ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پاسخ علمى
آوردهاند که اسحاق کندى(1) - از
فیلسوفان نامدار تاریخ که نظریاتش در فلسفه مشهور و مطرح است
- کتابى به نام تناقض القرآن نوشت که حاصل ده سال پژوهش او
بود. او شاگردى داشت که از ارادتمندان حضرت امام حسن عسکرى
علیه السلام بود. امام علیه السلام از آن شاگرد خواست تا نزد
استادش کندى برود و با او از در مهربانى و همراهى در آید و در
کارهایش وى را یارى دهد و پس از آنکه اعتماد استاد را جلب کرد
به او بگوید: اگر گوینده این قرآن بگوید مراد من از آنچه
گفتهام غیر از چیزى است که تو به آن رسیدهاى [چنین چیزى ممکن
است؟]. حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام به آن شاگرد گفته بود:
اگر چنین سخنى به کندى بگویى خواهد گفت: چنین چیزى ممکن است.
زیرا کندى هرگاه سخنى بشنود آن را فهم مىکند و وقتى چیزى را
ممکن شمرد و به آن تن در داد، به او بگوید: شاید آن گوینده
چیزى غیر از آنچه تو در یافتهاى اراده کرده و معناى دیگرى از
سخن خود در نظر داشته است [یعنى چه بسا معنایى که از آیه
فهمیدهاى و به نظرت با آیات دیگر متناقض است، غیر از معنایى
باشد که خداى متعال اراده فرموده است].
آن شخص نزد استادش کندى بازگشت و همچنانکه حضرت عسکرى علیه
السلام به ایشان فرموده بود گفت. کندى که فیلسوف و اهل فن بود
از این سخن شگفت زده شد و از آنجا که از ارادت شاگردش به امام
عسکرى علیه السلام آگاهى داشت بدو گفت: این سخن از تو نیست،
این راه را «صاحب» تو گفته است.
این سخن امام علیه السلام چنان در آن فیلسوف اثر گذاشت که
کتابش را به شعلههاى آتش سپرد و از نشر آن منصرف شد.(2)
«امام عسکرى علیه السلام با دو کلمه در برابر ده سال پژوهش آن
فیلسوف ایستادند و علم را با علم پاسخ گفتند و چون دلیل محکم
علمى اقامه فرمودند، در جان آن فیلسوف کارگر افتاد. تصور کنیم
اگر این تناقضات القرآن منتشر مىشد چه مقدار اندیشه و نیروى
ذهنى و روحى از مسلمانان لازم بود تا شبهات آن را پاسخ گویند و
به اشکالات بىاساس آن، جواب در خور بدهند. در حقیقت حضرت با
همین دو کلمه از هدر رفتن این همه نیرو - و از آن بالاتر - از
ایجاد مذهب جدیدى جلوگیرى کردند».
1) اسحق بن حنین کندى، فیلسوف و طبیب مشهورى بود که در سده
سوم هجرى مىزیست. او همچون پدرش کتابهاى بسیارى را در موضوع
فلسفه و ریاضیات از یونانى به عربى بازگرداند که از آن شمار
است هندسه اقلیدس و مجسطى بطلیموس. وى در سال 298 یا 299 ق در
بغداد درگذشت.
2) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابىطالب، ج 3، ص 525 - 526.