ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زینب کنار لاله ی پرپر صبور باش
در داغ بال های کبوتر صبور باش
من می روم شبانه ، غریبانه دخترم
بر سوز این غریبی حیدر صبور باش
اینجا هنوز اوّل راه است دخترم
زینب کنار تشت برادر صبور باش
مانند کوه باش و کنار حسین خود
در اضطراب لحظه ی آخر صبور باش
تو عزّت قبیله ای ای دخت فاطمه
دختر کنار پیکر اکبر صبور باش
تقدیرِ هر چه نام ِ علی تیغ در گلوست
آرام باش و با دل اصغر صبور باش
ای خواهر دلاور سردار علقمه
بر داغ دست های دلاور صبور باش
تنها توئی و دشت پر از درد بی کسی
در چشم بی حیائی لشکر صبور باش
بر نیزه می شود سر هفتاد و چند عشق
زینب به زیر سایه ی یک سر صبور باش
دستان اهل شام سبک نیست دخترم
آئینه دار صورت مادر صبور باش
آن دم که چوب بر لب عطشان سر زدند
جان پدر ، به جان پیمبر صبور باش
شرمندگی بد است ، علی هم کشیده است
در آن خرابه خوانی دختر صبور باش