هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

نگاهى معرفت آموز به زندگى سپه سالار کربلا، حضرت اباالفضل علیه السلام

نگاهى معرفت آموز به زندگى سپه سالار کربلا، حضرت اباالفضل علیه السلام

  

● سخن نخست

زندگانى حضرت اباالفضل علیه السلام دائرة المعارفى است که چگونه زیستن و آگاهانه رفتن را به ما مى آموزد و فرصت دستیابى به مقام آدمیت را هموار مى سازد.
در این نوشتار، از رهگذر تربیت عباس علیه السلام، پرتوى از فروغ معنویت امام على علیه السلام و جلوه اى از روشنى ولایت ام البنین(علیها السلام) در پرورش فرزند نصیب انسان مى شود و آینه اى از روشنایى فضایل اباالفضل علیه السلام دیدگان آدمى را نورانى مى کند.
با هم به مدینه مى رویم تا از کوچه هاى بنى هاشم به سراى امیرمؤمنان علیه السلام پاى دل گذاریم و از آغازین لحظه هاى زندگانى پور دلبندش عباس علیه السلام با او همراه شویم.

● طلوع ماه در مدینه

زمین مدینه با نیم نگاه خورشید روشنایى مى گرفت و تابش طلایى آفتاب، جمعه، چهارمین روز شعبان سال 26 هجرى را نورى دیگر مى بخشید. بلور دلهاى شیفتگان امیرالمؤمنین على علیه السلام لبریز از شور و عشق شده بود و آغوش کوچه هاى بنى هاشم به روى زائران خانه حضرت گشاده مى نمود. چهره علاقه مندان اهل بیت (علیهم السلام) را شبنم شادى فرا گرفته بود و براى دیدار نو رسیده مولاى خویش بر یکدیگر پیشى مى گرفتند. شور و هلهله خانه على علیه السلام و «فاطمه کلابیه» را فرا گرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره کنند و شیرینى اولین کلام او را بیابند.
در این هنگام گویى مام کودک، ام البنین (علیها السلام) نوزاد را به على علیه السلام تقدیم کرد. امام فرزند دلبند خود را به سینه چسباند، با صدایى آسمانى در گوش راست فرزند اذان و در گوش چپش اقامه گفت تا در گلستان وجود او شاخسار ایمان و عشق به «توحید» و «نبوت» نمایان شود؛ تا از بلنداى همتش آبشار شوق به «امامت» جارى شود و تا همیشه ایام در سایه سار «ولایت» سروى سبز باشد.
چون نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید طفل وزید، امام علیه السلام با واژه اى مهرآفرین و روح افزا، نام فرزند را بیان فرمود: «عباس» یعنى شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان نبرد. دلاورى از شجاعان اسلام و قهرمانى که در برابر باطل و ستم عبوس و خشمگین است و در مقابل خیر و نیکى شادان و متبسم.
رواق چشمان اطرافیان را هاله اى از عشق و امید فرا گرفته بود. فاطمه کلابیه بیش از دیگران از خشنودى امام على علیه السلام شادمان و خرسند بود.
در این لحظه، الماس بوسه على علیه السلام بر بلور وجود طفل نشست و پیکر کوچک عباس با اولین نوازش و عاطفه آشنا شد؛ اما این شادمانى لحظاتى بعد با توفان غم درهم پیچیده شد. ناگهان گوهر اشک از دیدگان امیرمؤمنان علیه السلام بر سینه سیمایش پدیدار شد، صداى گریه آن حضرت دلها را مالامال از اندوه ساخت و فرمود: گویا مى بینم این دستها یوم الطف در کنار نهر فرات در یارى برادرش حسین از بدن جدا خواهد شد.

● هفتمین روز میلاد

على علیه السلام در هفتمین روز میلاد، فرزند دلبند خود را خواست. طبق سنت پسندیده اسلام، موهاى زیبایش را تراشید و هم وزن آنها، طلا یا نقره به مستمندان داد. سپس گوسفندى، به عنوان عقیقه، ذبح کرد تا به برکت آن صدقات و این قربانى پیکر پاک عباس عزیز پا برجا و سالم ماند و ایام زندگانى اش طوباى برکاتى جاودان شود.
گفتار امام علیه السلام و نام حماسى نوزاد دفتر طلایى خاطرات او را در مقابل دیدگان آشنایان مى گشود. از این رو بر بینش على علیه السلام آفرین مى گفتند و انتخاب عقیل را مى ستودند.
آنها از روزى یاد مى کردند که امیرمؤمنان علیه السلام برادرش عقیل را طلبید تا از بلنداى «علم انساب» نگاهى به قبایل مختلف بیفکند، خانواده اى شجاع را انتخاب کند و انگشت اشاره بر بانویى پاک و عفیف نهد تا فرزندانى دلاور، سرآمد و شیردل به دنیا آورد.
پس از مدتى تحقیق و ژرف نگرى، عقیل «فاطمه کلابیه» (ام البنین) را برگزید.

● دوران کودکی عباس علیه السلام

در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى اش بر وى تاثیر مى نهاد. او از دانش و بینش على علیه السلام بهره مى برد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى گیرد، از من معارف فرا گرفت.
در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام علیه السلام به فرزندش فرمود: بگو یک.
عباس گفت: یک
حضرت ادامه داد: بگو دو
عباس خوددارى کرد و گفت: شرم مى کنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ام، دو بگویم. (10)
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على علیه السلام با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره مى کرد، با لبخندى رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى پرسید، مى فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین علیه السلام قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت دلبندش نزد خداوند چنین خبر مى داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابى طالب در بهشت پرواز کند. (11)

● ایام نوجوانی و جوانی

محبت پدرى گاه على علیه السلام را بر آن مى داشت تا پاره پیکرش را ببوسد (12) ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظه اى عباس را از خود دور نمى ساخت. فرزند پاکدل على علیه السلام در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن (13) در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه اى از وى جدا نشد (14) و آنگاه که در سال 37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه اى جاوید آفرید. (15)

● کنیه های مهر افروز

دیباچه صفات اخلاقى افراد و فهرست فضایل معنوى انسانها در کنیه آنان نمایان است. عباس علیه السلام انسانى آسمانى بود که بلنداى عظمتش کنیه هاى بسیارى براى او پدید آورد. «اباالفضل» مشهورترین کنیه اوست. این کنیه برخى از صاحب نظران را بر آن داشت تا شعاع چشمگیر شخصیت عباس را بستر این واژه بدانند. ویژگیهاى دوران کودکى و شکوهمندى روح افزاى نوجوانى او نشان از بزرگى مقام وى داشت. بسیارى از فرهیختگان و شعرا بهره مندى از فضایل فراوان را علت این لقب دانسته اند. (17)
از سوى دیگر، پاره اى از محقان و اندیشمندان بهره مندى از نعمت وجود فرزندى به نام «فضل» را دلیل این کنیه شمرده اند.
«ابوالقاسم» کنیه اى دیگر است. مورخان، با ژرف نگرى در واژه هاى معرفت آفرین زیارت اربعین، این کلمه را کنیه آن حضرت دانسته اند. آنجا که جابر انصارى خطاب به این رادمرد الهى مى گوید: السلام علیک یا اباالقاسم، السلام علیک یا عباس بن على؛ سلام بر تو، اى پدر قاسم؛ سلام بر تو، اى عباس بن على. (18)

● القاب تابناک

1. قمر بنى هاشم (19)
بهره مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ساز این لقب است.
2. باب الحوائج (20)
کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته هایش را برآورده مى سازد.
3. طیار (21)
بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس علیه السلام در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهید (22)
شهادت، که نشان نمایان اباالفضل علیه السلام است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است.
5. سقا (23)
دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت آور آب رسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.
6. عبد صالح (24)
لقبى که حضرت صادق علیه السلام در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام علیک ایها العبد الصالح؛ سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7. سپه سالار
صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس علیه السلام این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى اباالفضل است.

● آفتار آمد دلیل آفتاب

کلام معصومان (علیهم السلام) درباره شخصیت حضرت اباالفضل علیه السلام طلوعى دیگر از معرفت در آسمان دلها مى آفریند. نخست در محضر دخت آفتاب حضرت زهراسلام الله علیها مى نشینیم و از آن هنگام مى گوییم که در هنگامه قیامت، رسول اکرم اسلام صلى الله علیه وآله، على علیه السلام را مى طلبد و مى فرماید: نزد فاطمه برو و به او بگو آنچه براى شفاعت [گناهکاران] در این روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر کند.
پاک بانوى آفرینش در جواب حضرت مى فرماید: اى امیرمؤمنان، دو دست بریده پسرم عباس براى مقام شفاعت من کافى است. (25)
امام سجاد علیه السلام در سخنى کوتاه بلنداى عظمت مقام عمویش اباالفضل علیه السلام را چنین بیان مى کند:
خداوند عمویم عباس بن على را رحمت کند؛ به تحقیق که ایثار و جانبازى کرد؛ جنگ نمایانى کرد و خود را فداى برادرش ساخت تا دستانش قطع شد. خداوند در برابر این فداکارى - به سان عمویش جعفر طیار - دو بال به او عنایت کرد تا به یارى آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند. همانا عباس نزد خداوند تبارک و تعالى مقامى دارد که تمامى شهیدان، در روز قیامت، بر او غبطه مى خورند و رسیدن به آن مقام را آرزو مى کنند. (26)
امام صادق علیه السلام در عباراتى روشن و معرفت آموز عمویش عباس بن على علیه السلام را صاحب صفات زیر مى شمرد:
1. بصیرت نافذ؛ 2. بینش عظیم؛3. ایمان بسیار و شدید؛ 4. جهاد در محضر امام حسین علیه السلام؛ 5. جانبازى و ایثار؛6. شهادت در راه امام خود؛7. تسلیم در برابر جانشین رسول خدا صلى الله علیه وآله؛ 8. تصدیق امام حسین علیه السلام؛9. وفادارى؛ 10. خیرخواهى امام؛ 11. تلاش تا آخرین حد و ... (27)
در آخرین فراز از این نوشتار، در تابش آفتاب کلام حضرت مهدى علیه السلام قرار مى گیریم و با دیدگاه آن حضرت در باره سپه سالار عشق آشنا مى شویم:
سلام بر اباالفضل، عباس، پور امیرمؤمنان علیه السلام؛ آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فداى برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به لب تشنگان برساند و دو دستش در جهاد فى سبیل الله قطع شد. خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائى را از رحمت خویش دور سازد. (28)

● قبر در وسط آب

آیت الله حاج سید عباس کاشانى حائرى نقل مى کرد: «روزى در خانه آیت الله العظمى حکیم (29) بودم که کلید دار آستان مقدس حضرت اباالفضل، علیه السلام، تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس اباالفضل، علیه السلام، را آب گرفته و بیم آن مى رود که ویران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره ها نیز آسیب کلى وارد شود، شما کارى بکنید.
آیت الله حکیم فرمودند: من جمعه خواهم آمد و هرآنچه در توان دارم انجام خواهم داد. آنگاه گروهى از علماى نجف از جمله اینجانب به همراه ایشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت اباالفضل العباس، علیه السلام، رفتیم، آن مرجع بزرگ براى بازدید به طرف سرداب مقدس رفت و ما نیز از پى او آمدیم، اما همین که چند پله پایین رفتند، دیدم نشستند و با صداى بسیار بلند که تا آن روز ندیده بودم، شروع به گریه کردند. همه شگفت زده و هراسان شدیم که چه شده است؟ من گردن کشیدم دیدم شگفتا منظره عجیبى است که مرا هم گریان ساخت.
قبر شریف حضرت اباالفضل، علیه السلام، در میان آب مثل جایى که از هر سو به وسیله دیوار بتنى بسیار محکم حفاظت شود، در وسط آب قرار داشت، اما آب آن را نمى گرفت. درست همانند قبر سالارش حسین، علیه السلام، که متوکل عباسى بر آن آب بست اما آب به سوى قبر پیشروى نکرد. (30)


1- بطل العلقمى، عبدالواحد المظفر، ج 2، ص 6؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، (ده جلدى)، ج 7، ص 429.
2- مولد العباس بن على علیه السلام، محمدعلى الناصرى، ص 46؛ قمرى بنى هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 17.
3- العباس بن على، ص 25؛ زندگانى قمر بنى هاشم، ص 53 - 54.
4- همان.
5- روز کربلا (عاشورا).
6- خصائص العباسیه، ص 119؛ زندگانى قمر بنى هاشم، ص 53.
7- العباس بن على، ص 25.
8- برخى از مورخان ازدواج امیرمؤمنان على علیه السلام با ام البنین را پس از وفات فاطمه زهراسلام الله علیها مى دانند و بعضى دیگر معتقدند این وصلت خجسته پس از ازدواج على علیه السلام با امامه صورت گرفته است.
9- ثمرات الاعواد، ج 10، ص 105؛ مولد العباس بن على علیه السلام، ص 62.
10- فرسان الهیجاء، ج 1، ص 190؛ مستدرک وسائل الشیعه، ج 3، ص 815.
11- قمر بنى هاشم، ص 19؛ مولد العباس بن على علیه السلام، ص 60.
12- مولد العباس بن على علیه السلام، ص 60.
13- همان، ص 63.
14- بطل العلقمى، ج 2، ص 6.
15- وسیلة الدارین، ص 269؛ مولد العباس بن على علیه السلام، ص 64.
16- مولد العباس بن على علیه السلام، ص 56؛ مقاتل الطالبین، ص 89.
17- سر السلسله و عمدة الطالب، ص 356؛ العباس، ص 80 - 81.
18- العباس، ص 80؛ بحارالانوار، ج 101، ص 330.
19- سپهسالار عشق، احمد لقمانى، ص 32.
20- العباس بن على علیه السلام، ص 30.
21- بطل العلقمى، ج 2، ص 108 -109.
22- همان.
23- العباس بن على علیه السلام، ص 35.
24- همان، ص 124.
25- مولود العباس بن على علیه السلام، ص 88.
26- خصال صدوق، ج 1، ص 68؛ بحارالانوار، ج 22، ص 274.
27- مولد العباس بن على علیه السلام، ص 97؛ العباس بن على، ص 36 و 42.
28- بطل العلقمى، ج 2، ص 311؛ مولد العباس بن على علیه السلام، ص 98؛ العباس بن على علیه السلام، ص 41 و 42.
29- از مراجع تقلید در نجف اشرف.
30- کرامات الصالحین، ص 286، به نقل از: کرامات العباسیه (معجزات حضرت اباالفضل، علیه السلام)، على میرخلف زاده، ص 92.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد