هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

ریحانه رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) حلم آن حضرت (علیه السلام)

ریحانه رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم)


حلم آن حضرت (علیه السلام)


http://www.wahidkhorasani.com/web/index.php?option=com_content&view=article&id=1587&Itemid=474&lang=fa


حلم آن حضرت همچون آفتاب براى دوست و دشمن آشکار است، و به نمونه اى از آن اشاره مى کنیم:

روزى آن حضرت سوار بود که مردى شامى او را ملاقات کرد، و شروع به ناسزا گفتن به آن حضرت نمود، و آن حضرت هیچ نفرمود، تا مرد شامى از دشنام دادن فارغ شد. آن گاه امام حسن (علیه السلام) به او رو کرد و سلام نمود و خندید، و فرمود: گمان مى کنم که غریبى و امر بر تو مشتبه شده است، پس اگر از ما رضایت طلبى ، از تو راضى و خشنود مى شویم، و اگر چیزى سؤال کنى عطا مى کنیم، و اگر از ما طلب هدایت کنى تو را ارشاد مى کنیم، و اگر گرسنه باشى سیرت مى کنیم، و اگر برهنه باشى تو را مى پوشانیم، و اگر محتاج باشى بى نیازت مى کنیم، و اگر رانده شده اى تو را پناه مى دهیم، و اگر حاجتى دارى حاجتت را برمى آوریم، و اگر بار خود را به خانه ما فرود آورى و میهمان ما باشى تا وقت رفتنت براى تو بهتر خواهد بود.


چون مرد شامى این سخنان را از حضرت شنید، گریست، و گفت: شهادت مى دهم که تویى خلیفة الله در زمین خدا، خدا آگاه تراست که رسالت خود را کجا قرار دهد، تو و پدرت پیش من دشمن ترین خلق بودید، و اکنون تو بهترین خلق خدا نزد من هستى.

 

 

پس بار خود را به خانه آن حضرت فرود آورد، و تا وقتى که مسافرت کرد مهمان آن حضرت بود، و از محبان و معتقدان اهل بیت گردید.۱


معاویه، مروان را عامل مدینه کرد، و او هر جمعه بر منبر به امیرالمؤمنین (علیه السلام) ناسزا مى گفت، چون امام (علیه السلام) از دنیا رفت، زیر جنازه آن حضرت گریه مى کرد. امام حسین (علیه السلام) رفتار او را در حیات آن حضرت به او تذکر داد، که چه مصیبت ها که بر او وارد کردى.

گفت: با کسى آن رفتار را کردم که حلم او از کوه سنگین تر بود.۲

کسى که دشمن، حلم او را این چنین بستاید، و ابرِ عداوت، حجاب آفتاب کمالات او نشود، و بر او اشک بریزد، جا دارد که چشم روزگار بر او خون گریه کند .

به برادرش فرمود: هنگام وفات من و فراق من از تو نزدیک شده، و من به پروردگار خود ملحق مى شوم، و مى دانم که این داهیه از کجا به من رسیده، به حق من بر تو در این امر تکلم مکن، چون جان دادم مرا غسل بده، و کفن کن، و مرا بردار به سوى قبر جدم رسول خدا ببر، تا با او تجدید عهد کنم، و اگر نگذاشتند مرا برگردان به سوى قبر جده ام فاطمه بنت اسد، و مرا آنجا دفن کن، تو را به خدا قسم مى دهم که به مقدار حجامتى در این باره خونى نریزد.۳

کسى که قاتل او دل او را خون کرد، و زهر قتّال در کام او ریخت، با این همه لب آلوده به زهر را و زبان آغشته به خون را بست، و پرده از راز او برنداشت، و مظهر ستّار العیوب بود.

چنین کسى سزاوار است که زینت عرش خدا و سید شباب اهل جنّت در روز جزا باشد.

دیگر از امتیازات آن حضرت این است که آخر کسى است که از قبر رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) خارج شد.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) چون از قبر پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)بیرون آمد، مغیره انگشتر خود را در قبر آن حضرت انداخت، به امید این که وارد قبر شود، و بر اصحاب افتخار کند که او آخر الناس عهداً برسول الله۴ است.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حسن امر فرمود: برو در قبر و انگشترش را به او بده.۵

و این افتخار نصیب آن حضرت شد، و کسى که به روایت عامه و خاصه رسول خدا فرمود او از من است، آخرین کسى شد که از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) جدا شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد