هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

تخت فولاد اصفهان مزار شهدا گلستان شهدا شهید عبدالمهدی (فرهاد) کاظمی شهید مدافع حرم





عشق شیعه محو دشمنهای بی بی زینب است

دشمن ما دشمن بابای بی بی زینب است

ماه را شبها اگر در قرص کامل یافتی

شاد باش این چهره ی زیبای بی بی زینب است

هاجر و مریم ، وَ آسیّه کنیز خانه اش

مادرش زهرا فقط همتای بی بی زینب است

خطبه ی حَمّام را یکبار با دقت بخوان

جمله هایش در پی تقوای بی بی زینب است

طرح حبل الله ، طرح رشته های چادرش

چون خدای ما خودش شیدای بی بی زینب است

عصر عاشورا زیارت کرد و خالق هم نوشت

این زیارت نامه ها انشای بی بی زینب است

بی سر است و بی عبا و بی عِمامه ، بی کفن

این حسین تشنه لب دنیای بی بی زینب است

در شب شام غریبان با بسی اندوه گفت :

ای حسینم این شب یلدای بی بی زینب است

خطبه های او تمام شام را ویران نمود

خطبه ی شام بلا غوغای بی بی زینب است

کاش ای "جعفر" ببینی در صف دلدادگان

روی آن پرونده ات امضای بی بی زینب است



شاعر :  جعفر ابوالفتحی



بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) پیرامون رابطه انسان و دنیا


بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) پیرامون رابطه انسان و دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم

وجود مقدس امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «أَیهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْیا دَارُ مَجَازٍ وَالاخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ. فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکمْ لِمَقَرِّکمْ وَ لَا تَهْتِکوا أَسْتَارَکمْ عِنْدَ مَنْ یعْلَمُ أَسْرَارَکمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیا قُلُوبَکمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُکمْ فَفِیهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَیرِهَا خُلِقْتُمْ؛ إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَک قَالَ النَّاسُ: مَا تَرَک وَ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ: مَا قَدَّمَ لِلَّهِ. آبَاؤُکمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً یکنْ لَکمْ قَرْضاً وَ لَا تُخْلِفُوا کلّاً فَیکونَ فَرْضاً عَلَیکمْ».[1]

گذرگاه ‌بودن دنیا

انسان موجودی است که بستگی به این دنیا دارد؛ یعنی انسان همان‌طور که در معنویات کار می‌کند مانند اینکه نماز می‌خواند، به دنیا هم بسته است. باید غذا بخورد تا سر پا باشد؛ مسکن می‌خواهد که در آن استقرار داشته باشد؛ کاسبی می‌خواهد که زن و بچه‌اش را اداره کند. حضرت می‌فرمایند هیچ‌گاه نسبت انسان با این دنیا را فراموش نکنید. دنیا دار مجاز است نه قرار. بله «من لا معاد له لا معاش له» صحیح است، یعنی وقتی انسان می‌خواهد نماز بخواند باید توان داشته باشد که سر پا بایستد؛ اگر گرسنه باشد نمی‌تواند نماز بخواند. اما آنچه مهم است اینکه بدانیم، انسان چه نسبتی با این دنیا دارد؟ انسان باید توجه داشته باشد: این دنیا شبیه ظرف است. ما باید در ظرف و در فاصله‌ای که در این دنیا قرار می‌گیریم این خصوصیت را داشته باشیم که از ظروفی که در این دنیا برایمان فراهم شده استفاده کنیم. به هر حال انسان از این جهت دنیایی است و باید از آن استفاده کند، اما این سخن که نسبت خودتان را با این دنیا در نظر بگیرید و توجه داشته باشید که این دنیا جایگاهی نیست که برای شما باقی بماند، یعنی مادام که این بدن در این دنیا هست نیاز به هوا دارد و باید تنفس کند. لذا هوای سالم می‌خواهد. باید بخوابد. لذا جای خواب و سکونت می‌خواهد. باید غذا بخورد. پس آذوغه می‌خواهد. اما فرصتی که برای این بدن هست، از وقتی که به این دنیا پا می‌گذارد تا وقتی که از بین می‌رود، فرصت محدودی است. باید این را بدانیم. اگر تلاش می‌کنید که در همین مدت محدود که در غالب این بدن در این دنیا هستید استفاده و بهره ببرید به جا است. چون ما تا در این دنیا هستیم نیاز به این جهات داریم؛ مریض می‌شویم و دارو می‌خواهیم. هیچ شکی نیست. اما چون بدن همیشه در این دنیا جاودانه نیست و برای ما این دار، دار بقا نیست لامحاله روزی بدن را می‌گذاریم و می‌رویم. روح باقی می‌ماند؛ روحی که می‌ماند نه نیاز به مسکن دارد، نه نیاز به غذا و هوا و ... . ارتباطش با این دنیا قطع می‌شود.

دنیا: مقدمه آخرت

باید از آنچه در این دنیا برای ما به دست می‌آید برای جهات دنیوی خودمان یا روحمان استفاده کنیم. یعنی با اینکه مادی است اما می‌تواند برای کمال روحی من مقدمیت داشته باشد؛ می‌تواند صفاتی را به صورت ملکه در نفس من ایجاد کند که همراه روح من عروج کند؛ و این خیلی خوب است. مثلاً اگر انسان در دنیا کمکی به کسی کرد و دستش را گرفت حیثیتی است که برای روح باقی می‌ماند؛ اگر خودش داشت و نخورد و به دیگری داد و او را مقدم کرد این ایثار صفتی است که در نفس انسان کمال می‌آفریند و برای انسان ملکه می‌شود و انسان بعد از مرگ با این ملکات خودش محشور است و ملکات را با خودش می‌برد. اما اگر انسان این دنیا را کنار هم جمع کرد و به پول و مقام و ... رسید باید همه را بگذارد و برود. انسان می‌میرد و مقام زائل می‌شود و لحظه‌ای هم به او فرصت بیشتر نمی‌دهند. به قول شاعر:

سکندر که بر عالمی حکم داشت                در آن دم که می‌رفت و منزل ‌گذاشت

میسر نبودش کزو عالمی                         ستانند و مهلت دهندش دمی

اسکندر پادشاه عالم بود اما در مقابل کل سلطنتی که داشت یک لحظه هم به او اضافه‌تر ندادند و او را بردند. خواه انسان اسکندر باشد یا سلیمان نبی، قدرتش بقا ندارد؛ چه از ناحیه پول باشد چه از ناحیه مقام. انسان هر قدر جمع کند و بهترین آسایش و رفاه را برای خودش بیافریند بقایی ندارد. لذا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: انسان در مدتی که در دنیا است باید نسبت خودش را با دنیا بسنجد و ببیند بهره‌برداریش از این دنیا چه قدر است. اگر می‌خواهیم به پول توجه کنیم باید ببینیم پول و مادیات اگر نمی‌تواند به ما کمک کند و ما را بالا ببرد و کمالی در نفسمان ایجاد کند ما را پایین نیاورد. چون همین پول باعث سقوط می‌شود و اگر کمالی هم به طور وراثتی در شخص بوده است آن را هم کم‌کم به ملکه سیئه تبدیل می‌کند؛ شخص حرص و طمع پیدا می‌کند. پس اگر شخص نمی‌تواند کمالی ایجاد کند دست‌کم نقصی ایجاد نکند. بسیار خوب است که انسان از دنیا و نعمت آن استفاده صحیح کند اما چون باقی نیست و موقت است نباید برای همیشه به آن دل بست. در بعضی کلمات حضرت داریم که «الدنیا دار ممر» که بسیار زیبا آن را ترجمه کرده‌اند و گفته‌اند دنیا گذرگاه است نه قرارگاه؛ گذرگاه مثل مسافرخانه بین راهی است. کسی در قهوه‌خانه برای خودش زندگی درست نمی‌کند، دنیا چنین حالتی دارد. لذا «فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکمْ لِمَقَرِّکمْ». اگر می‌خواهید کاری انجام دهید از این ممر برای آن مقر استفاده کنید. از این گذرگاه برای رسیدن به آن قرارگاه استفاده کنید. زندگی در این دنیا و همین نفس کشیدن و نیز بدنی که داریم فرصتی طلایی در اختیار ما می‌گذارد که خودمان را بسازیم و بالا ببریم. باید از این حضیض حیوانی آن‌قدر بالا رویم که از ملک هم برتر شویم:

گفت جبریلا بپر اندر پی‌ام                     گفت رو رو من حریف تو نی‌ام

انسان آن‌قدر می‌تواند بالا برود که از ملک هم برتر شود. نباید سقوط کند. نباید این گذرگاه را وسیله ضایع‌کردن خودمان قرار دهیم. نباید روحی که می‌خواهد باقی بماند نابود کنیم بلکه باید در این گذرگاه کمال پیدا کند و ملکاتی به دست آورد.

والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته



[1]. نهج‌البلاغة، ص321 و 322.


بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) پیرامون اصول الگوگیری در روایات


بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) پیرامون اصول الگوگیری در روایات

بسم الله الرحمن الرحیم

اصول الگوگیری در روایات

 وجود مقدس آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) از امام علی بن الحسین، امام سجاد (علیه السلام)، نقل می­کنند حضرت می فرمایند: «ولکن الرجل کل الرجل نعم الرجل هو الذی جعل هواه تبعا لامرالله، وقواه مبذولة فی رضی الله، یری الذل مع الحق أقرب إلی عز الابد من العز فی الباطل، ویعلم أن قلیل مایحتمله من ضرائها یؤدّیه إلی دوام النعیم فی دار لا تبید ولا تنفد، وإن کثیرما یلحقه من سرائها إن اتبع هواه یؤدیه إلی عذاب لا انقطاع له ولایزول، فذلکم الرجل نعم الرجل، فبه فتمسکوا، وبسنته فاقتدوا، وإلی ربکم به فتوسلوا، فإنه لاترد له دعوة، ولاتخیب له طلبة.[1]»

امام رضا (علیه السلام ) به روایت از امام على بن الحسین (علیهما السلام ) فرمود: مرد کامل و بهترین مرد، آن است که هواى خویش را پیرو فرمان خدا قرار دهد و نیروهاى خود را در راه خرسندى خدا به کار اندازد، و بپذیرد که ذلت در راه حق نزدیکتر است به عزت جاودان ، تا عزت در راه باطل ، و بداند که اندک ناراحتى که در دنیا تحمل مى کند، او را به نعمت دائمى مى رساند، در سرایى که پایان ندارد و تمام نمى شود، و خوشیهاى فراوان دنیا، اگر پیرو هواى خویش باشد، او را به عذابى مى رساند که بریده شدن و نابودى ندارد، پس چنین مردى نیکوترین مرد است. به او تمسک جویید، و از روش ‍ و سنت او پیروى کنید، و به وسیله او به پروردگار خویش متوسل شوید، چراکه دعاى او به هدف اجابت مى رسد و به آنچه بخواهید، دست پیدا مى کنید.

در این حدیث شریف آقا علی بن موسی (علیه السلام) ویژگیها و خصلتهای یک مرد شایسته را معرفی می کنند، البته نه مرد به معنای یک فرد مذکر، بلکه انسانی که دیگران او را بخاطر خصلتهای نیکویش الگو قرار می دهند، همانطور که آخر این روایت حضرت می فرماید: "فبه فتمسکوا، وبسنته فاقتدوا" یعنی به او نگاه کنید و راهش را الگو قرار دهید. و این همان انسانی است که به تعبیر حضرت: "جعل هواه تبعا لامرالله"  منظور از هوا در روایت، خواهش های نفسانی است، یعنی خصلتهایی که انسان از حیث انسان بودن و نفسانی بودنش آن را طلب می کند، چنین شخص تمام خواسته های نفسانی اش را می یابد وآنها را در راه خدا قرار می دهد.

تربیت نفس اماره

 به بیانی دیگر این شخص خواسته های خودش را همسوی آن چیزی قرار می دهد که خداوند به آن امر کرده و آن را اراده کرده است، یعنی نفسش را با لجام زدن یا حد زدن تربیت می کند. البته ناگفته نماند که وجود خواهش های نفسانی در انسان امری طبیعی است، اما به شرطی که از حد خودش تجاوز نکند، اما اگر از حد خودش تجاوز کرد و خواست او از امر خداوند خارج شود، آنجا باید نفس را لجام زد و مانع پیشروی آن شد. و اگر فرد این کار را کرد به تعبیر حضرت می شود: " وقواه مبذولة فی رضی الله" یعنی آنچه که در توان دارد در راه رضای خدا به کار می گیرد. و این یعنی از خود گذشتن است، یعنی خواهشهای نفسانی را در راه ارادة الله سوق دادن است، یعنی موضوعیت نداشتن خودش در مقابل خداوند است. به تعبیر دیگر یعنی هدفمند کردن زندگی و معیشت خود است. چنین شخصی طبق تعبیر روایات دیگر حب و بغضش الهی  می شود. و رسیدن به اوج این مقام میسر نمی­شود، مگر اینکه انسان قوای خودش را با اراده خداوند همسو کند و هوای نفس را سرکوب کند و در مسیر ارادة الله قرار دهد، آن وقت است که به مقام البغض فی الله والحب لله می رسد، و دوستی و دشمنی اش فقط در راه خدا می شود. و این همان معنای عبودیت است، عبودیت به معنای واقعی.

بازتاب دفاع از حق وحقیقت

حتى اگر دقت کنیم، می بینیم که اگر امام جانب حق را بگیرد و بر حق پافشاری کند، ممکن است با گرفتاریها وسختیهایی مواجه شود همانطور که در تعبیر روایت ذلت آمده است، ولی اگر این ذلت را تحمل کند در راه حق تحمل کرده است. و این را باید بدانیم کسی که بخواهد در مسیر خدا حرکت کند، ممکن است با مشکلات و مضراتی در زندگی مواجه شود، ولی اگر استقامت کند و این سختی  را با آْن آسایش و راحتی ابدی روز قیامت معامله کند، آن وقت است که به طبق فرمایش حضرت می شود: " یری الذل مع الحق أقرب إلی عز الابد من العز فی الباطل" این شخص می­پذیرد که ذلت در راه حق نزدیکتر است به عزت جاودان، تا عزت در راه باطل؛ بنابر این اگر دوران امر بین همراهی کردن حق و تحمل کردن بیچارگی و ذلت باشد - گرچه عبد بودن هیچ وقت مضرت نیست- ارزش تحمل این ذلت بیشتر است تا آن عزتی که همراه باطل باشد. حتی اگر فرض کند عزت ابدی است، باز هم ارزش همرایی و همسویی با باطل را ندارد چون ابدیت در این دنیا وجود ندارد و این دنیا هم مثل دریای خزر بزرگ و از دید ناقص ما، بی انتهی باشد اما عمر ابدی که ندارد و بالاخره ظرفش محدود و تمام  خواهد شد.

دنیای زود گذر

و حضرت در ادامه می فرمایند: "ویعلم أن قلیل مایحتمله من ضرائها" یعنی بداند شخصی که در راه حق سختی می کشد و کمی لطمه ناملایمات را تحمل می­کند "یؤدیه إلی دوام النعیم فی دار لا تبید ولا تنفد"  این شخص در واقع در برابر زندگی ابدی دارد، و برای او آسایش واقعی آخرت است. چرا حضرت می فرماید: اگر مشکلات کم و قلیل را تحمل کند اجر و پاداش او آسایش آخرت است؟ بخاطر اینکه مگر همه  عمر این عالم چقدر است؟ مثلا ما هفتاد سال زندگی کردیم و به هفتاد سال که می رسیم، می بینیم کم کم به مرگ نزدیک شده ایم و در واقع عمر پشت سر گذاشته شده مثل یک خاطره گذشته می ماند یا مثل یک انسانی می ماند که تازه از خواب بیدار می شود و می بیند چقدر زود همه چیز گذشت، و انسان همین حالت را در زمان مرگ هم دارد و می گوید: چه زود همه چیز تمام شد! چه فرصت گذرایی! خلاصه هر چه سختی در این دنیا هست همین مقدار اندک و کم است. اما در آخرت" إلی دوام النعیم فی دار لا تبید ولا تنفد" است؛ آخرتی که زندگی در آن ابدی است و پایانی ندارد و آسایش واقعی همان جاست.

هلاکت ابدی و عذاب همیشگی

حضرت در ادامه می­فرمایند: "وإن کثیرما یلحقه من سرائها إن اتبع هواه یؤدیه إلی عذاب لا انقطاع له ولایزول" و خوشی­هاى فراوان دنیا، اگر پیرو هواى خویش باشد، او را به عذابى مى رساند که دائمی و بریده شدن و آن عذاب همیشگی و نابودى ندارد؛ حضرت در این سخن می­فرماید: خوشی ها و لذتهای باطل هر چند زیاد باشند، اما فرد را  به عذابی دردناک و مستمر می کشانند و این همان تعبیر حضرت است که فرمودند:"فذلکم الرجل نعم الرجل" مرد کامل و شایسته این است. حضرت از ما می خواهند که به چنین مردی تمسک کنیم و او را الگوی خودمان قرار دهیم؛ لذا در آخر فرمایش خود می فرمایند: "فبه فتمسکوا، وبسنته فاقتدوا، وإلی ربکم به فتوسلوا" پس چنین مردى شایسته­ترین و نیکوترین مرد است؛ به او تمسک جویید، و از روش ‍ و سنت او پیروى کنید، و به وسیله او به پروردگار خویش متوسل شوید، چراکه دعاى او به هدف اجابت مى رسد و به آنچه بخواهید، دست پیدا مى کنید.



[1] . الشیخ حر العاملی، وسائل الشیعة، ج8، باب اا  از ابواب صلاة الجماعة، ص317، ح14.


اخیراً در بعضی از سخنرانیها بعضی از آقایان روشنفکر، با حمله به عقاید شیعه، تهمت غلو به این عقاید می زنند. غلو در دین چیست؟




اخیراً در بعضی از سخنرانیها بعضی از آقایان روشنفکر، با حمله به عقاید شیعه، تهمت غلو به این عقاید می زنند.
اولاً معیار غلو در دین چیست؟
ثانیاً در جواب اینکه می گویند ولایت اهل بیت (علیهم السلام) مایه ی رهایی از آتش جهنم هستند، غلو است چه جوابی باید بدهیم؟


تعداد بازدید: 2729    مطرح شده توسط: سید مهدی رضوی  سید مهدی رضوی

پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
1 ـ معیار غلوّ ـ چنانکه از روایات کاملا واضح است و بزرگان تصریح کرده اند ـ عبارت از اینستکه رسول الله را خدا بگویند و ائمّه را پیامبر یا خدا، برای اطمینان بیشتر می توانید به کلام علاّمه مجلسی در بحار، باب الغلوّ والتقصیر، مراجعه کنید.
2 ـ اینکه ولایت اهل بیت شرط نجات در آخرت است، مدلول ادلّه کثیره موجوده در کتب فریقین است، و هرگز غلوّ نمی باشد، مخصوصاً که معنی و معیار معلوم شد، و حمله "کوتاه فکران" و "وهّابیان" تأثیری نخواهد داشت، و اهل تحقیق نباید اعتنائی داشته باشند. قابل ذکر است که عقائد حقّه ما از روز اوّل مورد هجمه بوده و در طول پانزده قرن همچنان استوار مانده است، (... فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ...) (یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ...)، فقط ما به وظیفه خود باید قیام کنیم، وبالله التوفیق وهو المستعان
2766



چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=51 

 




حدیث ثقلین علاوه از غدیر خم در چند موارد صادر شده با ذکر نام راوی و آدرس دقیق جواب لطف بفرمایید ممنون می شوم .



حدیث ثقلین علاوه از غدیر خم در چند موارد صادر شده
با ذکر نام راوی و آدرس دقیق جواب لطف بفرمایید ممنون می شوم .


تعداد بازدید: 2220    مطرح شده توسط: سید زائر عباس  سید زائر عباس

پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
حدیث ثقلین در مواردی و مکان های مختلف ذکر شده است، از جمله:
1 ـ هنگام بازگشت از شهر طائف (الصواعق المحرقة: 231)
2 ـ در حجة الوداع به طور مستقل در روز عرفه (کنز العمال: 1 / 188 حدیث 944)
3 ـ هنگام رحلت جانگدازشان (الصواعق المحرقة: 89).
6156



چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران



http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=147




چرا انتخاب امام شأن خدا می باشد و مردم از این کار عاجزند؟ لطفا پاسخ را با توجه به آیات قرآن و روایات عامه و خاصه بیان بفرمایید





چرا انتخاب امام شأن خدا می باشد و مردم از این کار عاجزند؟
لطفا پاسخ را با توجه به آیات قرآن و روایات عامه و خاصه بیان بفرمایید
با تشکر
در پناه امام زمان علیه السلام

تعداد بازدید: 2076    مطرح شده توسط: حسن فیض الله  حسن فیض الله

پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
حکم نصب امام حکم نصب نبی است که هرگز امّت در تعیین نبی نقش ندارند. و خلاصه مطلب اینستکه شرائط معتبر در نبی و امام را جز خدا نمی داند.
6225



چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=189







امامت از فروع دین است یا ازاصول دین است، لطفاً دلایل محکمی در برابر شبهات دهید با تشکر





امامت از فروع دین است یا ازاصول دین است، لطفاً دلایل محکمی در برابر شبهات دهید
با تشکر

تعداد بازدید: 1646    مطرح شده توسط: هادی صفری  هادی صفری

پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علکیم
به عقیده اینجانب از اصول است، از جمله دلائل حدیث قطعی من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیّة، که به الفاط مختلفه در کتب فریقین روایت شده.
6693



چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=393




لطفا تمامی ادله ی عقلی بر ضرورت امامت را بفرمایید.





لطفا تمامی ادله ی عقلی بر ضرورت امامت را بفرمایید.

تعداد بازدید: 2003    مطرح شده توسط: امین  امین
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
کافی است بدانیم که همان قاعده لطف که موجب بعث رسل بوده، موجب نصب امام است. و بدانیم که اگر چنین نشود نقض غرض لازم می آید، و خدا نقض غرض نمی کند.
6736



چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران



http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=426





شارع مقدس در حدیث غدیر چه کسی است؟




شارع مقدس در حدیث غدیر چه کسی است؟


تعداد بازدید: 1483    مطرح شده توسط: حسین بابای  حسین بابای

پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
در حدیث غدیر همان ولایتی که برای رسول الله بوده برای حضرت امیر علیهما السلام اعلام عمومی شده و بیعت گرفته شده.
7042


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=586





در مورد حدیث من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الکفر که با تصریح در کفر آورده شده واسانید آن از کتب فریقین




با عرض سلام وادب فراوان خدمت استاد گرامی
لطفا در مورد حدیث من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الکفر که با تصریح در کفر آورده شده واسانید آن از کتب فریقین بنده را راهنمایی کنید.
با تشکر و سپاس فراوان از شما،همیشه از بیانات و کتب حضرتعالی استفاده فراوان را برده ایم.


تعداد بازدید: 1290    مطرح شده توسط: علی حسین زاده  علی حسین زاده
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
در خود روایت «کفر» نیامده، میته ی جاهلیت است در کتب فریقین، ولی در روایت معتبره ی اصول کافی حضرت «میته ی جاهلیت» را به «کفر» تفسیر کرده اند. موفق باشید
7579


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=874



سنی ها می گویند که بعد از پیامبر قرآن کافی است و لازم نیست مبینی برای قرآن باشد..کدام سنّی چنین می گوید؟ مبانی عقیدتی خود را



سنی ها می گویند که بعد از پیامبر قرآن کافی است و لازم نیست مبینی برای قرآن باشد. خواهشا اثبات کنید از عقل و نقل که بعد از پیامبر مبین قرآن لازم است و آن ها معصومین اند

تعداد بازدید: 1216    مطرح شده توسط: علی  علی
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
کدام سنّی چنین می گوید؟
ضرورت وجود امام بعد از رسول الله مورد اجماع فریقین است.
به شما عرض کردم پیش از اینکه به حرف های دیگران بپردازید مبانی عقیدتی خود را تقویت کنید.
7946


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=1120






آیا حدیث قرطاس و منع خلیفه ی دوم از نگارش، در احادیث شیعی هم وجود دارد و ثابت شده است؟



به نام خدا
محضر شریف حضرت آیت الله العظمی میلانی
سلام علیکم
خواهشمندم بفرمایید آیا حدیث قرطاس و منع خلیفه ی دوم از نگارش، در احادیث شیعی هم وجود دارد و ثابت شده است؟
اگر در صحیح هست، پس منافاتی با اکمال دین در غدیر خم ندارد؟
خواهشمندم روشنگری بفرمایید.
با تشکر

تعداد بازدید: 1203    مطرح شده توسط: امیر قربانی کهریزسنگ  امیر قربانی کهریزسنگ
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
تمام بحث اینستکه گفته عمر و طرد حضرت او را از محضرشان دالّ بر چیست؟ شما این جهت را فکر کنید که مورد اهتمام علماء بوده از قدیم الایام. موفق باشید
8125


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=1242


http://www.al-milani.com




از نظر شیعه واجب است که پیامبر جانشین داشته باشد در حقیقت این وجوب جانشینی از کجا می آید؟



سلام علیکم.
1. از نظر شیعه واجب است که پیامبر جانشین داشته باشد یا اینکه چون خداوند فرموده که نفری هست که در مطاع بودن مانند اوست شیعه هم قبول دارد که پیامبر باید جانشین داشته باشد؟
2. ایشان از لحاظ اینکه آخرین رسول بوده اند باید جانشین داشته باشند؟
3. یا اینکه چون حاکم بوده اند نیاز به وجود جانشین هست؟
در حقیقت این وجوب جانشینی از کجا می آید؟

تعداد بازدید: 1072    مطرح شده توسط: محمد رضا گلناری  محمد رضا گلناری
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله مثل بقیّه انبیاء جانشین دارند، و این سنت الهی است که هم عقل و هم اجماع همه مسلمین نیز بر آن قائم است.
8567


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران

http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=1532






آیا در روایات شیعه حدیث صحیح السندی داریم که در را بطه با آیه 55 سوره مائده باشد و به وضوح داستان انگشتری و بخشش آن را بیان



سلام علیکم.
آیا در روایات شیعه حدیث صحیح السندی داریم که در را بطه با آیه 55 سوره مائده باشد و به وضوح داستان انگشتری و بخشش آن را بیان کرده باشد؟

تعداد بازدید: 1129    مطرح شده توسط: محمد رضا گلناری  محمد رضا گلناری
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
حدیث بسیار است و وثوق به صدور حاصل، به روایات ذیل آیه در تفسیر کنز الدقائق مراجعه کنید.
8622


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران



http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=1559





در خطبه غدیر پیامبر می‌فرمایند من کنت مولاه فهذا علی مولاه، چرا شما شیعیان مولا را به معنی ولی در نظر می‌گیرید




با سلام.
در خطبه غدیر پیامبر می‌فرمایند من کنت مولاه فهذا علی مولاه. این شبهه وجود دارد که با توجه به معنی مولا که هم به معنی سرپرست و ولی و هم به معنی دوست می‌باشد چرا شما شیعیان مولا را به معنی ولی در نظر می‌گیرید؟ از کجا معلوم پیامبر حضرت علی را به عنوان دوست خود معرفی نکرده؟

تعداد بازدید: 894    مطرح شده توسط: ظاهری  ظاهری
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
کلمه (مولی) در قرآن مجید در سوره حدید به اتفاق همه مفسرین به معنای (اولی) است. و اگر در حدیث غدیر مشترک باشد بین معانی متعدده پس نیاز به قرینه دارد، و قرائنِ فراوانی در منابع معتبر غیر شیعی وجود دارد که به معنای (سرپرست) و (و اولی) است، از جمله تبریک و تهنیت صحابه که (اصبحت مولای ومولى کلّ مؤمن ومؤمنة) تفصیل مطلب را در مؤلّفات اینجانب در خصوص حدیث غدیر مراجعه کنید.
9203


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

کاربرانکاربران



http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=1979





افکار وهابی آیا جانشینی پیامبر امری شانسی و اتفاقی بوده است؟



سلام. دو تا سوال از محضرتان دارم
1-چرا هیچ یک از مسلمانانی که در مهمانی 40 نفره بودند غیر از حضرت علی برای کمک به پیامبر و جانشینی ایشان دست بلند نکردند؟
2-اگر در آن مهمانی الواتی دست بلند میکرد چه میشد؟ و آیا جانشینی پیامبر امری شانسی و اتفاقی بوده است؟

تعداد بازدید: 908    مطرح شده توسط: اعظم پوروهابی  اعظم پوروهابی
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
از آنچه واقع شده سؤال کنید نه آنچه واقع نشده، مواظب حرفهای انحرافی باشید، والّا از این قبیل سؤالها صدها وجود دارد، اگر حضرت رسول در جنگ بدر شهید می‌شدند چه می‌شد؟ این قبیل سؤالات انحرافی است.
9225


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

وهابیت چرا چه خود امیرالمؤمنین و چه طرفداران ایشان در اثبات حقانیت خلافت حضرت در هیچ کجا به واقعه غدیر اشاره نمی کنند؟!



سلام علیکم
سؤال حقیر بر مبنای کتاب آلفوس بیان شده است که اخیرا توسط وهابیت به طور گسترده در فضای مجازی منتشر شده است.
چرا چه خود امیرالمؤمنین و چه طرفداران ایشان در اثبات حقانیت خلافت حضرت در هیچ کجا به واقعه غدیر اشاره نمی کنند؟!
در کدام منبع تاریخی گفته شده؟
ممکن است گفته شود شاید از ترس حکومتها مورخین نقل نکردند!
ولی چطور اصل واقعه غدیر در وسط بیابان های عربستان توسط 110 صحابی نقل می شود اما استدلال علی ع و یارانش در سقیفه و مدینه به غدیر برای اثبات حقانیتش ذکر نمی شود؟؟؟
اگر بنا به کتمان بود چرا خب اصل واقعه غدیر را کتمان نکردند و نه اشاره به آن را؟؟
چرا در نهج البلاغه به غدیر استدلال نشده؟
(صاحب آلفوس می گوید علی فقط برای نشان دادن برتری خود بر معاویه به غدیر در نهج اشاره می کند و ادعا می کند بعد از ماجرای شورای 6 نفره به این واقعه اشاره شده و قبل از آن خبری نیست!)
(صاحب آلفوس پاسخ صاحب المراجعات را در این خصوص مفصل ذکر کرده و به پاسخ آن می پردازد.خواهشا به پاسخ صاحب آلفوس در ج1 ص220 مراجعه فرمایید و سپس به این سوال پاسخ دهید تا پاسخ ها عین پاسخ المراجعات نباشد.)

تعداد بازدید: 776    مطرح شده توسط: دانیال نمازی  دانیال نمازی
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
هم خود حضرت و هم صدّیقه طاهره و هم بعضی اصحاب همان روزهای نخست به حدیث غدیر استدلال کرده‌اند. اگر وهابیّون ندانند یا کتمان کنند اهل تحقیق با انصاف می‌دانند.
9247


دانلود تصویر پاسخ

چاپ نمای پرینت
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله
نصب تولبار سایت

 



ادامه مطلب ...

کتاب آلفوس توسط وهابیت چرا علی علیه السلام به شیوه انتخابات معترض بودند که چرا حضور نداشتند و نه اصل انتخابات؟



سلام علیکم
سؤال حقیر بر مبنای کتاب آلفوس بیان شده است که اخیرا توسط وهابیت به طور گسترده در فضای مجازی منتشر شده است.
چرا علی علیه السلام به شیوه انتخابات معترض بودند که چرا حضور نداشتند و نه اصل انتخابات؟
اگر 120 هزار نفر از انصار به همین راحتی بیعت خود را با علی در سقیفه شکستند چرا شیخین این همه اصرار در بیعت گرفتن از مردمی داشتند که می دانستند الکی بیعت می کنند و آنی می شکستندش؟

تعداد بازدید: 768    مطرح شده توسط: دانیال نمازی  دانیال نمازی
پاسخ
آیت الله سید علی حسینی میلانی مدظله

بسمه تعالی
السلام علیکم
در این فراز چند مطلب خلاف واقع وجود دارد از جمله:
اولاً: انتخابات نبوده بلکه چماق بوده.
وثانیاً: انصار در سقیفه 120 هزار نفر بودند؟ دروغ به این بزرگی؟!
9248


http://www.al-milani.com/farsi/qa/qa.php?cat=47&itemid=2019


http://www.al-milani.com/