هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

امام حسین ( علیه السلام ): گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است



امام حسین ( علیه السلام ):

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ
گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است
(حیات امام حسین جلد 1 /صفحه 183)








امام حسین علیه السلام و رسول الله صلى الله علیه وآله


از ولادت امام حسین علیه السلام که در سال چهارم هجرت بود تا شهادت رسول الله صلى الله علیه وآله که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام صلى الله علیه وآله درباره امام حسین علیه السلام ابراز میداشتند، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى میگوید: دیدم که رسول خدا صلى الله علیه وآله، امام حسین علیه السلام را بر زانوى خویش نهاده او را مى بوسیدند ومیفرمودند: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف ) میباشد.
انس بن مالک روایت میکند: وقتى از پیامبر صلى الله علیه وآله پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست میدارید، فرمودند: حسن و حسین را بارها رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله، امام حسن و امام حسین علیهما السلام را به سینه مى فشردند وآنان را مى بوییدند و مى بوسیدند.
ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت علیهم السلام است، در عین حال اعتراف میکند که: رسول اکرم [صلى الله علیه وآله] را دیدم که حسن و حسین [علیهما السلام] را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى آمد، وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.
عالیترین، صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و امام حسین علیه السلام را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله خواند که فرمودند: حسین از من و من از حسینم.


● امام حسین علیه السلام و امیرالمومنین صلوات الله علیه


شش سال از عمر مبارک امام حسین علیه السلام با پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه وآله سپرى شد، و آن گاه که رسول خدا صلى الله علیه وآله چشم از جهان فروبستند و به شهادت رسیدند، مدت سى سال با پدر بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام زیستند.
امام حسین علیه السلام در تمام این مدت، با دل و جان از امر پدر اطاعت میکردند، و در چند سالى که حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام متصدى خلافت ظاهرى شدند، حضرت امام حسین علیه السلام در راه پیشبرد اهداف اسلامى، مانند یک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارشان میکوشیدند، و در جنگهاى جمل، صفین و نهروان شرکت داشتند.
در زمان حکومت عمر، امام حسین علیه السلام وارد مسجد شدند، وى را بر منبر رسول الله صلى الله علیه وآله مشاهده کردند که سخن میگفت. حضرت بلا درنگ از منبر بالا رفتند و فرمودند: از منبر پدرم فرود آى.... 


● امام حسین علیه السلام و امام حسن علیه السلام


پس از شهادت حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام، به امر خداى متعال و فرموده رسول خدا صلى الله علیه وآله و وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام امامت و رهبرى شیعیان به امام حسن علیه السلام، فرزند بزرگوار امیرالمؤمنین علیه السلام، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن علیه السلام گوش فرا دارند.
امام حسین علیه السلام که دست پرورده وحى محمدى و ولایت علوى بودند، همراه وهمکار و همفکر برادرشان بودند.
چنان که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداى متعال، امام حسن علیه السلام با معاویه معاهده کردند و آن همه ناراحتیها را تحمل نمودند، امام حسین علیه السلام شریک رنجهاى برادر بودند و چون میدانستند که این معاهده به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضى به برادر نداشتند.


● امام حسین علیه السلام در زمان معاویه

چون امام حسن علیه السلام به شهادت رسیدند، به امر خداى متعال و گفته رسول خدا صلى الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام و وصیت امام حسن علیه السلام امامت و رهبرى شیعیان به امام حسین علیه السلام منتقل شد.
امام حسین علیه السلام میدیدند که معاویه با اتکا به قدرت اسلام، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامى و قوانین خداى متعال است، و از این حکومت پوشالى مخرب به سختى رنج میبردند.

امام حسین علیه السلام میدانست اگر آشکارا به سازندگى قدرت بپردازند، پیش از هر جنبش و حرکت مفیدى به شهادت خواهند رسید، از این رو صبر را پیشه ساختند.
بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادرشان امام حسن علیه السلام زیستند، و در تمام طول مدتى که معاویه از مردم براى ولایت عهدى یزید، بیعت میگرفت، امام حسین علیه السلام به شدت با او مخالفت کردند، و هرگز تن به بیعت یزید ندادند و ولیعهدى او را نپذیرفتند.


● قیام حسینى


یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامى تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند، و براى این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند، مصمم شد براى نامداران و شخصیتهاى اسلامى پیامى بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند.
به همین منظور، نامه اى به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که براى من از حسین علیه السلام بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان.
حاکم این خبر را به امام حسین علیه السلام رسانید و جواب مطالبه نمود.
امام حسین علیه السلام چنین فرمودند: انا لله و انا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید.
آن گاه که افرادى چون یزید، (شرابخوار و قمارباز و بى ایمان و ناپاک که حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمیکند) بر مسند حکومت اسلامى بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند.
(زیرا این گونه زمامدارها با نیروى اسلام و به نام اسلام، اسلام را از بین میبرند.)
امام حسین علیه السلام میدانستند اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته اند، اگر درمدینه بمانند به شهادت میرسند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفى از مدینه به سوى مکه حرکت کردند.
آمدن امام حسین علیه السلام به مکه، همراه با سرباز زدن آن حضرت از بیعت یزید، در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت، و این خبر تا به کوفه هم رسید.
کوفیان از امام حسین علیه السلام که در مکه بسر میبردند دعوت کردند تا به سوى آنان آیند و زمامدار امورشان باشند.
امام علیه السلام حضرت مسلم بن عقیل، پسر عموى خویش را به کوفه فرستادند تا حرکت و واکنش اجتماع کوفى را از نزدیک ببینند و برایشان بنویسند.
حضرت مسلم به کوفه رسیدند و با استقبال گرم و بى سابقه اى روبرو شدند، هزاران نفر به عنوان نایب امام علیه السلام با ایشان بیعت کردند، و حضرت مسلم هم نامه اى به امام حسین علیه السلام نگاشتند وحرکت فورى امام علیه السلام را لازم گزارش دادند.
هر چند امام حسین علیه السلام کوفیان را به خوبى مى شناختند، و بى وفایى شان را در زمان حکومت پدر و برادر بزرگوارشان دیده بودند و میدانستند به گفته ها و بیعتشان با حضرت مسلم نمى توان اعتماد کرد، ولیکن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصمیم گرفتند که به سوى کوفه حرکت کنند.
با این حال تا هشتم ذیحجه، یعنى روزى که همه مردم مکه عازم رفتن به منى بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام میخواست خود را به مکه برساند، آن حضرت در مکه ماندند و در چنین روزى با اهل بیت و یاران خود، از مکه به طرف عراق خارج شدند و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کردند و هم به مسلمانان جهان فهماندند که پسر پیغمبر امت، یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده، بلکه علیه او قیام کرده است.
یزید که حرکت حضرت مسلم را به سوى کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با ایشان آگاه شده بود، ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از طرفداران حکومت بنى امیه بود) به کوفه فرستاد.
ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویى و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید و ارعاب، آنان را از اطراف حضرت مسلم پراکنده ساخت، و حضرت مسلم به تنهایى با عمال ابن زیاد به نبرد پرداختند، و پس از جنگى دلاورانه و شگفت، با شجاعت شهید شدند.
و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتکار و بى ایمان کوفه را علیه امام حسین علیه السلام برانگیخت، و کار به جایى رسید که عده اى از همان کسانى که براى امام علیه السلام دعوتنامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین علیه السلام از راه برسند و به شهادتشان برسانند.
امام حسین علیه السلام از همان شبى که از مدینه بیرون آمدند، و در تمام مدتى که در مکه اقامت گزیدند، و در طول راه مکه به سرزمین کربلا، تا هنگام شهادت، گاهى به اشاره، گاهى به صراحت، اعلان میداشتند: مقصود من از حرکت، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامى یزید وبرپا داشتن امر به معروف و نهى از منکر و ایستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است و جز حمایت از قرآن و زنده داشتن دین محمدى هدفى ندارم. و این مأ موریتى بود که خداى متعال به آن حضرت واگذار نموده بود، حتى اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیرى خانواده شان اتمام پذیرد.
رسول گرامى صلى الله علیه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام و امام حسن علیه السلام، شهادت امام حسین علیه السلام را بارها بیان فرموده بودند. حتى در هنگام ولادت امام حسین علیه السلام، رسول گرانمایه اسلام صلى الله علیه وآله شهادت آن حضرت را تذکر داده بودند. و خود امام حسین علیه السلام به علم امامت میدانستند که آخر این سفر به شهادتشان مى انجامد.
خبر شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند.
امام حسین علیه السلام میفرمودند: «من کان باذلا فینا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا؛ هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بیاید». و لذا در بعضى از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند. غافل از این که فرزند امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیهما السلام امام و جانشین پیامبر صلى الله علیه وآله، از دیگران به وظیفه خویش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد کشید.
امام حسین علیه السلام نه تنها خود، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و به شهادت رسیدند، و خون پاکشان، زمین گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جهانیان بفهمند یزید (باقیمانده بسترهاى گناه آلود خاندان امیه) جانشین رسول خدا نیست، و اساسا اسلام از بنى امیه و بنى امیه از اسلام جداست.
از همان اوان شهادتشان تا کنون، دوستان و شیعیانشان، و همه آنان که به شرافت وعظمت انسان ارج میگذارند، همه ساله سالروز به خون غلتیدن، سالروز قیام و شهادتشان را با سیاهپوشى و عزادارى محترم مى شمارند، و خلوص خویش را با گریه برمصایب آن بزرگوار ابراز میدارند.
پیشوایان ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتى خاص داشتند.
غیر از این که خود به زیارت مرقدشان مى شتافتند و عزایشان را بر پا میداشتند، در فضیلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار، گفتارهاى متعددى ایراد فرموده اند.
ابوعماره گوید: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد علیه السلام رسیدم، فرمودند: اشعارى درسوگوارى امام حسین علیه السلام براى ما بخوان.
وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گریه حضرت برخاست، من میخواندم و آن حضرت میگریست، چنان که صداى گریه از خانه برخاست.
بعد از آن که اشعار را تمام کردم، امام علیه السلام در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام حسین علیه السلام مطالبى بیان فرمودند.
و نیز از آن حضرت است که فرمودند: گریستن و بیتابى کردن در هیچ مصیبتى شایسته نیست مگر در مصیبت حسین بن على علیهماالسلام، که ثواب و جزایى گرانمایه دارد.
باقرالعلوم، امام پنجم علیه السلام به محمد بن مسلم که یکى از اصحاب بزرگ آن حضرت است فرمودند: به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد امام حسین علیه السلام بروند، زیرا بر هر شخص باایمانى که به امامت ما معترف است، زیارت قبر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام لازم میباشد.
امام صادق علیه السلام میفرماید: ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال؛ همانا زیارت امام حسین علیه السلام از هر عمل پسندیده اى ارزش و فضیلتش بیشتر است.
زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح میدهد و گویى روح را به سوى ملکوت خوبیها و پاکدامنیها و فداکاریها پرواز میدهد.


● سیره و منش امام حسین علیه السلام


اکنون به مرورى کوتاه به زوایاى زندگانى آن امام همام مى پردازیم:

این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى آن حضرت است: روزى امام حسین علیه السلام از محلى عبور میفرمودند، عده اى از فقرا بر عباهاى پهن شده شان نشسته بودند و تکه نان خشکى میخوردند، آن تکه نان را به امام حسین علیه السلام تعارف کردند و آن حضرت نیز پذیرفتند، نشستند و تناول فرمودند و آن گاه بیان داشتند: ان الله لا یحب المتکبرین؛  خداوند متکبران را دوست نمیدارد.
سپس فرمودند: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید.
آنها هم دعوت امام حسین علیه السلام را پذیرفتند و همراه آن حضرت به منزل رفتند.
حضرت دستور دادند هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد، و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموختند.
علائلى در کتاب سمو المعنى مینویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگى برخورد میکنیم که هر کدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساخته اند، یکى در شجاعت، دیگرى در زهد، آن دیگرى در سخاوت، و... اما شکوه و بزرگى امام حسین علیه السلام حجم عظیمى است که ابعاد بینهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است، گویا او جامع همه والاییها و فرازمندیها است.

نظرات 1 + ارسال نظر
بصیرت سه‌شنبه 4 آبان 1395 ساعت 07:58 ب.ظ

از عکس مطلب مشخصه تو کدوم دین هستین ...عکس شیعه کش گذاشتین دم از امام حسین میزنید....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد