ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ التَّقْوَى السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْحُجَجُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْقُوَّامُ فِی الْبَرِیَّةِ بِالْقِسْطِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ
السَّلامُ عَلَیْکُمْ آلَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ النَّجْوَى
گلستان را میتوان لگدمال کرد، اما هرگز رایحه دل انگیزش را نمیتوان سترد.
خانه آفتاب را میتوان ویران ساخت، اما هرگز با ویرانی، نورانیت آفتاب را نمیتوان گرفت.
ای بقیع!
ای نگارخانه هزاره غربت!
آن بدکیشانِ زشت خوی، میخواستند تو را با ویران کردن، از صفحه روزگار محو کنند،
اما خبر نداشتند که تو چهار آفتاب گیتی فروز را با ستارههای بسیار در خود جای دادهای
و این گونه فروغ تو از بین نمیرود.
میخواستند سایهبان از مزار خورشیدی شما برگیرند تا نامتان از تاریخ ناپدید شود؛
اما خبر نداشتند که بر گرفتن سایه بان، فروغ خورشید را به همه جا پرتو افکن میکند.
مزار تو سایهبان نمیخواهد؛ چرا که خورشید بر سینه توست نه بر سینه آسمان.
نفرین و ننگ تاریخ، بر آن شب پرستانی که با شمشیر به جنگ آفتاب رفته بودند
و خود را زبون و رسوای تاریخ نمودند.
با زخمی به کهنگیِ تاریخ، بر سینه و قلبی شرحه شرحه از مظلومیتِ شما خاندان وحی.
هشتم شوال؛ سالروز تخریبِ خاک بهشت و نیستان غربت را به سوگ نشسته،
این غم جانسوز را بر ارباب غمزده؛ امام زمان(ع) و عاشقان زیارتش تسلیت میگوییم.
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعا