| |
شخصیت على (علیه السلام) عده زیادى از متفکرین و محققین را به تعجب واداشته. اندیشمندانى که شیعه و حتى مسلمان نبوده اند اما در برابر عظمت على (علیه السلام) سر تعظیم فرود آورده اند از جمله نویسنده لبنانى شهیر که مسیحى مذهب است آقاى جورج جرداق نویسنده کتاب (الإمام علی صوت العدالة الإنسانیة)، مىگوید: اگر روزى عکس امام على (علیه السلام) را در کلیساهاى ما دیدید تعجب نکنید و... بهر حال سخن از بحر موّاجى است که رسیدن به عمق و کُنه آن غیر ممکن است همانگونه که پیامبر بزرگ اسلام فرمود: یا على هیچ کس تو را نشناخت مگر من و خدا... هرچند: توصیف على به گفتگو ممکن نیست گنجایش بحر در سبو ممـکن نیست امّا: آب دریا را اگر نتـوان کـشید هم بقدر تشنگى بایـد چـشید کتاب حاضر گوشه اى از فضائل و شخصیت امیرالمؤمنین على (علیه السلام) را براى دوستداران و پیروان حضرتش بیان مىنماید. |
|
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی، هونگ جون چن (hong jun shen) معروف به ریچارد از سرمایهداران چینی که در نقاط مختلف از جمله ایران سرمایهگذاریهای متعددی انجام داده و چند کارخانه صنعتی در ایران و چین دارد، با حضور در بیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) در قم، پس از ادای شهادتین، به دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع گروید .
این تازه مسلمان چینی در این مراسم از آیتالله علوی بروجردی خواست که نامی اسلامی برایش انتخاب کند و ایشان نیز به مناسبت ایام ولایت امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع)، نام مبارک "علی" را برای او انتخاب کرد .
آیتالله علوی بروجردی در این مراسم معنوی با معرفی مکتب تشیع، گفت: ما معتقدیم خداوند متعال منشا هستی است و این گونه نیست که عالم هستی را ایجاد کرده و به حال خود رها ساخته باشد .
وی ادامه داد: نیروی واحدی وجود دارد که همه نیروها و اتفاقات عالم در همه زمانها از او سرچشمه میگیرد و آن نیروی واحد، خداوند متعال است .
اسلام؛ دینی بر اساس فطرت انسانی
وی با بیان این که اسلام دینی بر اساس فطرت انسانی است، افزود: دین اسلام پیروان خود را به انجام اعمال نیک و فضایلی دعوت میکند که از دیدگاه همه عقلا فضیلت به شمار میروند .
استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: ما معتقدیم که حضرت محمد(ص) پیامبر خاتم است و بعد از ایشان پیامبر دیگری نخواهد بود و رسول اکرم(ص) از طرف خداوند، جانشینانی را به عنوان امام نصب کرده که واسطه بین مردم و خدا میباشند .
آیت الله علوی بروجردی تاکید کرد: روز غدیر، روز اعلام این جانشینی است و ما معتقدیم که جانشین دوازدهم پیامبر اسلام(ص) از نظرها غایب است و امیدواریم روزی ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد فرماید .
هیچ دینی به کاملی اسلام نیست
هونگ جون چن نیز در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در رابطه با تشرف خود به آیین اسلام، گفت: در چین ادیان و مذاهب متعددی وجود دارد و افراد با دیدگاهها و مذاهب مختلفی زندگی می کنند، من پس از ارتباطی که با دوستان ایرانیام داشتم، به این نتیجه رسیدم که هیچ کدام از آیینها و مذاهب به کاملی اسلام و تشیع نیست و دین اسلام بسیار شفاف و روشن است .
هنگام ادای شهادتین احساس خاصی داشتم
وی درباره احساس خود هنگام ادای شهادتین، ابراز داشت: در هنگام ادای شهادتین، حس خاصی داشتم که قابل بیان و توصیف نیست و به نوعی احساس میکردم که از خداوند متعال انرژی میگیریم .
علی تازه مسلمان شده با اشاره به این که پذیرفتن اسلام و عمل به دستورات آن را بهترین راه برای رسیدن به سعادت و اهداف خود می دانم، افزود: من از امروز تلاش میکنم که تمام اعمال و رفتارم بر اساس آیین اسلام و مذهب تشیع باشد و هر چیزی که اسلام ناب توصیه میکند را انجام بدهم تا یک مسلمان و شیعه واقعی باشم.
بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی-مد ظله- به مناسبت عید سعید غدیر1434
آیت
الله العظمی وحید خراسانی-مد ظله العالی- امروز(1392/08/01) در درس تفسیر
درباره عظمت روز عید سعید غدیر خم بیاناتی را ایراد نمودند. ایشان در آغاز
سخنان خود فرمودند: شناختن روز غدیر بر سه مطلب متوقف است: اول: معرفت خود
این روز؛ دوم: در این روز چه شده است؛ سوم: روز کیست.
سپس با نقل این روایت معتبر از امالی صدوق از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)که یوم غدیر خم أفضل أعیاد أمتی فرمودند: بنابراین عید فطر و عید قربان نسبتش با این روز نسبت فاضل به افضل است.
معظم له در ادامه سخنان خود با استناد به این فراز از روایت که وهو الیوم الذی أکمل الله فیه الدین فرمودند: در این کلمه ، تمام عقول متحیر است. تمام بعثت انبیاء ناقص بود و به خاتم الانبیاء(صلی الله علیه وآله) تمام شد؛ تمام نزول کتب از صحف آدم تا انجیل عیسی ناقص بود و به قرآن تمام شد؛ دین خدا از اول تا آخر ناقص بود و فقط به نصب علی علیه السلام به عنوان علم هدایت کامل شد.
آیت الله العظمی وحید خراسانی-مد ظله العالی- سپس ده ها ویژگی نسبی و حسبی و سببی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را برشمردند و با اشاره به روایت معتبری از امام صادق علیه السلام فرمودند: نسبت علم آصف و سلیمان و داود که عندهم علم من الکتاب است، با علم علی علیه السلام که عنده علم الکتاب است، از جهت فضل، به اندازه آبی می باشد که پشه ای از آب دریا بر می دارد.
غدیر، عامل استمرار و بقای اسلام
غدیر در نگاه ما، تنها یک روز یا یک واقعه تاریخی نیست؛ بلکه پایه و بنیانی است که رسول اکرم – صلی الله علیه و آله – بنا نهادند. پیش از آن نیز پیامبر بارها در این زمینه اشاراتی داشتند. اساساً هر مکتبی، الهی یا غیرالهی، وقتی بنیانگذاری میشود، حتماً برای بقای خودش برنامهریزی دارد. مکتبی که برای بقای خودش برنامه نداشته باشد، قطعاً ناقص است. پیامبران دیگر همچون حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی – علی نبینیا و آله و علیهم السلام – نیز برای بعد از خودشان نیز برنامه داشتند و ساکت نبودند.
در اسلام نیز همین گونه است. ازآنجاکه بشر قابلیت دریافت وحی را نداشته است، پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – که چنین قابلیتی داشت، برانگیخته شد تا احکام الهی را به انسانها عرضه کند. همان گونه که اسلام علت محدثهای داشته است، علت مبقیهای هم دارد؛ اما این علت مبقیه چیست و بقای این مکتب چگونه خواهد بود؟ این گونه نیست که به گمان برخی، چون خداوند به پیامبر فرموده است، «انک میت و إنهم میتون»، آن حضرت همانند دیگران از دنیا رفتهاند و کارشان هم تمام شده است.
دین اسلام، جاودانه است و پس از پیامبر اسلام، دیگر پیامبری نمیآید و رشته وحی منقطع میشود. حال بقای این مکتب به چه صورت است و مردم در همه زمانها و مکانها چگونه به این احکام دست مییابند؟ در همه مکاتب الهی و غیرالهی، بنیانگذاران آن مکاتب پیشبینی دوره بعد از خود را میکنند؛ چنانکه در انقلاب کمونیستی، لنین پس از خودش تروتسکی را در نظر داشت؛ هرچند با ظهور استالین، این قضیه بر هم خورد.
استدلال علامه امینی در اثبات غدیر ادامه مطلب ...
طریق پنجم
ابن تیمیّه مى گوید: این حدیث (حدیث ثقلین) دروغ است.
چه راه آسان و خوبى! چرا اهل سنّت از این راه با همه سهولتى که دارد غافل بودند؟ چرا خود را به زحمت تحریف «حدیث ثقلین» انداختند تا موجبات بدنامى و خیانت را براى خودشان فراهم آورند؟ چرا «حدیث ثقلین» را طرف معارضه با عبارتى موهوم و ساختگى بنام «حدیث اقتداء به شیخین» قرار دادند تا آن همه حمله هاى صحیح به آنان شود؟ چرا ابن جوزى خودش را به زحمت تضعیف رجال سند «حدیث ثقلین» مى اندازد؟ و چرا و چرا...؟!!
اى کاش تمام اینها از فکر بکر و وذوق سلیم و نظر ثاقب!!! ابن تیمیّه الهام مى گرفتند و بجاى آن راههاى پر پیچ و خم، به این ساده ترین راه!! چنگ زده و خیال خود و شیعه امامیّه را در ارتباط با تمسّک به «حدیث ثقلین» راحت مى کردند.
طریق چهارم
چهارمین راهى که براى از کار انداختن «حدیث ثقلین» بکار رفته است «معارضه» است.
حال باید دید مبتکرین!! این طریق، چه امورى را معارض «حدیث ثقلین» قرار داده اند؟
طریق سوّم
سوّمین حیله اى که براى از کار انداختن «حدیث ثقلین» بکار برده اند، تحریف حدیث شریف است، البتّه تحریف به معناى نقصان، به این معنى که: قسمتى از حدیث را که دلالت کامل «حدیث ثقلین» مبتنى بر آنست، حذف کرده و نقل ننموده اند، و از کسانى که متمسّک به این حیله شده اند «مسلم بن حجّاج» صاحب کتاب «صحیح مسلم» از صحاح ششگانه، و «خطیب بغدادى» در کتاب «تاریخ بغداد» مى باشند.
خطیب در کتاب تاریخش بعد از ذکر سند، «حدیث ثقلین» را بدینگونه نقل مى کند:
«إنَّ رَسُولَ اللهِ صلّى الله عَلَیْهِ (وآله) وَسَلَّمَ قالَ: یا أیُّها النّاسُ، إنِّی فَرَطٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ وارِدُونَ علَیَّ الحَوْضَ، وَإنّی سائِلُکُمْ حینَ تَرِدُونَ عَلَیّ عَنِ الثَّقَلَیْنِ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونی فیهِما: الثّقْلُ الأکْبرُ کِتابُ اللهِ، سَبَبٌ طَرَفُهُ بِیَدِ اللهِ وَطَرَفُهُ بِأَیْدیکُمْ، فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ وَلا تَضِلُّوا وَلا تُبَدِّلُوا».
طریق دوّم
این طریق را ابو عبدالله بخارى صاحب کتاب «صحیح بخارى» به احمد بن حنبل (پیشواى حنابله) نسبت مى دهد. بخارى در کتاب «التاریخ الصّغیر»(1) چنین مى نویسد:
درباره روایتى که عبدالملک از عطیّه از ابى سعید خُدرى از رسول خدا صلّى الله علیه (وآله) وسلّم بعنوان «حدیث ثقلین» نقل شده است، احمد بن حنبل مى گوید: این گونه احادیث که از کوفیّین نقل شده است، از نظر متن ناشناخته است و مورد قبول نمى باشد.
در مقام جواب از این کشفیّات جناب بخارى باید گفت:
طریق اوّل
مبتکر!! این طریق «ابوالفرج ابن جوزى» است.
مطلب سوّم: دعوت به اتّحاد بین امّت اسلام در پرتو تعلیمات «حدیث ثقلین»
جدّ بزرگوار، مرحوم «سیّد محمّد هادى میلانى»(1) نقل مى فرمودند که: یکى از بزرگان علماء شیعه در نجف اشرف(2) براى ایجاد اتّحاد بین فرقه هاى اسلام پیشقدم شدند، جدّ ما مى فرمود: ما بر ایشان و امثالشان اصرار داشتیم که: راه اتّحاد بین فرق اسلامى و تقارب بین مذاهب منحصر است در التزام به تبعیّت و پیروى و بکار بستن مفاد «حدیث ثقلین»، زیرا این حدیث شریف بدون شکّ نزد شیعه و مخالفین شیعه از نظر صدور و صحّت، مورد اتّفاق است، و تازه این مطلب بر فرض ا ین است که قائل به تواتر «حدیث ثقلین» نشویم، و حال آنکه این حدیث شریف به یقین متواتر بوده، و حدیثى است مقبول نزد طرفین، و از نظر دلالت هم هیچ نکته ابهامى در آن نیست.
مطلب دوّم: تکرار وصیّت به قرآن کریم و عترت در موارد مختلف
بر اهل اطّلاع مخفى نیست که رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم توصیه به قرآن و عترت علیهم السّلام را در موارد مختلف و مواطن متفاوت تکرار فرموده اند که به چهار مورد آن اشاره مى شود:
مورد اوّل:
هنگام مراجعتشان از شهر طائف، که آنچه مربوط به این مورد است را «ابن ابى شیبه» ذکر کرده است، و «ابن حجر مکّى» در کتاب خودش «الصّواعق المحرقة»(1) از او نقل مى کند.
مورد دوّم:
در حجّة الوداع در ضمن اعمال حجّ، و در عرفه مستقلاًّ، و آنچه مربوط به این مورد است را «متّقى هندى» در کنز العمّال(2) از «ابن ابى شیبه» نقل مى کند، و نیز: ترمذى در «صحیحش»(3) طبرانى در کتاب «المعجم الکبیر»(4)، ابن اثیر جزرى در کتاب «جامع الاصول»(5) و دیگران که ذکر نامشان بطول مى انجامد آورده اند.
مورد سوّم:
هنگام مراجعت از حجّة الوداع در روز غدیر خم در ضمن خطبه طولانى و مفصّل غدیر، که مطالب مربوط به این مورد را احمد بن حنبل در «المسند»(6)، دارمى در «السّنن»(7)، بیهقى در «السّنن الکبرى»(8)، ابن کثیر در «البدایة والنّهایة»(9) و دیگران نقل کرده اند.
مورد چهارم:
هنگام رحلت جانگدازشان در حالیکه حجره شریف مملوّ از جمعیّت بود، که وقایع مربوط به این مورد را ابن ابى شیبه(10)، بزّار(11)، ابن حجر مکّى(12) و دیگران نقل کرده اند.
مطلب اوّل: اقتران «حدیث ثقلین» با احادیث دیگر
جهت سوّم: دلالت «حدیث ثقلین»
در صفحات گذشته که از الفاظ مختلف «حدیث ثقلین» بحث مى کردیم، اجمالى از دلالت این حدیث شریف را بر منصب منیع خلافت و امامت بیان کردیم، و گفتیم که حدیث شریف به حساب لفظ «خلیفتین» نصّ در امامت و خلافت مى باشد، ولى کیفیّت دلالت الفاظى مانند «أخذ» و «تمسّک» و «اعتصام» بدینگونه است که: چون این الفاظ دلالت بر وجوب تبعیّت و پیروى و اطاعت مطلق بدون قید و شرط مى نمایند، قهراً مفاد حدیث، امامت و خلافت خواهد بود، زیرا شکّى نیست که بین اطاعت مطلق و بین امامت و خلافت، تلازم و همبستگى تامّ غیر قابل انکار وجود دارد.
براى تثبیت آنچه بیان شد مى توانید به بیانات شارحین «حدیث ثقلین» از اعلام و مشاهیر اهل سنّت مراجعه نمائید، مثلاً مناوى در «شرح جامع صغیر» و ملاّ على قارى در «شرح مشکاة»، و نیز به کتابهاى «نسیم الرّیاض»، «شرح المواهب اللَّدُنیّة»، «السّراج المنیر فى شرح الجامع الصّغیر»، «الصّواعق المحرقة»، و «جواهر العقدین» و تألیفات زیاد دیگر، که مؤلّفین آنها همه تصریح نموده اند که مفاد «حدیث ثقلین» عبارتست از تشویق و وادار نمودن و برانگیختن جمیع امّت به اینکه از رفتار و کردار و اقوال خاندان نبوّت علیهم السّلام پیروى کرده و حجّت بدانند، و معالم دینشان را از آنان گرفته و آنان را مقتداى خود در جمیع امور قرار دهند.
براى نمونه به کلام چند تن از آنان توجّه نمائید:
جهت دوّم: راویان «حدیث ثقلین»
در بین اصحاب رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم بیش از سى نفر «حدیث ثقلین» را از آن سرور نقل کرده اند، و ما عدّه اى از آنها را ذیلاً نامبر مى کنیم:
جهت اوّل: تحقیق در الفاظ «حدیث ثقلین»
این حدیث شریف، مشهور است به «حدیث ثَقَلیْن»، و ثَقَلَیْن، تثنیه «ثَقَل» مى باشد، و کلمه ثَقَل در لغت به معناى آن چیزى است که مسافر با خود حمل مى کند، و ناگفته نماند که عدّه اى از محدّثین و اهل لغت، این کلمه را «ثِقْلَیْن» یعنى به کسر ثاء و سکون قاف، قرائت کرده اند، که در این صورت تثنیه ثِقْل، خواهد بود، و ثِقْل در لغت به معناى بار سنگین و گنج آمده است، ولى به نظر مى رسد کلمه «ثقلین» در این حدیث شریف، به فتح ثاء و قاف باشد.
فیروز آبادى در کتاب «القاموس المحیط» مى گوید: و ثَقَل (به حرکت قاف) متاع مسافر و اثاثیه او و نیز هر چیز نفیسى را که پنهان و محفوظش مى دارند گویند، و از همین لغت است حدیث شریف: إِنِّی تارِکٌ فِیْکُمُ الثَّقَلَیْنِ، کِتابَ اللهِ وَعِتْرَتِی(1).
و اینکه ما ضبط اوّل را بر ضبط دوّم ترجیح دادیم بدین جهت است که: تناسب ضبط اوّل (که ثَقَلَیْن باشد) با موقعیّتى که این حدیث شریف از رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم صادر گردیده بیشتر است، توضیح مطلب اینکه:
حدیث غدیر
بحث ما در اطراف «حدیث غدیر» است، حدیث شریفى که در سایه اهتمام حقّ سبحانه و تعالى و رسول مکرّم صلوات الله علیه وآله وسلّم و ائمّه اطهار علیهم السّلام و بزرگان صحابه و علماء در طىّ قرون، از اهمیّت خاصّى برخوردار است، و در قرآن کریم آیه مبارکه (یا أیُّهَا الرَّسُوْلُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ) ـ المائده: 5/67. ترجمه: اى پیامبر، به خلق برسان آنچه را از خدایت بر تو نازل شده، از جمله آیاتى است که مستقیماً مربوط به «روز غدیر» مى باشد.
لازم به تذکّر است که این آیه کریمه گرچه در قرآن کریم در ضمن آیاتى است که خداوند متعال در آن آیات، اهل کتاب را مخاطب قرار داده است(1) ولکن کاملاً و بدون کم و کاست قابل تطبیق بر امّت رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز مى باشد، زیرا در مقام تطبیق این آیات مبارکه با این امّت مى توان چنین گفت: و اى کاش امّت اسلامیّه ایمان آورده بودند، و اگر آنان ایمان آورده و تقوى پیشه مى کردند، البتّه گناهانشان را مى پوشاندیم و آنان را در بهشت پرنعمت وارد مى کردیم، و اگر آنان به دستورات قرآن و فرمایشات رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم کاملاً عمل مى نمودند و آنچه را که در قرآن درباره امیرالمؤمنین و اهلبیت طاهرینش علیهم السّلام نازل شده است را بر دیده جان نهاده و قلباً مى پذیرفتند، البتّه از نعمت هاى آسمان و زمین بهره مند مى شدند، و از امّت اسلام نیز عدّه اى معتدل و میانه رو و بسیارى بدکردارند.
متن حدیث غدیر