هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

برپایی مراسم جشن و سرور به مناسبت میلاد با سعادت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و امام جفر صادق علیه السلام


برپایی مراسم جشن و سرور به مناسبت میلاد با سعادت پیامبر گرامی 
اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و امام جفر صادق علیه السلام








اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیلَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نَبِىَّ

اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَحْمَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ

عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ

به مناسبت  

میلاد با سعادت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم

و

میلاد باسعادت حضرت جعفر بن محمد الصادق علیه السلام

 

مراسم جشن و سرور

در

دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی(مدظله العالی)

برگزار میگردد.

زمان: جمعه مورخ 19 دیماه 1393 مصادف با 17 ربیع الاول 1436

ساعت 10 صبح

سخنران:

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حسینی قمی

همراه با 

مداحی مداحان اهل بیت علیهم السلام

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی (دامت برکاته)



نگاهی به حدیث ثقلین ، آیت الله سید علی حسینی میلانی


انتشارات حقایق اسلامی، چاپ چهارم، 1390، قم
یکى از احادیث معروفى که شیعه و سنّى نقل کرده‌اند «حدیث ثقلین» است. این حدیث در منابع بسیارى نقل شده است. تِرمذى در کتابش به سند خود، از جابر بن عبداللّه انصارى این گونه نقل مى کند: رسول خدا صلى اللّه علیه وآله فرمود:
«یا أیُّهَا النَّاسُ! إنّی تَرَکْتُ فِیکُمْ ما إنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: کِتابَ اللّهِ وَعِتْرَتِی أهْلَ بَیْتِی؛
اى مردم! من در میان شما چیزى گذاشتم که اگر بدان تمسّک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که خاندان من هستن».  
کتاب نگاهی به حدیث ثقلین، نوشته آیت الله سید علی حسینی میلانی به معرفی این حدیث شریف می‌پردازد.
کتاب که در چهار بخش تنظیم شده، ابتدا به پژوهشی در واژگان حدیث ثقلین پرداخته و واژه «ثقل» را از نظر لغوى بررسی می‌کند و ضمن بحث به الفاظ دیگر حدیث اشاره می‌کند.
در ادامه راویان حدیث ثقلین شناسانده می‌شوند و به روایت پیشوایان مشهور اهل سنت در مورد این حدیث اشاره شده است.
در بخش سوم، مؤلف محترم به دلالت حدیث ثقلین بر امامت و خلافت امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام می‌پردازند و دیدگاه بزرگان اهل سنّت را در دلالت حدیث بر این امر واکاوی می‌کنند. از جمله سخن منّاوی را نقل می‌کنند که چنین نوشته است:
«حدیث ثقلین به صراحت و بدون هیچ گونه ابهامى دلالت دارد بر این که قرآن و عترت علیهم السلام به سان دو فرزندى هستند که با یکدیگر زاده شده‌اند. پیامبر اکرم صلى اللّه علیه وآله آنان را در بین امّت گذاشته و به آن‌ها توصیه فرموده که با آن دو به نیکى رفتار نمایند و حقّ آن دو را بر خودشان مقدّم کرده و در امور دینشان به آن دو تمسّک جویند».
دیگر مطالبی که نویسنده از این حدیث استنباط و استخراج می‌کند اعلمیت و عصمت اهل بیت علیهم السلام است. وی ضمن این حدیث مسلمانان را در پرتو تعلیمات حدیث ثقلین به اتّحاد دعوت می‌کند.
در بخش چهارم، اشکال‌ها و ایرادهایی را که برخی از غرض ورزان بر حدیث ثقلین وارد کرده‌اند، برشمرده و دلایل واهی بودن سخن هر کدام را با استناد به سخنان علمای اهل سنت پاسخ گفته است. برخی به تضعیف، برخی به تحریف و برخی به تکذیب حدیث ثقلین دست یازیده‌اند.
نویسنده ضمن پاسخ گفتن به این اشکال‌ها، 23 تن از علمایی را که این حدیث را در منابع معتبر اهل سنت نقل کرده و بر صحت حدیث اذعان داشته‌اند را بر شمرده است؛ از جمله این هفت نفر:


برای تکمیل این مباحث می‌توانید کتاب دستبردی در حدیث ثقلین اثر ارزشمند آیت الله حسینی میلانی را درباره این حدیث مطالعه کنید.
1 ـ مسلم بن حَجّاج در کتاب صحیح مسلم؛ 2 ـ تِرمذى در صحیح؛ 3 ـ ابن خزیمه (که در نزد اهل تسنّن به امام ائمّه حدیث مشهور است) در کتاب صحیح؛ 4 ـ ابو عَوانه در کتاب المسند؛ 5 ـ حُمَیدى در کتاب الجمع بین الصّحیحین؛ 6 ـ رزین بن معاویه عبدرى در کتاب تجرید الصّحاح؛ 7 ـ حاکم نیشابورى در کتاب المستدرک.



نگاهی به حدیث ثقلین

بیانیه دفتر حضرت آیت الله العظمی روحانی درباره لزوم برگزاری مراسم عزاداری در ایام محسنیه


 

بسم الله الرحمن الرحیم

قال مولانا الصادق علیه الصلوة و السلام؛ رحم الله شیعتنا، شیعتنا والله هم المؤمنون، فقد شارکونا فی المصیبة بطول الحزن والحسرة...

پرواضح است بعد از شهادت خاتم النبیین و رحمة للعالمین (صلی الله علیه و آله و سلم) دشمنان خاندان مطهّر وحی صلوات الله علیهم اجمعین کمر در محو و اضمحلال آن مکتب نبوی و علوی بستند و کودتاگران سقیفه خلافت را از محور عصمت و رسالت دور کردند و بزرگترین و هولناکترین جنایت را در تاریخ بشریت رقم زده و به جمیع ماسوی الله ظلم و تعدّی نمودند. به فرموده امام ششم صلوات الله علیه: روز سقیفه و آتش زدن باب وحی الهی باب امیرمؤمنان (علیه السلام) و حسن و حسین و فاطمه و زینب و ام کلثوم و فضه: و شهادت محسن (اولین شهید مکتب علوی علیه السلام) با لگد و ضرب و شتم یگانه یادگار احمدی  (صلی الله علیه و آله) بزرگترین و دردناکترین و تلخترین مصیبت بشریّت و اصل یوم العذاب است. (1)

آری این ایام، ایام هتک جمیع حرمت ها و زحمات انبیاء و اوصیاء می باشد، انّا لله و انا الیه راجعون، و از بدیهیات است در این برهۀ از زمان که دشمنان تشیع در جمیع انحاء عالم علیه فرهنگ علوی و اهل بیت متحد هستند، موالیان و دوستداران علوی و فاطمی (علیهما السلام) به فرموده امام ششم (علیه السلام) و بر طبق سیرۀ مستمرّۀ علماء ربانی ایدیهم الله تعالی و توصیه اکید حضرت آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی (دام ظله) و سلف ماضیۀ علما رحمهم الله باید به اقامة عزاء و ماتم اعم از برگزاری مجالس و  ادامه پوشیدن لباس مشکی و بر افراشتن بیرق عزاء بعد از ماه محرم و صفر تا منتصف شب نهم ربیع المولود که آغاز امامت مولانا صاحب الزمان ارواح العالمین له الفداه و عیدالله الاکبر و فرحة الشیعة، می باشد اقدام نمایند. بدون تردید اتفاقات هفته اول بعد از ماه صفر، ریشه و اصل همه مصائب است و کسانی که سعی دارند عالماً و عامداً و چه بسا جاهلاً این ایام را تضعیف و بی اهمیّت جلوه دهند مرتکب گناهی بس عظیم  هستند و الی الله المشتکی. اللهم عجّل فرجه و انصر الشیعه بفرجه آمین رب العالمین.

دفتر حضرت آیت الله العظمی روحانی (مدظله العالی)

1. قال الصادق (علیه السلام): ... و ان کان یوم السقیفه و احراق النار علی باب أمیرالمومنین و الحسن و الحسین و فاطمة و زینب و ام کلثوم و فضة و قتل محسن بالرفسة اعظم و أدهی امر لانه أصل یوم العذاب / نوائب الدهور، جلد 3، ص 194.



برگزاری مراسم شهادت پیامبر اسلام (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) با حضور آیت الله العظمی روحانی + تصاویر


 

همزمان با بیست و هشتم صفر مصادف با 30 آذر ماه 1393، مراسم عزاداری شهادت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) و شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) با حضور هیئت های مذهبی از ملایر، تبریز و استان قم و همچنین فضلا و علمای حوزه علمیه و اقشار مختلف مردم قم در حسینیه امام صادق (علیه السلام) و با حضور آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی برگزار شد، این مراسم با اقامه نماز جماعت و اطعام عزاداران به پایان رسید. همچنین مراسم شام غریبان شهادت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و امام حسن مجتبی (علیه اسللام) نیز با حضور معظم له در حسینیه امام صادق (علیه السلام) برگزار شد.


 



عزاداری به مناسبت شهادت حضرت رسول اکرم(ص) و امام حسن(ع) در جوار حرم رضوی +گزارش تصویری


به مناسبت سالروز شهادت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام هیئات و دستجات عزاداری در جوار حرم رضوی به اقامه عزاداری پرداختند.
وارث: به مناسبت سالروز شهادت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام هیئات و دستجات عزاداری در جوار حرم رضوی به اقامه عزاداری پرداختند.





بنده برگزیده و رسول پسندیده




وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ وَرَسولُهُ الْمُرْتَضى اَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَدینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْکَرِهَ الْمُشْرِکونَ;


و گواهى مى دهم که حضرت محمّد صلى اللّه علیه وآله بنده برگزیده و رسول پسندیده اوست که او را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دین ها چیره گرداند، گرچه بر شرک ورزان ناگوار باشد.


حضرت آیت الله حاج سید علی حسینی میلانی مدظله العالی در کتاب ارزشمندشان، با نام (با پیشوایان هدایت‌گر) شرح زیارت جامعه کبیره، در توضیح و تبیین عبارت وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ وَرَسولُهُ الْمُرْتَضى... ، اشاراتی به مقامات پیامبر اکرم صلى اللّه علیه وآله داشتند که در ادامه به محضرتان تقدیم می شود :


پیامبر بنده خداست


این فراز را از چند محور مى توان بررسى کرد:


محور یکم. پیامبر اکرم صلى اللّه علیه وآله بنده خداوند متعال هستند. به نظر مى رسد که شاید تقدیم عبودیت بر رسالت اشاره به چند مطلب باشد:


این مقامى که امیر مؤمنان عنداللّه پیدا کردند و کرامتى که عنداللّه داشتند، به برکت عبودیت بوده است.

این مطلب نیز در روایات آمده است.

 

ادامه مطلب ...

یک سوال بدون جواب (فوق‌العاده ویژه)


یک سوال بدون جواب (فوق‌العاده ویژه)

 

سوال یک دختر بچه ۸ ساله شیعه از مدیر اهل سنت خود، باعث شد تمام کارشناسان شبکه‌های وهابی، جوابی جز سکوت، برایش نیابند:


 

ما در کلاس که ۲۴ نفر هستیم، معلم ما وقتی میخاد از کلاس بیرون بره، به من میگه: خانم محمدی، شما مبصر باش تا نظم کلاس به هم نریزه و به بچه‌ها میگه: بچه‌ها، شما گوش به حرف مبصر کنید، تا من برگردم.

 

شما میگید پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد!

 

آیا پیامبر صلی الله علیه و آله، به اندازه معلّم ما،بلد نبود یک مُبصِر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی بهم نریزد؟!

 

جواب مدیر اهل سنت به دانش‌آموز شیعه: برو فردا با ولیّت بیا، با او کار دارم!

 

دانش‌آموز رفت و فرداش با دوستش آمد. مدیر گفت: دختر چرا ولیّتو نیاوردی؛ مگه نگفتم ولیتو بیار؟ دانش‌آموز گفت: این ولیّ منه دیگه؛ مدیر عصبانی شد و گفت: منظور من سرپرستته، پدرته، رفتی دوستتو آوردی؟

 

دانش‌آموز گفت: نشد دیگه اینجا میگی ولی یعنی سرپرست، پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید: معنی ولی، میشه دوست.

 

صلوات




دشمن آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مایوس از رحمت الله ، حضرت آیت الله یثربی (دامت برکاته)



«الحمد للّه‏ ربّ العالمین وصلّى اللّه‏ على سیّدنا محمّد وآله الطاهرین ولعنة اللّه‏
على أعدائهم أجمعین».

 

با فرا رسیدن ایّام جانسوز و جان‏گذار فاطمیّه،  ادامه سخن را به بحث در مورد
بانوى گرامى اسلام علیهاالسلام اختصاص مى‏دهیم.  این ایّام خاطره یکى از تلخ‏ترین
حوادث صدر اسلام را زنده مى‏کند.  حادثه‏اى که اگر هر انسان منصف و مؤمنى در
آن دقّت نماید و به عمق ماجرا بیندیشد هاله‏اى از تأثّر،  تأسّف،  غم و اندوه وجود
او را فرا خواهد گرفت.  در همین راستا و براى پى‏بردن به مقام و منزلت اهل
بیت علیهم ‏السلام ابتداى آیه‏اى از قرآن مجید را نقل نموده و در ذیل آن آیه شریف،  به
نقد و بررسى سخن مفسّرین اهل سنّت مى‏پردازیم.

 

خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ و سلم مى‏فرماید:


«قُل لاَّ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»[i].


بگو من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏کنم جز
دوست داشتن نزدیکانم و هرکس کار نیکى انجام دهد بر نیکى‏اش
مى‏افزاییم چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

 

فخررازى و محبّت اهل بیت علیهم ‏السلام



فخررازى که یکى از مفسّرین و متفکّرین اهل سنّت است،  در ذیل این آیه شریف، روایتى را ازکتاب کشّاف زمخشرى نقل مى‏نماید. فخررازى چنین مى‏گوید: «عن النّبی [صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ و سلم]  أنّه قال: من مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام]  مات شهیدا،  ألا ومن مات على حبّ آل‏محمّد [علیهم ‏السلام]  مات مغفورا له،  ألا ومن مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام]  مات تائبا،  ألا ومن مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام]  مات مؤمنا مستکمل الإیمان،  ألا ومن مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام]  بشّره ملک الموت بالجنّة ثمّ منکر ونکیر،  ألا ومن مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام]  یزفّ إلى الجنّة کما تزفّ العروس إلى بیت زوجها،  ألا ومن مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام]  فتح له فی قبره بابان إلى الجنّة،  ألا ومن مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام]  جعل اللّه‏ قبره مزار ملائکة الرّحمة،  ألا ومن مات على حبّ آل محمّد [علیهم ‏السلام] مات على السنّة والجماعة،  وألا ومن مات على بغض آل محمّد [علیهم ‏السلام]  جاء یوم القیامة مکتوبا بین عینیه آیس من رحمة آللّه‏،  ألا ومن مات على بغض آل محمّد [علیهم ‏السلام]  مات کافرا،  ألا ومن مات على بغض آل محمّد [علیهم ‏السلام]  لم یشمّ رائحة الجنّة:



پیامبراکرم [صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ و سلم]  فرمودند: کسى که بردوستى آل‏محمّد [علیهم ‏السلام ] از دنیا برود،  شهید از دنیا رفته،  آگاه باشید کسى که بر دوستى آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  تمام گناهان او آمرزیده مى‏شود،
آگاه باشید کسى که بر دوستى آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  جزء توبه کنندگان محسوب مى‏شود،  آگاه باشید کسى که بر دوستى آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  با ایمان کامل از دنیا رفته است،  آگاه باشید کسى که بر دوستى آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  ملک الموت،  نکیر و منکر او را به بهشت جاویدان بشارت مى‏دهند،  آگاه باشید کسى که بر دوستى آل محمّد [علیهم ‏السلام] از دنیا برود،  او را با تشریفات به سوى بهشت مى‏برند،  چنانچه عروس را با تشریفات خاصّى به منزل همسرش رهسپار مى‏کنند،  آگاه باشید کسى که بر دوستى آل‏محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  براى او در قبرش دو در به سوى بهشت باز مى‏شود،  آگاه باشید کسى که بر دوستى آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود خداوند قبر او را مزار و مطاف ملائکه رحمت قرار مى‏دهد،  آگاه باشید کسى که بر دوستى آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  طبق روش و سنّت پیروان پیامبر [صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ و سلم]  از دنیا رفته است،  آگاه باشید کسى که بر بغض و کینه آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  روز قیامت وارد صحنه محشر مى‏شود در حالى که بر پیشانى او نوشته‏اند: از رحمت خدا ناامید مى‏باشد،  آگاه باشید کسى که بر بغض و کینه آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  
بدون دین و کافر از دنیا رفته است آگاه باشید کسى که بر بغض
و کینه آل محمّد [علیهم ‏السلام]  از دنیا برود،  هرگز بوى بهشت را
استشمام نخواهد نمود.

 

فخررازى پس از اینکه روایت را از زمخشرى نقل مى‏نماید،  به تفسیر و تبیین
آن مى‏پردازد و این قصد را دارد که بیان کند منظور از آل‏محمّد [علیهم ‏السلام]  چه کسانى
هستند.

 

أنا أقول: آل محمّد [صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ و سلم]  هم الّذین یؤول أمرهم إلیه فکلّ من
کان أمرهم إلیه أشدّ وأکمل کانوا هم الآل،  ولا شکّ أنّ فاطمة
وعلیّا والحسن والحسین
[علیهم ‏السلام]  کان التّعلق بینهم وبین رسول
اللّه‏
[صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله‏ و سلم]  أشدّ التعلقات وهذا کالمعلوم بالنّقل المتواتر فوجب أن
یکونوا هم الآل،  وأیضا اختلف النّاس فی الآل فقیل هم الأقارب
وقیل هم امّته،  فإن حملناه على القرابة فهم الآل،  وإن حملناه على
الاُمّة الّذین قبّلوا دعوته فهم أیضا آل فثبت أنّ على جمیع
التّقدیرات هم الآل وأمّا غیرهم فهل یدخلون تحت لفظ الآل؟
فمختلف فیه؛

  ادامه مطلب ...

چرا وهابیون گریه برای میت را بدعت می‌دانند؟





پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعتقادات وهابیون این است که گریه برای مرده را بدعت می‌دانند و می‌گویند که هر بدعتی حرام است. در این نوشتار قصد داریم با ذکر چند نکته، به بررسی و نقد وهابیون در این موضوع بپردازیم.


معتقدین به بدعت بودن گریه به روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این زمینه استدلال می‌کنند که: «فإن رَسُولَ اللهِ صلى الله علیه و سلم قال أن الْمَیِّتَ لَیُعَذَّبُ بِبُکَاءِ أَهْلِهِ علیه.[۱] میت با گریه‌های بستگانش در عذاب میافتد».


در پاسخ به این استدلال ذکر چند نکته الزامی است. نکته اول؛ از یک طرف یکی از عقاید وهابیون این است که مرده از دنیا بی‌خبر است و از طرفی دیگر طبق این حدیث، مرده از دنیا خبر دارد. چرا که وقتی گریه اطرافیانش را می‌شنود دچار عذاب می‌شود و این تناقضی آشکار در مکتب وهابیون است.


نکته دوم؛ در قسمتی دیگر از صحیح بخاری آمده است که:

«أَنَّ بن عُمَرَ رَفَعَ إلى النبی إِنَّ الْمَیِّتَ لیعذب فی قَبْرِهِ بِبُکَاءِ أَهْلِهِ فقالت وَهَلَ بن عمر رحمه الله إنما قال رسول اللَّهِ إنه لَیُعَذَّبُ بِخَطِیئَتِهِ وَذَنْبِهِ وَإِنَّ أَهْلَهُ لَیَبْکُونَ علیه الْآنَ[۲] روزى در حضور عایشه، عبداللَّه بن عمر به نقل از پیامبر گفت: "میت با گریه خویشانش در قبر عذاب مى‏‌شود."


عایشه در واکنش چنین گفت: "فرزند عمر فراموش کرده است، بلکه رسول خدا چنین فرمود که مرده در قبر به خاطر گناهانش عذاب مى‌‏شود، در حالى که نزدیکانش نیز در آن هنگام براى وى مى‏‌گریند".»


در قسمتی دیگر از صحیح بخاری آمده است که:


«.... ما حَدَّثَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه و سلم إِنَّ اللَّهَ لَیُعَذِّبُ الْمُؤْمِنَ بِبُکَاءِ أَهْلِهِ علیه وَلَکِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و سلم قال إِنَّ اللَّهَ لَیَزِیدُ الْکَافِرَ عَذَابًا بِبُکَاءِ أَهْلِهِ علیه وَقَالَتْ حَسْبُکُمْ الْقُرْآنُ- ولا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى- (قال بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما عِنْدَ ذلک وَاللَّهُ) هو أَضْحَکَ وَأَبْکَى قال بن أبی مُلَیْکَةَ والله ما قال بن عُمَرَ رضی الله عنهما شیئا.[۳]


سوگند به خدا که هرگز پیامبر صلی الله علیه و آله نفرمود که میت با گریه خویشانش در قبر عذاب مى‏‌شود، بلکه ایشان چنین بیان داشت که خداوند عذاب کافر را با گریه بستگانش افزون مى‏‌کند.


عایشه سپس سخن خود را با این جمله پى گرفت که قرآن شما را در این باره کفایت مى‏‌کند که فرمود: "هیچکس گناه دیگرى را به دوش نمى‏‌کشد".


آنگاه ابن عباس بر این جمله تاکید کرد که پروردگار مى‏‌خنداند و مى‏‌گریاند.‏ روایت‌گر این ماجرا مى‏‌گوید که چون سخن ابن عباس به پایان رسید، عبداللَّه بن عمر سکوت کرد و سخنى نگفت».


پیرامون گریه بر امام حسین (علیه السلام) هم سابقاً نوشتار ارائه شد.[۴]


منابع:

[۱]. أبو عبدالله محمد بن إسماعیل البخاری، صحیح البخاری، ج ۱ ص ۴۳۳، بیروت: دار ابن کثیر، الیمامة، ۱۹۸۷، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
[۲]. همان، ج ۴، ص ۱۴۶۲
[۳]. همان، ج ۱   ص ۴۳۲
[۴]. بنگرید به «آیا گریه کردن بر امام حسین بدعت است؟»



تعیین خلیفه با استفاده از قانون جنگل




پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله کج‌روی‌هایی که منکران واقعه غدیر به آن مبتلا هستند، میزان و ملاک در برگزیدن خلیفه برای جامعه است. در واقع هر کس از مسیر اصلی و صراط مستقیم در پذیرش سخن حق سر باز زند و از طریق صحیح و منطقی منحرف شود، در راه رسیدن به سرمنزل مقصود دچار مشکل شده و بعید است به آن نائل شود.


رخداد عظیم غدیر در آن اجتماع با شکوه و حضور شخص نبیّ مکرم اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و ایراد سخنرانی بر فراز منبر و بالا بردن دست امیرالمومنین علی (علیه السلام) به عنوان امام و خلیفه مسلمین پس از خود، حجت را بر همه مسلمانان تا قیام قیامت تمام کرد.


اما آنان که چشم خود را بر این حقیقت آشکار بستند و برای ندیدن واقعیت، سر در برف فرو بردند، در نهایت برای تعیین امام و رهبر مجبور به ارائه راه‌کارهای مضحکانه‌ای شدند که نمونه‌ای از آن را در این مقاله از نظر می‌گذرانیم.


در این راستا اهل سنت و وهابیت از جمله قواعدی که پیش پای امتّ، برای تعیین خلیفه نهادند، قاعده «زور و کودتا» است. خوب است همین‌جا متذکر شویم که در عصر کنونی نیز بخشی از حکّام ممالک به اصطلاح اسلامی مشروعیت خود را از این طریق بر مردم و جامعه تحمیل نمودند.


به عنوان نمونه می‌توان به عبدالعزیز، جدّّ خاندان پادشاهی عربستان سعودی و ده‌ها حاکم به ظاهر اسلامی همانند صدّام، قذّافی، حسنی‌مبارک و دیگران، با استفاده از همین قاعده اشاره کرد که خود را خلیفه و امیر مؤمنان خواندند.


اما ایشان برای توجیه کار خود روایتی از احمد بن حنبل از عبدوس بن مالک را آورده‌اند که می‌گوید: «کسی که با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و خلیفه شود و امیر مومنان نامیده شود، کسی که ایمان به خدا دارد، باید بگوید که او امام و خلیفه است؛ حتی اگر خلیفه، نیکوکار نباشد و شخصی فاجر و فاسق باشد».[۱]


سعد الدین تفتازانی از دیگر علما و ارکان کلامی اهل سنت در این رابطه می‌گوید: «راه سوم برای تعیین امام و خلیفه مسلمین، زور و غلبه است که اگر شخصی به این طریق امامت مردم را به دست گرفت، حتی اگر فاسق و نادان باشد، می‌تواند امام و خلیفه جامعه اسلامی گردد».[۲]


بر مبنای این استدلال هر کس بتواند با ارتش، نیروی انتظامی، کودتا و خون و خون‌ریزی حاکم قبل را از قدرت به زیر کشیده و خودش حاکم جامعه اسلامی گردد، کاری شرعی و موجّه انجام داده است.

در واقع این نوع نگرش به زمام‌داری و حاکمیت بر جامعه، انسان را به یاد قانون جنگل می‌اندازد که هرکس زور بیشتری داشت و ترس و رعب و وحشت او در در بین سایرین نمود بیشتری داشته باشد، می‌تواند بر دیگران سیطره و حکومت کرده و این قانون برای وی تا آن زمانی استمرار خواهد داشت که ظالم و زورمندتری دیگر، او را از مسند خلافت به زیر کشد.


امیدواریم اهل انصاف در مورد استدلال این آقایان و طرز تفکرات ایشان به قضاوت منصفانه بنشینند و میان جامعه انسانی و اجتماع حیوانی فرق قائل شوند.

چرا که خداوند انسان را متمایز از سایر موجودات و برتر از حیوانات قرار داده است. پس شایسته است برای حفظ کرامت انسانی خویش ارزش قائل شده و در نوع انتخاب خود در هر زمینه‌ای خصوصاً در تعیین و ملاک و معیار برای جانشینی و خلافت و رهبری جامعه اسلامی ارزشی فوق العاده قائل شوند.


منابع:

[۱]. منصور بن یونس بن تدریس البهوتی، شرح منتهی الارادات، ج ۳، ص ۳۸۸، بیروت: عالم الکتب، ۱۹۹۶.
[۲]. سعدالدین مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج ۲، ص ۲۷۲، پاکستان: دارالمعارف النعمانیه، ۱۴۰۱ ه.ق
النوری، روضه الطالبین و عمده المفتین، ج ۱۰، ص ۴۶، بیروت: المکتب الاسلامی، ۱۴۰۵ ه.ق
بدرالدین بن جماعة، تحریر الاحکام، ج ۱، ص ۵۵، قطر  ۱۴۰۸ ه.ق، تحقیق: فواد عبدالمنعم احمد



تعیین وظیفه برای پیامبر !





پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبر، همانگونه از نامش پیداست حامل پیام است. و وقتی لفظ پیامبر را در اصطلاح به کار می‌بریم، منظورمان کسی است که حامل پیامی از جانب پروردگار می‌باشد. می‌دانیم که در هر دوره و عصری خداوند پیامبری را برای راهنمایی و هدایت بشر فرستاده تا دستوراتش را که از طریق وحی به او رسانده است را برای مردم بازگو کرده و مردم را به صراط مستقیم رهنمون شود.


در این میان علاوه بر صفاتی که خداوند برای انتخاب پیامبرش در نظر گرفته، مردم نیز انتظار دارند که پیامبرشان فقط و فقط آموزه‌های خداوند را برایشان بازگو نماید تا در عمل نمودن به دستوراتش، امید رسیدن به قرب الهی برایشان حاصل گردد.  در این راستا بر همه مسلمانان واجب و لازم است که به دستوراتی که از ناحیه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن‌ها می‌رسد عمل نمایند و با آن مخالفت ننمایند چرا که در این صورت، در واقع از دستورات خداوند متعال سرپیچی کرده و مستحق عقاب خواهند بود.


حال به ذکر نمونه‌ای از شخصی می‌پردازیم که بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را خلیفه و جانشین بعد از ایشان خوانده و بر این کرسی تکیه کرده است. برای این منظور به شرح حادثه صلح حدیبیه می‌پردازیم. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قصد زیارت خانه خدا عازم مکّه شده بود ولی کفار قریش از ورود ایشان به شهر مکه جلوگیری کردند.


در نتیجه گفتگوهایی که بین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مشرکان صورت گرفت، منجر به امضای صلحی بنام «صلح حدیبیه» شد. «عمر بن الخطاب» از این پیمان سخت بر آشفت و به عنوان اولین نفر در مقابل شخص نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفت و اینگونه به ایشان اعتراض نمود.

ابو وائل گوید که در صفین بودیم که سهل بن حنیف برخاست و گفت:


«ای مردم! مواظب خودتان باشید، ما در حدیبیه با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم و اگر بنا بود بجنگیم، می‌جنگیدیم»؛


تا این‌که عمر بن خطاب نزد پیامبر آمد و گفت: «ای رسول خدا! مگر نه این است که ما بر حقّیم و آنان بر باطل؟» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آری».


عمر گفت: «مگر نه این است که کشته‌های ما در بهشت و کشته‌های آن‌ها در جهنم هستند؟» حضرت فرمود: «آری».


عمر گفت: «پس چرا باید با ذلّت بازگردیم و نباید خدا بین ما و آنان حکم کند؟» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:


«ای عمر! این که با تو سخن می‌گوید پیامبر خداست و خلاف فرمان پروردگار کاری انجام نمی‌دهد».[۱]


دقت در روایت بالا سوالاتی را در ذهن هر خواننده‌ی با درکی مطرح می‌سازد که چگونه می‌شود کسانی که خود را تا این حدّ در کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌بینند و ارتباطشان تا جایی است که با آن حضرت روابط خانوادگی دارند، در عین حال درک و فهمشان حتی به اندازه‌ای نیست که در مقابل تصمیمات آن حضرت سکوت اختیار کنند؟


یا چنین شخصی با این مشخصات به چه منظور ادعای مسلمانی و پیروی از آن حضرت را دارد؟ اگر به الهی بودن تصمیمات نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معتقد نیست پس چگونه ایشان را رسول الله می‌خواند؟ و اگر معتقد است چرا از دستورات ایشان تمکین نمی‌کند؟


در واقع می‌توان گفت وی به علت نداشتن درک صحیح و درست از مسئله نبوت، آن را امری عادی تصور نموده و در مواردی به خود اجازه داده تا خود را در تصمیم ‌گیری‌ها دخیل نماید و صلاح جامعه اسلامی را بر طبق رأی ناقص خود اصلاح نماید. آیا واقعا چنین شخصی شایستگی و لیاقت نشستن بر کرسی خلافت و رهبری جامعه اسلامی را به عنوان جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد؟...[۲]


منابع:

[۱]. محمد بن اسماعیل بخاری (۲۵۶ هجری)، صحیح بخاری، کتاب ۶۲، باب الجزیه، کتاب الجهاد، باب ۱۷، نسخه چاپ بیروت، ج ۳، ص ۱۱۶۲، ح ۳۰۱۱
[۲]. اقتباس از: کتاب شبهات غدیر، سید مجتبی عصیری، ج ۱، ص ۶۱



جوی آباد محله بختیاری ها ، عید بزرگ غدیر ، برپایی مراسم تعظیم این روز عزیز ، پختن سمنو ، یادبود شهدای بختیاری


اللهم عجل الولیک الفرج




جوی آباد محله بختیاری ها ، عید الله اکبر ، عید بزرگ غدیر ، مراسم تعظیم این روز عزیز



پختن سمنو به مناسبت این روز فرخنده



زمان : صبح روز عید غدیر


مکان :

جوی آباد ، محله بختیاری ها ، خیابان ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ،

فرعی 18 ، کوی شهید دهقان نصیری
















یادی ازشهدایی که در راه ولایت مولای متقیان جان فشانی کردند


و یادی از شهدای بختیاری


.

.

.

.


یادی از بزرگ مرد بختیاری  سردار شهید علیمردان خان بختیاری


.

.

.

.

التماس دعا














فضیلت و شرافت اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله



 

به نقل مشهور مورخین، در روز بیست و چهارم ماه ذی الحجة الحرام سال دهم هجری یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ صدر اسلام شکل گرفت و سند دیگری بر حقانیت دین مبین اسلام از یک سو و فضیلت و برتری اهل بیت پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله) از سوی دیگر، به ثبت رسید تا از آن پس همگان این روز را با نام مباهله به خاطر بسپارند.

 

قرآن کریم این کتاب آسمانی، به عنوان بیانگر اصلی برنامه‌ی سعادت دنیوی و اخروی بشر، در یک موضع به بیان این جریان پرداخته و می فرماید:

إِنَّ مَثَلَ عِیسىَ‏ عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ  خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (59). الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ الْمُمْتَرِینَ (60). فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِینَ (61) [1]

همانا داستان عیسى نزد خدا [از نظر چگونگى آفرینش‏] مانند داستان آدم است، که او را از خاک [بدون پدر] آفرید، سپس به او فرمود: [موجود زنده‏] باش پس بى‏درنگ [موجود زنده‏] شد. حق از [ناحیه‏] پروردگار توست بنابر این از تردید کنندگان مباش. پس هر که با تو درباره او [عیسى‏] پس از آنکه بر تو [به واسطه وحى، نسبت به احوال وى‏] علم و آگاهى آمد، مجادله و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

 

معنای مباهله

ریشه و اصل این کلمه «بَهْل» است که به معنای آزاد و رها بودن و همچنین به معنای لَعْن می باشد. و لعن دورى از رحمت خدا به عنوان عقاب بر گناه است و لذا لعن غیر گنهکار جایز نیست مثل لعن طفل و حیوان و مانند آن دو. ابتهال نیز دارای دو معنا است: اول التعان (به معنای لعن و نفرین دو طرفی)، دوم به معنای نفرین یک طرف برای هلاک طرف مقابل. [2]

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده‏اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین(علیه السلام) و دخترش فاطمه(سلام الله علیها) و على(علیه السلام) بودند، بنا بر این منظور از "ابناءنا" در آیه منحصرا حسن و حسین و "نساءنا" فاطمه(سلام الله علیها)، و "انفسنا" تنها على(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است

 

در روز واقعه دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟

روایاتی که در بیان شأن نزول آیه مباهله وارد شده اند، در بیان کلیات یکسان هستند ولی در بیان جزئیات اختلاف اندکی دارند. و ما در اینجا حتی المقدور به نقل مجموع مواردی از آن ‌ها می پردازیم.

گروهی از مسیحیان منطقه ی نجران، به رهبری «اهتم»، «عاقب» و «سید» محضر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شده و از آن حضرت سوال کردند: آیا فرزندی که بدون پدر متولّد شده باشد، دیده اید؟ خداوند متعال در پاسخ به آنان آیه 59 سوره مبارکه آل عمران (إِنَّ مَثَلَ عِیسى...) را نازل فرمود و عیسی را مانند آدم ابوالبشر بدون پدر معرفی کرد.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز با مشاهده ی بی فایده بودن گفتگوها و اصرار آن گروه بر جهل و عناد خویش، به دستور خداوند آنها را به مباهله دعوت فرمود. ولی گروه مسیحی تا فردای آن روز از وى مهلت خواستند تا به بزرگان خود مراجعه و از آنان نظر بخواهند.

از «عاقب» که در میان مسیحیان صاحب نظر بود، پرسیدند: اى بنده مسیح رأى تو چیست؟ گفت: به خدا سوگند شما خود مى‏دانید که محمّد(صلی الله علیه و آله) پیامبر و فرستاده خداست، و با نشانه‏هاى محکم از جانب پروردگار شما آمده است. به خدا سوگند هرگز قومى به مباهله با پیامبرى نپرداخت، جز این که بزرگشان زنده نماند و کوچکشان به بزرگى نرسید. اگر می‌خواهید با آیین خود مأنوس و همدم باشید از مباهله با وى خوددارى کنید و از او جدا شوید و به دیار خود برگردید.

فردای آن روز پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله) روانه ی محل مورد نظر شد در حالی که دست علی(علیه السلام) در دست او و حسنین(علیهما السلام) پیشاپیش او و فاطمه(سلام الله علیها) پشت سر او بودند.

اسقف چون پیامبر و اهل بیت را دید گفت: چهره‏هایى را مى‏بینم که اگر از خدا بخواهند کوه‏ها را از جاى بکند، البته خواهد کند، پس با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و بر روى زمین تا روز قیامت یک نصرانى نخواهد ماند.

پس مسیحیان گفتند: اى ابو القاسم ما با تو مباهله نمى‏کنیم ولى به مصالحه حاضریم، با ما مصالحه کن. پیامبر با آنها مصالحه کرد و آنان را به پرداخت جزیه محکوم فرمود. [3]

علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان فرموده است: تعمیم دادن دعوت به فرزندان و زنان براى این بوده که این احتجاج اطمینان آورتر باشد، چون وقتى کسى زن و بچه خود را هم نفرین کند، طرف مقابلش مى‏فهمد که او به صدق دعوى خود ایمان کامل دارد، براى اینکه خداى تعالى محبت به زن و فرزند و شفقت بر آنان را در دل هر کسى قرار داده، به طورى که هر انسانى حاضر است با مایه گذاشتن جان خود، آنان را از خطر حفظ کند و براى حفظ آنان و در راه حمایت و غیرت و دفاع از آنان دست به کارهاى خطرناک مى‏زند، ولى حاضر نیست براى حفظ خود، ایشان را به خطر بیندازد... [4]

 

زمان و کیفیت مباهله

مباهله باید بین طلوع فجر و طلوع آفتاب انجام شود. همان‌طور که امام باقر(علیه السلام) در حدیثی فرموده است:

السَّاعَةُ الَّتِی تُبَاهِلُ فِیهَا مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ؛ [5]

بنابر آنچه در روایات وارد شده، کیفیت مباهله به این صورت است که سه روز متوالی روزه بگیرد و غسل کند و در زمان مباهله دست خود را در دست طرف مقابل مشبک کند (به گونه ای که انگشتان در یکدیگر گره بخورد)، و در نهایت دعای مباهله را بخواند. [6]

 

واقعه‌ی مباهله در آراء اهل سنت

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده‏اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین(علیه السلام) و دخترش فاطمه(سلام الله علیها) و على(علیه السلام) بودند، بنابراین منظور از "ابناءنا" در آیه منحصراً حسن و حسین و "نساءنا" فاطمه(سلام الله علیها)، و "انفسنا" تنها على(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است.

مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى‏دهد که على رغم پندارهاى تعصب‏آلود نویسنده "المنار" که گفته است: «این روایات همگى از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آن‌ها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده‏اند که موضوع را، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته‏اند» بسیارى از طرق این احادیث به "شیعه و کتب شیعه" هرگز منتهى نمى‏شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.

«قاضی نوراله شوشتری» در کتاب گران سنگ «احقاق الحق» (طبع جدید) جلد 3 صفحه ی 46 نام 60 نفر از علماء اهل سنت را با ذکر کتبشان آورده که تصریح کرده اند آیه مباهله در شأن اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

تعمیم دادن دعوت به فرزندان و زنان براى این بوده که این احتجاج اطمینان آورتر باشد، چون وقتى کسى زن و بچه خود را هم نفرین کند، طرف مقابلش مى‏فهمد که او به صدق دعوى خود ایمان کامل دارد، براى اینکه خداى تعالى محبت به زن و فرزند و شفقت بر آنان را در دل هر کسى قرار داده، به طورى که هر انسانى حاضر است با مایه گذاشتن جان خود، آنان را از خطر حفظ کند و براى حفظ آنان و در راه حمایت و غیرت و دفاع از آنان دست به کارهاى خطرناک مى‏زند، ولى حاضر نیست براى حفظ خود، ایشان را به خطر بیندازد...

نویسنده تفسیر "کشاف" که از بزرگان اهل تسنن است در ذیل آیه مى‏گوید:

"این آیه قوى‏ ترین دلیلى است که فضیلت اهل کساء را ثابت مى‏کند".

کیفیت مباهله به این صورت است که سه روز متوالی روزه بگیرد و غسل کند و در زمان مباهله دست خود را در دست طرف مقابل مشبک کند (به گونه ای که انگشتان در یکدیگر گره بخورد)، و در نهایت دعای مباهله را بخواند

 

پی نوشت ها:

[1] سوره آل عمران. آیه 61 _ 59

[2] ر.ک؛ مفردات راغب. ص 64/ مجمع البیان. ج2. ص 762

[3] ر.ک؛ تفسیر جوامع الجامع، ج‏1، ص: 178/ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص: 228

[4] ترجمه المیزان. ج 3. ص 222

[5] کافی. ج 2. ص 514

[6] ر.ک؛ کافی. باب المباهلة



رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) : فرزندانتان را به سه چیز ادب کنید



رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم):


اَدِّبوا اَولادَکُمْ عَلى ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبیِّکُمْ و حُبِّ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ عَلى قِراءَةِ الْقُرآنِ ؛


فرزندانتان را به سه چیز ادب کنید: عشق به پیامبرتان، عشق به خاندان او، و قرآن خواندن.



قاموس قرآن ، المقدمه ، ص2

واکنش دفتر آیت الله العظمی سیستانی به احتمال نبش قبر پیامبر صلی الله علیه و آله


 



دفتر مرجع عالیقدر، حضرت آیت الله العظمی سیستانی در خصوص اقدام فتنه انگیز احتمالی که قرار است در عربستان رخ دهد، موضعی ویژه و شدید گرفت.


دفتر مرجعیت در واکنش به خیانت عربستان سعودی مبنی بر احتمال نبش قبر و انتقال پیکر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، موضع گرفت و اعلام کرد: ما به شدت این اقدام احتمالی را محکوم می کنیم. اگر عربستان چنین اقدامی بکند، ریشه این حکومت را خشکیده خواهد شد.


خبرگزاری شیعه آنلاین به نقل از روزنامه "ایندی پندنت" اعلام کرد بر اساس طرح (به اصطلاح) نوسازی و توسعه اماکن مقدس، بارگاه پیامبر (صلی الله علیه وآله ) تخریب، و پیکر ایشان به مکان نامشخصی منتقل می‌شود.


لازم به ذکر است سنی های تند روی سعودی در مکه و مدینه دست به جرائم غیر قابل جبرانی زده اند که از آن جمله میتوان به ویران کردن خانه پیامبر در مدینه ، ویران کردن قبور بزرگان در این شهر ویران کردن کوچه و محله بنی هاشم و از بین بردن درب سنگی و بزرگ قلعه خیبر که بدست امیر المومنین  وبه اعجاز ، یک تنه حرکت داده شد ،،، اشاره کرد.


در گزارش ایندی پندنت امده است که سنیهای تند روی عربستانی قصد دارند  پس از تخریب بارگاه پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) پیکر مطهر ایشان به بقیع منتقل کرده و در آنجا به خاک بسپارند، بدون آنکه محل آن به کسی اطلاع دهند.



وجود نفاق و حرکت منافقانه در دوران رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏



با توجّه به حدیث ولایت درمی‌یابیم که در زمان خود پیامبر خدا صلى اللَّه علیه وآله‏، نیز نفاق دامن گیر عده‏‌اى از سران صحابه بوده و منافقان تنها عبداللَّه بن ابَى‏ و دیگران نبوده‏‌اند؛

 

همان افرادى که به نفاق و دورویى معروف و مشهور بودند.حدیث ولایت پرده ابهام را از رازها و حالات پنهانى مقربان و نزدیکان از اصحاب رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله‏ برمى‏دارد و ما در این مقاله اشاره ای به جریان های منافقانه برخی در صدر اسلام داریم:


بررسى اسناد حدیث ولایت به نقل از عمران بن حصین‏
عمران بن حصین یکى دیگر از راویان حدیث ولایت است.


ابن ابى شِیبه، استاد بُخارى از جمله افرادى است که حدیث او را نقل کرده و به صحّت آن تصریح نموده است، آن سان که در کنز العمّال‏1 نقل شده، ابن ابى شِیبه این حدیث شریف را در کتاب‏ المصنَّف‏ آورده و به صحّت آن تصریح نموده است.2 محمّد بن جریر طبرى از جمله ناقلان حدیث عمران به شمار مى‏رود که از اعلام عامّه و مورد اعتماد آنان در تاریخ و تفسیر است.


جلال الدین سیوطى و متقى هندى نیز از جمله کسانى هستند که بر صحّت طریق نقل از عمران بن حصین تصریح نموده‏اند.3


البته حدیث ولایت به نقل از عمران، از دیگر نقل‏ها مفصّل‏تر است. متن روایت عمران بن حصین به نقل از متّقى هندى در کنز العمّال‏4 در زیر مى ‏آید: 

ادامه مطلب ...

حضرت رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم):بلند مرتبه ‏ترین مردم نزد خداوند در روز قیامت کسى است که



حضرت رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم):

 إنَّ أَعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَاللّه‏ِ یومَ القیامَةِ أَمشاهُم فى أَرضِهِ بِالنَّصیحَةِ لِخَلقِهِ
بلند مرتبه ‏ترین مردم نزد خداوند در روز قیامت کسى است که در روى زمین بیشتر در خیرخواهى و ارشاد مردم قدم بردارد.
(کافی، جلد 2، صفحه 208 صفحه 5)

حضرت رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم):عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.


حضرت رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم):

 اَلعِبادَهُ سَبعونَ جُزء، اَفضَلُها جُزءً طَلَبُ الحَلالِ
عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.
(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)