هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر



زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد



وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد



سیب ها روی خاک غلتیدند

چادرش در میان
گرد وغبار

  

قبلا این صحنه را ... نمی دانم

در من
 انگار می شود تکرار



آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه



و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه



گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...



دست من را بگیر،گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم



چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد



پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد



***



صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضهء کیست؟



طرف کوچه رفتم و دیدم

در و دیوار خانه ای مشکیاست



***



با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ی ما چقدر
تاریک است



گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی!
فاطمیه نزدیک است...



شاعر :سید حمید رضا برقعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد