هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

دانشمندی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه «برادر» خطابش کردند



به گزارش شبکه جهانی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به نقل از شیعه نیوز، «برادر استوار و دوست رشید». این، توصیفی است که امام دوازدهم شیعیان درباره یکی از دانشمندان دینی قرن پنجم هجری به کار برده است.


امروز 9 آذر، روز بزرگداشت این فقیه بزرگ است.محمد بن محمد بن نعمان، معروف به «شیخ مفید» فقیه و متکلم مشهور شیعی است. کسی که در سالهای پایانی عمرش و در زمان غیبت کبرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه 3 (توقیع) از ایشان دریافت کرد و روای های فراوانی از حمایت های امام زمان عجل الله تعالی فرجه و عنایت های ویژه ایشان به شیخ مفید نقل شده است.


شیخ مفید در ذیقعده سال ۳۳۶ هجری قمری در نزدیکی بغداد متولد شد. او استاد شیخ طوسی و سید مرتضی علم الهدی بود. شیخ مفید بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی شیعه در عصر او به اوج کمال رسید. او در مناظرات دینی مهارت خاصی داشت و مناظراتش با قاضی عبدالجبار رئیس فرقه معتزله بغداد و قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشاعره معروف بود. شیخ مفید از بزرگترین مراجع تقلید تاریخ شیعه بوده است. او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک و بزرگ نوشته است.

  ادامه مطلب ...

خطبه امام سجاد علیه السلام در شام؛من فرزند مکه و منایم






به گزارش شبکه جهانی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به نقل از شیعه نیوز، حساس‌ترین سخنان امام سجاد علیه السلام که در طول اقامت در شام ایراد شده است و تحولى عظیم در محیط سیاسى شام و بینش مردم نسبت به دستگاه اموى ایجاد کرد و معادلات یزید را برهم زد و خط مشى او را نسبت به اهل بیت کاملا تغییر داد، خطبه اى است که آن حضرت در جمع مردم و رجال سیاسى و دینى شام ایراد کرد.


از کتاب هاى تاریخى چنین استفاده مى شود که این خطبه در مسجد جامع دمشق ایراد شده و از حوادثى که در کاخ یزید رخ داده و سخنانى که در محفل خصوصى‌تر وى ردو بدل شده جداست.


این خطبه را باید اوج موفقیت امام سجاد علیه السلام در رسالت تبلیغ عاشورا و تداوم خط شهیدان کربلا دانست.

اگر این خطبه ایراد نشده بود، چه بسا ماهیت نهضت حسینى براى سالیان دراز و یا براى همیشه بر اهل اسلام مخفى مى ماند.

در شام یزید براى استفاده بیشتر از شهادت حسین بن على علیه السلام و اسارت خاندان وى در جهت تحکیم پایه هاى حکومتش تصمیم گرفت تا از سخنوران دربارش در مذمت خاندان على و توجیه فجایعى که صورت داده بود، بهره جوید. یزید از خطیب دربار خواست تا بر منبر رود و نقش خویش را در آن جمع حساس ایفا کند. خطیب در بلندى جاى گرفت و زبان به هتّاکى و بى حرمتى به اهل بیت گشود.

امام سجاد از گستاخى و زشتگویى خطیب برآشفت و فرمود:

خداوند جایگاهت را آتش دوزخ قرار دهد.

  ادامه مطلب ...

امام سجاد(علیه السلام):


امام سجاد(علیه السلام):

 


رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِه‏



رحمت خدا بر عبّاس! ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد.



خصال ج1 ، ص68 - امالی(صدوق) ص 462

دل نوشته هایی در سوگ سید الساجدین علیه‏السلام ،گوهر بقیع ،مویه کبوتران مدینه


گوهر بقیع


مولاى من! آسوده بخواب؛ آرام در کنار جدّ غریبت جاى گیر! مولاى من! شهادت تو هر چند بر آسمانیان و زمینیان ناگوار است و تشییع غریبانه پیکر فرسوده از عبادت تو هر چند دل‏ها را سخت مى‏فشارد؛ ولى کیست که نداند عروج تو، پایانى است بر اشک‏هاى همیشه جارى‏ات و مرهمى است بر داغ دل سوخته‏ات که سى سال در سوز و گداز بود.

مولاى من! آسوده بخواب که مى‏دانم اکنون در حلقه عاشوراییانى... .



مویه کبوتران مدینه


مدینه داغدار است. بوى غربت و مظلومیت، کوچه کوچه شهر را در برگرفته و آسمان، غمبارتر از همیشه، به بقیع مى‏نگرد. خشت خشت خانه‏هاى کوچه بنى‏هاشم، ناله الوداع سر داده‏اند و کبوتران مدینه، مویه جدایى آغاز کرده‏اند، خاطرات سال‏هاى نه چندان دور، تازه شده است؛ خاطرات تشییع شبانه گل یاس رسول و تدفین غریبانه‏اش، خاطرات جسارت‏هاى بى‏شمار شیطان بر پیکر بى‏جان حسن علیه‏السلام و تشییع جگرسوزش، خاطرات وداع کاروان کربلا با مدینه در سفرى بى‏بازگشت... .

اکنون، آخرین یادگار حسین و بزرگ‏ترین حماسه‏سراى کربلا، غریبانه و مظلومانه به سوى بقیع تشییع مى‏شود و از «زینت عبادت کنندگان» فقط خاطرات جانسوز و مناجات‏هاى آسمانى‏اش بر جاى مى ‏مانَد...


  ادامه مطلب ...

امام سجاد علیه سلام بر سر دو راهی



 روحیه هایی استوار، ایمان هایی راسخ، مغزهایی نیرومند و فکرهایی بیدار و آگاه و فعال لازم است تا بتوانند این بار فرساینده را برای مدتی دراز روی دوش نگه دارند. اکنون چه کسی برای این کار آماده است؟ آن شیعه ای که قیام حسین بن علی را تحمل نمی کند؟ آن شیعه ای که با امام حسن راه نمی افتد؟ بی گمان هر قیام و اقدامی که به اتکاء عناصر ناپخته و تربیت نشده ای از آن قبیل واقع شود، فرجامی ندامت انگیز و خسارتبار خواهد داشت. تجربه ی توابین(!) و سپس قیام مختار و ابراهیم بن مالک گواه صادق این ادعاست.


امام سجاد علیه سلام  بر سر دو راهی
   ادامه مطلب ...

امام سجاد علیه السلام و قیامهای اجتماعی


قیام مردم مدینه (1)


پس از حادثه ی کربلا، در مدینه حرکتها و قیامهایی آغاز گردید. عثمان بن محمد فرماندار مدینه، گروهی از رجال مبارز را به شام فرستاد تا شاید با بخششهای خلیفه، آرام شده و دست از مبارزه بردارند.


یزید با آغوشی باز از نمایندگان حجاز استقبال کرد و دستور داد به هر یک، عطایای کلانی بدهند.


این گروه به مدینه بازگشتند و مردم را در جریان کارهای ناروای خلیفه قرار داده و گفتند: خلیفه، سگ بازی می کند، شراب می نوشد و تظاهر به فسق و فجور می کند. او شایسته ی خلافت نیست. (2)


عبدالله بن حنظله (3) گفت:


اگر مردم مدینه مرا یاری دهند، با فرزندانم بر ضد یزید قیام خواهم کرد. (4)


مردم مدینه در 28 ذیحجه، سال 63 هجری قیام کردند و عبدالله را به رهبری قیام برگزیدند.


آنان ابتدا فرماندار را از شهر بیرون کردند و هر کس از امویان را که با او بود در خانه ی مروان بن حکم به زندان افکندند پس از چندی آنان را از مدینه بیرون کردند. (5)

  ادامه مطلب ...

نقش امام سجاد (ع) در رساندن پیام کربلا



قیام سید الشهداء ابعاد مختلفی داشت که می توان بخوبی از رفتار و گفتار امام (علیه السّلام) از ابتدای حرکتشان از مدینه تا آخرین لحظات عمر شریفشان متوجه آن شد.

امور متعددی به عنوان عوامل قیام امام حسین (علیه السّلام) محسوب شده اند که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:


الف) پرهیز از بیعت با یزید: 

  ادامه مطلب ...

شمه ‏ای از فضائل و مناقب امام سجاد علیه السلام


در روز چهار شعبان، 38 سال پس از هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرزندی پاک از سلاله فاطمه زهرا علیها السلام در مدینة النبی به دنیا آمد و چشم شیعیان را روشن نمود . 


نام او «علی‏» بود که بعدها به «زین العابدین‏» و «سجاد» مشهور گشت . دو سال پس از تولد او، جدش امیر مؤمنان علی علیه السلام در محراب عبادت، به شهادت رسید و پس از آن به مدت ده سال، شاهد حوادث دوران امامت عمویش امام حسن علیه السلام بود .


از سال پنجاه هجری، به مدت یازده سال در دوران پر فراز و نشیب امامت پدرش حسین بن علی علیهما السلام که با قدرت‏طلبی معاویه و پسرش یزید مصادف بود، در کنار او قرار داشت و پس از آن، در محرم الحرام سال 61 هجری پس از قیام و شهادت پدر بزرگوارش در حادثه کربلا، امامت و زعامت جامعه اسلامی را عهده‏دار شد (1).

این دوران که 34 سال به طول انجامید، با حکومت عده‏ای از حاکمان مقارن بود که عبارتند از:


1- یزید بن معاویه (61- 64 ه . ق)
2- عبد الله بن زبیر (61- 73 که به صورت مستقل حاکم مکه بود)
3- معاویة بن یزید (چند ماه از سال 64)
4- مروان بن حکم (نه ماه از سال 65)
5- عبد الملک بن مروان (65- 86)

6- ولید بن عبد الملک (86- 96)

  ادامه مطلب ...

کتابخانه آیت الله سید علی حسینی میلانی (مد ظله) کتاب های اعتقادی


نگاهی متفاوت به سیره حضرت علی علیه السلام
سلسله پژوهش های اعتقادی
بررسی و نقد کتاب المرتضی
نگاشته ابوالحسن علی حسنی ندوی




پیشوایان معصوم علیهم السلام ـ جلد سوم
پژوهشى کوتاه در زندگى پیشوایان معصوم علیهم السلام
جلد سوم
امام صادق علیه السلام
امام کاظم علیه السلام



پیشوایان معصوم علیهم السلام ـ جلد دوم
پژوهشى کوتاه در زندگى پیشوایان معصوم علیهم السلام
جلد دوم
امام سجاد علیه السلام
امام باقر علیه السلام



پیشوایان معصوم علیهم السلام ـ جلد یکم
پژوهشى کوتاه در زندگى پیشوایان معصوم علیهم السلام
جلد یکم
امیرمؤمنان على علیه السلام
امام حسن و امام حسین علیه السلام



جواهر الکلام فی معرفة الإمامة والإمام ـ جلد چهارم
«آیات امامت» (آیه مودّت آیات غدیر)








 

ادامه مطلب ...

درسى از امام سجاد علیه السلام ،امام سجاد علیه السلام انگور دوست مى‏ داشت

 درسى از امام سجاد علیه السلام

روایت شده است که: «امام سجاد علیه السلام انگور دوست مى‏ داشت. روزى یکى از خادمان حضرت که مأمور خرید نیازهاى خانه ایشان بود از بازار مى‏گذشت، چشمش به سبدى انگور افتاد که براى فروش عرضه شده بود. چون مى‏دانست ایشان انگور را دوست دارند مقدارى خرید و به خانه برد. امام علیه السلام روزه بودند. موقع افطار انگورها را نزد حضرت آورد تا میل کنند. حضرت علیه السلام با تبسم رضامندى دست‏شان را دراز کردند تا از آن تناول کنند که صداى نیازمندى از بیرون به گوش رسید که مى‏گفت: من فقیرم و اکنون نیز وقت افطار است. چیزى به من دهید.
حضرت علیه السلام به خادم گفتند: این انگورها را به سائل بده.
عرض کرد: یابن رسول اللَّه، مقدارى به او بدهید و بقیه را خودتان تناول بفرمایید.
حضرت علیه السلام فرمودند: نه، همه آن را به او بده.
امر حضرت علیه السلام اجرا شد و ایشان با چیز دیگرى افطار کردند. روز بعد خادم باز مقدارى انگور خرید و به خانه آورد و وقت افطار براى امام علیه السلام آورد. حضرت علیه السلام بعد از نماز خواستند با انگور افطار کنند که این بار نیز صداى نیازمندى از خارج خانه به گوش رسید. حضرت علیه السلام با شنیدن صدا امر فرمودند خادم انگورها را به سائل بدهد. روز سوم نیز همانند روز اول و دوم سپرى شد و روز چهارم بانگ مددخواهى بینوایى به گوش نرسید و حضرت انگور را تناول فرمودند.(1) 


 1) بحارالانوار، ج 46، ص 72.

خوددارى از زدن شتر به خاطر خوف از خدا،اگر بیم قصاص و حساب و کتاب روز قیامت نبود [مى‏ زدم‏]

خوددارى از زدن شتر به خاطر خوف از خدا

امام صادق علیه السلام درباره امام زین العابدین علیه السلام روایتى فرموده‏اند. در این روایت آمده است: حضرت زین العابدین علیه السلام سوار بر شترى به حج مى‏رفتند. شتر در رفتن، بیش از معمول، کندى مى‏کرد. امام سجادعلیه السلام تازیانه‏اى چرمین به دست داشتند. آن را بالا بردند تا آهسته بر آن شتر بزنند که شاید کمى تندتر برود، ولى نزدند و فرمودند:
«لولا خوف القصاص؛(1) اگر بیم قصاص و حساب و کتاب روز قیامت نبود [مى‏زدم‏]».
«پر واضح است که امام زین العابدین علیه السلام نمى‏خواستند براى کسى نمایش دهند، بلکه عین واقعیت بوده و خویشتن‏دارى ایشان به دلیل خوف واقعى از خدا بود».


 1) مستدرک الوسائل، ج 18، ص 262، حدیث 22702.

بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی شفای دیده آیة الله بروجردی! و گل پای زوار بقیع

شفای دیده آیة الله بروجردی! و گل پای زوار بقیع

این فقیه متبحر، آیت الله بروجردی، که اینجا خوابیده، این مرد، در اواخر عمرش با آن سن پیری، مطالعه می کرد دقیق ترین خطوط را. بعد قصه خودش را نقل کرد، گفت: چشم من به یک دردی مبتلا شد، معالجه هر چه کردم اثر نکرد، رفتم برای تشرف به عتبات، به بصره که رسیدم، سوار قطار شدم، در آنجایی که من سوار بودم، این زوار پیاده، که قاصد زیارت سیدالشهداء بودند، سوار شدند.

یکی از اینها خوابیده بود، من از آن گـِل بین انگشتهای پای این شخص، یک کمی برداشتم، به هر دو چشم مجروحم مالیدم، به مجرد اینکه آن گـِل را مالیدم، درد برطرف شد و تا این سال محتاج به عینک نشدم، این معرفت این فقیه متبحّر است.

اگر آنها این معرفت را ندارند که بفهمند گـِل پای زوّار قبر این خاندان، گـِل پای زوّار قبرشان می شود شفای درد بی درمان، آن وقت پای برهنه به بقیع بروی با حفظ الصحة مخالف است؟ اگر معرفت مثل این فحل علم را هم نداری، جوراب را پا کن، اما کفشها را دربیار، آنجا می دانی چه خبر است؟ آنجا جائی است که (ذلک و من یعظم شعائر الله). آن قدرِ متیقن از شعائر الهیّه آن چهار قبر است، تعظیم آن چهار قبر، علامت تقوای دل است،آنها که پا برهنه اند در بقیع، تقوای دلشان در عملشان مجسّم است.

اهل علم، مردم غافل را از خواب غفلت بیدار کنند، حرمت بقیع را نگه دارند، به آن قبرهای خراب شده نگاه نکنند، باید همه پا برهنه آنجا بروند تا به کوریِِ چشم آنها که این قبور را خواستند از میان ببرند، روشن بشود که عظمت در حدّی است که سر از پا در این حرم شناخته نمی شود.


حصارهای بقیع


تو را ندیده ام

نه در کارت پستال های شب های ژانویه

نه در حریم مقدّس سن پیرو

تندیس محزونی از مریم

من سال ها زانو زده ام

مقابل کتاب های تاریخ

خیره به چشم های خیس مادرم

که دخیل بسته است

به آینه هایی که هرگز

تصویر تو را به چشم هایم نتاباند 

ادامه مطلب ...

بقیع بی صحن و حرم



از صفای ضریح دم نزنید

حرفی از بیرق و علم نزنید

 

گریه های بلند ممنوع است

روضه که هیچ سینه هم نزنید

 

کربلا رفته ها کنار بقیع

حرفی از صحن و از حرم نزنید

 

زائری خسته ام نگهبانان...

...به خدا زود می روم نزنید

 

زائری داد زد که نا مردان

تازیانه به مادرم نزنید

ستارگان بقیع


ستارگان بقیع



در کتاب «وفاء الوفاء» جلد سوم از صفحه 891 به بعد، قبور بزرگان بقیع را نام مى برد. از جمله این که به غیر از ستارگان محراب بقیع (حضرت امام حسن مجتبی و زین العابدین و امام محمد باقر و حضرت صادق علیهم السلام)، انوار درخشنده دیگری در این مکان مقدس مدفونند که به بعض ایشان اشاره می شود:


1. عثمان بن مظعون، اولین مهاجرى که از دنیا رفت [4] و پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه و آله در تشییع جنازه او شرکت کرده، فرمود: «طُوباکَ یا عُثمانُ لَمْ تُلْبِسْکَ الدُنْیا وَ لَمْ تَلْبَسْها؛ خوشا به حالت که دنیا تو را نپوشانید و تو نیز خود را با دنیا نپوشاندى» [5]، پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله بعد از دفن وى، دستور فرمودند، سنگى را روى قبر وى قرار دهند. جالب این که، سنگ به قدرى بزرگ و سنگین بود که اصحاب قادر بر حمل نبودند و شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با تمام قدرت کمک فرمود و بعد از تغییراتى که در بقیع وارد شد، قبر او را از همان سنگ بزرگ شناسایى کردند. پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله با این عمل به مردم این درس را داد که قبر افرادى مثل عثمان بن مظعون (که مردى صالح و عابد و زاهد بود، تا جایى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بعد از مرگش، کفن از صورتش کنار زد و صورت او را بوسید) [6]، باید با عزت بماند.

2. فاطمه بنت اسد، مادر حضرت على علیه السّلام زنى که دیوار کعبه براى زایمان او شکافته شد و امدادهاى غیبى هنگام تولد فرزندش از آسمان فرود آمد، یازدهمین نفرى بود که به رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله ایمان آورد و حضرت با کلمه «مادرم» به او خطاب مى فرمود، زنى که پیامبر عزیز صلّى اللّه علیه وآله در مرگ او گریه کرد و پیراهن خود را کفن او نمود و چهل تکبیر بر او گفت، زنى که براى دو نفر از اولیاى خدا (پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله و امیرالمومنین علیه السّلام) خدمت و مادرى کرد؛ زنى که به خاطر اسلام مهاجرت نمود، زنى که رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله بعد از دفنش با او سخن گفت که: «هل وَجَدْتَ ما وَعَد ربّکُ حقّا، آیا به وعده هایى که پروردگارت داده بود، دست یافتى؟» او هم گفت: «بله»؛ زنى که رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله قبل از دفن او، وارد قبر شد تا مکان را با بدن خود متبرک نماید و براى مدت طولانى مناجات کرد [7]، قبرش در پشت دیوار بقیع در کنار چهار امام واقع شده است.

3. سعد بن معاذ، مردى والا مقام، از یاران وفادار پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله که در جنگها همراه حضرت بود و گاهى مورد اصابت تیر قرار مى گرفت، کسى که رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله درباره اش فرمود: «همچون استخوان در گلوى کفاری»، کسى که نود هزار فرشته، در تشییع جنازه او به زمین آمدند؛ او از علاقه مندان مخلص على علیه السلام بود، درماجراى «خندق» مجروح شد. رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله براى او دعا مى کرد و در تشییع جنازه او شرکت نمود. [8]

قبر حلیمه سعدیه در بقیع

4.حلیمه سعدیه، زنى روستایى که در صحراى مکّه زندگى مى کرد، ولى پاک و سالم بود و توفیق شیر دادن به پیامبر صلّى اللّه علیه وآله، تنها نصیب او شد، زیرا دهها زن براى شیر دادن حاضر شدند، اما رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله هیچ یک از سینه ها را به دهان نگرفت [9].

عبدالمطلب بسیار نگران به مسجد الحرام آمد و در کنار کعبه، با حالت پریشانى نشست، پیرمردى حال او را پرسید تا از ماجرا خبردار شد، بعد پیشنهاد کرد که من زنى سراغ دارم بسیار خردمند و خوش بیان و زیبا و آبرومند، از فامیلى بسیار محترم، عبدالمطلب به سراغ پدر آن بانو رفت و بعد از گفتگوهایى، این بانو، دایه آخرین پیامبر آسمانى شد [10]، بعد از دو سال کودک را به مکّه آورد ولى باز هم براى مدت سه سال دیگر، رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله در دامن این بانو زندگى و رشد کرد.

در کتاب «مرآت الحرمین» نقل شده که بیش از ده هزار نفر از اصحاب و تابعین در بقیع دفن شده‌اند. [11]

5. عباس عموى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله که مسؤول آب رسانى به زائران کعبه و مورد احترام همگان بود، تا آنجا که خلیفه دوم در قحط سالى، براى طلب باران، خدا را به مقام عباس سوگند داد. و اشعارى که در مدح پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه وآله سرود، معروف است، عباس و حمزه از عموهاى عالى مقام پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله هستند. بگذریم که قرنى بعد، دودمان او (بنى العبّاس) که حاکم بر مسلمین شدند به ذریّه و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه وآله امام باقر تا امام عسکرى علیهم السلام چه ظلمها کردند که در پیش بینى ها و اخبار غیبى رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله به عموى خود آمده است . [12]

6. ابراهیم، فرزندى که بعد از فوت زینب، رقیه و ام کلثوم، خداوند به رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله عطا فرمود، ولى این کودک هم، بیش از هیجده ماه عمر نکرد، پیامبر عزیز صلّى اللّه علیه وآله در سوگ او بسیار گریست و همین که مورد اعتراض بعضى قرار گرفت، فرمود: گریه اى که برخاسته از عواطف انسانى باشد، مانعى ندارد، آن چه مورد نهى است، اعتراض به مقدرات الهى است (و چاک دادن یقه و فریاد کردن است). [13]

7. قبر سه دختر رسول گرامى صلّى اللّه علیه وآله به نامهاى زینب، رقیه و ام کلثوم، همچنین قبر زنان پیامبر صلّى اللّه علیه وآله (غیر از خدیجه سلام اللّه علیها که در مکّه است و میمونه که در دو فرسخى مکّه است) در قبرستان بقیع واقع شده است . [15]

8. قبر چند تن از شهداى احد در جانب غربى بقیع واقع شده است .

9. نافع (بزرگ قرّاء) و ابو سعید خدرى (از صحابه بزرگ و از هواداران امیرالمؤ منین علیه السلام ) نیز در آنجاست.

10. قبور عاتکه و صفیه، دو عمه بزرگوار حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله و ام البنین، مادر حضرت ابى‌الفضل العباس ‍علیه السلام نیز در بقیع است، ام البنین چهار فرزند داشت، به نامهاى عباس، جعفر، عثمان و عبداللّه که همه آنان در کربلا به شهادت رسیدند.

عبدالمطلب بسیار نگران به مسجد الحرام آمد و در کنار کعبه، با حالت پریشانى نشست، پیرمردى حال او را پرسید تا از ماجرا خبردار شد، بعد پیشنهاد کرد که من زنى سراغ دارم بسیار خردمند و خوش بیان و زیبا و آبرومند، از فامیلى بسیار محترم، عبدالمطلب به سراغ پدر آن بانو رفت و بعد از گفتگوهایى، این بانو، دایه آخرین پیامبر آسمانى شد [10]، بعد از دو سال کودک را به مکّه آورد ولى باز هم براى مدت سه سال دیگر، رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله در دامن این بانو زندگى و رشد کرد.

در کتاب «مرآت الحرمین» نقل شده که بیش از ده هزار نفر از اصحاب و تابعین در بقیع دفن شده‌اند. [11]

5. عباس عموى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله ،که مسؤول آب رسانى به زائران کعبه و مورد احترام همگان بود، تا آنجا که خلیفه دوم در قحط سالى، براى طلب باران، خدا را به مقام عباس سوگند داد. و اشعارى که در مدح پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه وآله سرود، معروف است، عباس و حمزه از عموهاى عالى مقام پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله هستند. بگذریم که قرنى بعد، دودمان او (بنى العبّاس) که حاکم بر مسلمین شدند به ذریّه و اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه وآله امام باقر تا امام عسکرى علیهم السلام چه ظلمها کردند که در پیش بینى ها و اخبار غیبى رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله به عموى خود آمده است . [12]

6. ابراهیم، فرزندى که بعد از فوت زینب، رقیه و ام کلثوم، خداوند به رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله عطا فرمود، ولى این کودک هم، بیش از هیجده ماه عمر نکرد، پیامبر عزیز صلّى اللّه علیه وآله در سوگ او بسیار گریست و همین که مورد اعتراض بعضى قرار گرفت، فرمود: گریه اى که برخاسته از عواطف انسانى باشد، مانعى ندارد، آن چه مورد نهى است، اعتراض به مقدرات الهى است (و چاک دادن یقه و فریاد کردن است). [13]

7. قبر سه دختر رسول گرامى صلّى اللّه علیه وآله به نامهاى زینب، رقیه و ام کلثوم، همچنین قبر زنان پیامبر صلّى اللّه علیه وآله (غیر از خدیجه سلام اللّه علیها که در مکّه است و میمونه که در دو فرسخى مکّه است) در قبرستان بقیع واقع شده است . [15]

8. قبر چند تن از شهداى احد در جانب غربى بقیع واقع شده است .

9. نافع (بزرگ قرّاء) و ابو سعید خدرى (از صحابه بزرگ و از هواداران امیرالمؤ منین علیه السلام ) نیز در آنجاست.

10. قبور عاتکه و صفیه، دو عمه بزرگوار حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه وآله و ام البنین، مادر حضرت ابى‌الفضل العباس ‍علیه السلام نیز در بقیع است، ام البنین چهار فرزند داشت، به نامهاى عباس، جعفر، عثمان و عبداللّه که همه آنان در کربلا به شهادت رسیدند.

تقویم شیعه ، 8 شوال ۱۳۹۲ [تقویم شیعه ، 8 شوال] ویرانی قبورائمه بقیع (علیهم السلام)


تقویم شیعه ، 8 شوال



ویرانی قبورائمه بقیع (علیهم السلام)




دراین روز رد سال 1434(1344) ھ قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) و نیز قبر حضرت حمزه در احد به دست وهابیون تخریب شد.(1)



علت و انگیزه تخریب این قبور مطهر درکتب مختلفی  که بر رد عقائد ضاله وهابیت تالیف شده بیان گردیده است.



آنان اضافه برقبورمطهرائمه معصومین (علیهم السلام) دیگر قبور را هم  تخریب نمودند که عبارتند از قبر منسوب به فاطمه زهرا (علیهما السلام) قبر مطهر فاطمه بنت (علیها السلام) اسد مادر امیرالمومنین (علیه السلام) قبر مطهر حضرت ام البنین (علیها السلام) قبر ابراهیم پسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق (علیه السلام) قبر دختر خواندگان پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبر حلیمه سعدیه مرضعه پیامبر(صلی الله علیه وآله) وقبور شهدای زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله).


وهابیون در سال 1343 ھ  درمکه گنبد های قبر حضرت عبدالمطلب ابی طالب، خدیجه (علیها السلام)  و زادگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام)  و خیزران عبادتگاه سری پیامبر(صلی الله علیه وآله) را با خاک یکسان نمودند. درجده نیز قبر حوا و دیگر قبوررا تخریب کردند. در مدینه گنبد منور نبوی را به توپ بستند ولی ازترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند.درشوال 1343 ھ با تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (علیهم السلام) اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهر را به یغما برند.

قبر حضرت حمزه و شهدای احد را با خاک یکسان کردند و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر(صلی الله علیه وآله) و دیگر قبور را هم خراب کردند. درهمان سال به کربلای معلی حمله کردند و ضریح مطهر را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثر از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود غارت کردند و قریب به 7000 نفر از علما فضلا وسادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند. (2)

منابع:
1- مستدرک سفینة البحار: ج 6 ص 66.
2- کشف الارتیاب: ص 77.