هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

شب قدر و حضرت زهرا (سلام الله علیها)

1. در روایاتى، شب قدر به حضرت فاطمه(علیها السلام) تفسیر و معنا شده است، این روایات به چند گونه بیان شده است. در حدیثى امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند:


«اِنّا اَنزَلنـهُ فى لَیلَةِ القَدر، اللیلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حقّ معرفتها فقد ادرک لیلة القدر و انّما سمّیت فاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها ـ (أو من معرفتها الشک) و قوله وما اَدرکَ ما لَیلَةُ القَدر * لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر یعنى خیر من الف مؤمن و هى أم المؤمنین;




مراد از «لیلة» حضرت فاطمه(علیها السلام) و از «قدر» خداوند متعال است، پس هر کس فاطمه را به درستى بشناسد، لیلة القدر را درک کرده است و فاطمه را فاطمه نام نهاده اند، زیرا موجودات به شناخت او نخواهند رسید.» سپس در این که شب قدر بهتر از هزار ماه است مى فرماید:


«فاطمه بهتر از هزار مؤمن است، زیرا او ام المؤمنین است.»•


در حدیثى دیگر از امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) در پاسخ شخصى که از تفسیر بطن آیات نخستین سوره دخان پرسیده مى خوانیم:

اما «لیلة» منظور حضرت فاطمه(علیها السلام) است و


«فیها یُفرَقُ کُلُّ اَمر حَکیم»


یعنى از وجود او خیر کثیر بیرون مى آید که مراد از آن مردى حکیم و مردى حکیم و مردى حکیم است.» سپس آن مردان حکیم را توصیف مى فرماید که همان پیشوایان معصوم از نسل فاطمه(صلى الله علیه وآله وسلم) مى باشند.•


2. همان گونه که در خود حدیث دوم اشاره شده، تأویل لیلة القدر به فاطمه الزهرا(علیها السلام)، در واقع بیان بطنى از بطون است که از ظرافت ویژه اى برخوردار مى باشد.


3. تشبیه آن حضرت به «لیلة»، به جهت پوشیدگى و عفاف ایشان است یا به جهت تاریکى ظلم و ستمى است که آن حضرت را فرا گرفته است.•


مى توان گفت که تأویل «لیلة مبارکه» به حضرت فاطمه(علیها السلام) بدین مناسبت است که خداى متعال از سویى شب را مایه آرامش دانسته 


«وجَعَلَ الَّیلَ سَکَنـًا»(انعام،96)•


و از سوى دیگر شب قدر را شبى مبارک و مایه سلامت قرار داده و سرنوشت ها را به آن پیوند داده و هر امر محکمى را از آن جارى ساخته است.


این همه بخشى از برکاتى است که نظایرش از آن بانویى بى مانند و نسل مبارکش سرچشمه مى گیرد، اوست که خداوند مایه آرامش امیرمؤمنان(علیه السلام) و محور عواطف اهل بیت(علیهم السلام) است، بلکه او ام ابیها و ام الائمه است. نسل مبارک او موجب تداوم نسل رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و مایه استمرار امر ولایت و پیشوایى دین و پاسدارى از خطّه ناب توحید و قرآنند.


چرا حضرت صدّیقه زهرا(علیها السلام) لیلة القدر نباشد و حال آن که یازده کلام الله و قرآن ناطق در این شب نازل شده و انسان به فعلیّت رسیده، همان قرآن ناطق است.•


البته با دقت در خود روایات یاد شده، نکات بالا و هم چنین معارف بلندى نیز استفاده مى شود. به طور کلى بطن این آیه با ظاهر آن تطابق دارد، زیرا نزول قرآن در شب قدر، براى هدایت خلق و آگاهى آنان به شریعت و دین است، و این هم بدون وجود پیشوایى آگاه در هر زمان، امکان ندارد; همان گونه که ظرف نزول قرآن کریم شب قدر است، ظرف وجودى همه آن پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، فاطمه زهرا(علیها السلام) است.


4. معرفت و شناخت به اهل بیت(علیهم السلام)، به ویژه حضرت زهرا(علیها السلام) که با شناخت و درک شب قدر برابر است، به یقین یک شناخت ظاهرى نسبت به ایشان نیست، زیرا این گونه شناخت را دشمنان شان هم داشتند، بلکه شناختى در جهت نزول قرآن و حقیقت خود قرآن کریم است که دست یافتنى براى هر کس نیست.


خداوند متعال در سوره مبارک «واقعه» مى فرماید: «به مواقع نجوم ]و به سراسر آفرینش آن ها[ قسم مى خورم * و این قسمى بزرگ است، اگر بدانید * که به یقین این قرآنى است کریم * در نوشته اى مکنون و پوشیده اى است * که جز مطهّران ]پاکیزه شده[، کسى نمى تواند آن را مسّ کند.»(واقعه، 75ـ79) مقصود از «مسّ»، مطلق ارتباط و تماس معنوى است و خداوند مطهّران را در آیه دیگر چنین معرّفى مى فرماید:


«اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ ویُطَهِّرَکُم تَطهیرا ;(احزاب،33)


پس اهل بیت عصمت و عترت پاک پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) حقیقت قرآن را دریافته اند.


معصومان(علیهم السلام) که در مقام انسانیّت و خلافت مطلق الهى نور واحدند، ادراک شان به لحاظ باطن، براى دیگران امکان پذیر نیست; البته نه به جهت کثرت وجودى شان در عالم طبیعت که ماننددیگران درک پذیرند; به عبارت دیگر، در آن مرتبه عالى (مِن لَدُن حَکیم عَلیم)، پیامبر اکرم و اهل بیت(علیهم السلام) و قرآن کریم با هم هستند، یکى انزال شد و آن وجود مقدس به عالم طبیعت ارسال شدند و در این نشئه طبیعت، یکى ثقل اکبر شد و دیگر ثقل کبیر.

مرحله پایین تر قرآن کریم که به صورت الفاظ عربى است و جامعه انسانى در خدمت آن قرار دارد، رقیق شده «ام الکتاب» و «کتاب مکنون» است که مرحله عالى قرآن مى باشد تا براى عموم مردم فهم پذیر باشد و ملکوت و حقیقت قرآن، براى نوع مردم درک شدنى نیست، همین گونه است حقیقت اهل بیت(علیهم السلام) که همان حقیقت قرآن مى باشد و هرگز از یک دیگر جدا نمى گردند، بدون حجاب، براى خودشان روشن است و در پرده حجاب هاى گوناگون، براى دیگر اهل بهشت که در معنا اهل قرآن بوده اند، ظهور مى کند.•



منابع(. تفسیر فرات الکوفى، ابوالقاسم فرات کوفى(رحمه الله)، ص 581، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ اصول کافى، ثقة الاسلام کلینى(رحمه الله)، ج 1، ص 479، ح 4، دارالکتب الاسلامیه/ مرآة العقول، علامه مجلسى(رحمه الله)، ج 6، ص 48، دارالکتب الاسلامیة، / هزار و یک کلمه، آیت الله حسن زاده آملى، ج 2، ص 367ـ376، نشر دفتر تبلیغات/ قرآن در قرآن، آیت الله جوادى آملى، ص 35ـ80، مرکز نشر اسراء.)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد