ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مختصرى از زندگانى امیرالمؤمنین علىّ بن ابى طالب (علیه السلام)
شجاعت آن حضرت روشن تر از خورشید است ، او کسى است که در غزوه بدر ، سى و شش نفر از دلاوران مشرکین را کشت۱ ; حضرت رسول(صلى الله علیه وآله وسلم) مشتى از ریگ هاى صحرا را از دست او گرفت و به صورت مشرکین پرتاب نمود ، و فرمود: شاهت الوجوه ( مسخ و فاسد شود صورتها ) ، پس این آیه نازل شد :
( وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَلَکِنَّ اللهَ رَمَى )۲ ،
گرفتن ریگها از دست على(علیه السلام) و نفى کردن پروردگار پرتاب آنها را
از رسول خدا ، و اثبات کردن آن براى پروردگار، در بیان منزلت على (علیه
السلام) نزد رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) کافى است .۳
او کسى است که در غزوه أُحد ، ندا داده شد که فتوت منحصر به اوست: لافتى الاّ على لاسیف الاّ ذوالفقار.۴
او کسى است که به مبارزاتش در غزوه خندق ،
تمام ایمان در مقابل کفر بروز نمود ; و در برترى مبارزه او همین بس که از
تمام اعمال امّت تا روز قیامت افضل و برتر است ،۵ و چون این امّت بهترین امّتى است که آمده است ،۶عمل آن حضرت که افضل از اعمال این امّت است افضل از اعمال جمیع امتها خواهد بود .
اوست که فاتح خیبر است بعد از آن که اوّلى و
دوّمى ناکام برگشتند ، و حضرت رسول(صلى الله علیه وآله وسلم) در مورد آن
حضرت حدیث رایت را فرمودند۷ ، و بدین وسیله تفسیر قول خداوند متعال روشن شد که فرمود : ( فَسَوْفَ
یأْتِى اللهُ بِقَوْم یحِبُّهُمْ وَیحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَى
الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّة عَلَى الْکَافِرِینَ یجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ
اللهِ وَلاَ یخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِم ) ،۸
و درى را که بیست نفر مى کندند و هفتاد نفر انتقالش مى دادند ، به تنهایى
از جا کند و انتقالش داد ، و عامّه و خاصّه ، مخالف و مؤالف ( موافق )
اعتراف کردند ، که این کار با قوه جسدانى ممکن نیست .۹
فخر رازى بزرگ عالم عامّه در این موضوع مى گوید :
سرّ مطلب این بود که حضرت على(علیه السلام)
در آن هنگام نظرش از عالم اجساد و ماده قطع شد ، و ملائکه انوارِ عالم
کبریا را بر او اشراق نمودند ، سپس روحش قوت گرفته ، و همانند جواهر ارواح
ملکى شده ، و پرتوهاى عالم قدس و عظمت در او ظاهر گشته است ، و البتّه در
این صورت قدرتى براى او حاصل شده ، که بتواند کارى انجام دهد که دیگران از
آن عاجزند .۱۰
و اوست کسى که شب به جاى پیغمبر خاتم(صلى
الله علیه وآله وسلم)خوابید ، و جان خود را به خدا فروخت، خوابیدنى که نشان
دهنده علّو شأن او است ، پس جبرئیل امین وحى خدا نزد سر آن حضرت ، و
میکائیل امین خزائن ارزاق خدا نزد پاى آن حضرت ایستادند ، و جبرئیل ندا
داد :
بخّ بخّ من مثلک یا ابن ابى طالب یباهى الله بک الملائکة ،۱۱
آفرین ! آفرین ! کیست مثل تو اى پسر ابى طالب ، خداوند متعال به تو بر
ملائکه مباهات و افتخار مى کند ، و خداوند متعال در شأن آن معامله ، این
آیه را نازل فرمود :
( وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ )۱۲ این شجاعتِ صغراى حضرت است ، اما شجاعتِ کبرى و غلبه بر نفس و هوى ، مطلبى است که قلم و بیان از تحریر آن عاجزند .