پناه
بردن مردم قم به امام حسن عسکرى علیه السلام
در زمان امام حسن عسگرى علیه
السلام شخصى به نام ابنبغا بود که از طاغوت هاى زمان و یکى از
فرماندهان بنىعباس به شمار مى رفت. بسیارى از بىگناهان را
کشت و هرگز از جنایت و ستمگرى دریغ نورزید. متون تاریخى حکایات
غریبى از او نقل کردهاند، از آن جمله آمده است: حکام بنى عباس
او را به قم فرستادند تا مردم قم را تحت فشار قرار دهد. او پیش
از ورود به قم به یکى از شهرها رفته بود و با مردم آن شهر
جنگید و بر آنها مسلط گردید و سه روز شهر را براى ارتش خود
مباح اعلام کرد. نوشتهاند: تا زمان مأمون از اهل قم مالیات
مىگرفتند؛ مالیاتى که گرفتن آن حرام بوده و مىباشد. مقدار
مالیاتى که از اهل قم مىگرفتند دو میلیون دینار (معادل دو
میلیون راس گوسفند) بود و سالیانه از آنان گرفته مىشد.
مردم قم عریضهاى نوشتند و توسط پیکى به حاکم مرکز فرستادند و
بر اساس آن خواسته بودند که میزان مالیات آنان بر اساس
درآمدشان محاسبه شود. آنان، پرداخت این مبلغ را خارج از توان
خود اعلام کرده بودند. روشن است که تعیین چنین مالیاتى از دیگر
موارد ستمگرى عباسیان بود که به نام اسلام بر مردم روا
مىداشتند.
مأمون از اینکه مردم قم اینگونه برخورد کردند سخت بر آشفت.
لذا طاغوتى را فرستاد و آن ظالم عدهاى از مردم را کشت و دستور
داد از آن سال به بعد هفت میلیون دینار پرداخت کنند. این ماجرا
گذشت تا اینکه متوکل عباسى در زمان امام حسن عسکرى علیه
السلام ابنبغا را به قم فرستاد. تمام این داستان در کتب
تاریخى از جمله در منتهى الآمال آمده و از حکایات عبرت آموز
است که قرآن کریم با اشاره به ماجراهایى همانند آن مىفرماید:
«لقد کان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب»؛(1) «همانا در حکایات
آنان براى خردمندان عبرتى خواهد بود».
بنا به نقل تاریخ، مردم قم به امام حسن عسکرى علیه السلام عرض
حال نموده و گفتند: یابن رسول اللَّه اگر ابنبغا به قم برسد
هیچ چیزى را سالم نخواهد گذاشت، زیرا با آمدن به شهر قم مردم
را از دم تیغ گذرانده به نوامیس مردم دست اندازى کرده و
دارایىهاى مردم را غارت کرده و مزارع را به آتش مىکشد و جز
جنایت، کار دیگرى صورت نمىدهد. مردم در عرض حال خود خدمت امام
علیه السلام خواستند که به دادشان برسد.
در روایت آمده است که: حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام دعایى
دارند و بد نیست براى یکبار هم که شده این دعا را بخوانیم.
تقریباً به اندازه دعاى کمیل است.(2) حضرت این دعا را به اهل
قم تعلیم فرمودند تا بخوانند. اهل قم نیز آن دعا را خواندند.
ابن بغا به قم آمد، ولى پس از توقف مختصرى به سرعت از آن عبور
کرد. در حالى که قم بهترین شهرى بود که در مسیرش واقع شده بود.
از جاهاى دیگرى هم عبور کرد و بسیارى از اهالى آن شهرها را کشت
و دست به غارتگرى زد و آن مردمان هم افراد بیچاره و مظلومى
بودند اما به سراغ اهل بیت علیهم السلام نرفته بودند.
«تنها راه نجات بشر توسل به خدا، پیامبر و حبّ اهل بیت علیهم
السلام است که چنانچه آدمى در این راه گام نهد از جمله نجات
یافتگان مىشود، چرا که خدا برترین و قادرترین یاور و سرپرست
است واهل بیت علیهم السلام بهترین راهنما و منجى هستند».
1) یوسف (12)، آیه 111.
2) ظاهراً مراد، این دعاى امام حسن عسکرى علیه السلام است: «یا کبیر کل
کبیر...». مجمع الدعوات، ص 277.