هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

ارتحال جانسوز حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها تسلیت



ارتحال جانسوز حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها تسلیت 


ارتحال جانسوز بزرگ بانوی دین، مظهر بخشش و کرامت و بزرگ مدافع قرآن و عترت، حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها را به ساحت مقدس حضرت مهدی موعود ارواحنا فداه و مسلمانان جهان تسلیت عرض می نماییم.
 
 
جهت دریافت تصاویر با کیفیت بالا کلیک کنید



قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم):


قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم):

 تُقْبِلُوا إِلَیَّ بِسِتِّ خِصَالٍ أَتَقَبَّلُ لَکُمْ بِالْجَنَّةِ إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
شش چیز را براى من بپذیرید تا من بهشت را برایتان بپذیرم: هنگامى که سخن مى گوئید، دروغ نگوئید و هنگامى که وعده مى دهید، خلف وعده نکنید و هنگامى که امانتى به شما سپرده مى شود، پس خیانت نکنید، چشمان خود را (بر حرام) ببندید و پاکدامن باشید و دست و زبانتان را (از گناه) نگه دارید.
بحارالأنوار جلد : 66 صفحه : 371

موافقت «توییتر» با درخواست پاکستان برای حذف پیام‌های ضد اسلامی





به گزارش شیعه ویوز ، شرکت مخابرات پاکستان از سایت «توییتر» خواست تا پیام‌های ضد اسلامی و توهین به پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله  را از این سایت حذف کند. این در حالی است که توییتر 2 سال قبل گفته بود که برخی پیام‌ها را در صورت درخواست برخی کشورها مسدود می‌کند.


این اولین بار است که توییتر به درخواست یک کشور اسلامی، مسدود کردن برخی مطالب خود را می‌پذیرد. بر همین اساس، مسئول امنیت مخابرات پاکستان، با ارسال نامه به مسئولان توییتر، از آنان خواست تا تمام پیام‌های منتشره در این سایت که باعث بی‌حرمتی به پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله  می‌شود را مسدود کند.



پیامبر اکرم(صلی اله علیه وآله وسلم):



پیامبر اکرم(صلی اله علیه وآله وسلم):



بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَیتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛


به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على علیه ‏السلام هدایت مى‏ یابید و به وسیله حسن احسان مى‏ شوید و به وسیله حسین خوشبخت مى‏ گردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى ‏کند.

البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232


عید مبعث بر همه مسلمین مبارک



امشب شب غار حرا از روز روشن تر شده / امشب فضای مکه پر از جلوه ی کوثر شده

امشب جهان رشک جنان امشب زمین کوثر شده / امشب امین وحی حق نازل به پیغمبر شده



  عید مبعث بر همه مسلمین مبارک


d53.gif             d53.gif                   d53.gif



pic39_www.jahaniha.com_61.jpg

عید سعید مبعث رسول رحمت و خوبی ها، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله را تبریک عرض می نماییم.



عید سعید مبعث مبارک باد


عید سعید مبعث رسول رحمت و خوبی ها، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله را به محضر مبارک حضرت بقیة الله الأعظم مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف و به مسلمانان جهان تبریک عرض می نماییم.
 
 
 
جهت دریافت تصاویر با کیفیت بالا کلیک کنید



مقاله اى به مناسبت بعثت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله

● پیش گفتار

بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساس ترین فراز تاریخ درخشان اسلام است. بعثت پیامبر صلى الله علیه وآله درست در سن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیامبر صلى الله علیه وآله تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشتند، ولى هنوز پیک وحى بر ایشان نازل نشده بود. البته قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مى داشتند، ولى مامور نبودند که آن را به آگاهى خلق برسانند.

در آن زمان میان مردم قریش و ساکنان مکه رسم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى گذرانیدند. درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشه گیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.

 

ادامه مطلب ...

مبعثش هست به ما هدیه ای از سوی خدا ؛ می درخشد به جهان نام خوش پیغمبر


هر کجا نام محمد به زبان می آید


صلواتی به جمالش به میان می آید


هرکه آگه شود از خلق محمد ز وجود


رهرو او شده و تابع آن می آید


انبیا گشته به یک جمع به سیمای رسول


جمع آنها چو به یک نام و نشان می آید


خلقتی نیست مقامش چو وجود احمد


که خدا داده به ما خوش به جهان می آید


می درخشد به جهان نام خوش پیغمبر


همه جا نام خوشش خوش به زبان می آید


جشن نور است به هر شهر و دیاری اکنون


که در این جشن جهان پیر و جوان می آید


آنکه آیینه ای از حسن خدا می باشد


می درخشد به جهان خوش به جهان می آید


مبعثش هست به ما هدیه ای از سوی خدا


شکر لطفش که هم از عرش چنان می آید


تا که معمار قبولش شده دین احمد


روی دفتر قلمش رقص کنان می آید



کتابت که قرآن گرفته است نام نباشد مگر رهنمای انام اولوالعزم ها را به سر افسری ز خوبان پروردگارت سری



شب فتنه را ماه تابنده ای


سیه روز را مهر رخشنده ای


چو تو آمدی عدل تفسیر شد


فساد و تباهی زمینگیر شد


فراخوان مهمانی ات شد خدا


تو رفتی به معراج رب العلا


سفیر خدایی و پیغمبری


به حق و عدالت هدایت گری


ز خوبان عالم تویی خوب تر


ز محبوب ها هم تو محبوب تر


خدا جوییت ره به معراج برد


خدایی شود هرکه راهت سپرد


مگر با خداوند هم پایه ای


که گویند خورشید بی سایه ای


کتابت که قرآن گرفته است نام


نباشد مگر رهنمای انام


اولوالعزم ها را به سر افسری


ز خوبان پروردگارت سری


بشر با سعادت نگردد قرین


مگر خرمنت را شود خوشه چین


نگون بخت آن کس که نشناختت


سعادت نصیب آن که دل باختت


صبورانه نعتت سرودن خوش است


در فیض بر وی گشودن خوش است



صد بهشت اخلاق یعنی مصطفی مصطفی، احمد، محمد نام او

 

با بهار آمد بهار دیگری


نغمه خوان آمد هزار دیگری


این بهار از هر بهاری خوشتر است


روزگارش روزگاری دیگر است


این بهار از هر بهاری سبزتر


سبزش از هر سبزه زاری سبزتر


هر بهاری را خزانی انتهاست


جز بهار بی خزانی که مراست


در بهار بی خزان گل خوار نیست


دامن گل جایگاه خار نیست


در بهار بی خزان گل سرور است


از همه گل های عالم برتر است


گل کدامین گل، گل باغ خدا


صد بهشت اخلاق یعنی مصطفی


مصطفی، احمد، محمد نام او


شهد خوبی ها همه در کام او


آسمان ها را صفا خاک درش


مهر و ماه آیینه دار منظرش


هر دو عالم حلقۀ درگاه او


عرش در معراج فرش راه او


هست هستی را وجودش مصدر است


از همه خوبان عالم برتر است


آفرینش را همای رحمت اوست


نغزتر گویم خدای رحمت اوست


از کرامت، درگهش هفت آسمان


از فضیلت دامنش صد کهکشان


خاکسار خاکی اش افلاکیان


آستان بوس مقامش خاکیان


آنکه مهرش را به دل تابنده است


رحمتٌ للعالمینش خوانده است


تا خلایق رو به توحید آورند


رخت از بتخانه ها بیرون برند


جمله را آسوده از اوهام کرد


آشنا با شیوه ی اسلام کرد



آمادگی آستان قدس‌علوی برای حضور میلیونی شیعیان در عید مبعث



 

 عید مبعث



به گزارش شیعه ویوز ، با نزدیک شدن عید سعید مبعث، نجف اشرف شاهد حضور گسترده زائران و آماده شدن برای برگزاری مراسم های مختلف می باشد. اهالی عراق در شب و روز این عید الهی، با توجه به روایاتی مبنی بر افضلیت زیارت حضرت فاروق اعظم و صدیق اکبر امیرالمؤمنین علی علیه السلام در شب و روز مبعث، از سراسر عراق به شهر نجف می آیند و در حرم باصفای علوی به شب زنده داری و مناجات می پردازند.

در همین راستا سخنگوی شورای آستان قدس علوی خاطرنشان کرد: مجموعه حرم مطهر علوی، آمادگی خود را برای پذیرایی میلیونی از زائران در عید مبعث اعلام می دارد و  برای خدمت رسانی به  زائران عید مبعث،  تمهیدات لازم در نظر گرفته شده است.



قال رسول الله(صلی اله علیه وآله وسلم): مَثَلِ اهل بیت من، همانند کشتى نوح است



قال رسول الله(صلی اله علیه وآله وسلم):



اِنَّما مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَل سَفینَةِ نوحٍ علیه ‏السلام مَنْ(رَکِبَهَا) دَخَلَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ؛



مَثَلِ اهل بیت من، همانند کشتى نوح است که هر کس سوار آن شد، نجات یافت و هر کس رهایش کرد، غرق گردید.


امالی(طوسی)ص349

این الرّجبیون ؟ ماه رجب ماه استغفار امت ، آیا در این ماه روزه گرفته‏ اى؟ « رجب » نام نهری است در بهشت



 
  »» این الرّجبیون ؟







از حضرت صادق علیه السلام روایت است که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود که:


ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».



و ابن بابویه به سند معتبر از سالم روایت کرده است که گفت:


رفتم به خدمت حضرت صادق علیه السلام در اواخر ماه رجب که چند روز از آن مانده بود چون نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود که آیا در این ماه روزه گرفته ‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود که آنقدر ثواب از تو فوت شده است که قدر آن را به غیر خدا کسى نمى‏داند به درستى که این ماهى است که خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و براى روزه داشتن آن گرامى داشتن را بر خود واجب گردانیده است.


پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود:

اى سالم هر که یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر که دو روز از آخر این ماه روزه دارد بر صراط به آسانى بگذرد و هر که سه روز از آخر این ماه را روزه دارد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا کنند. و بدان که از براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده که اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد:

سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .


« رجب » نام نهری است در بهشت که از شیر سفید تر است و از عسل شیرین تر ، پس هر کس روزی از ماه رجب را روزه بگیرد ، از آن نهر سیراب خواهد شد .


پس ای عزیز بدانکه :


در صحرای محشر وروز قیامت که همه دلها نگران و همه چشمها اشکباراست ، آوائی در گوشها طنین می اندازد که : « این الرّجبیون » کجایند کسانی که ماه رجب رامحترم شمرده و اعمالی ازآن ماه راانجام داده اند؟ و بدین ترتیب آن افراد ، از دیگران جدا شده و به رضوان الهی وبهشت جاویدان رهنمون می شوند.



خونی که پیامبر صلی الله علیه وآله مباح شمرد





به گزارش شبکه جهانی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به نقل از شیعه نیوز: ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب(1)، دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا مانند اسیران دیگر آزاد شد.

ابو العاص به پیامبرصلی الله علیه وآله وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی الله علیه وآله به زید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبرصلی الله علیه وآله ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بن الاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبرصلی الله علیه وآله کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پیامبر صلی الله علیه وآله از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد کرد) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد.»

ابن ابی الحدید می‏ گوید:
»من این جریان را برای استادم ابوجعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبرصلی الله علیه وآله خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند که باعث شد فرزندش(محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏ شمرد.«


پی نوشت:
-شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص2




ازدواج ، خواستگاری ، جهیزیه




 
خداوند متعال برای هر دختر و پسری که پا به عرصه وجود می گذارد کفوی و  همسری در خور صالح و مصلحتش در نظر گرفته است ولی از اذهان آنها مخفی نگاه می دارد، چرا که خداوند اجبار را در هیچ یک از شئونات روحی و جسمی افراد بشر تحمیل نمی کند و آنها آزادند که در موقع نیاز بدنبال همسر دلخواه خود باشند و اگر صلاح و مصلحت دنیا و آخرت را مد نظر داشته باشند به همسری که خداوند برای آنها انتخاب کرده می رسند.
مشهود است دخترانی که بدنبال ارضای خواسته های دنیایی دور از صواب در پی همسری باشند که این خواسته را به هر شکل ممکن برآورده سازد نه تنها ازدواج موفقی نداشته بلکه آخرت خویش را به آنچه بدست نیاورده اند فروخته اند. تنها راه چاره ای که خوشبختی و سعادت زوجین جوان را می تواند تأمین کند و زندگی  زناشوئی آنان را به سرانجامی در خور انسان اشرف مخلوقات سوق دهد، الگوئی حقیقی و قابل تحسین است و چه الگویی برتر و شایسته تر از حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر پیامبر گرامی اسلام و حضرت علی علیه السلام.
حضرت فاطمه علیها السلام فرزند شخصیتی بودند که تمام پادشاهان و امراء جهان آنروز دست نشانده او بودند. کون و مکان به فرمان الهی در ید قدرت او بود. تمام ثروتهای دنیا در اختیارش .
امر او امر الهی و کلام او کلام الهی به امانت شهره خاص و عام، به نکوروئی برتر از یوسف، سخنش دلرباتر از داوود معجزه اش برترین معجزه ها (قرآن)، او رحمة اللعالمین است که اگر عیسی به نفسش مرده ای را زنده می کرد محمد رسول الله صلی الله علیه و آله دینی و مؤمنینی را زنده کرد که تاروز قیامت اثری از زوال و نابودی در آن نیست.
حضرت فاطمه علیها السلام دختر این پیامبر است حال باید گشت و در تمام عالم مردی را جستجو کرد که لیاقت همسری این گوهر بی همتائی که خداوند او را محبوبه خود خوانده و نور چشم و قلب پیامبر را داشته باشد، پیدا کرد.
و یافت نشد مگر جوانی که از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت. اولین مردی که اسلام آورد و ساقی حوض کوثر  شد . برکنده در خیبر و تقسیم کننده بهشت بر مؤمنین، جنگجویی که زره اش پشت نداشت و هرگز به دشمن پشت نکرد . دلاوری که پرآوازه ترین قهرمانان از شنیدن نامش به هراس می افتادند.
و بخشنده ای که انگشتر پادشاهی را درکوع نماز به سائل می بخشد . جوان فقیری که غیر از یک شتر، یک زره و یک شمشیر از مال دنیا هیچ ندارد و خداوند می داند آنچه را که بشر از دانستن و فهم آن عاجز و ناتوان است و این دو را کفو و همسر یکدیگر قرار می دهد تا دنیا از عظمت این ازدواج سراسر خیر و برکت، انگشت بدهان بماند و جمله تبارک الله احسن الخالقین را بر زبانشان جاری سازد.
خواستگاری: حضرت علی علیه السلام پا به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می گذارد و با یک دنیا شرم قصه دل با ایشان در میان می گذارد و از فاطمه علیها السلام خواستگاری می کند پیامبر رضایت فاطمه را مبنای رضایت خویش دانسته و از دختر خویش در مورد این وصلت که علی علیه السلام به خواستگاری آمده آیا او را به همسری بر می گزینی و سکوت فاطمه علیها السلام را که علامت قبول این خواستگاری است به علی علیه السلام ابلاغ و از او در مورد مهریه ای که قرار خواهد داد سوال می نماید. حضرت علی علیه السلام می گوید یا رسول الله خود بهتر می دانید که جز شتر، شمشیر و زره ای از مال دنیا بیشتر ندارم.
پیامبر می فرماید: شمشیر را برای جنگ با کفار احتیاج داری و شتر را هم که برای آب کشی و زراعت نیاز داری  و اما زره را بفروش و اساس زندگی را تهیه کن .
زره به پانصد درهم فروخته شد و مهریه حضرت زهرا قرار گرفت و به همسری علی بن ابیطالب علیه السلام درآمد.
جهیزیه حضرت فاطمه علیها السلام:
1- سرانداز یک عدد  2- حوله حمام دو عدد  3- قطیفه مشکی یک عدد  4- چادر پشمی یک طاقه 5- بالش چهار عدد  6- بوریا یک تخته 7- قدح چوبی 8- کوزه گلی  9- مشک آب 10- تنگ آبخوری  11- تختخواب چوبی 12- طشت رختشویی 13-آفتابه  14- دستاس
که پیامبر گرامی اسلام هر کدام از آنها را می دید می گفت پروردگارا برای دخترم مبارک کن (زنهای یهود و دشمنان قریش خوشحال بودند که دختر پیامبر لباس آبرومندی برای شب زفاف ندارند لذا جبرائیل نازل شد و جامه ای از بهشت آورد و بر سر فاطمه انداخت که چشم تمام زنهای عربستان را خیره ساخت).
حضرت فاطمه علیها السلام در سن 9 سالگی به خانه امیرالمومنان قدم نهادند و پنج فرزند به دنیا آوردند:
1-         امام حسن مجتبی علیه السلام
2-          امام حسین سید الشهدا علیه السلام
3-        حضرت زینب کبری علیها السلام
4-        حضرت ام کلثوم علیها السلام
5-         حضرت محسن علیه السلام که در بطن مادر شهید شد.
به روایتی نه سال بعد از ازدواج و هفتاد و پنج روز پس از شهادت پیامبر بدست کفار سقیفه به شهادت رسیدند.

جنگ احد

 


 

سپاه قریش شکست خورده و اندوه زده در حالی که دلیران و پهلوانانش به خاک و خون غلطیده بودند به مکه بازگشت. بزرگان قریش خود را آماده ی نبرد دیگری می کردند تا با پیروزی در آن ننگ و ذلتی را که در میدان بدر نصیب آنان شده بود پاک کنند و دعوت و مکتب پیامبر را از میان بردارند. 

حضرت علی علیه السلام این غزوه را چنین توصیف می نمایند: 

« مکیان یکپارچه به طرف ما روانه شدند. آنان قبائل دیگر قریش را برای نبرد با ما تشویق و جمع کرده بودند و در صدد گرفتن انتقام خون مشرکانی بودند که در روز بدر به دست مسلمانان کشته شده بودند. جبرائیل بر پیامبر فرود آمد و آن حضرت را از قصد مشرکان آگاه کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز آهنگ حرکت کرد و همراه با یاران خود در دامنه ی کوه احد اردو زد. مشرکان به سوی ما پیش تاختند و یکپارچه بر ما یورش آوردند. شماری از مسلمانان به شهادت رسیدند و گروهی از باقیماندگان نیز از میدان گریختند. من در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باقی مانده بودم. مهاجران و انصار به خانه های خود در مدینه بازگشتند و به مردم گفتند: پیامبر و یارانش کشته شدند. آنگاه خداوند بزرگان مشرکان را نابود کرد. من پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هفتاد و چند زخم داشتم که از جمله این زخم و آن زخم است». آن گاه حضرت ردایش را افکند و دستش را بر زخمهایش کشید.

جنگ احزاب , جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد و او را از تصمیم کفار آگاه کرد

 

 

 

پس از نبرد احد، جنگ احزاب رخ داد. بار دیگر قریش و اعراب از نو خود را برای نبرد با اسلام آماده کردند. حضرت امام علی علیه السلام جریان این جنگ را چنین بیان می کنند: 

 

« قریش و اعراب میان خود عهد کرده بودند که از راه خود باز نگردند مگر آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ما، فرزندان عبدالمطلب، را بکشند آنان با تمام سلاح و تجهیزات و با اطمینان بسیار به سوی ما حرکت کرده بودند. جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد و او را از تصمیم کفار آگاه کرد. آنگاه پیامبر خندقی به گرد خود و یارانش از مهاجران و انصار حفر کرد. قریش پیش آمدند و در پشت خندق اردو زده ما را محاصره و شمشیرهایشان می درخشید. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنان را به خدا می خواند و به خویشاوندی و قرابتی که میان او و آنان بود، سوگند می داد. اما آنان از پذیرش دعوتش سر باز می زدند و گفته هایش جز بر سرکشی آنان نمی افزود. تک سوار آنان و پهلوان عرب در آن روز «عمربن عبدود» نام داشت که همچون شتری مست فریاد می کشید و هماورد می طلبید و رجز می خواند. گاه شمشیرش را تکان می داد و گاه نیزه اش را به اهتزاز درمی آورد. هیچ کس برای نبرد با او پیشقدم نمی شد و برای مبارزه با او طمع نمی کرد. حمیتی نبود که افراد را به جنگ با وی تحریک کند و هوشیاری نبود که آنان را به رویارویی با وی وادارد. پس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا به جنگ با او برگزید و به دست مبارکش عمامه بر سرم پیچید و این شمشیرش را (با دست به ذوالفقار زد) به من داد. من به استقبال عمرو بن عبدود شتافتم در حالی که زنان مدینه می گریستند و بر من غصه می خوردند. آنگاه خداوند او را به دست من _ با ضربه ای به فرق سرش _ از پای درآورد و عرب هیچ پهلوان و دلاوری جز او نداشت. 

خداوند، به واسطه زیرکی و بینایی من، قریش و اعراب را تار و مار کرد». 

آری این همان ضربتی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را با عبادت ثقلین برابر کرد و حتی بر آن ترجیح داد و فرمود:

« ضربت علی در روز خندق برتر از عبادت ثقلین است».(4) 

یاران پیامبر بر این ضربت که آنان را از خطرناکترین حمله ی نظامی که تمام مستکبران قریش و قبایل مشرک به همدستی یهود و منافقان بر پا کرده بودند، نجات داد مباهات و از آن تمجید می کردند. 

شیخ مفید در ارشاد از قیس بن ربیع از ابوهارون سعدی نقل کرده است که گفت: نزد حذیفة بن یمان رفتم و به او گفتم: ابوعبدالله! ما درباره ی فضایل و مناقب حضرت امام علی علیه السلام سخن می گوییم حال آن که بصریان می گویند: شما درباره ی حضرت امام علی علیه السلام بیش از اندازه تعریف می کنید. آیا تو درباره ی حضرت امام علی علیه السلام حدیثی داری که برای ما نقل کنی؟ 

حذیفة گفت: ابوهارون! از من چه می پرسی؟! سوگند به آنکه جانم به دست اوست اگر همه ی اعمال و کردار یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از آن روزی که آن حضرت به نبوت مبعوث شد تا امروز، در یک کفه ی ترازو بنهند و اعمال و کردار حضرت امام علی علیه السلام را به تنهایی در کفه ی دیگر بگذارند، هر آینه کردار حضرت امام علی علیه السلام بر تمام کردارهای آنان بچربد. ربیعه گفت: این سخنی است که بر آن نتوان تکیه کرد و آن را پذیرفت. 

 

 حذیفة پاسخ داد: ای فرومایه چسان پذیرفتنی نیست؟ کجا بودند فلانی و فلانی و همه ی یاران حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در آن روز که عمربن عبدود هماورد می طلبید؟ جز حضرت امام علی علیه السلام همه ی حاضران از رویارویی با عمرو ترسیدند و باز ایستادند. بلکه این حضرت امام علی علیه السلام بود که به جنگ او رفت و خداوند به دست ایشان عمرو را از پای درآورد. سوگند به آنکه جانم به دست اوست، پاداش کردار حضرت امام علی علیه السلام در آن روز از تمام اعمال یاران حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا روز رستاخیز بزرگتر است.(5) 

پس از جنگ خندق، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی مکه رهسپار شد. آن حضرت می خواست حج عمره گذارد. در رکاب وی همچنین بسیاری از مسلمانان حرکت می کردند. 

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، پرچم را به حضرت امام علی علیه السلام سپرد. چون به بلندیهای مکه رسیدند، قریش از ورود او به شهر جلوگیری کردند اصحاب پیامبر در زیر درختی گرد آمدند و با وی تا سر حد مرگ پیمان بستند. این پیمان بعدها به نام بیعت «بیعت رضوان» خوانده شد. برخی از مفسران گویند آیه زیر به همین مناسبت فرود آمد. 

ادامه مطلب ...

رسول راستین در کلام امیرالمؤمنین علیهما السلام





امروز - بیست و هشتم صفر- آخرین رسول حق مهر سکوت بر لب می نهد و جبرائیل در حریم ملکوت گوشه عزلت می گزیند چرا که اینک خاک پیکر آن پاک را در خود نهفته و عرش اعلی و بهشت ابقی جان عزیزش را پذیرا گشته است.

 از این پس درهای آسمان بسته است، از این پس جز به مدد نور ستارگان امامت درشب تاریکی که با غروب خونرنگ دهم محرم سال 61 هجری آغاز شده است نمی توان راه جست و یافت. تا کی باشد که شمشیر آخته دوازدهمین پیشوا و رهبر، همنام آخرین رسول حق این تیرگی را بشکافد و خورشید راستی و عدالت را بر دیدگانمان بنشاند.

 چگونه می توان از این روح پاک و جان رسیده به افلاک سخن گفت؟ آنچه ما مسلمین، پیروان این آخرین پیامبر الهی می گوئیم و می نویسیم با عشقی بزرگ و شناختی اندک همراه است و آنچه اسلام شناسان غربی و غیرمسلمان می گویند و می نویسند با شناختی سترگ و برگرفته از برگه های تاریخ و بی عشقی هر چند اندک توام است. کجا می توان وصف این بزرگ مرد را یافت که عشقی سترگ و شناختی بزرگ با آن همراهی کند. کجا می توان آینه تمام نمای حبیب خدا را یافت و در چهره درخشان آن پاک اهورایی نگریست. بی شک جز در نهج البلاغه کلام شگفت آور امیرمومنان علی بزرگ، نمی توان وصف راستین و چهره بی آلایش رسول حق، پیامبرختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) را یافت. در کلام امیرالمؤمنان هیچ وصفی بدون تفکر و هیچ ستایشی بی اساس نمی توان یافت. در سخن ایشان هر چه هست راستی بر خواسته از آگاهی و دانش است و کجا می توان دو جان را چون پیامبر و علی (علیهماالسلام) به یکدیگر نزدیک یافت، نزدیک نه ! آشنا و هم خانه و هم اصل و یک ریشه یافت. چه جان علی جدای از جان پیامبر نیست. علی در دامان پیامبر رشد کرده و بالیده و پیامبر بر سینه علی و در آغوش آن یارترین یار جان به جان آفرین تسلیم کرده است.
آنچه را که درباره پیامبراکرم(ص) در کلام امیرالمومنین علی(ع) یافته ایم در بخش های زیر قابل دسته بندی است؛
1. توصیف اوضاع اجتماعی و انسانی عرب جاهلی در آستانه بعثت حضرت رسول ؛
2. هدف از بعثت ؛
3. تلاش های حضرت رسول در دوران رسالت؛
4. علو خاندان و مرتبه ایشان؛
5. وصف پیامبر(ص) ؛
 

1- توصیف اوضاع اجتماعی و انسانی عرب جاهلی در آستانه بعثت حضرت رسول :
همواره از اعراب پیش از بعثت رسول مکرم اسلام(ص) با صفت جاهلیت یاد می شود. زنده به گور کردن دختران، به راه انداختن جنگ های بزرگ به بهانه های کوچک و واهی، پرستش بت ها و اصنام باطل، زندگی آمیخته با خشونت و وحشی گری را نمی توان صفتی جز جاهلیت داد. گمراهی و سرگردانی بشر در آستانه بعثت پیامبر با گذشت بیش از 600 سال از رسالت عیسی مسیح( ع) تنها گریبانگیر اعراب نبود بلکه، راه یافتن فرق گوناگون در دین مسیح که هر یک در صدد تکفیردیگری بود، و رنگ باختن دین زرتشتی و دولتی شدن آن در ایران آن زمان خود گویای آن است که معنویات در آستانه ظهور حضرت رسول اکرم چگونه رو به زوال نهاده بود. " خداوند متعال محمد(ص) را در زمانی به رسالت مبعوث گردانید که مدتها از بعثت پیغمبران می گذشت و دیری بود که امم مختلفه به خوابی عمیق فرو رفته بودند. در سرتاسر گیتی فتنه ها برخاسته و زمام امور از هم گسیخته …"
حضرت امیر در توصیف و تشریح شرایط اجتماعی و انسانی عرب جاهلی و دنیای آن زمان سخنان فراوانی دارند که خلاصه ای از آن سخنان را که در خطبه های 2 و 93 و 95 و 131 و 158 و 191 و 196 ایرادشده شده است در 17 مورد زیر خلاصه می کنیم:
1. بدترین دینها را داشتند؛
2. بت ها را می پرستیدند؛
3. خدا را شبیه مخلوقاتش کرده، در نامش تصرف نموده بودند؛
4. مردم به بلا گرفتار آمده بودند؛
5. رشته دین بریده، پایه های ایمان ناپایدار و ویران و شریعت بی نام و نشان؛
6. پندار با حقیقت در هم آمیخته؛
7. کارها در هم ریخته؛
8. چراغ هدایت بی نور؛
9. دیده حقیقت بین کور؛
10. همگی به خدا نافرمان، فرمانبر و یار شیطان؛
11. از ایمان روگردان؛
12. دیو را فرمان برده و به راه او رفتند و بیرق او را افراشتند؛
13. سرگردان در چار موج فتنه؛
14. درمانده و نادان، فریفته مکر شیطان؛
15. نه نشانه ایی برپا و نه چراغی پیدا و نه راهی هویدا؛
16. امتها در خواب غفلت می غنودند؛
17. رشته ها گسسته و بنای استوار دین شکسته؛
حضرت امیر در خطبه 26 نهج البلاغه آشکارا با صفاتی حقیقی وضعیت عرب جاهلی را توصیف می کند:
" شما ای مردم عرب، بدترین آیین را برگزیده، و در بدترین سرای خزیده، منزل گاهتان سنگستان های ناهموار، هم نشینانتان گرزه مارهای زهردار، آبتان تیره و ناگوار، خوراکتان گلوآزار، خون یکدیگر را ریزان، از خویشاوند بریده و گریزان، بتهاتان همه جا برپا، پای تا سر آلوده خطا."
اینها نه از آن روست که امیرمومنان درصدد تحقیر اعراب برآمده بلکه بدان علت است تا نعمت های آنان را بر شمارد و بزرگترین افتخار عرب یعنی مبعوث شدن رسول اکرم در میان ایشان را یادآور سازد. این زمان است که خورشید درخشنده رسالت در چهره محمد امی می شکفد و دنیای تیره و رو به اضمحلال را که بنا به گفته امیرالمومنین در آستانه فرو ریختن است، به وجود خویش منور می سازد. دست هدایتگر خدای از آستین پسرآمنه و عبدالله به در می آید و عرب جاهلی گم گشته در صحراهای حجاز را به سوی تمدن اسلامی برمی کشد.
 
