هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

گفتگوی آیت الله علوی بروجردی با حوزه در آستانه ولادت امام حسن علیه السلام





آیت الله سید محمد جواد علوی بروجردی در گفتگو با خبرگزاری حوزه با اشاره به نقش امام مجتبی(ع) در حفظ اسلام ناب محمدی(ص) و مظلومیت آن امام همام، بیان داشت:

امام مجتبی(ع) در تاریخ تشیع، مظلوم بوده‌ و این مظلومیت تا امروز نیز وجود دارد؛ به طوری که در تاریخ امامان معصوم(ع)، یکی از بدترین دوران‌ها، زمان امام مجتبی(ع) است که دوران بسیار عجیب و غریبی است.

وی ادامه داد: از سویی دیگر، تاریخ شهادت آن امام همام نیز آن گونه که در بین مردم مشهور است، 28 صفر و مصادف با رحلت حضرت رسول(ص) بوده و در سایه شخصیت ایشان قرار دارد و در بقیه ایام نیز ذکری از امام مجتبی(ع) نیست.

غربت بقیع

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: زیارتگاه مقدس آن حضرت نیز مملو از غربت است و بر خلاف بارگاه نورانی وجود مقدس علی بن موسی رضا(ع)، دارای مظلومیتی دو چندان است.

مظلومیتی مضاعف

 وی به مسئله صلح امام حسن(ع) نیز اشاره کرد و گفت: مسئله دیگر در باب مظلومیت امام، قضیه صلح ایشان و انعکاس آن در نزد مردم است؛ به طوری که حتی امروزه نیز برخی از محققان نتوانسته‌اند حق پژوهش در مسئله صلح امام را ادا کنند؛ بلکه گاه، سخن در این مقوله، سبب تشکیک بیشتر شده است. 

آیت الله علوی بروجردی ادامه داد: انسان‌ها، دوستدار شجاعت و شهامت هستند و این امر سبب شده تا ما نسبت به درک مقام سیدالشهدا(ع)مشکلی نداشته باشیم. لذا سخنان اباعبدالله(ع) و "هیهات منا الذله" گفتن‌ها و بعد هم مظلومانه قربانی شدن ایشان و فرزندان و اصحابشان، تصور و احساس شجاعت را در انسان برمی‌انگیزد و شهامت، حریت و آزادگی آن حضرت برای همگان درس آموز شده است و همه سعی می‌کنند که به ایشان تأسی کنند.

تلقی اشتباه از صلح امام حسن(ع)

وی با بیان این که اسوه نمونه و کامل دیگر، وجود مقدس زینب کبری(س) است. همچنین، خطبه امام سجاد(ع) در کوفه و شام بسیار هیجان آور و غرور آفرین است، افزود: درک مقامات این بزرگواران برای انسان راحت‌تر است؛ اما آنچه درک آن برای مردم سخت است، صلح امام مجتبی(ع) با معاویه است که در نظر مردم به نوعی سازش تلقی شده؛ به طوری که تصور می کنند که امام مجتبی(ع) با اختیار کامل، خلافت را به معاویه واگذار کردند و خانه نشین شدند! درک این مسئله فقط برای ما سخت نیست؛ بلکه بزرگانی از اصحاب، خدمت امام حسن(ع) آمدند و رو به روی ایشان ایستادند و آن حضرت را با کلماتی مانند یا "مذل المؤمنین" خطاب می‌کردند!!!؛ حتی فردی مثل جابری که در بین مردم مقام بلندی داشته و از صحابه پیغمبر(ص) است هم به امام(ع) اشکال کرد که چرا صلح کرده است؟ به طوری که امام در همان جلسه به ایشان می‌فرمایند اگر رسول اکرم(ص)کار من را تایید کند، چه می گویی؟ گفت من تابع هستم. وجود مقدس رسول اکرم(ص) ظاهر شدند و مجددا همان حدیث معروف را فرمودند "الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا".  این مطالب در مقام تعبد برای ما کافی است؛ اما برای مردم هضم این مطلب، مسئله مهمی است و متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده است.

صلحی روشن تر از آفتاب

آیت الله علوی بروجردی اضافه کرد: عصر امام مجتبی(ع)، دوره‌ای خاص از نظر زمانی است، و این دوران تاریخی باید دقیقاً تحقیق و بررسی شود؛ زیرا حرکتی که آن حضرت انجام داده، همان حرکتی است که بعدها امام باقر(ع) درباره آن فرمودند «والله الذی صنعه الحسن بن علی علیه السلام کان خیرا لهذه الأمة مما طلعت‏ علیه‏ الشمس‏ / به خدا سوگند، کاری که امام حسن(ع) به نام صلح انجام دادند، از آنچه آفتاب بر آن می‌تابد، بهتر بود».

این استاد حوزه با طرح این سئوال اصلی که صلح امام حسن(ع) در چه شرایطی رخ داده است؟، ابراز داشت: در پاسخ باید گفت که چون زمان امام(ع)، زمانی است که دوران خلافت امیرالمومنین(ع) سپری شده، برای این تحقیق باید به دوران حضرت علی(ع) بازگردیم.

تعارضات نصب خلیفه پس از پیغمبر 

وی با اشاره به این که امروزه هنوز هم این سوال و چالش در اشکال گوناگون درباره نصب خلیفه بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) باقی است، افزود: آن زمانی که مردم، علی بن ابی طالب(ع) را خانه نشین کردند، در ابتدا، اهل حل و عقد جمع شدند و با اجماع، خلیفه را تعیین کردند. بعدا گفتند که اجماع نمی‌خواهد، نصب از سوی خلیفه قبلی هم کافی است و در مورد دومی این کار را کردند. در مورد سومی هم شورا درست کردند و به هر صورتی که بود خلیفه را انتخاب کردند. در آخر نیز خود مردم سراغ علی بن ابی طالب(ع) رفتند و اصرار کردند تا آنجا که امام فرمودند«لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ ... لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا».

آیت الله علوی بروجردی ادامه داد: سرانجام امام(ع) با اصرار مردم و با اتمام حجت خودش، خلافت را به عهده گرفتند؛ در حالی که می‌فرمودند من را رها کنید؛ چرا که اگر از اول آمده بودید، مسئله‌ای نبود، اما اینک، 25 سال است که تربیت غیر اسلامی رواج یافته و مسیر دیگری انتخاب شده که دیگر به راحتی صاف نخواهد شد.

جنگ دنیاطلبان علیه امیرالمومنین(ع)

استاد حوزه علمیه قم به دشمنی های مخالفان امام علی (ع) اشاره کرد و گفت: هنوز علی بن ابی طالب(ع) سر کار نیامده بود، که برخی از دنیاپرستان، جنگ هایی را برای رسیدن به مقام و پول علیه ایشان به راه انداختند. اما چرا این جنگ ها در زمان خلفای سابق نبود؟!. ابتدا، جنگ جمل شروع شد و صحابه پیغمبر(ص) و همان کسانی که قبل از همه به خدمت علی بن ابی طالب(ع) رسیده بودند و اصرار کردند که به صحنه بیاید، در مقابلش قیام کردند؛ یعنی طلحه و زبیر و همسر پیغمبر که پیش مردم قدر و قیمتی داشتند، در رأس همه قرار گرفته و به عنوان خونخواهی عثمان قیام کردند. همان کسانی که روزی پیراهن پیغمبر(ص) را به سر انداخته و به مسجد آمدند و وا اسلاما، می‌گفتند که عثمان، اسلام را از بین برده، ولی حالا جنگ راه انداختند و خونخواه عثمان شدند تا انتقامش را از علی(ع) بگیرند!، در حالی که ایشان اصلا در این کار دخیل نبود و حتی امام مجتبی(ع) را فرستادند که داخل خانه عثمان آب ببرد؛ به طوری که مسلمانانی که آنجا ایستاده بودند، متعرض حسن بن علی(ع) شدند که چرا برای این کافر آب می‌برد.

شکوه مردم شام از ظلم معاویه

وی خاطرنشان کرد: جنگ جمل به راه افتاد و بسیاری از انسان‌ها کشته شدند، ولی سرانجام جنگ تمام شد و آنها هم از بین رفتند؛ اما هنوز علی بن ابی طالب(ع)  استراحتی نکرده بود که معاویه علم جنگ را برپا کرد و جنگ صفین را به راه انداخت؛ معاویه‌ای که بر خلاف گزارش‌های تاریخی، هیچ محبوبیتی در بین مردم نداشت؛ چرا که در تاریخ اسنادی وجود دارد که حاکی از آن است که مردم شام برای خلفای قبل از علی(ع) نامه نوشتند که آنها را از ظلم معاویه نجات دهند.

خدعه و نیرنگ در جنگ صفین  

 وی یادآور شد: معاویه جنگ دوم را به نام جنگ صفین به راه انداخت، زمانی که کشتار در حال اتمام و علی (ع) در حال غلبه بود، با قصه حکمیت، کار خود را به پیش برد؛ یعنی وقتی نوبت به حکمیت رسید، علی بن ابی طالب(ع) قبول نکرد، و فرمود "بالای نیزه‌ها فقط قرآن صامت است و  انا کلام الله ناطق؛ یعنی قرآن ناطق اینجا ایستاده است و این کاغذها قیمتی ندارد و اینها مکر و دام برای شماست"، ولی اصحاب قبول نکردند و گفتند باید حکمیتی که معاویه پیشنهاد داده عملی شود. سپس، مردم، ابوموسی أشعری را پیشنهاد دادند و آنقدر اصرار کردند که امام(ع) احساس خطر  کرد که اگر ابوموسی را به حکمیت انتخاب نکند، همین اصحاب و یارانی که جزء لشکرش هستند، با شمشیرهای کشیده، به ایشان حمله خواهند کرد.

آیت الله علوی بروجردی ادامه داد: ابوموسی جزء همان افرادی بود که در قضیه تنگه، می‌خواستند پیغمبر(ص) را ترور کنند. این شخص را به امیرالمومنین(ع) تحمیل کردند و بعد روی منبر نیزعلی(ع) را خلع کرد و از آن طرف، عمر بن عاص، معاویه را نصب کرد.

سخت ترین جنگ علی(ع)

 وی تصریح کرد: جنگ صفین در واقع ریشه جنگ سوم با خوارج شد که آن جنگ، از همه بدتر بود و خود علی بن ابی طالب علیه السلام شکوه و گلایه داشتند که این جنگ برای ایشان، به عنوان یک فرد سیاسی، بسیار امر سختی بود؛ زیرا مگر می‌شود با افرادی که تمام شب تا صبح را به مناجات و نماز می‌گذرانند و پیشانیِ پینه بسته‌ای دارند و روزها صائم هستند، جنگید و آنها را کشت.

جنایات خوارج

آیت الله علوی بروجردی با بیان این که امام(ع) تا زمانی که خوارج دست به شمشیر نزدند، کاری با آنان نداشت، اما زمانی که مردم بی‌دفاع و زن و بچه ها را می‌کشتند، با آنها مقاتله کرد، اظهار داشت: آنها به هر شخصی که بر می‌خوردند، به او می‌گفتند که آیا علی بن ابی طالب(ع) از نظر تو مسلمان است یا کافر؟ اگر حاضر نبود که بپذیرد علی(ع) کافر است، او و همه خانواده و حتی بچه داخل رحم مادر را می‌کشتند و آنها را پاره پاره می‌کردند. لذا وقتی امام(ع) دیدند که اینها قابل تحمل و کنترل نیستند، به آنها فرصت دادند تا اسلحه جمع کرده و نظام پیدا کنند و به جنگ با ایشان بیایند؟ کدام فرمانده سیاسی این کار را می‌کند؟

دعوت خوارج به توبه

وی افزود: امام صبر کرد تا اینها برای جنگ سازماندهی شوند و در برخی روایات آمده که امام ده یا پانزده روز، این لشکر را نگه داشتند و صبح و عصر برای آنها سخنرانی کردند، تا برگردند و توبه کنند و بفهمند که اشتباه می‌کنند، لذا یک عده کمی ماندند. در این جنگ هم خوارج منکوب شدند و البته علی بن ابی طالب(ع) نیز قربانی اینها شد. امام(ع) در تدارک جنگ نهایی با معاویه است که توسط خوارج به شهادت رسیدند؛ یعنی برنامه این بود که همه افراد، برای جنگ با معاویه مهیا شوند و حتی عده‌ای هم طبق بعضی از روایات، به نخیله فرستاده شده و آماده حرکت بودند، که امام شهید شدند و امامت به امام مجتبی(ع) رسید.

ادامه راه پدر

استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: امام مجتبی(ع) به طور طبیعی باید ادامه دهنده راه پدر باشند، ولذا مصمم به ادامه جنگ با معاویه بودند و مردم نیز آمدند و بیعت کردند؛ اما آرام آرام، شایعات و زمزمه‌هایی از درون مسلمانان بلند شد و گفتند که به چه دلیلی ما باید هر روز با هم بجنگیم؛ در حالی که می‌توانیم با صلح کنار هم باشیم!!!

وی افزود:‌ از طرفی نفرت و بیزاری از جنگ در میان مردم پدید آمد و سم پاشی های معاویه موثر واقع شد، ولذا امام مجتبی(ع) مورد هجمه قرار گرفتند که چرا قصد ‌جنگ دارد؟

خیانت فرماندهان!

آیت الله علوی بروجردی خاطرنشان کرد: البته، امام مجتبی(ع) در اثر اصرار برخی دیگر از یاران خود حرکت می‌کند و به نخیله می‌رسد که متأسفانه حرکت های خائنانه شروع می‌شود؛ یعنی در حالی که امام(ع)، افراد موجه را به عنوان فرمانده‌ لشکر در بین مسلمانان تعیین می‌کنند، ولی معلوم می‌شود آن فرماند‌هان نیز  شبانه فرار کرده و به سمت معاویه پناهنده شده‌اند و امام(ع) در این شرایط واقع می شود.

نامه های خیانت آمیز!!!

این استاد حوزه یادآور شد: از طرف دیگر، نامه‌نگاری یاران خائن امام(ع) برای معاویه شروع می‌شود و معاویه نیز برخی از نامه‌ها را خدمت امام مجتبی(ع) فرستاد. مضمون یکی از نامه ها این بود که اگر معاویه به آنان پول بدهد، آنها نیز امام حسن(ع) را دست بسته به نزد او می‌برند!!!؛ اینها اصحاب امام(ع) بودند!!! بنابراین، امام اگر می خواست به جنگ معاویه برود، پشت سرش خالی بود. چون افراد در ظاهر اظهار اشتیاق می‌کردند و وفادار بودند، اما در عمل صادق نبودند!!!. با این اوضاع و احوال امام مجتبی(ع) در چه باید می کرد؟ وظیفه امام چه بود؟

سرکوب خواسته معاویه

وی تصریح کرد: در این وضعیت اگر جنگی واقع می‌شد و امام مجتبی(ع) هم جلو می رفت، همگی  و حتی خود امام و سیدالشهدا(ع) هم کشته می‌شدند و معاویه نیز همین را می‌خواست؛ در حالی که امام مأمور به حفظ اسلام است و باید این تفکر و این خط باقی بماند.

آیت الله علوی بروجردی تاکید کرد: صلح امام حسن(ع) به معنای سازش، کنار آمدن و رفیق شدن با معاویه نیست، بلکه پیامی را به مردم رساند، همان پیامی که امیرالمومنین(ع) می‌فرمود "هر کسی که تحمل عدل را ندارد، تحمل ظلم را نیز به طریق اولی نخواهد داشت"؛ یعنی حال که شما با معاویه نامه‌نگاری و خیانت می‌کنید که از جنگ خسته شده‌اید، پس مزه ظلم را بچشید و بدانید که اگر معاویه باشد، نه پیغمبر می‌ماند و نه خدا.

بستر سازی نهضت ها

وی با یادآوری این مطلب که صلح امام مجتبی(ع) زمینه ساز نهضت های بعدی علیه بنی امیه بود، گفت: زمینه قیام سیدالشهدا(ع) به واسطه امام مجتبی(ع) شروع شد، یعنی مردم ظلم را احساس کردند و دیدند که قصه معاویه فقط خلافت نیست؛ به طوری که بعد از صلح با امام حسن(ع) به مدینه آمد و علنا به مردم گفت که من با حسن بن علی(ع) جنگ نکردم که شما نماز بخوانید یا روزه بگیرید، بلکه می‌خواستیم حاکمیت داشته باشم که به آن رسیدیم!

نتیجه صلح

استاد حوزه علمیه قم در پایان با اشاره به دستاورد مهم صلح امام مجتبی(ع)، تصریح کرد: نتیجه صلح امام حسن(ع) این بود که خط علوی و تشیع در تاریخ ماند.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد