هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

حضرت زینب کبرى سلام الله علیها الگوى صبر

حضرت زینب کبرى سلام الله علیها الگوى صبر

بوى کربلا مى وزد، رایحه ایثار و فداکارى و شمیم دلنواز صبر و شکیبایى استشمام مى گردد، حدیث مقاومت و پایمردى شنیده مى شود، حمایت از امام و قافله سالارى عشق را ترسیم مى کند، گوشه خرابه مى نشیند، دست یتیمى را مى گیرد، کودکى را نوازش مى کند وسهم غذاى خویش را در دهان گرسنه اى مى گذارد.


فرزند خود را قربانى مى کند، گاهى اشک مى ریزد و زمانى فریاد بر مى آرد و خیمه آتش گرفته اى را خاموش مى کند.
خطبه مى خواند، قرآن تلاوت مى کند، دردمندى را تسلى مى بخشد، به دنبال گمشده اى مى گردد، بر بالین بیمارى مى نشیند، پرستارى مى کند، به اسیرى مى رود با پاى برهنه، بر خاک هاى گرم و پر تیغ مى رود، ظالمى را از مظلومى دفع مى کند، سپر بلاى دیگرى مى شود، ساعت ها در زیر آفتاب گرم در راه اسارت، سایبان طفل خردسالى مى گردد و نداى «عمه عمه» ى اطفال را لبیک مى گوید.
با کتاب خدا پاسخ مى دهد، ظالم را رسوا مى کند، انقلاب بر پا مى کند، هشدار مى دهد، توبیخ و سرزنش مى کند، دین خدا را احیا مى کند.
سخنش، سخن على علیه السلام عصمتش فاطمى علیها السلام، حلمش حسنى علیه السلام، و باز حسینى دیگر...
آرى او زینب است زینب!
او یکتا زنى است که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظیرش را مى توان دید. توانا بانویى که عالى ترین نمونه شهامت و دلیرى، دانش و بینش، کفایت و خردمندى، قدرت روحى و تشخیص موقعیت بوده و هر وظیفه اى از وظایف گوناگون اجتماعى را که به عهده گرفت، به خوبى انجام داد.
دانشمند بانویى که باید مردان جهان از خوان تعلیماتش بهره گیرند و از خرمن کمالاتش خوشه ها بچینند.
زینب، ماهى است که از پنج خورشید تابان کسب نور کرده و از هر کدام به طور شایسته اى بهره برگرفته، و آن گاه جهانى را روشنایى بخشیده است.
خون پاک، ریشه پاک، شیر پاک، مربیان بزرگ، شرکت در بزرگترین انقلاب هاى بشرى و تجربه حوادث و تحولات بزرگ جهان، زینب را، آن طور که شایسته بود، پرورش داد و او را نمونه اى از عالى ترین مراتب انسانیت قرار داد.
دختر زهرا در دوره زندگى اش، کمتر خوش بوده و بیشتر با رنج و غم همراه بود، ولى این رنج و اندوه به جاى آن که او را از اداى وظیفه باز دارد، بر استقامتش افزوده و او را نیرومندتر ساخته است. نمى توان بر هیچ یک از گفتار و رفتار زینب در سفر اسارت، خورده اى گرفت. و عقل سخنى بهتر یا رفتارى خردمندانه تر از گفتار و رفتار زینب  علیها السلام نخواهد یافت.

● القاب حضرت

پیامر اکرم صلى الله علیه و آله نام این بانوى بزرگ را «زینب» - یعنى زینت پدر- نهاد.
براى حضرت زینب  علیها السلام کنیه هایى ذکر شده که برخى از آنها در کتب تاریخى، بیشتر معروفیت دارند. از معروفترین کنیه هاى او ام کلثوم است. از دیگر کنیه هاى او «ام الحسن» است. (1)
براى حضرت القابى نیز ذکر کرده اند از قبیل:
1- «عقیله» که به معناى بانوى گرانقدر و خردمند است.
2- «لبیبة ُ جزلة ٌ عاقله»، یعنى زنى تیز فهم، تیزیاب و خردمند.
3- «امرأة ٌ عاقله»، یعنى بانوى خردمند.
4- «عقیله طالبین»، یعنى عقیله خاندان ابوطالب.
5- «محدثه»، زیرا راوى احادیث پیامبر بود.
6- «بطلة کربلا»، یعنى بانوى قهرمان کربلا.
7- «اهل التقی»، یعنى کسى که اهل تقوا است.
8- و از همه مهمتر سخن امام سجاد علیه السلام درباره ایشان است که فرمود : «انت بحمدالله عالمة غیر معلمه، فهمة غیر مفهمه». تو به حمدالله عالمه اى هستى که درس آموزى از بشر عادى نداشتى، و فهمیده زنى هستى که بشر عادى و طبیعى تو را تفهیم نکرد و فهمت نداد. (2)

● علاقه به برادر

این بانوى مکرمه علاقه شدیدى به برادرشان سیدالشهدا علیه السلام داشته اند به طورى که مى نویسند:
در ایام کودکى چنان انس و محبتى نسبت به امام حسین علیه السلام داشت که وقتى در خدمت برادر بود همواره به او نگاه مى کرد و دیده از او بر نمى داشت و یک لحظه از حضور مبارک او دور نمى شد و اگر او را نمى دید گریه مى کرد.
در هنگام ازدواج باعبدالله بن جعفر، شرط نمود باید هر روز به من اجازه دهى به زیارت حسینم روم، و در تمام مدت زندگى خود کمتر روزى آمد که برادر را نبیند و بر همین منوال بود تا سر مقدس حسین علیه السلام دفن شد و زینب علیها السلام از هجران و مفارقت برادر بدرود جهان گفت.
در برخى از مقاتل نوشته اند: هنگامى که عبدالله بن عباس به امام حسین علیه السلام عرض مى کند، شما که مى فرمائید من مى روم و کشته مى شوم، در این صورت چرا زن ها را با خود مى برى ؟ در این زمان زینب علیها السلام سر از محمل بیرون آورد و فرمود: اى ابن عباس! آیا مى خواهى بین من و برادرم جدائى افکنى، هرگز من از او مفارقت نکنم.(3)

● شجاعت و ظلم ستیزی

گرچه مورخین درباره علاقه اى که حضرت زینب علیها السلام نسبت به برادر بزرگوارشان داشته اند، مطالبى نگاشته اند و درجاى خود نیز قابل قبول است، ولى نکته اى که در اینجا وجود دارد آن است که این محبت تنها یک علاقه ى ساده که هر انسانى ممکن است نسبت به انسان دیگرى داشته باشد نیست. بلکه محتبى است آمیخته شده با دوستى ولى خدا و حجت بر حق الهى، یعنى زینب علیها السلام ولى خدا و امام بر حق را دوست دارد، وباز مسئله در اینجا خاتمه پیدا نمى کند بلکه از دایره محبت به اطاعت و پیروى از مقام امامت و امتثال فرامین الهى مى رسد و همین نکته بوده که به این بانوى بزرگ ارزشى ماندگار در طول تاریخ عنایت کرده است.
مسئله دیگرى که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد آن است که آنچه در مورد این بانوى بزرگ اسلام در تاریخ بیان گردیده بیشتر مربوط به حادثه کربلا و حوادث بعد از آن است و تاریخ نشان مى دهد که حوادث خونین و مصائب بى نظیر کربلا، زینب کبرى را به آنچنان خطبه غرا و آتشینى در مجلس یزید واداشت که همه شنیده ایم و به قول رودکى: اندر بلاى سخت پدید آید، فضل و بزرگمردى و سالارى.
و ما مى بینیم از نظر قوت و قدرت قلب و شجاعت، حضرت زینب علیها السلام یک نمونه بسیار عالى است و در تاریخ اسلام داستان او به عنوان یک نمونه کامل همیشه نقل شده است. دستگاه بنى امیه گمان مى کرد که با کشته شدن امام حسین علیه السلام همه چیز روبراه شده است ولیکن گذشت زمان ثابت کرد که کشته حسین علیه السلام از زنده او براى آن دشوارتر است، زینب علیها السلام خطاب به یزید فرمود: اى یزید! هر حیله ونیرنگى که دارى به کار بر و تمام سعى و تلاش خود را کن، اما یقین داشته باش که اگر بخواهى نام ما را در دنیا محو کنى، آن که محو و نابود مى شود تو هستى، چنان خطبه اى در آن مجلس خواند که یزید لال و ساکت ماند. (4) و خشم سراسر وجود آن مرد شقى و لعین را فرا گرفت و براى اینکه دل زینب علیها السلام را آتش بزند و زبان او را ساکت کند و براى اینکه زینب علیها السلام منقلب شود، دست به یک عمل ناجوانمردانه زد و با عصاى خیزران خود به لب و دندان اباعبدالله علیه السلام اشاره کرد!
زینب  علیها السلام به صورت ناشناس وارد مجلس ابن زیاد شد در حالى که زنان دیگر به خاطر احترام وسیادتى که این بانوى بزرگوار داشته پیرامون اوحلقه زده بودند ولى وقتى زینب علیها السلام وارد مجلس شد سلام نکرد و اعتنایى به ابن زیاد ننمود. گرچه ابن زیاد مى دانست این بانو کیست و همه گزارش ها به او رسیده بود ولى از مقاومت او ناراحت شد، زیرا سلام نکردن زینب علیها السلام به این معنا بود که هنوز اراده ما زنده است، هنوز هم ما به شما اعتنا نداریم، هنوز هم روح حسین بن على علیهما السلام درکالبد زینب علیها السلام مى گوید: هیهات منا الذلة ابن زیاد وقتى فهمید زنى از همه محترمتر است و زنان دیگر با احترام خاصى دورش را گرفته اند، سوال کرد: این ناشناس کیست؟ کسى جواب نداد، دو مرتبه سوال کرد، مى خواست از همانها کسى جواب دهد بار دوم و سوم، بالاخره زنى جواب داد، این زینب علیها السلام دختر على علیه السلام است. ابن زیاد وقتى این پاسخ را شنید شروع کرد به سخت ترین وجهى به زخم زبان زدن، گفت: «الحمدالله الذى فضحکم و اکذب احدوئتکم» : خدا را شکر مى کنم که شما را رسوا و دروغتان را آشکار کرد، زینب علیها السلام در کمال جرات و شهامت گفت : «الحمدالله الذى اکرمنا بالشهادة»، خدا را شکر مى کنم که افتخار شهادت را نصیب ما کرد، خدا را شکر مى کنم که این تاج افتخار را بر سر برادر من گذاشت، خدا را شکر مى کنم که ما را از خاندان نبوت و طهارت قرار داد. بعد در آخر گفت: «انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا». رسوائى مال فاسقهاست، ما درعمرمان دروغ نگفتیم و حادثه دروغ هم به وجود نیاوردیم، دروغ مال فاجرهاست، فاسق و فاجر هم ما نیستیم، غیرماست، یعنى رسوا تویى، دروغگو هم تو هستى.

● مقام و فضیلت

یکى از محققین در مقام بیان فضیلت این بانوى اسلام مى نویسد: تمام فصیحان و بلیغان عالم، به مراتب فصاحت و بلاغت این بانوى بزرگ معترفند به گونه اى که هر گاه لب به سخن مى گشود، گویا على بن ابى طالب علیهما السلام سخن مى گوید و مراحل عفت و عصمت و عقل و دانش و کیاست ایشان افزون تر از آن است که در حیطه گزارش بگنجد، و در درجه محبت و دوستى نسبت به برادر والا گهرش چنان بود که هر روز چند مرتبه به خدمت برادر مى رسید و دیده خود را به دیدار مبارک آن حضرت روشن مى ساخت به گونه اى که در اولین وقت نماز مى آمد و به آن کعبه مقصود نظر مى کرد و آن قبله اهل حاجت و حقیقت را زیارت مى نمود و سپس به نماز بر مى خاست، و در جلالت او همین بس که چنان به امر جهاد و تقویت دین اشتیاق داشت که با یک دنیا شهامت، ملازم خدمت برادر شد و در جمیع مصائب همراه وى گردید.
درمقام صبر و شکیبایى، چنان ثابت قدم بود که عقول همگان را متحیر گردانید، بلاهایى تحمل نمود که اگر پاره اى از آن را بر کوه هاى افراشته و آسمانها و زمین مى افکندند از ثقل آن متلاشى مى گردید، و به راستى از آغاز خلقت تا کنون هیچ زنى از زنان انبیاء و اولاد اولیاء این حلم و بردبارى را نداشته است، و کمترین مساعدتش در یارى و حمایت امام مبین، تقدیم دو فرزند سعادتمند خود بود که در روز عاشورا دست محمد و عون که پاره هاى جگر او بودند را گرفت و در آستان مبارک برادرش امام همام حاضرکرد، عرض نمود:» این قربانى را از من بپذیر»
در کتاب ترجمه زینب کبرى علیه السلام آمده: این معلمه آسمانى از بزرگترین مربیان عالم بشریت و از مهمترین مادران جامعه انسانیت است که در صف اول بانوان عالم، صفحات مهمى از تاریخ را اشغال نموده، این مخدره درآغوش نبوت و مهد امامت و ولایت، مهبط وحى و نزول قرآن نشو و نما یافته و با شخص امام مشترکاً به یک نهضت قیام نموده، و در مدرسه عالم و مکتب جهان عملاً فضائل اخلاقى را به جهانیان تدریس فرموده، در فضایل نفسانى ممتاز و بى نظیر بوده در صبر و شکیبایى، حلم و زهد و تقوى، فصاحت و بلاغت، دانش وبینش، تعلیم و تربیت، تدبیروسیاست، سیادت و بزرگوارى،عظمت و بزرگ منشى ثبات قدم و قوت قلب، راستگویى و درست رفتارى، نطق و خطابه، نصرت حق و حقیقت، طرفدارى ضعفا زیردستان، شرف و مجد، فضیلت و منقبت، عبادت و انقطاع از خلق، شجاعت و عزت نفس و مناعت طبع، در بین تمامى زنان عالم بشریت پس از مادر یکتا و بى همتا است، در وفادارى و علاقه به ناموس اجتماع، درحق شناسى و قدر دانى چشم روزگار را خیره ساخته، این نابغه زمان براى حفظ مقدسات اسلامى و ناموس دیانت و اثبات مرام و مقصود عالى، آنى آرام نداشت تا نهضت را به پایان رسانید، و انقلاباتى در سرتاسر ممالک اسلامى ایجاد کرد و در سایه آن تعلیمات عالیه خویش را که پرتو افاضات اسلامى بوده به جهانیان رسانید و مقام خود و خاندانش را براى عالمیان آشکار ساخت.
ظلم و خودسرى و استبداد بنى امیه را با تمام جنایات و فجایع اعمال آنها بر همه مردم جزیرة العرب در آن عصر وبرتمامى ملل عالم در تمامى اعصار ظاهر نمود.
حضرت زینب علیها السلام نه تنها پیشواى زنان عالم اسلام و معلم تعلیم و تربیت بانوان مسلمان است بلکه براى مردان عالم اسلام نیز پیشوا و راهنما است.
به راستى مسلمانان باید بر سایر ملل عالم به وجود مبارک او افتخار کنند و تعالیم مقدس او را سرمشق زندگى فردى و اجتماعى خویش قرار داده از او متابعت و پیروى نمایند، بنابراین مى توان گفت: آن مخدره، حق بزرگى بر جامعه مسلمین خصوصاً بر بانوان دارد. (5)


1- تحفة العالم، سید جعفرآل بحرالعلوم.
2- زندگانى حضرت زینب  علیها السلام، على قائمى، صص 30- 29.
3- ریاحین الشریعه، ج 3، صص 42-41.
4- الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 126.
5- اقتباس از ریاحین الشریعه، ج 3، ص 42 تا 45.

نظرات 1 + ارسال نظر
m.m.n یکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.cheshmbrahebaran.blogfa.com

سلام
ممنون از مطالب خوبتون
اجرکم عند الله

سلام
نظر لطفتونه
قربان شما
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد