چون بیدار شد، گفت:


 

ادامه مطلب ...

به یاد آن که مذهب حق یادگار ، معیار معرفت امام معصوم (علیه السلام)

به یاد آن که مذهب حق یادگار


معیار معرفت امام معصوم (علیه السلام)



http://www.wahidkhorasani.com/web/index.php?option=com_content&view=article&id=1596&Itemid=484&lang=fa


مقام امامت، مقام انسان کامل است، و انسانیتِ انسان به عقل و اراده است، و کمال عقل به معرفت خدا و معرفت امر خداوند متعال در تکوین و تشریع است، و کمال اراده به تسلیم مطلق در مقابل اراده خداوند عالم است، که نتیجه آن دعاى مستجاب است.


به این جهت معیار معرفت امام دو امر است: علم و اجابت دعوت.


نمونه اى از اجابت دعوت آن حضرت این است که: « چون داود بن على والى مدینه معلى بن خنیس را که از خواص امام ششم (علیه السلام) بود کُشت، پنج نفر را براى احضار امام فرستاد، و گفت: او را بیاورید، و اگر از آمدن امتناع کرد سر او را بیاورید.


چون بر آن حضرت وارد شدند، دیدند به نماز ایستاده، گفتند: داود را اجابت کن، فرمود: اگر اجابت نکنم؟ گفتند: به امرى مأموریم. فرمود: برگردید که خیر دنیا و آخرت شما در برگشت است. و چون بر بردن آن حضرت اصرار کردند، دو دست بالا برد و بر دو شانه خود گذاشت، بعد هر دو دست را باز کرد و به انگشت سبابه دعا کرد، و گفت: الساعة الساعة، فرمود: برگردید که صاحب شما مُرد . او کسى فرستاد که گردن مرا بزند، خدا را به اسم اعظم خواندم، خدا ملکى فرستاد و به حربه اى او را کُشت »(۱).


على بن عیسى که ثقه و معتمد نزد عامه و خاصه است در کشف الغمة حدیث ذیل را نقل مى کند، و مى گوید: این حدیث مشهور است، و جماعتى از روات و ناقلین حدیث این حدیث را روایت کرده اند، و جماعتى از اعیان آن را آورده اند، شیخ حافظ ابوالفرج ابن جوزى نیز آن را در کتاب صفوة الصفوة ذکر کرده، و همه آنها این حدیث را از لیث که ثقه معتبر است روایت کرده اند.


آن روایت این است : « لیث بن سعد گفت: سال صد و سیزده به مکه آمدم، چون نماز عصر را خواندم، به کوه اباقبیس بالا رفتم، ناگهان به مردى برخوردم که نشسته بود و خدا را مى خواند گفت: یا رب یا رب ] به یک نفس [، بعد گفت: یا الله یا الله، یا حىّ یا حىّ، بعد یا رحیم یا رحیم، بعد یا ارحم الراحمین هفت مرتبه، بعد گفت: بارالها، مرا به انگور اطعام کن، و دو بُرد من کهنه شده است. لیث گفت: والله کلامش تمام نشده بود، سلّه اى را پُر از انگور ـ که در آن زمان بر زمین انگورى نبود ـ و دو برد نو را که مثل آنها ندیده بودم، حاضر دیدم.


چون خواست از انگور تناول کند، گفتم: من هم شریکم، به من گفت : چرا ؟ گفتم : زیرا تو دعا مى کردى و من آمین مى گفتم، به من رخصت داد ; انگورى بود که دانه نداشت، و مانند آن نخورده بودم، خوردم تا سیر شدم، و از انگور چیزى کم نشد. فرمود: یکى از این دو برد را بردار. گفتم: من احتیاج ندارم. آن دو برد را پوشید، و دو بردى که بر تن داشت برداشت و از کوه فرود آمد، و من پشت سر او رفتم . چون به محل سعى رسید، مردى او را ملاقات کرد، گفت: مرا بپوشان. دو برد را به او داد. من خود را به آن مرد رساندم، و از او پرسیدم: این کیست؟


 

ادامه مطلب ...

ستارگان بقیع


ستارگان بقیع



در کتاب «وفاء الوفاء» جلد سوم از صفحه 891 به بعد، قبور بزرگان بقیع را نام مى برد. از جمله این که به غیر از ستارگان محراب بقیع (حضرت امام حسن مجتبی و زین العابدین و امام محمد باقر و حضرت صادق علیهم السلام)، انوار درخشنده دیگری در این مکان مقدس مدفونند که به بعض ایشان اشاره می شود:


1. عثمان بن مظعون، اولین مهاجرى که از دنیا رفت [4] و پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه و آله در تشییع جنازه او شرکت کرده، فرمود: «طُوباکَ یا عُثمانُ لَمْ تُلْبِسْکَ الدُنْیا وَ لَمْ تَلْبَسْها؛ خوشا به حالت که دنیا تو را نپوشانید و تو نیز خود را با دنیا نپوشاندى» [5]، پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله بعد از دفن وى، دستور فرمودند، سنگى را روى قبر وى قرار دهند. جالب این که، سنگ به قدرى بزرگ و سنگین بود که اصحاب قادر بر حمل نبودند و شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با تمام قدرت کمک فرمود و بعد از تغییراتى که در بقیع وارد شد، قبر او را از همان سنگ بزرگ شناسایى کردند. پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله با این عمل به مردم این درس را داد که قبر افرادى مثل عثمان بن مظعون (که مردى صالح و عابد و زاهد بود، تا جایى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بعد از مرگش، کفن از صورتش کنار زد و صورت او را بوسید) [6]، باید با عزت بماند.

2. فاطمه بنت اسد، مادر حضرت على علیه السّلام زنى که دیوار کعبه براى زایمان او شکافته شد و امدادهاى غیبى هنگام تولد فرزندش از آسمان فرود آمد، یازدهمین نفرى بود که به رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله ایمان آورد و حضرت با کلمه «مادرم» به او خطاب مى فرمود، زنى که پیامبر عزیز صلّى اللّه علیه وآله در مرگ او گریه کرد و پیراهن خود را کفن او نمود و چهل تکبیر بر او گفت، زنى که براى دو نفر از اولیاى خدا (پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله و امیرالمومنین علیه السّلام) خدمت و مادرى کرد؛ زنى که به خاطر اسلام مهاجرت نمود، زنى که رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله بعد از دفنش با او سخن گفت که: «هل وَجَدْتَ ما وَعَد ربّکُ حقّا، آیا به وعده هایى که پروردگارت داده بود، دست یافتى؟» او هم گفت: «بله»؛ زنى که رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله قبل از دفن او، وارد قبر شد تا مکان را با بدن خود متبرک نماید و براى مدت طولانى مناجات کرد [7]، قبرش در پشت دیوار بقیع در کنار چهار امام واقع شده است.

3. سعد بن معاذ، مردى والا مقام، از یاران وفادار پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله که در جنگها همراه حضرت بود و گاهى مورد اصابت تیر قرار مى گرفت، کسى که رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله درباره اش فرمود: «همچون استخوان در گلوى کفاری»، کسى که نود هزار فرشته، در تشییع جنازه او به زمین آمدند؛ او از علاقه مندان مخلص على علیه السلام بود، درماجراى «خندق» مجروح شد. رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله براى او دعا مى کرد و در تشییع جنازه او شرکت نمود. [8]

قبر حلیمه سعدیه در بقیع

4.حلیمه سعدیه، زنى روستایى که در صحراى مکّه زندگى مى کرد، ولى پاک و سالم بود و توفیق شیر دادن به پیامبر صلّى اللّه علیه وآله، تنها نصیب او شد، زیرا دهها زن براى شیر دادن حاضر شدند، اما رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله هیچ یک از سینه ها را به دهان نگرفت [9].

عبدالمطلب بسیار نگران به مسجد الحرام آمد و در کنار کعبه، با حالت پریشانى نشست، پیرمردى حال او را پرسید تا از ماجرا خبردار شد، بعد پیشنهاد کرد که من زنى سراغ دارم بسیار خردمند و خوش بیان و زیبا و آبرومند، از فامیلى بسیار محترم، عبدالمطلب به سراغ پدر آن بانو رفت و بعد از گفتگوهایى، این بانو، دایه آخرین پیامبر آسمانى شد [10]، بعد از دو سال کودک را به مکّه آورد ولى باز هم براى مدت سه سال دیگر، رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله در دامن این بانو زندگى و رشد کرد.

در کتاب «مرآت الحرمین» نقل شده که بیش از ده هزار نفر از اصحاب و تابعین در بقیع دفن شده‌اند. [11]

5. عباس عموى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله که مسؤول آب رسانى به زائران کعبه و مورد احترام همگان بود، تا آنجا که خلیفه دوم در قحط سالى، براى طلب باران، خدا را به مقام عباس سوگند داد. و اشعارى که در مدح پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه وآله سرود، معروف است، عباس و حمزه از عموهاى عالى مقام پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله هستند. بگذریم که قرنى بعد، دودمان او (بنى العبّاس) که حاکم بر مسلمین شدند به ذریّه و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه وآله امام باقر تا امام عسکرى علیهم السلام چه ظلمها کردند که در پیش بینى ها و اخبار غیبى رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله به عموى خود آمده است . [12]

6. ابراهیم، فرزندى که بعد از فوت زینب، رقیه و ام کلثوم، خداوند به رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله عطا فرمود، ولى این کودک هم، بیش از هیجده ماه عمر نکرد، پیامبر عزیز صلّى اللّه علیه وآله در سوگ او بسیار گریست و همین که مورد اعتراض بعضى قرار گرفت، فرمود: گریه اى که برخاسته از عواطف انسانى باشد، مانعى ندارد، آن چه مورد نهى است، اعتراض به مقدرات الهى است (و چاک دادن یقه و فریاد کردن است). [13]

7. قبر سه دختر رسول گرامى صلّى اللّه علیه وآله به نامهاى زینب، رقیه و ام کلثوم، همچنین قبر زنان پیامبر صلّى اللّه علیه وآله (غیر از خدیجه سلام اللّه علیها که در مکّه است و میمونه که در دو فرسخى مکّه است) در قبرستان بقیع واقع شده است . [15]

8. قبر چند تن از شهداى احد در جانب غربى بقیع واقع شده است .

9. نافع (بزرگ قرّاء) و ابو سعید خدرى (از صحابه بزرگ و از هواداران امیرالمؤ منین علیه السلام ) نیز در آنجاست.

10. قبور عاتکه و صفیه، دو عمه بزرگوار حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله و ام البنین، مادر حضرت ابى‌الفضل العباس ‍علیه السلام نیز در بقیع است، ام البنین چهار فرزند داشت، به نامهاى عباس، جعفر، عثمان و عبداللّه که همه آنان در کربلا به شهادت رسیدند.

عبدالمطلب بسیار نگران به مسجد الحرام آمد و در کنار کعبه، با حالت پریشانى نشست، پیرمردى حال او را پرسید تا از ماجرا خبردار شد، بعد پیشنهاد کرد که من زنى سراغ دارم بسیار خردمند و خوش بیان و زیبا و آبرومند، از فامیلى بسیار محترم، عبدالمطلب به سراغ پدر آن بانو رفت و بعد از گفتگوهایى، این بانو، دایه آخرین پیامبر آسمانى شد [10]، بعد از دو سال کودک را به مکّه آورد ولى باز هم براى مدت سه سال دیگر، رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله در دامن این بانو زندگى و رشد کرد.

در کتاب «مرآت الحرمین» نقل شده که بیش از ده هزار نفر از اصحاب و تابعین در بقیع دفن شده‌اند. [11]

5. عباس عموى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله ،که مسؤول آب رسانى به زائران کعبه و مورد احترام همگان بود، تا آنجا که خلیفه دوم در قحط سالى، براى طلب باران، خدا را به مقام عباس سوگند داد. و اشعارى که در مدح پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه وآله سرود، معروف است، عباس و حمزه از عموهاى عالى مقام پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله هستند. بگذریم که قرنى بعد، دودمان او (بنى العبّاس) که حاکم بر مسلمین شدند به ذریّه و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه وآله امام باقر تا امام عسکرى علیهم السلام چه ظلمها کردند که در پیش بینى ها و اخبار غیبى رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله به عموى خود آمده است . [12]

6. ابراهیم، فرزندى که بعد از فوت زینب، رقیه و ام کلثوم، خداوند به رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله عطا فرمود، ولى این کودک هم، بیش از هیجده ماه عمر نکرد، پیامبر عزیز صلّى اللّه علیه وآله در سوگ او بسیار گریست و همین که مورد اعتراض بعضى قرار گرفت، فرمود: گریه اى که برخاسته از عواطف انسانى باشد، مانعى ندارد، آن چه مورد نهى است، اعتراض به مقدرات الهى است (و چاک دادن یقه و فریاد کردن است). [13]

7. قبر سه دختر رسول گرامى صلّى اللّه علیه وآله به نامهاى زینب، رقیه و ام کلثوم، همچنین قبر زنان پیامبر صلّى اللّه علیه وآله (غیر از خدیجه سلام اللّه علیها که در مکّه است و میمونه که در دو فرسخى مکّه است) در قبرستان بقیع واقع شده است . [15]

8. قبر چند تن از شهداى احد در جانب غربى بقیع واقع شده است .

9. نافع (بزرگ قرّاء) و ابو سعید خدرى (از صحابه بزرگ و از هواداران امیرالمؤ منین علیه السلام ) نیز در آنجاست.

10. قبور عاتکه و صفیه، دو عمه بزرگوار حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله و ام البنین، مادر حضرت ابى‌الفضل العباس ‍علیه السلام نیز در بقیع است، ام البنین چهار فرزند داشت، به نامهاى عباس، جعفر، عثمان و عبداللّه که همه آنان در کربلا به شهادت رسیدند.

تقویم شیعه ، 8 شوال ۱۳۹۲ [تقویم شیعه ، 8 شوال] ویرانی قبورائمه بقیع (علیهم السلام)


تقویم شیعه ، 8 شوال



ویرانی قبورائمه بقیع (علیهم السلام)




دراین روز رد سال 1434(1344) ھ قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) و نیز قبر حضرت حمزه در احد به دست وهابیون تخریب شد.(1)



علت و انگیزه تخریب این قبور مطهر درکتب مختلفی  که بر رد عقائد ضاله وهابیت تالیف شده بیان گردیده است.



آنان اضافه برقبورمطهرائمه معصومین (علیهم السلام) دیگر قبور را هم  تخریب نمودند که عبارتند از قبر منسوب به فاطمه زهرا (علیهما السلام) قبر مطهر فاطمه بنت (علیها السلام) اسد مادر امیرالمومنین (علیه السلام) قبر مطهر حضرت ام البنین (علیها السلام) قبر ابراهیم پسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق (علیه السلام) قبر دختر خواندگان پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبر حلیمه سعدیه مرضعه پیامبر(صلی الله علیه وآله) وقبور شهدای زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله).


وهابیون در سال 1343 ھ  درمکه گنبد های قبر حضرت عبدالمطلب ابی طالب، خدیجه (علیها السلام)  و زادگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام)  و خیزران عبادتگاه سری پیامبر(صلی الله علیه وآله) را با خاک یکسان نمودند. درجده نیز قبر حوا و دیگر قبوررا تخریب کردند. در مدینه گنبد منور نبوی را به توپ بستند ولی ازترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند.درشوال 1343 ھ با تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (علیهم السلام) اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهر را به یغما برند.

قبر حضرت حمزه و شهدای احد را با خاک یکسان کردند و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر(صلی الله علیه وآله) و دیگر قبور را هم خراب کردند. درهمان سال به کربلای معلی حمله کردند و ضریح مطهر را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثر از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود غارت کردند و قریب به 7000 نفر از علما فضلا وسادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند. (2)

منابع:
1- مستدرک سفینة البحار: ج 6 ص 66.
2- کشف الارتیاب: ص 77.



بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی به مناسبت سالگرد تخریب بارگاه ائمه بقیع علیهم السلام


بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی به مناسبت سالگرد تخریب بارگاه ائمه بقیع علیهم السلام


baqeiمعظم له در دیدار جمعی از خادمین و هیئات فاطمیه از استان قزوین پس از بیان عظمت روز قیامت و کیفیت ورود حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به صحرای محشر فرمودند: شب شهادت او خواب را بر خودتان حرام کردید، روز شهادت او به سر و سینه زدید ، آیا ممکن است روز قیامت شما را فراموش کند؟ اجرتان آن وقت است.

 


ایشان در ادامه فضایل ائمه بقیع را برشمرده، فرمودند: روز هشتم شوال که روز خرابی قبور ائمه بقیع است، اقامه عزا کنیم و این روز را اهمیت بدهیم.


در پایان این دیدار معظم له با اشاره به پیشامد صادقیه فرمودند: کسانی که روز شهادت حضرت صادق (علیه السلام) پای پرچم عزای او به سر و سینه می زنند ، اینها برای خود خاتم النبیین عزاداری می کنند. این است که این فرصت ها از دست ما رفته. ان شاء الله این سعادت را حفظ کنید، آن وقت مصیبت کبری داهیه دهیا این است : همچو کسی قبرش ویران است. هشتم شوال می آید کنار آن قبر زائری نیست.


  ادامه مطلب ...

اطلاعاتی پیرامون تخریب قبور ائمه بقیع (ع)

هر شیفته‌ای که دل به مدینه روانه می‌کند، بر غربت قبرستان بقیع ناله می‌کند. تربت مطهر چهار امام معصوم(ع) تنها با سنگ‌چین‌هایی نمایان است که زائر آن اجازه زیارت ندارد و باید به دل گریه کند. بقیع سند مظلومیت همیشگی شیعه است و بررسی و آگاهی از پیشینه آن ضروری است تا گوشه‌ای از جایگاه تاریخی و اجتماعی پیشوایان شیعیان را نمایان سازد.

در ادامه مطلب، مطالبی ارزشمند و مفید و عکسهای قدیمی در این ارتباط را ملاحظه فرمایید.


«بقیع؛ بغض شیعه در گلوی تاریخ»

(تاریخ تخریب قبور: هشتم شوّال سال 1343 ه.ق[91 سال قبل])

 

ادامه مطلب ...

سوگنامه تخریب قبور ائمه بقیع(ع)


 

السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ التَّقْوَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْحُجَجُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا

السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْقُوَّامُ فِی الْبَرِیَّةِ بِالْقِسْطِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ

السَّلامُ عَلَیْکُمْ آلَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ النَّجْوَى  ادامه مطلب ...

بقیع را بهتر بشناسیم


بقیع را بهتر بشناسیم



تاریخچه

پیشینه تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام می رسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشده است. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان گردید. مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آن جا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنی حرام» و «بنی سالم» و گاهی نیز در منازل و خانه های شان دفن می کردند و در واقع بقیع اولین مدفن و مزاری است که به دستور پیامبر اسلام صلی الله علیه واله توسط مسلمین صدر اسلام به وجود آمده است.

اولین شخصی که در آنجا به توصیه پیامبر صلی الله علیه واله دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبراکرم و امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام به شمار می رفت؛ امیرالمومنین علی علیه السلام در سخنانشان او را بسیار یاد می کردند و از روی علاقه شان به او، نام یکی از فرزندان خود را عثمان نهادند. رسول خدا صلی الله علیه واله برخی از شهدای اُحُد و نیز فرزندشان، ابراهیم، را در آنجا دفن کردند و به این ترتیب بر شرافت آن افزودند. بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان یهودی های مدینه به اسم حس کوکب دفن شد، معاویه بقیع را به قدری گسترده ساخت که قبر عثمان در بقیع قرار گیرد.
بقیع هم اینک مدفن 4 امام معصوم، امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم السلام است. همچنین قبراکثر همسران پیامبراکرم و نیز عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد، مادرگرانقدرامیر المومنین علی علیه السلام و برخی دیگر از بزرگان در این قبرستان قرار دارد. بقیع قبرستانی است مورد احترام همه فرقه های اسلامی، و اکنون در چند قدمی حرم پیامبر صلی الله علیه واله قرار دارد.

ویژگی‌های بقیع

 

ادامه مطلب ...

گزا رش تصویرى از قبور ائمه بقیع علیهم السلام


اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدى، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ التَّقْوى، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الْحُجَجُ على اَهْلِ الدُّنْیا، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الْقُوَّامُ فِى الْبَرِیَّةِ بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الصَّفْوَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ آلَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ النَّجْوى، اَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ فى ذاتِ اللَّهِ، وَکُذِّبْتُمْ وَاُسْیئَ اِلَیْکُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَاَنَّ طاعَتَکُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَاَنَّ قَوْلَکُمُ الصِّدْقُ، وَاَنَّکُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجابُوا، وَاَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطاعُوا، وَاَنَّکُمْ دَعائِمُ الدّینِ، وَاَرْکانُ الْأَرْضِ، لَمْ تَزالُوا بِعَیْنِ اللَّهِ، یَنْسَخُکُمْ مِنْ اَصْلابِ کُلِّ مُطَهَّرٍ، وَیَنْقُلُکُمْ مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکُمُ الْجاهِلِیَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَکْ فیکُمْ فِتَنُ الْأَهْوآءِ، طِبْتُمْ وَطابَ مَنْبَتُکُمْ، مَنَّ بِکُمْ عَلَیْنا دَیَّانُ الدّینِ، فَجَعَلَکُمْ فى بُیُوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَنْ تُرْفَعَ، وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلوتَنا عَلَیْکُمْ رَحْمَةً لَنا، وَکَفَّارَةً لِذُنُوبِنا، اِذِ اخْتارَکُمُ اللَّهُ لَنا، وَطَیَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَیْنا مِنْ وِلایَتِکُمْ، وَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَمّینَ بِعِلْمِکُمْ، مُعْتَرِفینَ بِتَصْدیقِنا اِیَّاکُمْ، وَهذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَاَخْطَاَ، وَاسْتَکانَ وَاَقَرَّبِما جَنى، وَرَجى بِمَقامِهِ الْخَلاصَ، وَاَنْ یَسْتَنْقِذَهُ بِکُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْکى مِنَ الرَّدى، فَکُونُوا لى شُفَعآءَ، فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَیْکُمْ اِذْ رَغِبَ عَنْکُمْ اَهْلُ الدُّنْیا، وَاتَّخَذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَاسْتَکْبَرُوا عَنْها، یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا یَسْهُو وَدآئِمٌ لا یَلْهُو، وَمُحیطٌ بِکُلِّشَىْ ءٍ، لَکَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَنى، وَعَرَّفْتَنى بِما اَقَمْتَنى عَلَیْهِ، اِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُکَ، وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ، وَمالُوا اِلى سِواهُ، فَکانَتِ الْمِنَّةُ مِنْکَ عَلَىَ مَعَ اَقْوامٍ خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَنى بِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ اِذْ کُنْتُ عِنْدَکَ فى مَقامى هذا مَذْکُوراً مَکْتُوباً، فَلا تَحْرِمْنى ما رَجَوْتُ وَلا تُخَیِّبْنى فیما دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ. اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدى، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ، اَسْتَوْدِعُکُمُ اللَّهَ، وَاَقْرَءُ عَلَیْکُمُ السَّلامَ، آمَنَّا بِاِللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَبِما جِئْتُمْ بِهِ، وَدَلَلْتُمْ عَلَیْهِ، اَللّهُمَّ فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ.


ضریح مطهر امام حسن، امام زین العابدین، امام باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام (قبل از تخریب)

 

ادامه مطلب ...

برائت وبیزاری از دشمنان اهل البیت علیهم السلام مستحب یا واجب؟!

امام صادق علیه سلام میفرمایند :


دوستی اولیای پروردگار و ولایت آنها واجب است وبیزاری جستن از دشمنان اولیای خدا نیز واجب است، بیزاری از کسانی که به آل پیامبر ظلم نموداند ونسبت به آنان پرده دری کردند ، فدک را از فاطمه سلام الله علیها گرفتند واورا از ارث محروم داشتند وحقوق او وهمسرش را غصب نمودند وبرای آتش زدن در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها همت گماردند وپایه ریزی ظلم به آنها را کرداند وسنت رسول الله را تغییر دادن واجب است ...


بحار الانوار ، ج 27، ص 52 .

حدیث هایی از امام جعفر صادق (ع)


  • امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند : خداوند تعالی می فرماید:((هنگامی که بنده ی من خواهش های نفسانی خویش را بر طاعت من ترجیح دهد٬ کمترین کاری که در حق او روا می دارم آن است که او را از لذت مناجات با خود محروم می سازم.))

 

منبع : جامع السعادات٬ ج٣ /ص۴٨.





ادامه مطلب ...

شفای دیده آیة الله بروجردی! و گل پای زوار بقیع

شفای دیده آیة الله بروجردی! و گل پای زوار بقیع
PDF چاپ پست الکترونیکی

این فقیه متبحر، آیت الله بروجردی، که اینجا خوابیده، این مرد، در اواخر عمرش با آن سن پیری، مطالعه می کرد دقیق ترین خطوط را. بعد قصه خودش را نقل کرد، گفت: چشم من به یک دردی مبتلا شد، معالجه هر چه کردم اثر نکرد، رفتم برای تشرف به عتبات، به بصره که رسیدم، سوار قطار شدم، در آنجایی که من سوار بودم، این زوار پیاده، که قاصد زیارت سیدالشهداء بودند، سوار شدند.


یکی از اینها خوابیده بود، من از آن گـِل بین انگشتهای پای این شخص، یک کمی برداشتم، به هر دو چشم مجروحم مالیدم، به مجرد اینکه آن گـِل را مالیدم، درد برطرف شد و تا این سال محتاج به عینک نشدم، این معرفت این فقیه متبحّر است.


اگر آنها این معرفت را ندارند که بفهمند گـِل پای زوّار قبر این خاندان، گـِل پای زوّار قبرشان می شود شفای درد بی درمان، آن وقت پای برهنه به بقیع بروی با حفظ الصحة مخالف است؟


اگر معرفت مثل این فحل علم را هم نداری، جوراب را پا کن، اما کفشها را دربیار، آنجا می دانی چه خبر است؟


آنجا جائی است که (ذلک و من یعظم شعائر الله). آن قدرِ متیقن از شعائر الهیّه آن چهار قبر است، تعظیم آن چهار قبر، علامت تقوای دل است،آنها که پا برهنه اند در بقیع، تقوای دلشان در عملشان مجسّم است.


اهل علم، مردم غافل را از خواب غفلت بیدار کنند، حرمت بقیع را نگه دارند، به آن قبرهای خراب شده نگاه نکنند، باید همه پا برهنه آنجا بروند تا به کوریِِ چشم آنها که این قبور را خواستند از میان ببرند، روشن بشود که عظمت در حدّی است که سر از پا در این حرم شناخته نمی شود.


اعتراف مالک به افضلیت امام صادق (علیه السلام)

اعتراف مالک به افضلیت امام صادق (علیه السلام) PDF چاپ پست الکترونیکی

عامّه چهار مذهب دارند، چهار امام دارند، اعظم آنها و اوّل آنها مالک است.
مالک، اعظم ائمه‌ی اهل سنّت می‌گوید: افضل از جعفر بن محمد ندیدم، نه در زهدش، نه در ورعش، نه در فضلش، نه در عبادتش. این کلمه امام اهل سنّت بود.
 

آرزوی زیارت امام صادق (علیه‌ السلام)

آرزوی زیارت امام صادق (علیه‌ السلام)
PDF چاپ پست الکترونیکی

صفوان بن یحیی گفت: عبیدی به من گفت ، که زن من ، اهل من ، گفت من آرزوی زیارت جعفربن محمد را دارم ، گفتم من چیزی در بساط ندارم ، گفت من همه زیورم را می‌دهم ، خرج سفر را آماده کن ، مرا ببر به زیارت امام ششم . گفت حُلیّ و زیور این زن را وسیله سفر کردم. وقتی رسید نزدیک مدینه، به حال احتضار درآمد، من سراسیمه رفتم نزدِ امام ، پرسید حال تو چطوره؟ گفت آمده ام با اهلم برای زیارت شما. اما ماجرا این است. فرمود: تو برای این قضیه غمگینی ، بله یابن رسول الله! ، فرمود: الآن برو زن تو نشسته و آن زن خدمتکار دارد فلان غذا را به کام او می گذارد.


ای قلب عالم ! و ای روح پیکر هستی ! گفت سراسیمه حرکت کردم ، رفتم دیدم زن در کمال سلامت نشسته است، همان طوری که گفته بود زن خدمت گزار هم همان غذا را به او می داد گفتم ماجرا چیست؟ گفت ماجرا این است: حال مرا دیدی ؟ عزرائیل آمد روح مرا بگیرد ، ناگهان  دیدم یک آقایی وارد شد ، گفت وقتی نشانه ها را بیان کرد دیدم همان کسی که من الآن از خدمت او آمدم لباسش را گفت ، خصوصیاتش را گفت . گفت وارد شد تا وارد شد عزرائیل سلام کرد ، وقتی سلام کرد آن آقا به عزرائیل فرمود مگر تو مأمور نیستی به اطاعت ما ، بلی أیها الامام ، تعبیر عزرائیل هم این بود گفت بله ای امام ، من مأمور به طاعتت هستم فرمود من به تو امر می کنم تا بیست سال دیگر به سراغ این زن نیا ، این است خودش ، این است مذهبش .


روز شهادتش باید این مملکت یک پارچه جعفربن محمد بگوید ، و باید حق این مذهب و رئیس این مذهب را به قدر میسور اداء کند ،  آن زن ، زیورش را فروخت که به زیارتش بیاد ، این جور جزایش را داد.


ای عزادارها در سرتاسر مملکت ایران ، اگر روز شهادتش دسته های عزا را در بیارید برای غربت او، قبر خراب شده اش به سر وسینه بزنید آیا دعای او با شما چه خواهد کرد .اللهم ارحم الصرخة التی کانت لنا .