ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سعد الخیر
دیگر شخصیتى که با تأثیر از رهنمودهاى جوانان شیعه، شیعه شد و سخت به تشیع پاىبند گردید، سعدالخیر نواده مروانبن حکم،(1) طرید (رانده شده) رسول اللَّه صلى الله علیه وآله بود.
صفت «خیر» را امام باقر علیه السلام به نام سعد اضافه نمود(2) و این امر زمانى بود که حضرتش به سعد سفارشهایى کرد.
چنین موقعیتى نشاندهنده جایگاه والایى است که او نزد امام باقرعلیه السلام یافت. نقل شده است:
«سعدالخیر، روزى در حالى که چونان زنان شیون مى کرد و مى گریست، به حضور امام باقر علیه السلام رسید. آن حضرت با دیدن بى تابى سعدالخیر پرسید:
از چه رو اینگونه گریانى؟
سعدالخیر گفت:
اى فرزند رسول خدا، من که از شجره ملعونه (بنى امیه) هستم چگونه [بر حال خود ]نگریم؟ امام علیه السلام فرمود:
«لست منهم، أنت أموی منا أهلالبیت؛ تو از آنان نیستى، بلکه
اموى [،اما ]از ما اهل بیت هستى. [وانگهى] مگر این سخن خدا را
نشنیدهاى که مى فرماید: «...فَمَنْ
تَبِعَنی فَإنَّهُ مِنِّی...»؛(3) پس هر که از من
پیروى کند، به یقین او از من است».(4)
«واقعاً چه مقامى از این بالاتر که یک فرد اموى چنان حقشناس و
حقپذیر شود که امام معصوم علیه السلام او را در شمار اهلبیت
علیهم السلام بخواند!».
1) از عبدالرحمنبن عوف نقل شده است: «هر گاه فرزندى به
دنیا مىآمد، او را نزد پیامبر صلى الله علیه وآله مىبردند تا
حضرت برایش دعا کند. زمانى که مروانبن حکم زاده شد، او را نزد
پیامبر صلى الله علیه وآله بردند. حضرت رسول صلى الله علیه
وآله با دیدن او فرمود: او وزغ (چلپاسه) فرزند وزغ و ملعون
فرزند ملعون است. (نک: حاکم حسکانى، المستدرک، ج 4، ص 479).
2) شیخ مفید، اختصاص، ص 58.
3) ابراهیم (14)، آیه 36.
4) شیخ مفید، اختصاص، ص 85.