ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مُسلم در صحیح خود، روایتى را از على علیه السلام ـ با تأکید و سوگند ـ نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
«والّذی فلق الحبّة وبرأ النسمة! إنّه لعهد النبیّ الأُمیّ إلیّ: أن لا یحبّنی إلاّ مؤمن ولا یُبغضی إلاّ منافق»(1)
«سوگند به خدایى که دانه را شکافت و انسان را آفرید! عهد و پیمانى است از
پیامبر اُمّى به من، که: جز مؤمن مرا دوست نمى دارد و جز منافق مرا دشمن
نمى شمارد».
این روایت، با همین متن و نظیر آن، در منابع بسیارى از پیشوایان اهل سنّت از جمله: نَسایى، تِرمذى، ابن ماجه نقل شده است.
همچنین احمد در المسند، حاکم در المستدرک و متّقى هندى در کنز العمّال، آن را نقل کرده اند(2).
در مسند احمد و صحیح تِرمذى این گونه آمده است:
اُمّ سلمه گوید که پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله همواره مى فرمود:
«لا یحبّ علیّاً منافق ولا یبغضه مؤمن»
«منافق هرگز على را دوست نمى دارد و مؤمن، هیچ گاه او را دشمن نمى شمارد».
جالب توجّه این که از این احادیث، چنین استفاده مى شود که:
دوست داشتن على علیه السلام با دوستى منافقان، قابل جمع نیست; لذا، اگر
کسى به امامت على علیه السلام و ولایت آن حضرت پس از پیامبر خدا صلّى
اللّه علیه وآله معتقد باشد و از طرفى، منافقان را دشمن ندارد، چنین فردى،
خودش منافق است و از جانب هر دو گروه مؤمنان و منافقان نیز رانده خواهد
شد; چرا که از یک سو، منافقان، به ولایت على علیه السلام معتقد نیستند و
این فرد، معتقد است; از طرفى، مؤمنان، منافقان را دوست نمى دارند و این
فرد، منافقان را دشمن نمى دارد.
بنا بر این، در هیچ حالى و به هیچ شکلى، این دو موضوع با یکدیگر قابل جمع نیستند.
(1) صحیح مُسلم: 1 / 61، کتاب الإیمان، باب بیان اطلاق اسم الکفر على من ترک الصلاة.
(2) مسند احمد: 1 / 84 ، 128، کنز العمّال: 13 / 120 شماره 36385.