هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

گستره فرمان الهى ،پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در میان مشرکان،

گستره فرمان الهى

مرحوم علامه مجلسى قدس سره آورده است: «پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در آغاز بعثت و با فرمان: «یا أیها المدثر قم فأنذر»؛(1) «اى کشیده رداى شب بر سر. برخیز و بترسان!» به کوه صفا رفت تا رسالت خویش را به همگان برساند. مشرکان از همه جا به مکه آمده بودند تا بت‏هاى دست‏ساخته خویش را - که خداى‏شان مى‏پنداشتند - تکریم و تعظیم کنند.(2)
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در میان مشرکان، حاضران را به اسلام و دست کشیدن از بتان و بت‏پرستى و روى آوردن به یکتاپرستى فرا خواندند. جمعیت مشرک حاضر در آن‏جا از سخن پیامبر صلى الله علیه وآله برآشفت و حضرتش را دشنام داد و به باد تمسخر گرفت. پیامبر صلى الله علیه وآله از کوه صفا پایین آمده و مشرکان همه چیز را تمام شده پنداشتند، اما تصور آنان واهى و باطل بود، چرا که پیامبرصلى الله علیه وآله به کوه مروه رفتند و دعوت به یکتاپرستى را تکرار کردند.
مشرکان این‏بار سخت برآشفته و درصدد خاموش کردن پیامبر صلى الله علیه وآله برآمدند. این بود که ابوجهل ابتدا سنگى از زمین ریگ‏زار برداشت و به سمت آن بزرگوار پرتاب کرد.
  سنگ به پیشانى مبارک حضرت اصابت کرد و آن را شکافت. مشرکان - که شاید شمارشان بیش از هزار نفر بود - از ابوجهل پیروى کرده، هر چه به دست مى‏آوردند به سوى آن حضرت پرتاب مى‏کردند. پیامبر صلى الله علیه وآله که آماج سنگ بت‏پرستان قرار گرفته بود و خون از سر و روى مبارکش جریان داشت به سمت بالاى کوه مروه روان شد. مشرکان همچنان او را سنگباران مى‏کردند تا این‏که حضرت از حال رفت و آنان به تصور این‏که کار او را ساخته‏اند، او را رها کرده، به شهر باز گشتند.
یکى از آنان که پیامبر صلى الله علیه وآله را مى‏شناخت نزد امیرالمؤمنین علیه السلام رفت و به او گفت:
«اى على، محمد مرد».
امیرالمؤمنین علیه السلام به خانه خدیجه علیها السلام رفت و او را از ماجرا با خبر کرد و از او خواست تا قدرى آب و غذا بردارد و با او نزد پیامبر صلى الله علیه وآله برود. آن‏گاه هر دو بزرگوار به کوه‏هاى اطراف مروه رفتند و هر یک در پى یافتن پیامبر صلى الله علیه وآله به سویى روان شدند و بانگ «یا رسول اللَّه» برمى‏آوردند تا حضرتش را بیابند. سرانجام پیامبر صلى الله علیه وآله را - که بنیه چهل مرد قوى داشت - یافتند که بى‏رمق روى زمین افتاده بود.(3)
این واقعه در کتاب‏هاى اهل سنت نیز به تفصیل بیان شده است.
بى‏تردید وجود خجسته و سراسر رحمت پیامبر صلى الله علیه وآله نزد خدا بسیار و بسیار گرامى بود و در مقابل، مشرکان بى‏ارزش. حال چه مى‏بایست اتفاق مى‏افتاد؟ و حضرت بارى تعالى چه کیفرى براى مشرکان رقم مى‏زد؟ بنا به روایت پیش گفته، خداى - عزوجل - فرشته مأمور زمین را نزد پیامبرش فرستاد تا آنچه او بخواهد فرشته امتثال امر کند.
فرشته به پیامبر صلى الله علیه وآله گفت: اى رسول خدا، خداى - جل و علا - مرا مأمور اجراى فرمان تو فرموده است. اگر اجازه دهى زمین را به لرزه درآورم و از هم بشکافم تا مشرکانى که تو را این‏گونه آزرده‏اند به کام خویش فرو برد. پیامبر صلى الله علیه وآله نپذیرفت.
این‏بار فرشته کوه‏ها خدمت حضرت رسید و عرضه داشت: خدایم مرا مأمور کرده است تا اگر امر کنى کوه‏ها را در هم فشرده کنم و مشرکانى که تو را آزرده‏اند نابود کنم.
این‏بار نیز پیامبر رحمت نپذیرفت.
سومین فرشته‏اى که به فرمان خدا خدمت حضرت رسید تا آنچه حضرتش خواهد انجام دهد جبرئیل بود. او در حالى که بال گشوده و فضا را با بال خویش پوشانده بود به رسول خدا صلى الله علیه وآله عرض کرد: اى رسول خدا، اگر اجازه دهى پر خود را پایین آورم تا این جماعت خفه و هلاک شوند، اما پاسخ پیامبر صلى الله علیه وآله همچنان «نه» بود.
در این هنگام پیامبر رحمت سر به آسمان برداشت و به درگاه قادر متعال عرض کرد:
«[اللّهم‏] اهد قومی فإنّهم لا یعلمون؛(4) بار خدایا، قوم مرا هدایت فرما که [مردمى‏] نادانند».
«راستى اگر پیامبر خدا نفرین مى‏کرد چه مى‏شد؟ به یقین به جهت مقام و منزلتى که نزد خدا داشت، نفرینش بى‏پاسخ نمى‏ماند و دشمنانش نابود مى‏شدند و در نهایت معجزه‏اى براى او و هشدارى به دیگر بدخواهان بود، اما حضرت رسول صلى الله علیه وآله که درباره خود فرموده است: «بعثت رحمة للعالمین؛(5) من [به عنوان ]رحمتى [براى مردم] برانگیخته شدم» دعا کردن را بر نفرین برگزید، چه این‏که مى‏دید روزى مردم «گروه گروه در دین خدا در مى‏آیند»(6) و در دراز مدت بسیارى از همین پیامبر آزاران به همراه فرزندان‏شان دل در گرو اسلام نهاده، در راه آن جان‏فشانى خواهند کرد».


 1) مدثر (74)، آیه 21.
 2) ماه‏هاى: ذى قعده، ذى حجه و محرم فصل پر جمعیت مکه مکرمه بود. در این سه ماه مشرکان براى اداى مناسک خود به مکه مى‏رفتند.
 3) بحارالانوار، ج 18، ص 241 - 242.
 4) بحارالانوار، ج 16، ص 404.
 5) بحارالانوار، ج 18، ص 243.
 6) نصر (110)، آیه 2.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد