بسم الله الرحمن الرحیم
جوی آباد ، فاطمیه 94 ، تشیع نمادین ، قافله عزای مادر سادات ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها
به لطف و عنایات خاصّه ی ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها بازهم همچون سالهای پیشین انشالله توفیق آن رابیابد که درشب شهادت آن بانوی بزرگوار مراسم با شکوه تشیع نمادین در حالی که آسمانیان گریان این مصیبت هستند را بر گزار نماید تا مرهمی بر قلب داغدار رسول الله و امامان معصوم علیهم سلام باشد و خاری گردد درچشم وهابیت خبیث....
بر سر و سینه زدن در دفتر خدا |
این به سر و سینه زدنها یک دفتر ندارد. در دفتر خدا ثبت است، اول در کتاب او، لوح محفوظ او، چون یگانه کنیز او فاطمه زهرا است. دوم در دفتر خاتم ثبت است، برای اینکه این شور و نوای شما مرهمی به جراحت قلب خاتم انبیاء است، "قل لا اسألکم علیه اجراً الا المودة فی القربی". در دفتر امیرالمؤمنین ثبت است، در دفتر حسن بن علی ثبت است، در دفتر سیدالشهداء که آن شب با پای برهنه پای آن جنازه دویده ثبت است. وقتی بروید به مشهد امام هشتم جور دیگر به شما نظر می کند، که این همان است که گوشه آن شهر برای مادر پهلوی شکسته من این قدم را برداشته.
قافله عزا فاطمیه
شب شهادت حضرت در حالی که آسمانیان گریان این مصیبت هستند.
شنبه 1394/12/22 ساعت 8 شب
مسجد امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه سلام
آشنایی با یکی از فرزندان حضرت امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)
به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت محسن (ع) و عرض تسلیت به مناسبت این روز، امروز مقاله ای مفید در ارتباط با این امامزاده بزرگوار، تقدیم به علاقمندان میگردد.
بنابر روایات و اسناد تاریخی در منابع شیعه و اهل سنت، حضرت محسن (ع) از فرزندان حضرت امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) بوده و «عمر» یا «قنفذ»، حضرت فاطمه (س) را میان فشار در و دیوار قرار داده و شدّت این کار به حدّى بود که پهلوى آن بانو شکست و بچّه داخل شکم (حضرت محسن) سقط شد.
…
بیان این نکته نیز ضروری است که محاصره خانه حضرت زهرا (س) و آسیب رساندن به ایشان از جانب هر کسی که بوده باشد، یقیناً با دستگاه خلافت آن زمان مرتبط بوده است.
به عنوان نمونه، به برخی روایات و اسناد تاریخی از منابع شیعه و اهل سنت اشاره می شود:
Doostiha.IR
منابع شیعه:
1. از مجموع روایاتی که در ذیل می آید، استفاده می شود که حضرت محسن (ع) از
فرزندان حضرت زهرا (س) بوده و به شهادت رسید. حضرت امام علی (ع) فرمود:
«اگر فرزندان سقط شده شما روز قیامت شما را ببینند در حالى که نامى براى
آنان نگذاشته اید، سقط به پدرش مىگوید: چرا براى من نامى تعیین نکردى در
حالى که پیامبر (ص)، محسن (ع) را قبل از این که به دنیا بیاید نامگذارى
کرده بود». [2]
Doostiha.IR
2. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «…حضرت زهرا (س) زده مىشود در حالى که باردار
است. در اثر این ضربت، فرزندى که همراه دارد سقط مىشود، و خود او در اثر
همان ضربت از دنیا مىرود…». [3]
Doostiha.IR
3. مرحوم طبرسی می گوید: …أبوبکر به قنفذ پیغام فرستاد که فاطمه را بزنید،
با این پیغام کار بالا گرفت و او را از علی دور کردند و قنفذ با شدّت عمل
بالاترى وارد صحنه شد و در نهایت قساوت و شدّت، دخت گرامى پیامبر را میان
فشار درب و دیوار قرار داده و شدّت این کار به حدّى بود که پهلوى آن بانو
شکست و بچّه داخل شکم سقط شد!. [4]
Doostiha.IR
منابع اهل سنت:
1. ابراهیم بن سیار نظام معتزلى (160-231) که به خاطر زیبایى کلامش در نظم و
نثر به نظّام معروف شده است، در کتاب هاى متعددى، واقعه بعد از حضور در
خانه فاطمه (س) را نقل مى کند. او مى گوید: عمر در روز اخذ بیعت براى ابى
بکر، بر شکم فاطمه زد، او فرزندى که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده
بودند، سقط کرد! [5]
Doostiha.IR
2. «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث کوفى (متوفاى سال 357)،
کسى است که محمّد بن أحمد بن حماد کوفى درباره او مى گوید: «کان مستقیم
الأمر، عامه دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود.
Doostiha.IR
او نقل مى کند که در محضر او این خبر خوانده شد: عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد! [6]
Doostiha.IR
3. ابن سعد در طبقات و بلاذری در انساب الاشراف آورده است: فرزندانی که
مادرشان حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) است که شامل امام حسن (ع) و امام
حسین (ع) و محسن و زینب کبرا و ام کلثوم کبرا است. محسن در جریان حمله به
خانه حضرت زهرا (س) سقط شد.
Doostiha.IR
ابن اثیر می گوید: محسن در کودکی وفات یافته است. [7]
…
[1] . برای آگاهی بیشتر به نمایه «شهادت حضرت فاطمه(س) در منابع اهل سنت ؛ سؤال 5256 (سایت: 5512) » مراجعه شود.
Doostiha.IR
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 43، ص 195، مؤسسه الوفاء بیروت – لبنان، 1404 ق.
Doostiha.IR
[3] . همان، ج 28، ص 62.
Doostiha.IR
[4] . طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 1، ص 83، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق.
Doostiha.IR
[5] . الوافی بالوفیات: 6/17، شماره 2444; ملل و نحل شهرستانى: 1/57، چاپ
دار المعرفه، بیروت. و در ترجمه نظام به کتاب «بحوث فی الملل و النحل»:
3/248-255 مراجعه شود. « انّ عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتى ألقت المحسن
من بطنها.» ؛ اقتباس از سؤال 5256 (سایت: 5512).
Doostiha.IR
[6] میزان الاعتدال: 3/459. «انّ عمر رفس فاطمه حتى أسقطت بمحسن.»؛ اقتباس از سؤال 5256 (سایت: 5512).
Doostiha.IR
[7] . اقتباس از سؤال 2702 (سایت: 3198).
طبق آنچه که در روایت آمده، نام محسن از جانب پیامبر اکرم (ص) بر آن طفل نهاده شده است. همان طور که حضرت عیسی می تواند از ذخیره شده های در منزل مردم خبر دهد، همچنین پیامبر اسلام نیز می تواند از جنسیت فرزند در شکم مادر خبر دهد.
پیش از بیان پاسخ، مقدمه ای را متذکر می شویم که بیانش خالی از لطف نیست.
بر اساس آموزه های اسلامی در مورد نام گذاری فرزندان، شایسته است، دست کم از دو نکته غافل نباشیم.
الف. فرزندانمان را پیش از ولادت نام گذاری کنیم. در این رابطه از علی (ع) نقل شده است: فرزندانتان را پیش از تولّد نام گذاری کنید و اگر نمی دانید پسر یا دختر هستند، اسم آنها را از اسمهایى انتخاب کنید که براى مذکّر و مؤنّث هر دو مىگذارند، پس فرزند سقط شده شما بدون این که نامى برایش گذارده باشید روز قیامت که با شما ملاقات کند مىگوید: آیا براى من نامى نگذاردى، در حالى که رسول خدا (ص) نام محسن را براى فرزندش قبل از تولّد گذارد.[1]
ب. نام نیک برای آنان انتخاب کنیم. در روایتی پیامبر اسلام (ص) به علی (ع) می فرماید: حق فرزند بر پدر این است که نام نیک بر او بگذارد.[2]
با این مقدمه در رابطه با پرسش چند احتمال بیان می شود.
1. اگرچه در گذشته تکنولوژی، مانند الآن پیشرفته نبود و یا اصلاً وجود نداشت و در نتیجه سونوگرافی و مانند آن وجود نداشت، امّا راه تشخیص جنسیت بچه منحصر به سونوگرافی نیست، بلکه در طب قدیم نیز راه هایی برای تشخیص نوع فرزند، پیش از تولد وجود داشته و دارد.
علاوه بر آن در بسیاری از موارد خود زنان حامله از راه هایی که خودشان می دانستند، به واسطه نشانه هایی در می یافتند که فرزند پسر است و یا دختر.
2. یکی دیگر از راه های انتخاب نام برای فرزندان پیش از تولدشان، علاوه بر نام های مشترک که در روایات آمد، این است که دو نام برای او انتخاب کنند و پس از تولّد نام مناسب او را برای او تعیین کنند.
3. اما در مورد نام محسن پیش از تولد، طبق آنچه در روایت آمده، نام محسن از جانب پیامبر (ص) بر آن طفل نهاده شده است. همان طور که حضرت عیسی می تواند از ذخیره شده های در منزل مردم خبر دهد،[3] همچنین پیامبر اسلام نیز می تواند از جنسیت فرزند در شکم مادر خبر دهد.
[1]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ذهنى تهرانى، سید محمد جواد، ج 2، ص 487، انتشارات مؤمنین، چاپ اول، قم، 1380 ش.
[2]. علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 74، ص 60، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هـ ق.
[3]. آل عمران، 49، "ِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُم" و از آنچه مىخورید، و در خانههاى خود ذخیره مىکنید، به شما خبر مىدهم.
امروز دارای یک خصوصیات مهم است؛ چرا که روز تاج گذاری آقا حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف است. البته، عنوان تاج گذاری تعبییر زیبایی نیست؛ چون تاج امامت تاج نیست؛ بلکه یک رسالت الهی است که بعد از شهادت پدر بزرگوار ایشان، حضرت عسکری علیه اسلام این امر بزرگ به آقا حجت بن الحسنعجل الله تعالی فرجه الشریف رسید؛ و امروز، نخستین روز امامتشان است که از نظر ما عید بزرگی است و عید گشایش و فرج برای شیعه است و در واقع، عید الزهرا است و ما این عید مبارک را خدمت خود ایشان و عترت طاهره تبریک عرض میکنیم.
این مناسبتی که شما عزیزان به وادی تکلیف رسیده اید به معنای این است که هویت شما به رسمیت شناخته میشود. و شما به عنوان یک فرد مسئول در اجتماع، یعنی به عنوان یک فردی که در مقابل گفتهها و کارهایی که انجام میدهید مسئولیت دارید، پا بر عرصه زندگی اجتماعی جدید میگذارید و این معنای بلوغ و تکلیف است.
ما در شرع اسلامی یک سری تکالیفی اعم از واجبات و محرماتی مثل دروغ، غیبت و خیانت داریم که باید به عنوان مسلمان به اتیان دستورات الهی پایند باشیم.
قبل از اینکه انسان به سن تکلیف برسد، اعمال واجب با همه خصوصیاتی که دارد خیلی برای این شخص موضوعیت ندارد. و لذا، اگر هم آنها را انجام ندهد، خیلی به او سخت نمیگیرند و اگر هم گناهی کرده است، در نامه عملش ثبت نخواهد شد؛ هر چند که در روایات وارده شده است که قبل از بلوغ، فرد خود را به مسائل تکلیف عادت بدهد و تمرین نماید.
اما به محض اینکه انسان به سن تکلیف رسید، معنایش این است که از نظر شرعی به عنوان یک فرد مسئول در جامعه اسلامی به رسمیت شناخته شده؛ و این فرد دیگر غیر از پدرش است و حکم پدرش را ندارد، یا غیر از مادر و خواهر و برادرش است؛ و خودش انسانی مسئول است که باید جوابگوی کردارش باشد؛ و این یک قدم مبارک است. چرا که همیشه انسانها در طول تاریخ تلاش میکردند که هویتشان به رسمیت شناخته شود و فرد مکلف در همه جهات مورد بازخواست قرار گیرد.
بنابراین شما وارد زندگی خاص اجتماعی میشوید که این زندگی دارای مسئولیت است و این مسئولیت هم مسئولیت سنگینی است و امروز که اولین روز امامت آقا حجت بن الحسن عسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف است مصادف با قبول این مسئولیتها از ناحیه شماست و این روز، یک روزی است که در خاطره زندگی شما خواهد ماند، و این را برای خود پاس بدارید و به عنوان یک ارزش، بر آن تکیه کنید و پیش خدا پروندهای برای خودتان باز کنید؛ یعنی بین عبد و خالق خود یعنی قدرت مطلق عالم یک ارتباطی از همین روز اول ایجاد کنید. خداوند هم در قرآن می فرماید: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها هر کسی که کار خیری انجام بدهد خداوند ده برابر به او سود میدهد؛ یعنی آن کاری که شما به خاطر او انجام دادید و لو کار جزیی، مانند وقتی که وارد خانه شدید یک سلام و لبخند به مادر یا به پدر باشد، این عبادت است؛ چرا که در مقابل بزرگتر ادب کردید و موجب شدید که برادر و خواهرتان به وجود شما دلخوش باشند و این عبادت است. خداوند نیز این اعمال را بر طبق معیار ارزش سنجی خودش ارزش سنجی و آن را ده برابر میکند و در پیش خود، نگه میدارد.
حال فایده این کار چیست؟ فایده اش آن است که گاهی اوقات انسان در زندگی گرفتاری پیدا میکند که افراد و انسان های عادی نمیتوانند آن را حل کنند و در آنجا باید به سراغ سپرده خود و به سمت خدا، بروید که خدایا من برای تو کار کردم و خودت گرفتاری و مشکل من را حل کن.
در زمان قدیم افراد باربر زیاد بودند. روزی یکی از اینها از بازار عبور میکرد، دید که یک خانمی که فرزندش را در بالای ساختمان بغل کرده است، این بچه، ناگهان به مادر چنگی زد و از بغل مادر جدا شد و پایین افتاد و مادرش نیز تنها کاری که داشت این بود که جیغ زد، و در این هنگام همین فرد حمال، سرش را بلند کرد و یک وقت همه مردمی که آنجا بودند دیدند که این بچه ای که در حال افتادن است به جای اینکه به خط مستقیم به زمین بخورد به خط مایل آمد و در بغل این باربر افتاد و او آن بچه را بغل کرد و روی زمین گذاشت. مردم دورش جمع شدند و گفتند که نکند تو پیغمبری؟ چه کاری که این گونه بچه در بغل تو فرود آمد؟ وی گفت: نه من کار خاصی نکردم و انجام ندادم، فقط یک عمر است که من زندگی میکنم و هرچه خدا گفته اطاعت کردم و الان هم به خداوند گفتم: خدایا تو هرچه گفتی، من گفتم چشم، پس این بچه را نگذار به زمین بخورد و بیاید در بغل من.
باید به نکته مهم توجه داشت، بزرگان در اثر عبادت و بندگی به مقامات بلند رسیدند و این راه را درست ادامه دادند و پیش بردند و به این مراتب رسیدند.
لذا شما عزیزان، سعی کنید از همین روز اول که ابتدای مسئولیت خودتان است، توجه کنید درس اصلی که در زندگی میگیرید، درس محبت و درس عشق باشد؛ محبت و عشق به پدر و مادر، به برادر و خواهر. در کلاس و مدرسه برای دیگران مایه امید باشید، و مایه دلسردی نباشید و همیشه، کمک و مدد کار باشید. شما کسی باشید که اگر یک روز، در مدرسه غایب هستید، بقیه احساس کمبود بکنند. این چنین فردی وجودش برای همگان مبارک است.
مطلب دوم: الان که شما در این مرحله هستید توجه داشته باشید، این فرصت و فراغتی که شما دارید، میتوانید از مغز و ذهن خود استفاده کنید و آن را به هر صورتی که میخواهید بگردانید. شما هیچ چیز کمتر از انیشتن، ادیسون و پاستور ندارید، مغز همه انسانها به یک گونه است، ولی آنچه مهم است کار کشیدن از مغز است که تفاوت میکند و هرکدام از شما میتواند در آینده منشأ حرکت علمی در سطح دنیا باشد.
شما میتوانید در زندگی انسانها تغییر ایجاد کنید؛ و الان که فرصت و فراغت دارید تمام تلاشتان را بکنید و در کنار تفریحات سالم، از تمام وقت و موقعیتتان استفاده کنید.
آن زمانی که برای درس میگذارید تمام تفکرتان را برای خود درس باشد و مغز خودتان را برای فراگرفتن این درس آماده کنید و فکر کنید آیا این مطلب و فرمولی که در کلاس گفتند اشکال دارد یا نه و آیا من میتوانم کاری کنم که فرمولی دقیق تر به وجود آید.
چرا باید منشا حرکت علمی ما، دیگران باشند و آنها چه فرقی با مادارند. اگر آنها هم به آنجا رسیدند اول سخن گذشتگان خود را خوب فهمیدند و بعد آن را نقد کردند و به شیوه بهتری، تبدیل کردند. پس چرا ما در مملکت خودمان این حرکت را نداشته باشیم؟ شما تصمیم بگیرد و هم در ارتباط با خدا و هم در حرکت علمی خودتان سعی و بنایتان را بر همین کار بگذارید. هدف را هم سطح بالا بگیرید و همت خود را بلند بگیرید و حرکت را اساسی انجام دهید. هدفتان این باشد که در سطح دنیا حرکت علمی و اجتماعی انجام دهید، و در این هدف هم اعتماد به نفس داشته باشید و محکم به پیش بروید.
ابو علی سینا از کسانی بود که در دنیا تغییر ایجاد کرد. محمد بن زکریای رازی و جابر بن حیان هم از اینها بود. امروز هم از این افراد داریم نه اینکه نداشته باشیم، ولی باید بیشتر داشته باشیم. و امیدوار هستیم شما در آینده جزو کسانی باشید که دنیا را عوض کرده اند و میتوانند تغییر ایجاد کنند و منشا تغییر باشند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
با وجود محدودیت امام ع، رشد حرکت شیعه بسیار زیاد شده بود و لذا حکومت احساس خطر میکرد
این روزها، ایام شهادت امام حسن عسکری، پدر بزرگوار امام حجت بن الحسن است که از دیده ها غایب است و ما در دورانی هستیم که امام و قائدمان از دیده ها پنهان است و در این ایام، پدر بزرگوار ایشان در حد اعلای مظلومیت در سامرا و در سن بیست و هشت سالگی به شهادت رسیدند.
ایشان در طول مدت عمرشان، به صورت محترمانه در یک منطقه پادگانی و عسکری زندانی بودند و درفضای امنیتی و نظامی به سر می بردند؛ اما در دوران امام عسکری با همه این محدودیت ها و فشارها و علی رغم عمر کوتاه ایشان، تعداد وکلایشان نسبت به سایر ائمه اطهار علیهم السلام و حتی از امام هادیعلیه السلام بیشتر بوده است و مکاتبههای بسیاری از آن زمان تا کنون باقی مانده است.
بنابراین، با وجود محدودیت امام علیه السلام، رشد حرکت شیعه بسیار زیاد شده بود و لذا حکومت احساس خطر میکرد و ایشان را تحت نظارت و زندانی قرار داد؛ ولی به خاطر پشتوانه مردمی تا مدتها جرأت به شهادت رساندن امام را نداشتند؛ زیرا این مسئله برای حکومت دارای هزینه سنگینی بود و بعد از شهادت هم هزینه آن را دادند، تا آنکه بعد از فشارهایی که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بر روی این خانواده پیش آمد دوران غیبت اتفاق افتاد.
من در گذشته این نکته را بیان کردهام، روایاتی که از بردن نام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف منع میکند، فقط حمل بر احترام نیست بلکه با قراین موجود در روایات یک وجه دیگری هم دارد؛ و آن عبارت است از حفظ جان شیعیان؛ چرا که حکومت میخواسته است که اصلا فرزندی به نام فرزند امام عسکری در اذهان و در خارج وجود نداشته باشد و لذا بعد از شهادت امام حسن عسکری خانواده حضرت را هم از شهر بیرون بردند به جاهای دور دست انتقال دادند و حتی اموال امام را هم تقسیم کردند که مردم خیال کنند ایشان فرزندی ندارد و لذا حتی این اموال را بین ورثه زنها و برادر ایشان مانند جعفر و دیگران، تقسیم کردند. لذا، حکومت به نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خیلی حساس بودند. از این رو، نام امام بین یک طیف خاصی از خواص حضرت امام عسکری علیه السلام مطرح بود.
وقتی از آن عالم بزرگ و صحابی امام عسکری علیه السلام درباره فرزند ایشان سوال میکنند، میفرماید: امام فرزندی ندارد، ولی وقتی که او را قسمش میدهند و او نیز اطمینان پیدا میکند، میگوید: امام فرزندی دارد که من او را در آغوش کشیده ام و خودم او را بوسیدهام؛ اما شما را به خدا قسم می دهم که به کسی نگویید که جان شیعه به خطر میافتد و همین تعداد شیعه هم که مانده ازبین میرود.
در این شرایط، وکلای امام کارها را انجام میدادند و بعد از شهادت هم، نواب خاصه امام عصر کارها را بر عهده داشتند. البته، نواب خاصه هم تحت فشارهای عجیب و غریبی بودند. هرچند آنان از محدثین بزرگی بودند، اما از طریق از طریق کسب و کار، امرار معاش داشتند. لذا، حتی ایشان بین همه مردم به عنوان نایب مطرح نبودند و فقط خواص شیعه میدانستند.
لذا شهادت امام عسکری علیه السلام در سن بیست و هشت سالگی یکی از واقعه های بسیار تاسف بار در تاریخ اسلام هست، مخصوصا، مظلومیتی که خانواده امام بعد از شهادت امام تحمل کردند تا جایی که حتی برای نماز بر جنازه مطهر امام، جعفر بیرون آمده بود تا اینکه ناگهان امام زمان در شکل فرد خردسالی ظهور کردند و جعفر را کنار زدند و خود نماز را اقامه کردند؛ و بعد که نماز تمام شد وارد آن سرداب مقدس شدند و مسئله غیبت شروع شد. این امر برای شیعه یک واقعه ای است که هیچ وقت فراموش شدنی نیست.
امام که در دوران شبابیبه شهادت رسیدند اصلا حج و عمره مشرف نشدند چون نمیتوانستند از آن محدوده خارج شوند تا اینکه تحت کنترل به شهادت رسیدند.
به هر حال، ما این مصیبت جانکاه را به ولی نعمتمان وجود مقدس امام حجت بن الحسن تسلیت عرض میکنیم و از محضر مقدسشان استدعا میکنیم که ما را جز کسانی که عزادار و متاثر در عزای پدر بزرگوارشان هستند، محسوب بفرمایند. و خداوند صبر و اجر جزیل به وجود اقدس ایشان عنایت بفرماید، و دعای ایشان را در مورد شیعه و آن کسانی که از روز آغاز غیبت تا به امروز این طائفه را حفظ کردند از محدثان و علما، و سایر کارگزاران مستجاب فرماید.
ما از وجود اقدسشان میخواهیم که دعا گو و مستغفر برای همه این کسانی باشند که بار طائفه را بدوش کشیدند و پرچم را از دوشی به دوشی دیگر تا به امروز منتقل کردند و خداوند دعای وجود اقدس حضرتش را شامل همه این افراد بفرماید و ما هم اگر قابلیت داریم مشمول مجموعه دعای ایشان قرار بدهد. والسلام
پایگاه
جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک نویسندهی وهابی مدعی شد که به باور شیعیان،
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) به اجرای برخی از اهداف خود موفق
نشد و امام مهدی (علیه السلام) به این اهداف، جامهی عمل خواهد پوشاند.
برای نمونه، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نتوانست دینش را بر تمام
ادیان غالب سازد، ولی امام مهدی(علیه السلام) چنین خواهد کرد.[۱]
در
پاسخ میگوییم؛ این اعتقاد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به اجرای
پارهای از اهداف خود موفق نشدند و اهداف آن حضرت پس از شهادت ایشان، توسط
شخصیتهای دیگر شکل واقعیت به خود خواهد گرفت، از مختصات شیعه نیست، بلکه
در میان دانشمندان اهل سنت نیز وجود دارد. پس اگر این موضوع، تبدیل به
بهانهای برای خرده گرفتن به شیعیان شدهاست، باید عالمان سنی مذهبی را هم
که معتقدند؛ دین پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) پس از ایشان توسط افراد
دیگری کامل شدهاست، زیر سؤال برد. برای نمونه برخی از آنان در تفسیر آیه؛
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ
لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ و َلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ
[توبه/۳۳] او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را
بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.» اعتقاد
به اکمال دین پس از پیامبر توسط اشخاص دیگری دارند، به عنوان مثال؛ قرطبی
در تفسیر این آیه معتقد است: «از خبرهای غیبی که جز از طریق وحی نمیتوان
از آن اطلاع یافت، وعدهای است که خداوند به پیامبرش داد که دینش را بر
تمام ادیان غالب میگرداند؛... و خداوند این وعده را عملی ساخت. ابوبکر
هنگامیکه سپاهیانش را گسیل میداشت، به آنها وعدهی خداوند را گوشزد
میکرد تا به پیروزی اطمینان و به ظفر یقین داشته باشند و عمر نیز چنین
میکرد؛ پس همواره پیروزی از شرق و غرب و خشکی و دریا فرود میآمد.»[۲]
جصاص
نیز در دفاع از نظریه اکمال دین پس از پیامبر مینویسد: «اگر سئوال شود
چگونه این، غلبه پیامبر خدا بر تمامی ادیان است، با اینکه غلبه مورد نظر
پس از رحلت ایشان اتفاق افتاد، پاسخ این است که خداوند به پیامبرش وعده داد
که دینش را بر ادیان دیگر غلبه دهد(نه رسولش را)...»[۳]
اما بسیاری از
علمای اهل سنت پا را نیز از این فراتر نهادهاند و اکمال دین را در آخر
الزمان؛ هنگام خروج مهدی(علیه السلام) یا نزول عیسی(علیه السلام)
دانستهاند؛ ابن جوزی در اینباره مینویسد: «اینکه خداوند اسلام را بر
سایر ادیان غلبه دهد. اما در چه زمانی؟ در این باره دو دیدگاه وجود دارد؛
۱. این هنگام نزول عیسی(علیه السلام) است که تمام انسانها از او پیروی
میکنند و تمام ملتها به یک ملت تبدیل میشوند و همگی به اسلام میگروند
یا جزیه میدهند. این نظر ابوهریره و ضحاک است. ۲. این وعده هنگام خروج
مهدی عملی خواهد شد. سدی این را اختیار کردهاست.»[۴] آلوسی نیز مینویسد:
«این غلبه هنگام نزول عیسی(علیه السلام) رخ خواهد داد و در آن زمان دین
دیگری به جز اسلام باقی نخواهد ماند.»[۵] سمعانی،[۶] ابن ابی حاتم
رازی،[۷] ابولیث سمرقندی[۸] و ابن جریر طبری[۹] نیز همگی این نظر را دارند.
پس
طبق اسناد ارائه شده در این نوشتار، به اعتقاد بسیاری از مفسران اهل سنت،
وعده دادهشده به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در آیه بالا در زمان
آن حضرت عملی نشدهاست و پس از ایشان به دست دیگران صورت گرفته یا در آینده
صورت خواهد گرفت. و این دیدگاه در هر صورت با دیدگاه شیعیان در اصل اینکه
این مهم توسط شخص یا شخصیتهایی غیر از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)
عملی خواهد شد، اشتراک نظر دارند. اگر لازمه این عقیده نقص در وجود مقدس
پیامبراکرم و کاملتر بودن شخصیت مجری این وعده الهی باشد، اهل سنت نیز به
این اشکال مبتلا هستند.
در صورتی که تلازم میان تحقق وعده غلبه اسلام و
کاملتر بودن شخصیت مجری آن از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بیاساس و
بی منطقی است؛ زیرا گاهی شخصیتهایی بلند مرتبه، ایدههایی بزرگ ابداع
میکنند و زمینهها و بسترهای آن را تا حد ممکن فراهم میکنند، اما ایجاد
تمام شرایط برای تحقق آن ایده نیازمند گذر زمان است تا جوامع انسانی ارتقاء
یابد و انسانها به بلوغ و رشد مطلوب دست یابند و پس از آن شخصیت بزرگ
دیگری که به عظمت ابداع کننده آن ایده نیست، مجری اجرای آن آرمان میشود.
از اینرو، عملی نشدن پارهای از آرمانهای مردان بزرگ را نمیتوان دلیل
نقص آنان و عملی شدن آن آرمانها را بدست دیگری دلیل بر کاملتر بودن شخصیت
ایشان گرفت.[۱۰] شاهد مدعی ما هم در قرآن کریم، قوم موسی (علیه السلام)
است؛ که با وجود شخصیت والایی مثل حضرت موسی(علیه السلام) در میان این قوم،
به علت آماده نبودن قوم بنیاسرائیل و همراهی نکردن آنان با موسی(علیه
السلام)، ایشان موفق به فتح بیت المقدس نشدند. و این امر بعد از گذشت
سالهای زیادی به دست پیامبران دیگر بنیاسرائیل که اولوالعزم نبودند، به
تحقق پیوست.
در پایان باید گفت؛ خردهگیری القفاری و همفکران او بر شیعه
در مساله اکمال دین به دست امام مهدی(علیه السلام) گذشته از نسنجیده بودن،
بسیار مغرضانه و از روی کینهورزی است؛ زیرا مساله از دو حالت خارج نیست؛
یا او اقوال مختلف علمای اهل سنت را مطالعه نکردهاست؛ این امر از کسی که
تمامی کتب شیعی را جهت واردکردن شبهه بر آنان، زیر ذرهبین قرار داده؛ بعید
است که کتب کسانی را که مدعی هم مذهبی با آنان است، مطالعه نکردهباشد. یا
اینکه به خاطر ضربه زدن به شیعه، از هر وسیلهای از جمله کتمان حق استفاده
کردهاست و جانب انصاف را رعایت نکرده، آن همه دلیل و مدرک را نادیده
انگاشتهاست.
پینوشت:
[۱]. اصول مذهب شیعه، الفقاری، انتشارات دارالرضا، ص۱۰۶۹
[۲]. تفسیر قرطبی، قرطبی، بیروت، داراحیاء التراث العربیه،ج۱، ص۷۴
[۳]. احکام القرآن، جصاص، بیروت، دارالکتب العلمیه،ج۱، ص۵۹۱
[۴]. زادالمسیر، ابن جوزی، بیروت، دارالکتب العربی،ج۳، ص۲۹۰
[۵]. تفسیر آلوسی، آلوسی، بیروت، دارالکتب العربی، ج۲، ص۳۰۴
[۶]. تفسیر سمعانی، بوالمظفرسمعانی، ریاض،دارالوطن، چاپ اول،۱۴۱۸ق،ج۱۰، ص۸۶
[۷]. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم رازی، ریاض، مکتبه نزارمصطفی الباز، ج۶، ۱۷۸۶
[۸]. تفسیر سمرقندی، ابولیث سمرقندی، بیروت، دارالفکر،ج۲، ص۵۴
[۹]. جامع البیان، ابن جریر طبری، بیروت، دارالفکر،ج۲۶، ص۱۴۱
[۱۰]. دلیل روشن، دکتر آیتی، انتشارات آینده روشن، ص۳۷۱
بسم الله الرحمن الرحیم
شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم
ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم
ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم
سینه کبودهای عزای خدیجه ایم
از لطف فاطمه است که ما مادری شدیم
با یک دعای نیمه شبش کوثری شدیم
وقتی خدیجه مادر ما شیعه ها بُوَد
دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُوَد
با یک دعاش، حاجت ما هم روا بُوَد
از چه پی عبای رسول خدا بُوَد؟!
وقف خدا شده همه مال و منال او
پیغمبر خدا شده محو خصال او
او اوّلین زنی است که غم پرور نبی است
کوری چشم عایشه ... او همسر نبی است
هم همسر نبی است وَ هم یاور نبی است
یعنی که بعد شیر خدا لشکر نبی است ...
... آثار رنج در وجناتش عیان شده
مانند محتضر شده و نیمه جان شده
این روزها که حال و هوایش عوض شده
از بس که گریه کرده صدایش عوض شده
مکّه، مدینه شد که صفایش عوض شده
از چه خدیجه طرز دعایش عوض شده؟!
دختر برای مادر خود گریه می کند
مادر برای دختر خود گریه می کند
دنیا بنا نداشت به زهرا وفا کند
دنیا بنا نداشت که حق را ادا کند
می خواست که خون به دل مرتضی کند
با هیزم آمده که جهنّم به پا کند
نامردِ بی حیا ... روی او را کبود کرد
با تازیانه بازوی او را کبود کرد
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا صالحَ المهدی
السَّلا مُ عَلَیْکَ یا داعِىَ اللَّهِ وَ رَبّانِىَّ آیاتِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ وَ دَیّانَ دینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللَّهِ وَ ناصِرَ حَقِّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلیلَ اِرادَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِىَ کِتابِ اللَّهِ وَتَرْجُمانَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا صالحَ المهدی
السَّلا مُ عَلَیْکَ یا داعِىَ اللَّهِ وَ رَبّانِىَّ آیاتِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ وَ دَیّانَ دینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللَّهِ وَ ناصِرَ حَقِّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلیلَ اِرادَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِىَ کِتابِ اللَّهِ وَتَرْجُمانَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا صالحَ المهدی
السَّلا مُ عَلَیْکَ یا داعِىَ اللَّهِ وَ رَبّانِىَّ آیاتِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ وَ دَیّانَ دینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللَّهِ وَ ناصِرَ حَقِّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلیلَ اِرادَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِىَ کِتابِ اللَّهِ وَتَرْجُمانَهُ