 
 
2- هدف از بعثت :
خطبه های بسیاری در نهج البلاغه در ذکر سول خدا و تشریح علل رسالت ایشان آمده است. از این خطبه ها می توان به خطبه های 26 و 116 و 147 و 198 و 214 اشاره کرد. مواردی را که امیرمومنان علی(ع) در این خطبه ها به آن اشاره نموده اند در 8 مورد زیر قابل ذکر است:
1. مردم را بترساند؛
2. فرمان خدا را چنانکه باید رساند؛
3. حق را دعوت کننده باشد؛
4. برآفریدگان گواه باشد؛
5. پیام های پروردگارش را رساند؛
6. بندگان خدا را از پرستش بتان برون آرد و به عبارت او وا دارد؛
7. از پیروی شیطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند؛
8. رساندن شریعت.
امیرالمومنین که در روزهای آغازین بعثت ایمان آورده و گام به گام و نفس به نفس نبی اکرم آمده چه گویا و رسا هدف از رسالت را بیان می دارد و آن را رهایی از بند شیاطین و طواغیت و راه یافتن به شرافت انسانی می نامد.
در این میانه رسول خدا چگونه و چه سان در راه دست یافتن به این اهداف تلاش کرد. پاسخ این سؤال را در مورد سوم می توان یافت.
 

3- تلاش های حضرت رسول در دوران رسالت:
حضرت امیر در خطبه 116 نهج البلاغه تلاش حضرت رسول (ص) را چنین توصیف می کند: " نه سستی کرد و نه باز ماند و در راه خدا با دشمنان او جهاد کرد، نه ناتوان شد و نه عذری آورد." چنانکه می نماید امام علی(ع) با کلام سحرانگیز خویش پایمردی و روح خستگی ناپذیر حضرت رسول را می ستاید و آیه 127 از سوره توبه این جملات را تصدیق می کند خداوند در توصیف تلاشهای پیامبراکرم(ص) می فرماید." لقد جاء کم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم " همانا رسولی از جنس شما برای هدایت خلق آمد که از فرط محبت و نوع پروری ، فقر وپریشانی و جهل وفلاکت شما بر او سخت می آید وبرآسایش ونجات شما بسیار حریص وبه مومنان رئوف ومهربان است .
در خطبه ای دیگر( خطبه 185) در تشریح تلاش های حضرت ختمی مرتبت آمده است: "او را با حجت های الزام کننده فرستاد و با پیروزی آشکار و راه پدیدار. پس رسالت خود را آشکارا رساند و مردم را به راه راست واداشت و آن راه را بدیشان نمایاند. نشانه ها بر پا کرد برای راه یافتن با چراغ های روشن. رشته های احکام اسلام را استوار کرد و دستاویزهای آن را محکم و پایدار."
حضرت امیر در خطبه 190 بیان می کند:" گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده اوست. به طاعت خدا خواند و دشمنانش او را با جهاد در دین مقهور گرداند. هم داستانی- کافران- بر دروغگو خواندن او، وی را از دعوت بازنگردانید و کوشش در خاموش ساختن نور وی، او را بر جای ننشانید."
و این پایمردی، استقامت و کوشش مداوم میسر نمی شد اگر حضرت رسول میراث دار انبیاء و خاتمه بخش محاسن و سجایای آنان نبود.
 

4- علو خاندان و مرتبه ایشان:
نبی مکرم اسلام در انتهای سلسله انبیا و رسولان با میراثی برگرفته از تمام حسنات و نیکی های آنان گام در راه هدایت بشر می نهد. امام علی(ع) در خطبه 87 در اینباره می فرماید: " آنان را( پیامبران) در بهترین ودیعت جای به امانت سپرد و در نیکوترین قرارگاه مستقر کرد. از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار و زهدان های پاک و بی عیب و عار… تا آنکه تشریف بزرگواری از سوی خدای باری به محمد(ص) رسید و او را از بهترین خاندان و گرامی ترین دودمان برکشید. از درختی که پیامبران خود را از آن جدا کرد و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد…"
امیرالمومنین خاندان و اصالت رسول مکرم اسلام را با این صفات می ستاید؛ شریفترین پایگاه، کان های ارجمندی و کرامت و مهدهای پاکیزگی و عفت، چراغدانی پرنور برای روشنی جهان، خاندانی که چراغ های ظلمتند و چشمه های حکمت، از سرزمین بطحاء( سرزمین فخر و بزرگواری)، هرگاه( خداوند) آفریدگان را به دو فرقه کرد او را در بهترین گروه در آورد.
حضرت امیر در خطبه 161، جایگاه حضرت رسول را چنین توصیف می کند: " او را برانگیخت با نور رخشا و برهان هویدا و راه پیدا و کتاب راهنما، خاندان او نیکوترین خاندان است و او بهترین درخت آن درختستان است. شاخه های آن راست و میوه های آن نزدیک و در دسترس همگان است. "
 
 
 
5- وصف پیامبر:
چنانکه گفته شد وصف راستین و حقیقی حضرت رسول(ص) را باید در کلام امیرالمومنین جست. این توصیفات چنان لطیف و چنان ژرف اند که آدمی را در برابر سحر کلام و عمق معنا به تعجب وامیدارند. در ادامه خطبه 87 توصیف حضرت رسول را چنین می خوانیم: " او پیشوای کسی است که راه پرهیزکاری پوید… چراغی است که پرتو آن دمید و درخششی است که روشنی آن بلند گردید، و آتش زنه ای است که نور آن درخشید. رفتار او میانه روی در کار است و شریعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد و داوری او عدالت است."
همچنین توصیف زیبای دیگری را در خطبه 105 نهج البلاغه می یابیم: " خدا محمد(ص) را برانگیخت. گواهی دهنده، مژده رساننده و ترساننده، بهترین آفریدگان، آنگاه که خردسال می نمود، نژاده تر؛ هنگامی که کهن سال بود، پاکیزه تر پاکیزگان در خوی، گاهِ بخشش ابر برابر دستش خشک می نمود." و این جمله پایانی چه زیبا ودل انگیز بخشندگی حضرت رسول را می ستاید، چونان عاشقی که معشوق را می ستاید ؛ و به راستی کجا می توان کسی را یافت که عاشق تر از علی بر رسول خدا باشد.
در خطبه 160 حضرت امیر نحوه زندگانی حضرت رسول اکرم را چنین توصیف می کند: " از دنیا چندان نخورد که دهان را پرکند و بدان ننگریست چندان که گوشه چشم بدان افکند. تهیگاه او از همه مردم لاغرتر بود و شکم او از همه خالی تر، دنیا را بدو نشان دادند، آن را نپذیرفت و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد، آن را دشمن دانست و چیزی را خوار می شمرد آن را خوار انگاشت.…. او که درود خدا بر وی باد روی زمین می خورد و چون بندگان می نشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه می بست و جامه خود را وصله می نمود و بر خر بی پالان سوار می شد و دیگری را بر ترک خود سوار می فرمود. "
اوصاف دیگری را که می توان در خلال خطبه های حضرت امیر یافت در چند مورد زیر خلاصه کرده ایم:
1. دنیا را خوار دید و کوچکش شمرد؛
2. هیچ آفریده را در فضیلت به پایه او نتوان آورد؛
3. مایه شکیبایی برای کسی که شکیبایی می طلبد؛
4. نشانه ایی برای قیامت؛
5. مژده دهنده به بهشت و ترساننده از عقوبت؛
6. سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترک گفت؛
7. دیده تاریک بین بدو روشن ؛
و به راستی وبنا به فرمایش حضرت امیر در زندگانی نبی مکرم اسلام برای ما نشانه هایی است که ما را به زندگی راستین رهنمون می سازد واز زشتی ها و عیبهای دنیا جدا می نماید .
توصیف منش و زندگی حضرت رسول را در کلام امیرالمومنین آوردیم و چه نیکوست که وداع با ایشان را نیز از کلام همان بزرگمرد بیاوریم که سخن از دل برآمده هر مسلمان مومنی است: " پدر ومادرم فدایت باد . با مرگ تو رشته ای برید که در مرگ جز تو کس چنان ندید . پایان یافتن دعوت پیامبران وبریدن خبرهای آسمان ، چنانکه مرگت دیگر مصیبت زدگان را به شکیبایی واداشت وهمگان را در سوگی یکسان گذاشت . و اگر نه این است که به شکیبایی امر فرمودی و از بیتابی نهی نمودی اشک دیده را با گریستن بر تو به پایان می رساندیم ، و درد همچنان بی درمان می ماند و رنج واندوه هم سوگند جان ، واین زاری وبی قراری در فقدان تواندک است . لیکن مرگ را باز نتوان گرداند و نه کس را از آن توان رهاند . پدر ومادرم فدایت، ما را در پیشگاه پروردگارت یادآر و در خاطر خود نگاه دار