آشنایی شیعیان با وجود مقدس امام سجاد (علیه السلام) نوعا مربوط به جایگاه ایشان در کربلا و نیز صحیفه سجادیه است. و انصاف مطلب آن است که واقعا شیعه در غنای علمی و معارف ژرف دعایی غوطه ور است و این مطلب را زمانی متوجه میشویم که ما مناسک عبادی و ادعیه اهل سنت را در کشورهای آنان ببینیم. من خودم در یکی از کشورهای اهل سنت، شاهد بودم که نزدیک افطار گاهی در تلویزیون، از همین ادعیه شیعه مانند برخی از جملات دعای کمیل را میخواندند.
بنابراین، شیعه خیلی در زمینه دعا غنا دارد و دعا خودش، بحث تخصصی لازم دارد و نباید آن را دست کم گرفت. یک عده در بحث دعا، غیر متخصصانه وارد میشوند. و از طرف دیگر، یکی از مسائل مهم در مباحث کتاب حج که متاسفانه بزرگان آن را بحث نمیکنند، باب زیارات در کتاب حج است؛ این زیاراتی که ما داریم ثروت اصیل و ذخیره گرانقدری است و نیازمند بررسی و کاوش دقیق معرفی توسط متخصصان است.
به هر حال، اگر هم آشنایی ما با این امام همام(علیه السلام)، از طریق صحیفه سجادیه باشد، خیلی خوب است. صحیفه سجادیه یکی از گوهرهای گران بهایی است که خدا در دست شیعه قرار داده است. اگر این وهابیها به جای هزار تا سایت و شبکه تلویزیونی، چهارتا کتاب اصیل مانند نهج البلاغه و صحیفه سجادیه داشتند، چه میکردند؟
تازه آنها، کتابهای مرجع اهل تسنن مانند صحاح ستته را نیز قبول ندارند؛ چون محمد بن عبدالوهاب این کتب شش گانه را هم قبول نداشت و اگر آنها این ثروت را داشتند در این تبلیغات چه میکردند؟ و حال ما چه غنایی داریم با این گوهرهای ناب عرفانی ولی قدر آن را نمیدانیم.
اما صحبت امروز ما درباره شان و مقام حضرت سجاد (علیه السلام) مربوط به گوشهای از زندگی ایشان است که تنها به دعا مرتبط نیست؛ چهرهای که ما فقط برای امام سجاد در روضهها ترسیم میکنیم معمولا یک امام بیمار در روز عاشورا است که مریضی او باعث شد که ایشان را نکشند؛ در حالی که باید چهره امام سجاد(علیه السلام) را در کربلا و عاشورا، آغاز یک معرفت نسبت به امام دانست، نه نهایت آن؛ یعنی امام سجاد دارای شان و جایگاهی است که اگر در کربلا نبودند، این حادثه عقیم میماند و پیام عاشورا به دست ما نمیرسید. امام سجاد(علیه السلام) با آن نقشی که بعد از عاشورا ایفا میکند، نه تنها آن خونهایی که مظلومانه ریخته شده را نمیگذارد که هدر برود، بلکه دودمان بنی امیه را نابود میسازد.
البته، نقش زینب کبری (سلام الله علیها) هم بر جای خود محفوظ است، و فقط نقش حضرت زینب از عاشورا به بعد هم نیست بلکه ایشان قبل عاشورا هم نقش دارد و اساسا زینب کبری یک پدیده و قهرمان است که باید به عنوان اسوه در دنیا معرفی شود.
به هر حال، امام سجاد علیه السلام در شام یک برنامهای دارد که اصلا مثل یک زمین لرزهای که حادث شود تمام ارکان بنی امیه را میلرزاند و حرکتی ایجاد میکند. امام سجاد علیه السلام در شام با همان خطبه ای که نشسته ایراد کرد چرا که جز اسراء بود و بازوی ایشان نیز با ریسمان بسته بود و طبق برخی نقلها، در گردن، غل و زنجیر آهنی داشت، وقتی میبیند که خطیب شامی سخن میگوید سرش را بلند میکند و میفرماید که ای یزید، من هم حرف دارم و میخواهم بروم بالای این چوبها. با اصرار اطرافیان، یزید اجازه میدهد. امام سجاد بالا میروند، ولی متاسفانه ایشان موفق نشد که آن خطبه آتشین خود را تمام کند و پس از بیان مقدماتی، وضع آنجا از کنترل خارج میشود و یزید به موذن میگوید اذان بگو، وی هم اذان میگوید؛ اما امام با همان فرازهای اذان، مطلب و حاشیه خود را بیان میکند.
اگر ما خطبه امام سجاد را در باب معرفت خودشان بخواهیم بررسی کنیم، روزها و کتابها باید در شرح این خطبه گفته و نوشته شود. باید توجه داشت در آنجا، همه افراد مخالف هستند و کسانی هستند که وقتی علی بن ابی طالب (علیه السلام) در مسجد کوفه ضربت میخورد، آن را به مسخره میگیرند و باور نمیکنند که علی اصلا نماز بخواند. آنها علی بن ابی طالب(علیه السلام) را به عنوان یار و یاور پیغمبر نمیشناسند، به عنوان یک مجاهد در جنگها نمیشناسند. آنها فقط میدانند که دین اسلامی آمده و پیغمبر نیز معاویه را برای کارها تعیین کرده است، ولی یک دشمنی وجود دارد که با معاویه مخالف است.
آنها این را در ذهن مردم شام تبلیغ کردند و لذا، همانها، در روز اول که امام علیه السلام وارد شد، روی پشت بامها رفتند و از بالای پشت بام، آتش روی سر اسرا میریختند، و این مطلب در تاریخ نوشته شده که دست های امام سجاد علیه السلام بسته بود و ایشان عمامهای را روی سر مبارکشان بسته بودند وقتی شامیان آتش از پشت بام میریختند یک تکه از آتش روی سر امام ریخت. آن راوی میگوید دیدم امام سرش را تکان میدهد؛ رفتم جلو گفتم آقا چه شده فرمودند آتشی روی سر من افتاده و من را اذیت میکند. سرم را تکان میدهم که این تکه آتش بیافتد. آری، این امام همام، در این خطبه خودش و خاندانش را برای این مردمی که اینگونه با آل طه برخورد کردند معرفی کرد. و به قدری زیبا امام خود و آل پیامبر صلی الله علیه و آله را معرفی میکند که در دل مستمعان جلوه میکند. و بعد از این خطبه و معرفی مردم و بزرگان از آنان سوال میکنند چرا اینان که با این اصالت و نجابت بودند، کشتید؟ قصه عاشورا چه بود؟ و این تبلیغات برای چیست؟
زمانی که امام (علیه السلام) به معرفی پدر بزرگوارشان امام حسین (علیه السلام) میرسد، شهر هم منقلب میشود و یزید مجبور میشود برای سیدالشهدا مجلس عزاداری برگزار کند، در آن مجلس امام سجاد (علیه السلام) برای مردان شام سخنرانی و خطابه میفرمایند و به آنها میفرمایند که در کربلا چه گذشت آنگاه زینب کبری قضایا را بین زنان شام بیان میکند. من سوریه زیاد رفتم مردم در آنجا مقید هستند که یک روز در رمضان دو رکعت نماز در حرم حضرت رقیه بخوانند؛ حتی در آن زمان که این حرم و بارگاه نبود و یک اتاقک کوچک بود باز هم مردم بر این امر اهتمام داشتند.
من علت این امر کنجکاو شدم و فهمیدم که زینب کبری (علیها السلام) وقتی میخواستند از شام بیرون بروند به مردها و زنها که آنجا جمع شده بودند فرمودند: ما از شهر شما میرویم در حالی که از ما بد استقبال کردید، ولی حالا که میرویم امانتی را برای شما میگذاریم و این دختر بچه امانت برای شماست و شما مراعات جایگاه و حرمت قبر او را پاس بدارید. این در فرهنگ مردم شام، مرکز معاویه مانده که حرمت نگه داشتن یعنی اینکه لااقل سالی یکبار به این حرم و این بانو سر بزنند و در جوار حرم این بانو نماز بخوانند این هست دیگر الان هم هست.
داعش یزیدی صفت، فکر میکند که میتواند این فرهنگ را از بین ببرد یا ذائل کند؛ آنجور نفوذ کرد که یزید در حالی یکی دو سال بیشتر عمر نکرد همه جا حتی در بین دوستان خودش، او را لعنت کردند حتی در شهر و دیار خودش. یزید وقتی مرد، پسرش بالای منبر رفت بر علیه پدرش و علیه جدش سخن گفت و همه را لعنت کرد، اصلا خاندان ابوسفیان با یزید تمام میشود و به آل مروان میرسد. معاویه یک مشروعیتی در مقابل علی بن ابی طالب برای خودش درست کرده بود، اما وقتی حکومت به مروانی ها رسید نتوانستند این مشروعیت را برای خودشان درست کنند، مروانی ها حکومتشان پلیسی و زور بود و لذا دوران امام سجاد در مدینه که طولانی بوده بسیار سخت گذشته، فضا فضای امنیتی شد، چون مردم مشروعیتی برای آل مروان قائل نبودند و اینها باید به زور خودشان را نگه میداشتند.
امام سجاد علیه السلام در شام بنی امیه را ذائل کرد، یعنی اینها در شام زمین خوردند خلافت بنی امیه زمین خورد، تا جایی که مردم حتی استخوانهای نحس و نجس آنان را درآوردند و آتش زدند و این، همان نقش امام سجاد علیه السلام است و لذا آنقدر این نقش برجسته است که اگر هویت شیعه اگر کلمه عاشورا اگر نهضت عاشورا - که ما معتقدیم خیلی هم قرص و محکم میگوییم و وحشتی نداریم - اگر حوزههای علمیه و دین مردم و اعتقاد آنان به امام زمان تا الان باقی است، همه وامدار سیدالشهدا علیه السلام و امام سجاد علیه السلام است و لذا امام سجاد علیه السلام در این بین نقش فوق العاده و بی بدیل دارد و لذا، ما نباید به امام سجاد علیه السلام به چشم یک جوان بیمار بی تحرک نگاه کنیم. امام سجاد علیه السلام یکی از نقشهای اساسی در تاریخ ما به عنوان حفظ هویت و اساس شیعه را ایفا کرده است و اگر امروز هنوز عاشورا و امام حسین علیه السلام علی رغم دشمنیها زنده است به برکت کار و مجاهدت ایشان در آن مقطع تاریخی میباشد.
به هر حال، ما در آستانه شهادت امام سید الساجدین زین العابدین هستیم و خصوصیات این امام آنقدر زیاد و عظیم است که ما فقط در این فراز توانستیم ثابت کنیم که اساس بساط کنونی اسلام، به تمام معنا وامدار وجود مقدس امام سجاد علیه السلام است و ما باید در روزهایی که به ایشان منتسب است کمال تجلیل را به عمل بیاوریم. صلوات و سلام خداوند بر ایشان و پدرانشان و فرزندان معصومینشان باد.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته