هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

تعاملات اخلاقی نبوی و فاطمی ، قرابت عملی فاطمه زهرا سلام الله علیها با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم



تعاملات اخلاقی نبوی و فاطمی



چکیده


اخلاق مهم ترین بخش آموزه های دینی است؛ زیرا فهم معارف و عمل به احکام را تسهیل می کند؛ از این رو ملاک برتری معنوی انسان ها تخلق به اخلاق انسانی است. دوری و نزدیکی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) معیار ارزیابی اخلاقی انسان هاست. حضرت زهرا (سلام الله علیها) نه تنها از نظر نسبی نزدیک ترین فرد به رسول خداست بلکه از نظر عنصری و اخلاقی نیز با آن حضرت هم افق است. نشانه این قرابت محبت شدید رسول خدا به او و انبوه مشکلاتی است که در طول زندگی خود تحمل کرده است. اتحاد افق او با رسول خدا از او در همه ابعاد برای همه انسان ها یک الگوی کامل ساخته است؛ ولی زهد و بی رغبتی به دنیا در زندگی او جلوه بیشتری دارد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز در تربیت او به این فضیلت توجه بیشتری نشان داده است؛ چرا که دنیا دوستی ریشه همه گناهان و زهد کلید همه خیرات است. انسان معاصر به دلیل مصرف زدگی بی رویه که نشان دنیاگرایی اوست به آفت های فراوانی از قبیل تخریب محیط زیست، اسراف کاری و تبذیر منابع ثروت، احساس فقر دائمی و قربانی شدن فضایل و محرومیت از خشنودی و خوشبختی گرفتار شده است و برای رهایی از این همه باید با پیروی از پیشوایان دینی از جمله حضرت زهرا (سلام الله علیها) به راه زهد و بی رغبتی به دنیا برگردد و همانند آن بانوی بزرگ از دنیا به عنوان یک وسیله برای رسیدن به کمال استفاده کند.

 


قرابت عملی فاطمه زهرا سلام الله علیها با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم

  

رسول خدا نقطه مرکزی حقیقت در عالم امکان و پیشروترین سالک قله کمال است و هم از این رو بهترین معیار برای ارزشگزاری انسان ها، دوری و نزدیکی با رسول خداست. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به یقین یکی از نزدیک ترین شخصیت ها به آن حضرت است. قرابتی در حوزه ماده و معنی و در ساحت جسم و روح و در نحوه رفتار و گفتار،

احمد بن حنبل از عایشه روایت کرده است که هیچ کس بیش از فاطمه در نشست و برخاست و روش و منش به رسول خدا شبیه نبود [1] و ابن عبدالبر از او روایت کرده است:

ما رأیت احداً کان اشبه کلاماً و حدیثاً برسول الله (صلی الله علیه و آله) من فاطمه: [2] هیچ کس را ندیدم که در سخن گفتن از فاطمه به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شبیه تر باشد. بخاری و مسلم از عایشه روایت کرده اند که فاطمه چنان راه می رفت که راه رفتنش با رسول خدا هیچ تفاوتی نداشت. [3] همچنین احمد بن حنبل از انس بن مالک نقل کرده است که هیچ کس از حسن بن علی و فاطمه به رسول خدا شبیه تر نبود. [4]

 

قرابت گوهری


هر چند ما از کشف حقیقت اشتراک گوهری موجود بین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ناتوانیم، ولی از طریق روایات می توانیم به وجود آن پی ببریم. از پیامبر اکرم روایات زیادی با بیان های مختلف وارد شده که نشان می دهد فراتر از رابطه نسبی پدر و فرزندی، اصل و گوهر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله) یکی است.

با توجه به روایات ذیل:

الف: فاطمه شاخه درخت وجود پیامبر است

فرمود: انا شجره و فاطمه فرعها [5] من درختی هستم و فاطمه شاخه آن

ب: فاطمه شعبه از وجود رسول خداست

فرمود: فاطمه سجنه منی [6]

ج: فاطمه پاره تن پیامبر است

فرمود: فاطمه بضعه منی [7]

د: فاطمه از پیامبر است و پیامبر از اوست

فرمود: فاطمه منی [8] و فرمود: انک منی و انا منک [9]

و هم به دلیل این اشتراک گوهری و اتحاد عنصری است که در غم و شادی، خشم و رضا و قبض و بسط نیز مشترک بودند.

فرمود: «فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی [10]، فاطمه پاره تن من است هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است.

هر که او را گرفته کند، مرا گرفته می کند هر که او را گشاده کند مرا گشاده می کند. [11]

هر که او را آزار دهد مرا آزار می دهد و هر که او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند. [12]

هر که او را خسته کند مرا خسته می کند. [13] هر که او را ناراحت کند مرا ناراحت کند و هر که او را شاد کند مرا شاد می کند. [14]

هر کس تو را به خشم آورد مرا به خشم آورده، هر کس تو را شاد کند مرا شاد کرده، هر کس به تو نیکی کند به من نیکی کرده، هر کس به تو جفا کند به من جفا کرده هر کس با تو مرتبط باشد با من ارتباط دارد، هر کس از تو ببرد از من بریده است هر کس با تو انصاف کند، با من انصاف کرده است، هر کس به تو ستم کند بر من ستم کرده است. [15]

 

زهد در آموزش نبوی و الهام فاطمی

رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم خود الگوی عملی زهد و بی رغبتی به دنیا بود، امام صادق علیه السلام می فرماید:

چیزی از دنیا پسند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نبود. جز آن که گرسنه و «از خدا» هراسان باشد. [16]

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در توصیف زهد رسول خدا می فرماید:

دنیا را حقیر و کوچک شمرد و به خواری در آن نگریست او می دانست که خدا چون او را برگزیده بود، دنیا را از او برگردانید و چون دنیا را بی ارزش می دانست دیگران را از آن بهره مند کرد. پس آن حضرت نیز با قلب خود از دنیا روی گردانید و یاد آن را در جان خود کشت. [17]

در روایتی از آن حضرت آمده است:

«پروردگارم به من پیشنهاد کرد صحرای مکه را برای من به طلا تبدیل کند، من عرضه داشتم، نه، ای پروردگار من می خواهم روزی گرسنه و روزی سیر باشم تا در گرسنگی تو را بخوانم و به درگاهت زاری کنم و در حال سیری ستایشت کنم و ثنایت بخوانم.[18]

علاوه بر این، برای پرهیز خاندان خود به ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها از دنیا و نهادینه کردن زهد در جان ایشان تلاش می کرد و هرگاه در رفتار آنها چیزی مشاهده می کرد که ممکن بود نقطه آغاز گرایش به دنیا باشد، یادآوری و گاهی برخورداری های تند می کرد.

هرگز محبتش به حضرت زهرا سلام الله علیها موجب نشد که از هدایت او به راه کمال هر چند با زحمت و پرمشقت باشد کوتاهی کند.

گزارش هایی که در این زمینه به دست آمده نشان می دهد آن حضرت حتی کوچک ترین نشانه دنیا گرایی را برای دختر فرزانۀ خویش نمی پسندید.

در خبری است که رسول خدا به سفر رفته بود، فاطمه در غیاب او دو دستبند نقره ای یک جفت گوشواره و یک گردنبند تهیه کرد و خود را بدان ها آراست و به شادی بازگشت پدر و شوهرش، پرده ای نیز بر در خانه آویخت. رسول خدا بازگشت و به عادت همیشگی، نخست به خانه فاطمه رفت؛ ولی فوری بیرون آمد، در حالی که خشم از چهره اش نمایان بود، فاطمه دانست که رسول خدا به خاطر پرده و زیور آلات، خشمگین شده، از این رو آن ها را جمع کرد و برای او فرستاد تا در راه خدا هزینه کند، هنگامی که پیک فاطمه به رسول خدا رسید، سه بار فرمود: کار خود را کرد، پدر به فدای او. دنیا با محمد و آل محمد رابطه ای ندارد. اگر دنیا در نزد خدا به اندازه یک بال پشه می ارزید، جرعه ای از آبش را به کافری نمی نوشانید [19] طبق روایت دیگری فرمود: محمد و آل محمد برای آخرت آفریده شده اند و دنیا برای دیگران. [20] در روایت دیگری است که علی علیه السلام از سهم غنیمت خویش گردن بندی طلایی برای فاطمه خریده بود، رسول خدا به او فرمود: ای فاطمه کاری نکن که مردم بگویند دختر محمد لباس شاهانه می پوشد. فاطمه آن را فروخت و با پولش برده ای خرید و آزاد کرد. [21]

           

                       

            [1] احمد بن حنبل، مسند، 6/240

[2] مولی حیدر شیروانی، مناقب اهل بیت، 233. حاکم نیشابوری، المستدرک، 3/154 و 160

[3] بخاری، الجامع الصحیح، 4/446 و مسلم، صحیح 15/194

[4] احمد بن حنبل، مسند، 3/164

[5] شیخ مفید، امالی، 254

[6] حمیری، قرب الاسناد، 113 و ابن شهرآشوب، مناقب، 3/112

[7] خزاز قمی، کفایه الاثر، ص 65 و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 150 و ترمذی سنن، 5/360

[8] مجلسی، بحار الانوار، 28/76

[9] حر عاملی، وسائل الشیعه، 14/72، طبری ذخائر العقبی، 37

[10] ابن شهرآشوب، مناقبف 3/112 و ابن بطریق، العمده، 384

[11] احمد بن حنبل، مسند، 4/323 و بیهقی، السنن الکبری، 7/64

[12] مسلم نیشابوری، صحیح، 7/141 و ابن ماجه، سنن، 1/644

[13] حربی، غریب الحدیث 2/792 و ابن اثیر، نهایه، 5/62

[14] صدوق، امالی، 575 و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، 150

[15] مجلسی، بحارالانوار، 28/76

[16] همان، 2/129

[17] نهج البلاغه، خطبه 108 نقل از میرزا حبیب الله هاشمی خوبی، منهاج البراعه، 7/380 با تصرف

[18] شعرانی، العهود المحمدیه، ص 535

[19] صدوق، امالی، 305 و مجلسی، بحار، 43/20

[20] ابن شهرآشوب، مناقب، 3/121

[21] حاکم نیشابوری، مستدرک، 3/152

           

تعاملات اخلاقی نبوی و فاطمی

            چکیده

اخلاق مهم ترین بخش آموزه های دینی است؛ زیرا فهم معارف و عمل به احکام را تسهیل می کند؛ از این رو ملاک برتری معنوی انسان ها تخلق به اخلاق انسانی است. دوری و نزدیکی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) معیار ارزیابی اخلاقی انسان هاست. حضرت زهرا (سلام الله علیها) نه تنها از نظر نسبی نزدیک ترین فرد به رسول خداست بلکه از نظر عنصری و اخلاقی نیز با آن حضرت هم افق است. نشانه این قرابت محبت شدید رسول خدا به او و انبوه مشکلاتی است که در طول زندگی خود تحمل کرده است. اتحاد افق او با رسول خدا از او در همه ابعاد برای همه انسان ها یک الگوی کامل ساخته است؛ ولی زهد و بی رغبتی به دنیا در زندگی او جلوه بیشتری دارد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز در تربیت او به این فضیلت توجه بیشتری نشان داده است؛ چرا که دنیا دوستی ریشه همه گناهان و زهد کلید همه خیرات است. انسان معاصر به دلیل مصرف زدگی بی رویه که نشان دنیاگرایی اوست به آفت های فراوانی از قبیل تخریب محیط زیست، اسراف کاری و تبذیر منابع ثروت، احساس فقر دائمی و قربانی شدن فضایل و محرومیت از خشنودی و خوشبختی گرفتار شده است و برای رهایی از این همه باید با پیروی از پیشوایان دینی از جمله حضرت زهرا (سلام الله علیها) به راه زهد و بی رغبتی به دنیا برگردد و همانند آن بانوی بزرگ از دنیا به عنوان یک وسیله برای رسیدن به کمال استفاده کند.

 

قرابت عملی فاطمه زهرا سلام الله علیها با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم

رسول خدا نقطه مرکزی حقیقت در عالم امکان و پیشروترین سالک قله کمال است و هم از این رو بهترین معیار برای ارزشگزاری انسان ها، دوری و نزدیکی با رسول خداست. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به یقین یکی از نزدیک ترین شخصیت ها به آن حضرت است. قرابتی در حوزه ماده و معنی و در ساحت جسم و روح و در نحوه رفتار و گفتار،

احمد بن حنبل از عایشه روایت کرده است که هیچ کس بیش از فاطمه در نشست و برخاست و روش و منش به رسول خدا شبیه نبود [1] و ابن عبدالبر از او روایت کرده است:

ما رأیت احداً کان اشبه کلاماً و حدیثاً برسول الله (صلی الله علیه و آله) من فاطمه: [2] هیچ کس را ندیدم که در سخن گفتن از فاطمه به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شبیه تر باشد. بخاری و مسلم از عایشه روایت کرده اند که فاطمه چنان راه می رفت که راه رفتنش با رسول خدا هیچ تفاوتی نداشت. [3] همچنین احمد بن حنبل از انس بن مالک نقل کرده است که هیچ کس از حسن بن علی و فاطمه به رسول خدا شبیه تر نبود. [4]

 

قرابت گوهری

هر چند ما از کشف حقیقت اشتراک گوهری موجود بین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ناتوانیم، ولی از طریق روایات می توانیم به وجود آن پی ببریم. از پیامبر اکرم روایات زیادی با بیان های مختلف وارد شده که نشان می دهد فراتر از رابطه نسبی پدر و فرزندی، اصل و گوهر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله) یکی است.

با توجه به روایات ذیل:

الف: فاطمه شاخه درخت وجود پیامبر است

فرمود: انا شجره و فاطمه فرعها [5] من درختی هستم و فاطمه شاخه آن

ب: فاطمه شعبه از وجود رسول خداست

فرمود: فاطمه سجنه منی [6]

ج: فاطمه پاره تن پیامبر است

فرمود: فاطمه بضعه منی [7]

د: فاطمه از پیامبر است و پیامبر از اوست

فرمود: فاطمه منی [8] و فرمود: انک منی و انا منک [9]

و هم به دلیل این اشتراک گوهری و اتحاد عنصری است که در غم و شادی، خشم و رضا و قبض و بسط نیز مشترک بودند.

فرمود: «فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی [10]، فاطمه پاره تن من است هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است.

هر که او را گرفته کند، مرا گرفته می کند هر که او را گشاده کند مرا گشاده می کند. [11]

هر که او را آزار دهد مرا آزار می دهد و هر که او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند. [12]

هر که او را خسته کند مرا خسته می کند. [13] هر که او را ناراحت کند مرا ناراحت کند و هر که او را شاد کند مرا شاد می کند. [14]

هر کس تو را به خشم آورد مرا به خشم آورده، هر کس تو را شاد کند مرا شاد کرده، هر کس به تو نیکی کند به من نیکی کرده، هر کس به تو جفا کند به من جفا کرده هر کس با تو مرتبط باشد با من ارتباط دارد، هر کس از تو ببرد از من بریده است هر کس با تو انصاف کند، با من انصاف کرده است، هر کس به تو ستم کند بر من ستم کرده است. [15]

 

زهد در آموزش نبوی و الهام فاطمی

رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم خود الگوی عملی زهد و بی رغبتی به دنیا بود، امام صادق علیه السلام می فرماید:

چیزی از دنیا پسند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نبود. جز آن که گرسنه و «از خدا» هراسان باشد. [16]

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در توصیف زهد رسول خدا می فرماید:

دنیا را حقیر و کوچک شمرد و به خواری در آن نگریست او می دانست که خدا چون او را برگزیده بود، دنیا را از او برگردانید و چون دنیا را بی ارزش می دانست دیگران را از آن بهره مند کرد. پس آن حضرت نیز با قلب خود از دنیا روی گردانید و یاد آن را در جان خود کشت. [17]

در روایتی از آن حضرت آمده است:

«پروردگارم به من پیشنهاد کرد صحرای مکه را برای من به طلا تبدیل کند، من عرضه داشتم، نه، ای پروردگار من می خواهم روزی گرسنه و روزی سیر باشم تا در گرسنگی تو را بخوانم و به درگاهت زاری کنم و در حال سیری ستایشت کنم و ثنایت بخوانم.[18]

علاوه بر این، برای پرهیز خاندان خود به ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها از دنیا و نهادینه کردن زهد در جان ایشان تلاش می کرد و هرگاه در رفتار آنها چیزی مشاهده می کرد که ممکن بود نقطه آغاز گرایش به دنیا باشد، یادآوری و گاهی برخورداری های تند می کرد.

هرگز محبتش به حضرت زهرا سلام الله علیها موجب نشد که از هدایت او به راه کمال هر چند با زحمت و پرمشقت باشد کوتاهی کند.

گزارش هایی که در این زمینه به دست آمده نشان می دهد آن حضرت حتی کوچک ترین نشانه دنیا گرایی را برای دختر فرزانۀ خویش نمی پسندید.

در خبری است که رسول خدا به سفر رفته بود، فاطمه در غیاب او دو دستبند نقره ای یک جفت گوشواره و یک گردنبند تهیه کرد و خود را بدان ها آراست و به شادی بازگشت پدر و شوهرش، پرده ای نیز بر در خانه آویخت. رسول خدا بازگشت و به عادت همیشگی، نخست به خانه فاطمه رفت؛ ولی فوری بیرون آمد، در حالی که خشم از چهره اش نمایان بود، فاطمه دانست که رسول خدا به خاطر پرده و زیور آلات، خشمگین شده، از این رو آن ها را جمع کرد و برای او فرستاد تا در راه خدا هزینه کند، هنگامی که پیک فاطمه به رسول خدا رسید، سه بار فرمود: کار خود را کرد، پدر به فدای او. دنیا با محمد و آل محمد رابطه ای ندارد. اگر دنیا در نزد خدا به اندازه یک بال پشه می ارزید، جرعه ای از آبش را به کافری نمی نوشانید [19] طبق روایت دیگری فرمود: محمد و آل محمد برای آخرت آفریده شده اند و دنیا برای دیگران. [20] در روایت دیگری است که علی علیه السلام از سهم غنیمت خویش گردن بندی طلایی برای فاطمه خریده بود، رسول خدا به او فرمود: ای فاطمه کاری نکن که مردم بگویند دختر محمد لباس شاهانه می پوشد. فاطمه آن را فروخت و با پولش برده ای خرید و آزاد کرد. [21]

           

                       

            [1] احمد بن حنبل، مسند، 6/240

[2] مولی حیدر شیروانی، مناقب اهل بیت، 233. حاکم نیشابوری، المستدرک، 3/154 و 160

[3] بخاری، الجامع الصحیح، 4/446 و مسلم، صحیح 15/194

[4] احمد بن حنبل، مسند، 3/164

[5] شیخ مفید، امالی، 254

[6] حمیری، قرب الاسناد، 113 و ابن شهرآشوب، مناقب، 3/112

[7] خزاز قمی، کفایه الاثر، ص 65 و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 150 و ترمذی سنن، 5/360

[8] مجلسی، بحار الانوار، 28/76

[9] حر عاملی، وسائل الشیعه، 14/72، طبری ذخائر العقبی، 37

[10] ابن شهرآشوب، مناقبف 3/112 و ابن بطریق، العمده، 384

[11] احمد بن حنبل، مسند، 4/323 و بیهقی، السنن الکبری، 7/64

[12] مسلم نیشابوری، صحیح، 7/141 و ابن ماجه، سنن، 1/644

[13] حربی، غریب الحدیث 2/792 و ابن اثیر، نهایه، 5/62

[14] صدوق، امالی، 575 و فتال نیشابوری، روضه الواعظین، 150

[15] مجلسی، بحارالانوار، 28/76

[16] همان، 2/129

[17] نهج البلاغه، خطبه 108 نقل از میرزا حبیب الله هاشمی خوبی، منهاج البراعه، 7/380 با تصرف

[18] شعرانی، العهود المحمدیه، ص 535

[19] صدوق، امالی، 305 و مجلسی، بحار، 43/20

[20] ابن شهرآشوب، مناقب، 3/121

[21] حاکم نیشابوری، مستدرک، 3/152

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد