ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حضرت آیت الله علوی برجردی با اشاره به سالروز شهادت امام حسن مجتبی فرمودند:
امام حسن مجتبی مظهر مظلومیت مضاعف
ظلم بنی امیه و دشمنان ائمه در این دو ماه محرم و صفر برای ما عیدی نگذاشته است و به خصوص تا اربعین سیدالشهدا (علیه السلام)، که ما هنوز آثار عزا را با خودمان همراه داریم، عیدی نداریم.
نسبت به شهادت امام مجتبی (علیه السلام) روایت هفتم صفر، به نظر می رسد که قویتر از 28 صفر باشد و اساسا در حوزه نجف، بلکه در کل عراق، اصلا فردا شهادت امام مجتبی برگزار میشود و دیگر 28 صفر برای ایشان، شهادت نمیگیرند.
نسبت به امام مجتبی(علیه السلام)، یک مصیبت عجیب و غریب دیگر، مظلومیت مضاعف ایشان است که حتی یک عده خواص هم نسبت به صلح امام اعتراض داشتند؛ افرادی مانند جابر بن عبدالله انصاری و مثل حجربن عدی، اینها بزرگانی هستند که نسبت به صلح امام معترض میشوند و این امر، خاص آن زمان هم نیست، بلکه تا کنون هم ادامه دارد. برخی افرادی که در این زمینه تحقیق کردند، در بعضی جهات، واقعا متوجه نشدند که قضیه چه بوده است و لذا، خیلی از اوقات تفکر ما، همانند تفکر زیدیه شده است؛ جماعت زیدیه امام سجاد (علیه السلام) را امام نمیدانند، ولی زید را امام میدانند؛ چرا که او قائم به سیف بوده و شمشیر داشته است؛ مشکل اصلی هم نفهمیدن بحث امامت است؛ امام مجتبی به حجر جواب دادند، که در همان روایت از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) معروف هست که «الحسن و الحسین اماما، قائما او قعدا»[1]؛ امام از حجر میپرسد که آیا شنیدهای یا نشنیدهای که این را پیغمبر اکرم درباره ما فرموده است.
لزوم شناخت و معرفت نسبت به ائمه (علیهم السلام)
بنابراین، باید در اینجا معرفت خودمان، نسبت به امام (علیه السلام) بیشتر کنیم. و اما اگر از اینکه امام واسطه فیض است و فیوضاتی که در عالم هستی به وجود میآید، همه به وسیله امام باید باشد و مقامات و ولایات آنها را کنار بگذاریم، - که نمیشود چنین کرد- باید حداقل امام را در قالب یک رهبر فکری مشروع دانست که پیغمبر اکرم از طرف خداوند، این افراد را به عنوان رهبر فکری جامعه مسلمانان معرفی کرده است؛ و اگر این حداقل را بپذیریم هیچ وقت در مقابل تصمیمات امام و رهبر خود این چنین ایستادگی و مقاومت نمیکند؛ و الا، از همان اول در این زمینه مردود شدهایم.
و باید اول همین اشکال را به امیرالمومنین (علیه السلام) کرد چرا که حضرت هم حدود 25 سال در خانه نشست، و در مقابل سقیفه شمشیر به دست نگرفت، ما باید این را درک کنیم که آن وضعیت، طبق مصالحی بوده است که امیرالمومنین (علیه السلام) در نظر داشته است؛ حتی افرادی همانند رشید حجری و دیگران، روی قرائن عادی، که به دست آورده بودند، به خدمت آن حضرت آمدند و گفتند افرادی مانند ابن ملجم و عبدالرحمان جلساتی دارند و درباره قتل شما نقشه میکشند، شما اجازه بدهید که اینها را زندانی کنیم و بر این نظر هم اصرار کردند؛ اما ایشان فرمودند که من چگونه، اشخاصی را که هنوز کاری نکردهاند، به عنوان اینکه میخواهند کاری بکنند، زندانی کنم و آزادی انسانی آنها را سلب کنم؟ در حالی که ایشان میتوانست شمشیر بردارند و همه آنهایی که قصد ترور داشت را از میان بردارند.
در قضیه جنگ معاویه با خوارج، وقتی که معاویه در جنگ صفین، شکست خورده بود عمر عاص، یک عده از عناصر سست و بیایمان آنها را فریب داد؛ ولی در آنجا، امیرالمومنین هم میتوانست شمشیر بکشد و ریشه فتنهگران را بخشکاند، ولی این کار را نکرد؛ زیرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) میخواهد مکتب بماند ولو خودش برود، ایشان مکتب را برای خودش نمیخواهد بلکه خودش را برای مکتب میخواهد، و لذا، اساس، بقای این مکتب است.
روزی، زیاد بن ابیه، آن مردک زنا کار که حاکم در کوفه بود، به عیادت هانی بن عروه آمد، و هانی با مسلم قرار گذاشت که تو پشت پرده باش و تا سرفه کردم بیا بیرون و با شمشیر گردنش را بزن؛ چرا که کشتن حاکم فاسق فاجر ظالم مشکلی ندارد. مسلم پشت پرده بود و هر مقدار که هانی سرفه کرد، مسلم نیامد، بعد، هانی آمد و به وی گفت که هم خودت را به کشتن دادی و هم من را؛ اما مسلم جواب داد امیرالمومنین (علیه السلام) از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است که ایشان فرمودند: مسلمان اهل ترور و ناجوانمردانه کشتن نیست؛ ولو آن فرد، فرد پستی همانند زیاد بن ابیه باشد.
این رویه امیرالمومنین (علیه السلام) است همانگونه که امام مجتبی (علیه السلام) نیز همین رویه را ادامه دادند. همیشه این طور نیست که ما در جنگیدن مقاصد خود را به پیش ببریم؛ خود پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در صلح حدیبیه صلح کردند. اگر امام مجتبی (علیه السلام) هم به عنوان امام و رهبر فکری، مصلحت را در این میبیند که اکنون با معاویه،صلح کند و آن شرایط را بپذیرد، دیگر نباید به ایشان اعتراض کرد.
صلح امام حسن، سبب بقای پیام اصیل اسلام بود
ما اگر دقیقا تحلیل کنیم میبینیم که بقای تفکری که از علی بن ابی طالب (علیه السلام) مانده بود به عاشورا منتهی شد و حرکت شیعه با حرکت عاشورا و با نهضت امام صادق (علیه السلام) پیوند داده شد و در این میان، صلح امام مجتبی (علیه السلام) سبب نابودی نقشه معاویه برای ریشه کنی اصل اسلام شد. او با اساس اسلام مشکل داشت و میخواست که تمام کسانی را که تفکر اصیلی دارند یکسره از بین ببرد. پس اگر امام مجتبی (علیه السلام) به آن صورت صلح نمیکرد معاویه با همان روش یک نفر از معتقدان به امامت را باقی نمیگذاشت و این تفکر را نابود میکرد. در آن قضیه معروف است که عمال و کارگزاران معاویه در شام به بچهها به نام معاویه بچه گوسفند میدادند تا بچه ها گوسفندان را بزرگ کنند و با آنها مانوس بشوند و بعدا به نام علی از آنها، برهها را میگرفتند تا بغض علی در دل آنها نهادینه شود. خلفا از اول شروع کردند به اینکه قرآن ما را بس است و نیاز به نقل حدیث نداریم، لذا بنابر نقل عایشه خلیفه اول احادیث نقل شده از پیغمبر را سوزاند و خلیفه دوم آن را اوج داد و افرادی که نقل حدیث میکردند میگرفت و مجازاتهای مختلفی را در نظر داشت و یا آنها را میکشد. اما خود معاویه هر گونه که مایل بود نقل حدیث میکرد و همان ابوهریرهای که در اثر نقل حدیث، با تهدید خلیفه دوم به مرگ مواجه شد در زمان معاویه، از ارکان اصلی معاویه بود.
در این وضعیت، صلح امام مجتبی (علیه السلام) مایه نقش بر آب شدن اهداف شوم معاویه شد؛ همانطور که بارها امیرالمومنین (علیه السلام) ، در نهج البلاغه فرمودند که اگر جنگ میکردم اسلام ضایع میشد؛ تا جایی که ایشان در اثر نامردی مردمان زمان خود، فرمود خدایا من را از اینها بگیر و کسی را به اینها بده که به اینها رحم نکند. خداوند هم حجاج بن یوسف ثقفی، را به آنها داد و مردم نتوانستند در مقابل او تحمل کنند.
صلح امام حسن، سبب بقای امام حسین برای قیام عاشورا بود
بنابراین، اگر صلح امام مجتبی (علیه السلام) نبود، این پیام نورانی اسلام، هم امروز به دست ما نمیرسید و حتی موضوع برای قیام عاشورا پیدا نمیشد؛ چرا حتی سیدالشهدا (علیه السلام) هم وظیفه داشت که در کنار امام مجتبی بجنگد و معاویه هم همه را از بین میبرد. امام حسن صلح کرد درحالی که از دشمن و دوست سزا شنید.
صبر هم از صبر تو بیتاب شد کوزه شد و زهر شد و آب شد
بعد شهادت نکشید از تو دست تیر شد و بر تن پاکت نشست،
تا ابد ای خسرو والا مقام برتو و آبای گرامت سلام
و السلام علیکم ورحمة وبرکاته
[1] . قاضی نعمان المغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص37.
با سلام
شرکت طراحی سایت جاوید وب در نظر دارد به کلیه مشتریانی که از تاریخ اول آذر 93 لغایت اول دی 93 اقدام به سفارش طراحی سایت در زمینه های تجاری، اداری و شخصی نمایند 30 در صد تخفیف همراه با هاست و دامنه رایگان ارائه دهد
باتشکر جاوید وب
سلام