هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

اسبی که تنهای تنهاست!

اسبی که تنهای تنهاست!


می آید از سمت غربت، اسبی که تنهای تنهاست
تصویری مردی- که رفته ست- در چشمهایش هویداست
یالش، که همزاد موجست دارد فراز و فرودی
اما فرازی که بشکوه، اما فرودی که زیباست
در عمق یادش نهفته ست، خشمی که پایان ندارد
در زیر خاکستر او، گلهای آتش شکوفاست
  
در جان او ریشه کرده ست، عشقی که زخمی ترینست
زخمی که از جنس گودال، اما به ژرفای دریاست
در چشم او، می سراید مردی که شعر رسایش
با آنک کوتاه و ژرف ست، اما در اوج بلنداست
داغی که از جنس لاله ست، در چشم اشکش شکفته ست
یا سرکشی های آتش در آب و آیینه پیداست؟!
هم زین او واژگونست، هم یال او غرق خون ست
جایی که باید بیفتد از پای زینب، همین جاست
دارد زبان نگاهش، با خود سلام و پیامی
گویی سلامش به زینب، اما پیامش به دنیاست:
از پا سوار من افتاد، تا آنکه مردی بتازد
در صحنه هایی که امروز، در عرصه هایی که فرداست
این اسب بی صاحب انگار، در انتظار سواریست
تا کاروان را براند، در امتدادی که پیداست


محمد علی مجاهدی (پروانه)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد