هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

حضرت زهرا سلام الله علی از چشم زهرا چشم خود را بر نمی دارد مجسم می کند عشق و فداکاری و ایثارش

به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش
ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش

کسی از آشنایان هم به دیدارش نمی آید

بود چشمش به در تا کی اجل آید به دیدارش

علی از چشم زهرا چشم خود را بر نمی دارد

مجسم می کند عشق و فداکاری و ایثارش

کند اشک علی را پاک با دستی که بشکسته

نخواهد اشک مظلومی فرو ریزد به رخسارش

علی گه در بغل زانو گهی سر بر سر زانوست

تو گویی از جدایی می کند زهرا خبردارش

به زحمت واکند چشم و به سختی می نهد بر هم

رمق رفته دگر از دیده تا صبح بیدارش

دوای درد خود تنها ز مرگ خویش می خواهد

که در فصل جوانی از جهانی گردیده بیزارش

علی انسانی

حضرت زهرا سلام الله فاطمیه، فصل یک تاریخ درد این حدیث تلخ با دلها چه کرد؟

فاطمیه، اعتقاد شیعه است
عشق زهرا در نهاد شیعه است

فاطمیه، شاهدی بر بی نشان

غربت مولا امیرمؤمنان

فاطمیه، از ولایت تا ولی

یک سقیفه فتنه در حق علی

فاطمیه، شور و حال و گریه است

چشم اگر چشم است مال گریه است

فاطمیه، محو زهرا بودن است

افتخار نسل زنها بودن است

فاطمیه، فصل یک تاریخ درد

این حدیث تلخ با دلها چه کرد؟

فاطمیه، کوثر پرپر شده

شاخه ای از یاس خاکستر شده

فاطمیه، رنج محتوم علی

یک سقیفه حق مظلوم علی

فاطمیه، ذوالفقاری در نیام

بازتاب گریه های ناتمام

فاطمیه، شرم آتش در بهشت

بیقرار از اشک پیغمبر، بهشت

فاطمیه، سیلی و یاس کبود

یا محمد جرم زهرایت چه بود؟

فاطمیه، با ولایت بودن است

خط سرخ رهبری پیمودن است

فاطمیه، خطبه های آتشین

گفتن از حق در حضور غاصبین

فاطمیه، با اذان های بلال

سوختن در آتش اشک زلال

فاطمیه، ریشه دارد در حجاب

جلوه زهرایی اسلام ناب

فاطمیه، سر یاس و لاله است

یک حیات پاک هجده ساله است

فاطمیه، مصحف رنج بتول

اولین غمنامه آل رسول

جعفر رسول زاده (آشفته)

حضرت زهرا سلام الله فاطمه طوفانی از دریای جود سرمداست فاطمه امّ ابیهای وجود احمد است

فاطمه اصل کلام عشقبازی با خداست
فاطمه بخش نخستین جمله سازی با خداست

فاطمه طوفانی از دریای جود سرمداست

فاطمه امّ ابیهای وجود احمد است

فاطمه یعنی خط راز و نیاز با جلی

فاطمه یعنی شطِ خون حسین بن علی

فاطمه دستی که لبهای امین بوسیده است

مرتضی مستی که صهبای یقین نوشیده است

فاطمه نوح است و کشتیبان دریای وجود

فاطمه راهِ نیاز و روح آیات سجود

فاطمه زائیده نور علی نور وجود

فاطمه تندیس بتراشیده ذات ودود

فاطمه یعنی کتاب عشق بی نام و نشان

فاطمه یعنی گل باغ بقیع عاشقان

فاطمه نام و نشان از بی نشانی داشته

فاطمه مهر علی را در دل خود کاشته

فاطمه محصولی از بود و نبود حیدر است

فاطمه نیلوفر سرخ کبود حیدر است

فاطمه نیلی ز سیلی گشته رخ در کوچه ها

فاطمه گوشی که خونین گشته در پس کوچه ها

فاطمه یعنی گناه گفتن نام علی

فاطمه یعنی سزای بودن نام علی

فاطمه سلطانِ بی چون و چرای عالم است

فاطمه حق را کنیز است و خدای عالم است

جواد آقاجانی

حضرت زهرا سلام الله فاطمه محصولی از بود و نبود حیدر است فاطمه نیلوفر سرخ کبود حیدر است

فاطمه اصل کلام عشقبازی با خداست
فاطمه بخش نخستین جمله سازی با خداست

فاطمه طوفانی از دریای جود سرمداست

فاطمه امّ ابیهای وجود احمد است

فاطمه یعنی خط راز و نیاز با جلی

فاطمه یعنی شطِ خون حسین بن علی

فاطمه دستی که لبهای امین بوسیده است

مرتضی مستی که صهبای یقین نوشیده است

فاطمه نوح است و کشتیبان دریای وجود

فاطمه راهِ نیاز و روح آیات سجود

فاطمه زائیده نور علی نور وجود

فاطمه تندیس بتراشیده ذات ودود

فاطمه یعنی کتاب عشق بی نام و نشان

فاطمه یعنی گل باغ بقیع عاشقان

فاطمه نام و نشان از بی نشانی داشته

فاطمه مهر علی را در دل خود کاشته

فاطمه محصولی از بود و نبود حیدر است

فاطمه نیلوفر سرخ کبود حیدر است

فاطمه نیلی ز سیلی گشته رخ در کوچه ها

فاطمه گوشی که خونین گشته در پس کوچه ها

فاطمه یعنی گناه گفتن نام علی

فاطمه یعنی سزای بودن نام علی

فاطمه سلطانِ بی چون و چرای عالم است

فاطمه حق را کنیز است و خدای عالم است

جواد آقاجانی

حضرت زهرا سلام الله اى فاطمه! چرا مانند پدرت حرم و بارگاه ندارى؟!

و هرگاه کبوتران قلبم دل تنگى مى‏کنند و زندان سینه‏ام را تاب نمى‏آورند ، آن‏ها را به پرواز در مى‏آرم تا بر فراز آستانت بچرخند و خودشان را معطر به عطر حریم فاطمى نمایند؛ زیرا تو زاده برترین پیامبرى و لیاقت داشتى همسر بهترین انسان‏ها باشى.
تو همان حوریه انسیه هستى که ملائک خادمانت بودند و غُبار خانه‏ات را سُرمه چشم مى‏کردند.
تو فاطمه‏اى هستى که از بهشت برایت غذا مى‏آمد و پیامبرصلى الله علیه وآله سلام خدا را به تو مى‏رساند.
تو همان هستى که هر روز، نور وجودت بر امیرمؤمنان‏علیه السلام درخشش مى‏کرد و شهر مدینه را روشن مى‏کرد.
اما آن‏ها کجا باید بال بگسترانند؟!

اى فاطمه! چرا مانند پدرت حرم و بارگاه ندارى؟!

سال هاست مشتاقانت حیرانند در کدامین کوى به دنبال قبر گمشده‏ات بگردند!!
چرا هرگز نتوانستیم عکسى از بارگاه تو همانند فرزندانت، امامان معصوم علیهم السلام داشته باشیم؟!
و هنگامى که کبوتران قلبم نا امیدانه باز مى‏گردند، تنها کارى که مى‏توانم انجام دهم این است که پرچم «یازهرا» یى را که بر فراز وجودم افراشته‏ام، در دستان بفشارم و میثاقى تازه با تو ببندم و به تو بگویم:
اى فاطمه! تا ابد در دل‏هاى ما جا خواهى داشت و براى همیشه از دشمنانت همانان که محسنت را شهید کردند و تو را آزردند بیزار خواهم بود.
ما هیچ گاه فراموش نمى‏کنیم که حق تو را غصب کردند و فدک را به یغما بُردند . دستشان شکسته باد آنان که درب خانه‏ات را آتش زدند و به صورتت سیلى زدند.
اى فاطمه! اگر نبودیم آن روز که از تو دفاع کنیم، اکنون کمال نفرتمان از دشمنانت را اظهار مى‏کنیم و از خدا مى‏خواهیم هر چه زودتر فرزندت بقیة اللَّه الأعظم عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف را برساند تا انتقامت را از آن ناپاکان بگیرد.

حضرت زهرا سلام الله تصویر شاعرانه در خود گریستن راز بلند سوختنِ عارفانه ای

ای بی نشانه، ای که خدا را نشانه ای
هر سو نشان تو است ولی بی نشانه ای

ای روح پرفتوح کمال و بلوغ و رشد

چون خون عشق در رگ هستی روانه ای

با یاد روی خوب تو می خندد آفتاب

بر خاک خسته رویش گل را بهانه ای

ای ناتمام قصه شیرین زندگی

تفسیر سرخ زندگیِ جاودانه ای

تصویر شاعرانه در خود گریستن

راز بلند سوختنِ عارفانه ای

هیهات خاک پای تو و بوسه های ما؟!

تو آفتاب عشق بلند آستانه ای

در باور زمانه نگنجد خیال تو

آری حقیقتی به حقیقت فسانه ای

زهرای پاک، ای غم زیبای دلنشین

«تو خواندنی ترین غزل عاشقانه ای»

فاطمه راکعی

حضرت زهرا سلام الله یا فاطمه! دایم ثناگوی تو هستم هر سو روم، بینم که در سوی تو هستم

من عاشق و سرگشته‏ ی کوی تو هستم
دلداده‏ ام، دیوانه‏ ی روی تو هستم

یا فاطمه! دایم ثناگوی تو هستم

هر سو روم، بینم که در سوی تو هستم

عقده ز قلبم وانشد

گم کرده ‏ام پیدا نشد!

ای وای ازین غم!

ای عاشقان! من نوگلی گم کرده دارم

چون مرغ بسمل از فراقش بیقرارم


اندر مدینه، جستجو گردیده کارم

یا رب! سحر کی می‏شود این شام تارم؟!

عقده ز قلبم وانشد

گم کرده‏ ام پیدا نشد!

ای وای ازین غم!

گاهی کنم رو جانب قبر پیمبر

گاهی ز غم کوبم به دیوار بقیع سر


سر می‏کشم در جستجویش من به هر در

آخر کجا هستی بگو مظلومه مادر؟!

عقده ز قلبم وانشد

گم کرده‏ام پیدا نشد!

ای وای ازین غم!


گم کرده ی من در بدن چندین نشان داشت

بر باوزیش جای غلاف دشمنان داشت

هرگوشه از هجر پدر، اشکی روان داشت

از داغ محسن سینه‏ ای آتشفشان داشت

عقده ز قلبم وانشد

گم کرده‏ام پیدا نشد!

ای وای ازین غم!

زهرای من، رنگی به رنگ زعفران داشت

از میخ در بر سینه‏ ی سوزان، نشان داشت


اندر جوانی، قامتی همچون کمان داشت

با کودکان در بیت الاحزان آشیان داشت

عقده ز قلبم وانشد

گم کرده‏ ام پیدا نشد!

ای وای ازین غم!

اشکم ز مژگاه می‏رود با هر بهانه

زهرا کجا و ضربه‏ های تازیانه؟!


یا رب چه شد بین در و دیوار خانه؟

از سینه‏ ی زهرا چرا خون شد روانه؟!

عقده ز قلبم وانشد

گم کرده‏ ام پیدا نشد!

ای وای ازین غم!

ای جان فدای دیدگان خون فشانت

ای من بمیرم بهر قبر بی‏ نشانت


آتش چسان زد غاصب حق آشیانت؟

گوید (فراز) اندر غم و درد نهانت:

عقده ز قلبم وانشد

گم کرده ‏ام پیدا نشد!

ای وای ازین غم! [1] .


سید تقی قریشی (فراز)

حضرت زهرا سلام الله علیها مثل زخمی شعله ور با یاد زهرا در غروب ارغوانی می شود پهلوی دریا در غروب

مثل زخمی شعله ور با یاد زهرا در غروب
ارغوانی می شود پهلوی دریا در غروب

دسته دسته از شقاوت دشنه می بارند و من

می نشینم، می شمارم زخمها را در غروب

ابرها اندوه را تا بی نهایت می برند

مثل آهی خسته از یک مرد تنها، در غروب

همنوا با اشک جاری از نگاه نخلها

آسمان هم می کند آهنگ دریا در غروب

ای کمال آفتاب، ای قبله گاه آسمان!

کی به پایان می رسد این شام؟ آیا در غروب

گر بنوشد آسمان از آفتاب چشم تو

می توان از نو طلوعی کرد، حتی در غروب

سید اکبر میرجعفری

حضرت زهرا سلام الله علیها بلبل من هست، قُطبُ المؤمنین هست بر انگشتر خاتم، نگین

بشنو از گل، وصف بلبل می کند
طبع او از غربتش، گل می کند
گر چه بلبل در گلستان بی پر است
بلبل من از همه، تنهاتر است
بلبل من دیده در مُلکِ وجود
پهلوی بشکسته و روی کبود
بلبل من رنج بی مَر دیده است
غنچه را نشکفته پرپر، دیده است
در بر او، از گل پر پر مگو
از نگارستان میخ در مگو
در غم او جامه بر تن چاک کن
اشک مظلومی او را پاک کن
بلبل من از غم گل خسته است
بر طناب عشق، دستش بسته است
در بَر او از رُخ نیلی مگو
داستان کوچه و سیلی مگو
داستان کوچه و سیلی مگو
بلبل من هست، مولود حرم
شد حرم از حُرمتِ او، محترم
بلبل من، در ولایت ساقی است
تا بقائی هست، نامش باقی است
بلبل من هست، قُطبُ المؤمنین
هست بر انگشتر خاتم، نگین
بلبل من جرعه نوش نوش هاست
بر یتیمان گرمی آغوش هاست
(ژولیده)

حضرت زهرا سلام الله علیها در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه یک دو قدم بردار سوی فاطمیه

در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه
یک دو قدم بردار سوی فاطمیه
خلوت نشینان دیار یاس و سیبیم
جز سرزمین اشک هر جایی غریبیم
با یاس ها ما الفتی دیرینه داریم
یک فاطمیه داغ بین سینه داریم
مشکی ترین پرچم برای فاطمیه است
محزون ترین نوحه نوای فاطمیه است
هر غنچه ی یاسی بکارم نذر زهراست
زیبا ترین اشکی که دارم نذر زهراست
ما چهارده قرن است دائم در عزائیم
چهره کبود سیلی در کوچه هائیم
ما از اهالی دیار یار هستیم
میخی ترین خط در و دیوار هستیم
ما چهره هایی سوخته در آفتابیم
آوارگان بیت الاحزان خرابیم
در خواب دیدم یک بیابان داس و یک یاس
یاسی که بر نوازش بود حساس
دیدم که دورش لشگری از خار بودند
بر گرد حور اهریمنان بسیار بودند
در کعبه آمد ابرهه با لشگر فیل
شد خشک چشمانم به در کو پس ابابیل
بر قامت گرگان صحرا رخت دین بود
دعوا سر نصب امیر المؤمنین بود
سد شد شکسته سیل آمد در مدینه
در شد شکسته میخ آتش زد به سینه
ابلیسیان از سوره ی کوثر گذشتند
افتاد زیر دست و پا آیات قرآن
از پشت دستان خدا را بست شیطان
نعره کشی می کرد دستی در میانه
جولان سختی داد آنجا تازیانه
گرداب کینه یاس ما را غرق می کرد
در ضربه ها ضرب مغیره فرق می کرد
طوفان رسید و بُرد گل را ریشه اش ماند
او رفت اما تا ابد اندیشه اش ماند
محسن عرب خالقی

حضرت زهرا سلام الله علیها فاطمه علیه السلام دخت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به جهان رو چو بهشت

آسمان شرف امشب، قمری پیدا کرد
قلزم عفتّ و عصمت، گهری پیدا کرد
باب رحمت بگشود از ره اکرام، خدای
نخل امید بشر، برگ و بری پیدا کرد
غایر آرزوی عالم اسلام امشب
با عنایات خدا، بال و پری پیدا کرد
یافت اسلام تکامل، به حقیقت آنگاه
که نبی صلی الله علیه و آله و سلم دختر نیکو سیری پیدا کرد
روز میلاد مهین بانوی اسلام، اسلام
قد برافراشت و نیکو ثمری پیدا کرد
فاطمه علیه السلام دخت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به جهان رو چو بهشت
به بهشت امت اسلام، دری پیدا کرد
دختری را که پدر، امّ ابیهایش خواند
که تواند ز مقامش خبری پیدا کرد
خوانده شد روز زن، این روز مبارک الحق
روز زن، منزلت معتبری پیدا کرد
گر چه اسلام، مقامی به زن ارزانی داشت
لیکن امروز مقام دگری پیدا کرد
آه دلسوختگان از ستم سنگدلان
در چنین روز دل افروز اثری پیدا کرد
«موسوی» دفترم از مقدم زهرای بتول سلام الله علیها
چامۀ معتبر و مشتهری پیدا کرد [1]

مرحوم سید شهاب «موسوی» آرانی
[1] اصل شعر سیزده بیت بود

حضرت زهرا سلام الله علیها عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه پر گرفت از آشیان مرغ روان فاطمه

عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه
پر گرفت از آشیان مرغ روان فاطمه

گر بسوزد عالمی از این مصیبت نی عجب
سوخته یک سر ز آتش کین آشیان فاطمه

وا مصیبت بعد مرگ احمد ختمی مآب
دادن جان بود هر دم آرمان فاطمه

آه از آن ساعت که دشمن بهر آزار علی
کرد از راه ستم آزرده جان فاطمه

آسمان شد نیلگون چون دید نیلی روی او
خُرد شد از ضربت دَرّ استخوان فاطمه

محسن شش ماهه اش در راه داور شد شهید
ریخت خون در ماتمش از دیدگان فاطمه

نیمه شب بهر تدفینش مهیا شد علی
عاقبت شد در دل قبر امکان فاطمه

منع کرد از نالۀ طفلان را ولی ناگه ز دل
ناله ها زد همسر والانشان فاطمه

ای فلک ترسم شوی وارون که افکندی شرر
از غم مرگش به جان کودکان فاطمه

نیست «مردانی» نشان از تربت پاکش ولی
مهدی یی آید کند پیدا نشان فاطمه

محمد علی مردانی

حضرت زهرا سلام الله علیها مریم از یک نسبت عیسی عزیز از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

نور چشم رحمه للعالمین

ان امام اولین و آخرین


آنکه جان در پیکر گیتی دمید

روزگار تازه آئین آفرید

بانوی آن تاجدار هل اتی

مرتضی، مشکل گشا، شیر خدا

پادشاه و کلبۀ ایوان او

یک حسام و یک زره سامان او

مادر آن مرکز پرگار عشق

مادر آن کاروان سالار عشق

آن یکی شمع شبستان حرم

حافظ جمعیت خیرالامم

تا نشیند آتش پیکار و کین

پشت پا زد بر سر تاج و نگین

وان دگر مولای ابرار جهان

قوت بازوی ابرار جهان

در نوای زندگی سوز از حسین

اهل حق حریت آموز از حسین

سیرت فرزندها از امهات

جوهر صدق و صفا از امهات

مزرع تعلیم را حاصل بتول

مادران را اسوه کامل بتول

بهر محتاجی دلش آن گونه سوخت

با یهودی چادر خود را فروخت

نوری و هم آتشی فرمانبرش

گُم رضایش در رضای شوهرش

آن ادب پروردۀ صبر و رضا

آسیا گردان و لب قرآن سرا

گریه های او ز بالین بی نیاز

گوهر افشاندی به دامان نماز

اشک او برچید جبرئیل از زمین

همچو شبنم ریخت بر عرش برین

رشتۀ آئین حق زنجیر پاست

پاس فرمان جناب مصطفاست

ورنه گِرد تربتش گردیدمی

سجده ها بر خاک او پاشیدمی

اقبال لاهوری

حضرت زهرا سلام الله علیها کای محمد صلی الله علیه و آله وسلم کوثرت بخشیده ایم مهر و مه در طالع او دیده ایم

در شبی ظلمانی و اندوه بار
لحظه ها می آمد از ره سوگوار

سرزمینی بود و شب فرمانروا
دردها بسیار، اما بی دوا

خاک گلهایش گیاه درد بود
صبح دیده ناگشوده می غنود

می شکفت از نوگلی برشاخسار
باغبان را اشک حسرت بُد نثار

زانکه آن گل سرنوشتش مرگ بود
شاخه را حاصل تنی بی برگ بود

مرگ گلها بود در طغیان جهل
ناخدای ظلم، کشتی بان جهل

مهر خونین، خاک تفته، کوه داغ
فصل فصلِ رویش گلهای داغ

غنچه ای چون لب به خنده می گشود
دست خون ریز خزانش می ربود

ناگهان آمد بهاران در حجاز
شد گلی بر شاخسار وحی باز

چشمه ای از نور جوشیدن گرفت
گشت جاری و خروشیدن گرفت

شب پریده رنگ، زان سامان گریخت
ساغر شام سیه بر خاک ریخت

شد زمان گهواره میلاد نور
صبح آمد زرفشان از راه دور

نوگل باغ نبوت باز شد
مهر با مه همدل و همراز شد

اختر تابنده دامان وحی
رخ نمود از شرق بی پایان وحی

در رسید از جانِ جانان این ندا
سوی آن عاشق که بُد رمز آشنا

کای محمد صلی الله علیه و آله وسلم کوثرت بخشیده ایم
مهر و مه در طالع او دیده ایم

کوثرت در قرن ها جاری شود
مظهر عشق و وفاداری شود

پاکی از او چشمه سار آموخته
شمع سان از عشق «ما» افروخته

ما به او عاشق شویم و، او به ما
خلق گویند اوست محبوب خدا

جان عاشق، جسم پر دردش دهیم
سینه ای بس عشق پروردش دهیم

کز پریشانی به رسم عاشقان
شهره گردد نام او اندر جهان

روشنی بخشد دلت دیدار او
گسترد حق در جهان، اشجار او

(جلوۀ معشوق شورانگیز شد)
ساغر عصمت از او لبریز شد

مهر، مه را همچو جان در برگرفت
آفرینش شوکتی دیگر گرفت

عرشیان با حمد و تهلیل و سرور
گرد آن گل آمدند از راه دور

چشم صحرا این عجب کی دیده بود
در زمین عطر خدا پیچیده بود

نام او را مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، زهرا سلام الله علیها نهاد
آن مه از گردون فراتر پا نهاد

سپیده کاشانی

حضرت زهرا سلام الله علیها از عاقبت ما و تو آنکو نگران است نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که نپیموده بجز راه نکوئی
از قرب خدا آنکه نرفته است به سوئی

بیزار ز تزویر و گریزان ز دوروئی
آن زن که ندیدند و ندیدیم چو اوئی

آن زن که صفاتش همه جا ورد زبان است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که در او هست نشان ها ز پیمبر
غیر از ره خالق نسپرده ره دیگر

هم یار پدر بوده و هم همره همسر
در بحر جهان پاکترین لؤلؤ و گوهر

آن زن که به زیر قدمش باغ جنان است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آنکو نفسش گرمی بازار علی علیه السلام بود
آگاه دلش از همه اسرار علی علیه السلام بود

فیض سخنش موجد آثار علی بود
در عمر چو گل کوته خود یار علی بود

هر جا گذری ذکر جمیلش به میان است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که به طفلان خود آموخت وفا را
آموخت به یکساله پسر نام خدا را

آن روز که بسپرد به زینب اسرار را
در پیش نظر داشت حدیث شهدا را

آن کز نفسش دین نبی عطرفشان است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که بر او گَرد گناهی ننشسته است
با هیچ کسی غیر خدا عهد نبسته است

با اهل وفا عهد مودت نگسسته است
آنکو ز غم خسته دلان درهم و خسته است

در پاک دلی شهره در اکناف جهان است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آنکو ز دل مردم غمدیده خبر داشت
بر کوی غریبان همه ایام گذر داشت

میراث جوانمردی و احسان ز پدر داشت
از جور به دشمن هم اگر بود حذر داشت

از عاقبت ما و تو آنکو نگران است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

بی فاطمه ای مظهر پاکی و سلامت
خواهیم شفاعت ز تو در روز قیامت

بی آنکه نهادی تو بنا رسم امامت
اعلام کند فخر ز والائی نامت

در روز جزا آنکه شفیع همگان است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

آن زن که بود مظهر از زندگی زن
سرمشق فروزان درخشندگی زن

بیزار ز خواری و سرافکندگی زن
آنکس که بود راهبر زندگی زن

آن مه که رخش قبلۀ صاحبنظران است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است

امروز که عالم شده آشفته چو محشر
دست من و دامان تو ای دخت پیمبر

هر چند فتاد دست به دامان تو آذر
نومید مرو «نیرّ» دلخسته از این در

آنکس که شفیع همگان در دو جهان است
نور دل ما فاطمه آن فخر زنان است


نیره سعیدی

حضرت زهرا سلام الله علیها شب شهادت زهرا علی به خود میگفت:

گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد
یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد

شب شهادت زهرا علی به خود میگفت:
«گل محمدی من، چه زود پرپر شد.»

خزان چه کرد که در چشم اشکبار علی
تمام گلشن غیب و شهود، پرپر شد

به باغ حسن کدام آفتاب ناب فسرد
که در مدار افق هر چه بود، پرپر شد

برای تسلیت اهل باغ آمده بود
شقایقی که به صحرا کبود، پرپر شد

نشان ز پاکی روح لطیف فاطمه داشت
بنفشه ای که سحر در سجود پرپر شد

ز فیض صحبت او رنگ و بوی عزتّ داشت
گلی که تشنه میان دو رود، پرپر شد
زکریا اخلاقی

حضرت زهرا سلام الله علیها تجلی حضرت زهرا در قرآن و عترت

  


چکیده

اگر بخواهیم در زمینه ی جایگاه والای یگانه بانوی دو عالم، دخت مصطفی، همسر مرتضی و مادر مجتبی، جز به بیان قرآن و سنت سخنی برانیم گزافه گفته ایم، چه هیچ چیز جز قرآن و هیچ کس جز فرستاده ی قرآن سزاوار سخن در شأن او نیستند و جز پدر و همسر و فرزندانش کس قادر به تکلم در موردش نیست، پس این مقاله را به سخن سرایی قرآن و عترت در مقام شامخ ایشان اختصاص می دهیم به امید این که حق او به خوبی ادا شود.

 

مقدمه

حضرت فاطمه سلام الله علیها غنچه ای بود که در طوفان حوادث و طغیان مصائب پژمرد و کوکب تابناکی بود که در خسوف بلایا افول کرد و دیگر روزگار همتای او را نخواهد یافت.

این بانوی بزرگوار چنان منزلتی دارد که از صدر اسلام تاکنون قلمهای فراوانی در شأن ایشان به حرکت درآمده و زبان های زیادی در منقبتش سخن رانده و لیک هنوز از بیان جایگاه رفیع ایشان قاصرند.

حضرت فاطمه جایگاهی بس رفیع در عالم روایات و احادیث دارند و آیات متعددی از قرآن، ایشان را در زمره ی اهل بیت قرار داده و در منزلت و مرتبتشان سخن گفته است.

آن چه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها در قرآن، سنت نبوی و سیره ی اهل بیت علیهم السلام و نیز اشاره به خطبه ی جاویدان ایشان در مسجد مدینه است.

 

اهداف

اهداف این مقاله از چند جهت قابل تأمل است:

1. نخست آشنایی خواننده با آیاتی که هر چند به صراحت نامی از این بانو به میان نیاورده ایشان را مورد خطاب قرار داده است.

2. آشنایی با روایات معصومین در مورد آن حضرت.

3. آشنایی با خطبه ی فدکیه ی ایشان که در آن صراحتاً و شجاعانه از حق خود دفاع کرده و در برابر غصب خلافت و غصب فدک، حاضرین را مورد عتاب قرار می دهد.

 

قرآن جلوه گاه پرتو فاطمی

فروغ فاطمی از دیر باز تاکنون از قرآن گرفته تا عترت کانون توجه همگان بوده و به طرف مختلف بدان اشاره شده است؛ نخستین بخش از این مقاله نیز بدین امر پرداخته تا با بیان آن از این نور پرفروغ در سر تا سر مقاله بهرمند شود.

(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ) [نور 35:24]

(خدا نور آسمان ها و زمین است. مثل نور چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشه ای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است.)

مشکاة [چراغدان] فاطمه، مصباح [چراغ] حسن، زجاجه [شیشه] حسین، و فاطمه اختری درخشان در میان زنان جهانیان است. [1]

نور فاطمه، سلام الله علیها بر همه ی مخلوقات از خورشید فروزان گرفته تا ماهتابان و ستارگان درخشان می تابد.

یکی از شعرای معاصر عرب در قصیده ی خود در مورد حضرت زهرا با اشاره به این آیه چنین می گوید:

من نورها تبدو البدور منیره

منها الشموس تشع فی الارجاء

فجلالها و بهاؤها و کمالها

عکست جلال الله ذی الالاء

(مؤید 1: 451)

 

ترجمه:

زهرا سلام الله علیها نور چراغ هدایت و مرز پرتو افشانی و نورانیت است.

ماه درخشان و خورشید فروزان با نور او تابیده و پرتو افشانی می کنند.

جلال و جمال و کمال او آینه ی جلال الهی است.

از امام باقر علیه السلام

سئوال شد: چرا زهرا بدین نام ملقب شد؟ امام فرمود: زیرا خداوند متعال او را از نور عظمتش آفرید و چون تایید زمین و آسمان را روشن کرد به طوری که چشمان ملائکه را پوشانید و آن ها در برابر خداوند به سجده افتاده عرض کردند:

خداوندا! این چه نوری است؟ بدان ها وحی شد. این پرتوی از نور من است که آن را از صلب یکی از پیامبرانم – که افضل همه ی انبیاست – خارج کرده از آن نور، پیشوایانی که امر مرا به پا می دارند خلق کردم. [2]

انوار پر فروغ آن ها زمین و آسمان را در بر گرفته و روایات مختلفی در مورد آن نقل شده از جمله روایت زیر از جابر بن عبدالله در شأن آیۀ (اهدنا الصراط المستقیم) (خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما) [فاتحه 6 : 1]

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: منظور از این آیه این است که به وسیله ی خورشید هدایت شوید و اگر خورشید پنهان شد به وسیله ی ماه، و اگر آن غایب شد. به وسیله ی زهره و اگر آن هم مستور گشت به وسیله ی فرقدان (دو ستاره ی درخشان در دب اصغر.) پس سوال شد یا رسول الله! منظور از ماه و خورشید و زهره و فرقدان چیست؟

ایشان فرمود: من خورشیدم، علی ماه است، فاطمه زهره، و حسنین فرقدان هستند. [3]

حضرت زهرا سلام الله علیها چراغ تابناکی است که سالکان بدان رهنمون می شوند و ماه فروزانی است که عارفان از او کسب فیض می کنند زیرا نور الهی در قلب ایشان تجلی یافته است.

(وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) [حشر 59 : 9]

(کسانی که هر چند در خودشان احتیاجی داشته باشند، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند و هر کس از خستّ نفس خود مصون ماند، ایشانند که رستگارانند.)

هنگامی که از اهل بیت سخنی به میان می آید جود، کرم و سخاوت آن ها بیش از هر چیز جلوه می کند، اینجا به یکی از فضایل این بانوی نمونه یعنی سخاوت و کرم ایشان که مکرراً در احادیث و روایات و قرآن بدان پرداخته شده است اشاره می گردد، از جمله این ماجرا که سبب نزول آیه مذکور بوده است:

روزی امام علی علیه السلام فقیری را به خانه خود می آورد اما در خانه جز غذای فرزندانش چیزی نبوده، لذا حضرت زهرا سلام الله علیها بچه ها را می خواباند و غذایی برای فقیر می آورد. آن مرد فقیر در آن شب غذا خورده، سیر می گردد و اهل بیت گرسنه می خوابند. خداوند هم آیه ی مذکور را در شأن آن ها نازل می فرماید.

از دیگر آیاتی که در سخاوت آن ها نازل شده آیه ی زیر است:

(یُوفُونَ بالنَّذرِ وَ یَخَافُونَ یَوماً کَانَ شَرُّهُ مُستَطیِراً، وَ یُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبَّهِ مِسکیِناً وَ یَتِیماً وَ أسِیراً) [انسان 76 : 7-8]

([آن ها] به نذر خود وفا می کردند و از روزی که گزند آن فراگیرنده است می ترسیدند، و به [پاس] دوستی [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می دادند.)

داستان نذر سه روزه ی حضرت زهرا و علی برای شفای حسنین و افطاری کردن با آب و اعطای غذا خود به یتیم و اسیر و مسکین، داستان معروفی است که به حد تواتر رسیده و شأن نزول این آیه می باشد.

آری، اینان خاندانی هستند که دیگران را بر خود ترجیح داده و قادر به رد فقرا و نومید کردن آن ها از در خانه ی خود نیستند.

(فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ) [آل عمران 3: 61]

(بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانمان، و ما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.)

آیه ی ابتهال از دیگر آیات نازله در شأن فاطمه است که اشاره به ماجرایی دارد که طی آن پیامبر از علمای نصاری نجران (به خاطر سرسختی در برابر ایشان و برای اثبات حقانیت خود) درخواست کرد طی مراسمی با هم مباهله کنند یعنی همدیگر را نفرین کنند، تا خداوند طرف دروغگو را لعنت و عذاب کند. در روز موعود علمای نصاری جمع شده و با کمال تعجب دیدند پیامبر تنها همراه یک زن و یک مرد و دو کودک آمده لذا بر حقانیت ایشان پی برده از مباهله دست کشیدند.

در آن روز تنها زنی که همراه پیامبر بود، دخترش فاطمه بود نه زنان و همسران پیامبر و این بیانگر مقام رفیع این بانوست.

(إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِب عَنکمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَکمْ تَطهِیراً) [احزاب 33 : 33]

(خداوند فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند).

آیه ی تطهیر از جمله آیات متواتری است که علمای عامه و خاصه آن را نقل می کنند و روایت می کنند که پیامبر تا چند ماه هنگام عبور از خانه ی زهرا با مخاطب قرار دادن اهل بیت آن، این آیه را تلاوت می فرمود.

هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر در منزل ام سلمه بود، پس علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام را فراخواند و آن ها را زیر کساء قرار داد سپس فرمود: خداوندا!

این ها اهل بیت من هستند پس رجس و پلیدی را از آن ها دور کن و پاک و مطهر قرارشان ده! و سه مرتبه آن را تکرار فرمود. سپس ادامه داد: خداوندا! صلوات و برکات خود را بر آل محمد قرار بده. [4]

(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏) [شوری 42 : 23]

(بگو به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره ی خویشاوندان)

هنگامی که این آیه نازل گردید از رسول خدا سئوال شد: یا رسول الله! این اقربانی که دوستی آنها بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ پیامبر فرمود: علی و فاطمه و دو پسر آن ها. [5]

پیامبر تنها محبت و ولایت خاندان خود را به عنوان اجر رسالتش قرار داد، نه طلا و نقره و اموال دنیوی را و لیک افسوس و هزار افسوس از پاداشی که در برابر آن به اوداده شد. پس از او گروهی ملعون و منفور میراث دختش را غارت کرده دست به آزار و اذیت او دراز کردند و این گونه اجر رسالت نبی خود را ادا نمودند!!

(أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء) [ابراهیم 14 : 24]

(آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده: سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است؟)

سلام خثعمی از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه سئوال کرد: منظور از «اصلها ثَابِتُ وَ فَرَعَها فی السماء» چیست؟ امام فرمود: ای سلام! درخت محمد است و شاخه اصلی امیرالمؤمنین و میوه حسن و حسین و ترکه ی آن فاطمه و شاخه های کوچکترش، امامان علیه السلامهستند. [6]

فاطمه همان کسی است که اگر نبود هیچ مادری سزاوار مادری ائمه ی اطهار را نداشت و این شجره بدون شاخه و میوه می ماند!!

(فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ) [بقره 2 : 37]

(سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و [خدا] او را بخشید.)

در روایتی حافظ نجار از این عباس چنین نقل می کند: از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مورد کلماتی که آدم آن ها را از پروردگارش دریافت نمود و به وسیله ی آن توبه اش پذیرفته شد، سوال کردم، ایشان پاسخ داد: او خدا را به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین سوگند داد، پس خداوند هم توبه ی او را پذیرفت (بنگرید به: چایچیان 23)

وجود حضرت زهرا سلام الله علیها که یکی از اهل بیت است عامل پذیرش توبه ی آدم بوده و این نشان دهنده ی جایگاه رفیع این بانوی بزرگ است.

(وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَوةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَقِبَةُ لِلتَّقْوَى‏

(و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش. ما از تو جویای روزی نیستیم، ما به تو روزی می دهیم، و فرجام [نیک] برای پرهیزگاری است).

منظور از «اهل» در این آیه خاندان پیامبر است که شامل حضرت زهرا سلام الله علیها هم می باشد، همان طور که در روایات مختلف بدان اشاره شده است از جمله در روایتی از امام رضا علیه السلام چنین آمده است:

صدوق در عیون الرضا (آورده)، از آن حضرت مروی است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بعد از نزول این آیه، نه ماه هر روز وقت هر نمازی، پنج مرتبه می آمد به در خانه ی علی و فاطمه علیه السلام و می فرمود: نماز، خدا رحمت کند شما را، گرامی نداشته هیچ کس از ذریه ی انبیا را به مثل این کرامتی که مخصوص گردانید ما را بدان از تمام اهل بیتشان. [7]

(إنَّا أَعطَینَاکَ الکَوثَرَ) [کوثر 108 : 1] (ما به تو کوثر را عطا کردیم).

بسیاری از مفسران منظور از «کوثر» در این آیه را حضرت زهرا سلام الله علیها می دانند که مایه ی خیر کثیر برای پیامبر بوده و سلاله ی رسول الله در دامان او پرورش یافت.

یکی دیگر از شعرای مشهور عرب به نام سید مرتضی قزوینی این موضوع را چنین به نظم در آورده:

فسوره الکوثر اختصت بها شرفا

و حسبها سوره تسمو بعلیاها

 

ترجمه:

سوره ی کوثر در شأن اوست و برای او همین افتخار بس که سوره ای، مقام و مرتبه ی او را بالا برده است.

 

عترت تجلی گاه فروغ فاطمی

آن چه از کتب سنی و شیعه در باب منزلت ایشان روایت شده، بسیار است که در این جا به ذکر دسته ای از آن ها می پردازیم:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه جان! هر کس بر تو درود و صلوات بفرستد خداوند او را می آمرزد و او را در بهشت به من ملحق می سازد.[8]

شیخ هادی کاشف الغطاء شاعر معاصر عرب همچنین در باب فضیلت صلوات بر حضرت زهرا سلام الله علیها با الهام از حدیث مذکور چنین می گوید:

صل علیها ان من صلی علی

فاطمه یغفر له ما فعلا

و ربه بلحقه امتنانا

بالمصطفی فی الخلد حیث کانا

 

ترجمه:

بر او [زهرا] درود بفرست، قطعاً کسی که بر او درود و صلوات بفرستد همه ی اعمالش بخشیده می شود.

و خداوند از روی لطف و مرحمتش، او را در بهشت به رسول خدا ملحق می کند.

درود بر فاطمه سلام الله علیها در کنار درود بر پیامبر از اعمالی شمرده شده که فضیلت بسیاری در پیشگاه خداوند متعال دارد، لذا کسی که بر ایشان درود فرستد مورد رحمت و مغفرت الهی قرار می گیرد.

منزلت فاطمه سلام الله علیها بالاترین مرتبه ای است که خداوند به بانویی عطا کرده است پدرش او را «سیده نساء العالمین» و «سیده نساء اهل الجنه» یعنی «سرور زنان جهانیان» و «سرور زنان بهشت» نامید.

از مفضل روایت شده: از امام صادق علیه السلام در مورد این سخن رسول خدا سئوال کردم «فاطمه سلام الله علیها سرور زنان زمان خود است» امام فرمود: مریم این چنین بود و لیک فاطمه سلام الله علیها سرور زنان هر دو جهان است از ابتدای عالم تا پایان آن. [9]

دوستی فاطمه سلام الله علیها بارها و بارها از طرف پیامبر عنوان شده، مورد تأکید قرار می گرفت و روایات زیادی در این باب وارد شده از جمله این روایت:

سلمان نقل می کند که رسول خدا فرمود: ای سلمان! کسی که دوست بدارد دخترم فاطمه را پس او با من است در بهشت، و دشمن او در آتش دوزخ است. ای سلمان! دوستی فاطمه در یکصد موضع سود بخش است که آسان ترین آن مواضع هنگام مرگ، و قبر، و میزان، و محشر، و عبور از صراط و هنگام محاسبه ی اعمال است. پس کسی که فاطمه از او راضی باشد خدا از او راضی است، و کسی که مورد خشم فاطمه باشد مورد خشم خداست. ای سلمان! وای بر ظلم کننده بر فاطمه و شوهر او و شیعیان و ذریه ی او. [10]

 

نتیجه

حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای شخصیت والایی در ادبیات اهل بیت است، لذا آیات و روایات متعددی در رابطه ی با ایشان وجود دارد که در این مختصر به بررسی اندکی از آن ها پرداخته شد.

نتیجه ای که از این بررسی به دست آمد، نگاهی تازه و متفاوت به آیات قرآنی و احادیث نبوی و روایات ائمه اطهار علیهم السلام بود، چه خواننده از این پس می تواند از منظر فاطمی به این دسته از آیات و روایات بنگرد.

از سوی دیگر با اشاره به قسمتی از خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها و بررسی جوانب سیاسی و اجتماعی آن، می توان پیام این خطبه را از طرفی خطاب به همه ی زنان مسلمان و از طرفی خطاب به همه ی امت اسلامی مورد تأمل قرار داد.      

                       

            [1] فاطمه زهرا، احمد رحمانی همدانی، ص 31

[2] فاطمه زهرا المراه النموذ جیه فی الاسلام، ابراهیم امینی ص 84

[3] فاطمه زهرا، احمد رحمانی همدانی، ص 29

[4] فاطمه البتول ج 1، احمد عبدالجواد دومی ص 32

[5] فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد سید محمد کاظم قزوینی ص 234

[6] عظمه الصدیقه الکبری، فاضل فراتی 59

[7] تفسیر اثنی عشری، حسین بن احمد حسینی 8-351

[8] سوگنامه فدک، محمد نقی نقوی ص 96 و 97

[9] فاطمه الزهرا، بهجه قلب المصطفی، احمد رحمانی همدانی

[10] سوگنامه فدک محمد تقی نقوی، ص 112   

 

مصیبت عُظمى شهادت صدیقه کبرى ـ سلام الله علیها ـ سروده ای درباره آن حضرت

مصیبت عُظمى شهادت صدیقه کبرى ـ سلام الله علیها ـ


سروده ای درباره آن حضرت


اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى***عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى


زینت عرش خدا پرورده دامان توست***یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى


آن که بُد منّت وجودش بر تمام ما سوى***گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى


تاج فرق عالَم و آدم بود ختم رُسُل***بر سر آن سرور کون و مکان تو افسرى


از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست***اى که در آغوش خود خون خدا مى پرورى


مقتداى حضرت عیسى بود فرزند تو***آن چه در وصف تو گویم باز از آن برترى


در قیامت اولین و آخرین سرها به زیر***تا تو با جاه و جلال حق ، زمحشر بگذرى


بر بساط قرب بگذارد قدم چون مصطفى***تو بر او هستى مقدّم ، گرچه او را دخترى


کهنه پیراهن چو بر سر افکنى در روز حشر***غرقه در خون خدا برپا نمایى محشرى


با چه ذنبى کشته شد مؤوده آل رسول***بود آیا اینچنین، أجرِ چنان پیغمبرى


قدر تو مجهول و مخفى قبر تو تا روز حشر***جز خدا در حق تو کس را نشاید داورى

 

ادامه مطلب ...