هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

جوی آباد ، قافله عزای مادر سادات ، فاطمیه 94

بسم الله الرحمن الرحیم


 فاطمیه 94 ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، قافله عزای مادر سادات





وقتی رسید خاک درش را نشان گرفت
با ناسزا سپس جگرش را نشان گرفت

فهمید فاطمه است که پشت در آمده
ظالم دقیق بال و پرش را نشان گرفت

ماندم میان اتش و جنت چه نسبتی ست
اتش چگونه پلک ترش را نشان گرفت

در ضربه ی نخست دل مصطفی شکست
چون جای بوسه ی پدرش را نشان گرفت

می خواست تا که عرش خدارا تکان دهد
با تازیانه دست و سرش را نشان گرفت

تا دید بچه ها همگی ایستاده اند
نامرد ، غیرت پسرش را نشان گرفت

فضه دوید و فاطمه افتاد بر زمین
وقتی که با لگد ثمرش را نشان گرفت

آخر سپاه حیدر کرار را شکست
جان نحیف همسفرش را نشان گرفت

سیدحجت بحرالعلوم



جوی آباد ، فاطمیه 94 ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، قافله عزای مادر سادات

بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد ،  فاطمیه 94 ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، قافله عزای مادر سادات




بر روی لوح زندگی من قلم زدند

یک زندگی سرد برایم رقم زدند

با فاطمه چه زندگی ام روبراه بود

ای عمق چاه  زندگی ام را بهم زدند

ای عمق چاه همسر مظلومه ی مرا

پیش نگاه مضطر من از ستم زدند

آخر خودت بگو که من این غم کجا برم

بر روی جسم فاطمه ی من قدم زدند

شاعر:علی حسنی


جوی آباد محله بختیاری ها، قافله عزای مادر سادات ،تشیع نمادین ، فاطمیه 94 ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها


 بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد محله بختیاری ها، قافله عزای مادر سادات ،تشیع نمادین ،  فاطمیه 94 ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها




نگذار پای غمت چشم دلم تر گردد

نگذار کودکت از داغ تو مضطر گردد

کس ندیده است گلی در وسط کوچه ی تنگ

در هجوم خطر صاعقه پرپر گردد

من کمک میکنم از روی زمین برخیزی

نگرانم که به سوی تو عدو برگردد

هرچه کردم نگذارم که به رویت بزند

قد من حیف نشد با او برابر گردد

قبل از این پهلویت از ضربه ی در زخمی بود

آرزویم شده که حال تو بهتر گردد

دو قدم راه نرفته به زمین می افتی

باید این پیکر تو راهی بستر گردد

شاعر:محمدحسن بیات لو


جوی آباد محله بختیاری ها، فاطمیه 94 ، تشیع نمادین ، قافله عزای مادر سادات ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

 بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد ،  فاطمیه 94 ، تشیع نمادین ، قافله عزای مادر سادات ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها




سال جدید آغاز شد با نام زهرا

امسال هم غرقیم در انعام زهرا

مادر به کلّ بچّه هایش لطف دارد

به یک یک ما داده دعوت نامه زهرا

هیأت شروع زندگی تازه ی ماست

در آمدیم این جا به استخدام زهرا

دُورهمی هامان فقط در هیأت اوست

این جاست آری منزل اقوام زهرا

باید که در نوروز هم حرمت نگه داشت

شرعاً وَ عرفاً واجب است اکرام زهرا

از ما گدایان فضّه و سلمان بسازد

یک لقمه نان سفره ی اطعام زهرا

روز قیامت ما که دلشوره نداریم

با رشته های چادر احرام زهرا

پیغمبران هم آرزو دارند باشند

در این جهان و آن جهان خدّام زهرا

محراب را عرش الهی می نماید

نور نماز صبح و ظهر و شام زهرا

سینه سپر کردن ، حمایت از ولایت

مجموعه ای ست از بهترین احکام زهرا

ما «همدلی و همزبانی» با ولی را

آموختیم از مکتب اسلام زهرا

محمدفردوسی

جوی آباد ، فاطمیه 94 ، قافله عزای مادر سادات هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم



جوی آباد ،  فاطمیه 94 ، قافله عزای مادر سادات  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها





امشب کنار قبر تو احیا گرفته ام

با اشکهای خود ره دریا گرفته ام

 

امشب نهان ز چشم همه کودکان تو

 روضه برای داغ تو تنها گرفته ام

 

امروز با تمام غم وغصه اش گذشت

 پیش مزار تو غم فردا گرفته ام

 

شرمنده ام ز روی نبی گر بپرسدم

آیا چنین عزیز دلش را گرفته ام؟! 

 

بی تو اگرچه زنده ام اما بدان فقط

با خاطرات توست که مأوا گرفته ام

 

یا رب ببین چگونه غریبانه مجلسی

 بهر عزای دختر طاها گرفته ام

شاعر:محمد حسن بیات لو



جوی آباد ، ، قافله عزای مادر سادات ، فاطمیه 94 ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها


بسم الله الرحمن الرحیم



جوی آباد ،  ، قافله عزای مادر سادات ،  فاطمیه 94 ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها






رفتی میان غصه مراجاگذاشتی

مارادر اوج غم تک تنهاگذاشتی

برداشتی توبار خودت رازبسترو

آن رابروی شانه بابا گذاشتی

یادم نمی رودبخدا لحظه ای که تو

بایاعلی به آتش درپاگذاشتی

مادر لباس محسن خود رانبرده ای

آن رابه زیربالش خود جاگذاشتی!

این یادگاری ات جگرم راکباب کرد

دربین شانه موی خودت راگذاشتی

گفتم که چار ساله کجا مادری کجا

این کار رابرای اماگذاشتی

آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود

آخربرای زینب کبری گذاشتی

 شاعر: مهدی نظری



جوی آباد ، فاطمیه 94 ، پذیرایی از قافله عزای مادر سادات

بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد ،  فاطمیه 94 ، پذیرایی از قافله عزای مادر سادات





شکوه خلقت تو عرش را تکان داده است

و اشتیاق شگفتی به کهکشان داده است

 

در ازدحام ملائک، مسیح انفاست

نشاط تازه به روح فرشتگان داده است

 

چقدر واژه ی زهرا به تو برازنده است

طلوع نور تو جلوه به آسمان داده است

 

بهشت حُسن! به سیب گلاب می مانی

نسیم ، رایحه ات را به بوستان داده است

 

بهار سبز کرامت ، فدای دستانت

صله چقدر به دستان این و آن داده است

 

پدر به شوق تو صدها کبوتر بوسه

به گونه های بهاریت آشیان داده است

 

شکسته باد تبرها ، هزار نفرین باد

به باغ یاس تنت وعده ی خزان داده است

 

به احترام تو آتش بگو گلستان شد!

بگو که شعله به پیراهنت امان داده است!

 

غروب می چکد از آسمان پهلویت

شفق به چادر تو نقش ارغوان داده است

 

چه ساده جان علی در مقابلش می سوخت

چگونه صبر کند؟ سخت امتحان داده است

 

شکست مثل همیشه چه بی صدا در خویش

تمام حرف دلش را به ریسمان داده است

 

نشسته خار به چشمان دل پریشانش

گلوی زخمی او دل به استخوان داده است

 

بس است زخم زبان ، طعنه های پی در پی

به حال خود بگذاریدش او جوان داده است

 

هزار بار خدا را سپاس می گویم

توان از تو سرودن به ناتوان داده است

 

خدا کند که بگویند شاعری یک شب

به پای یک غزل فاطمیش جان داده است

شاعر: سید مسیح شاه چراغی


جوی آباد ، فاطمیه 94 ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، قافله عزای مادر سادات

بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد محله بختیاریها،  فاطمیه 94 ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، قافله عزای مادر سادات


شب شهادت  سوم جمادی الثانی






رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟

بعداز تو کیست تاکه برایم سپر شود؟

الان مغیره آمد ازاینجا عبور کرد

می خواست تادوباره حسن خونجگر شود

یادم نمی رود که همه داد می زدند

طوری لگد بزن که علی بی پسر شود

رنجی کشیده ای که خودم دانم وخودت

رفتی بدون اینکه کسی باخبر شود

حالا برای نبش مزار تو آمدند

تازخم کاری جگرم بیشترشود

زهراقرار بود بمانی کنارمن

نه اینکه بی تو  شوهر تو دربدر شود

این ذوالفقار بی تو برایم عصاشده

رفتی که ذوالفقار علی بی اثرشود

شاعر: مهدی نظری



جوی آباد محله بختیاری ها، فاطمیه 94 ،گروه شیپور زنها ، قافله عزای مادر سادات ،هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها


بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد ،  فاطمیه 94 ، گروه شیپور زنها ، قافله عزای مادر سادات ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها




شروع یک غزل باشد ردیفش با نیفتاده

میان بستر افتاده ولی از پا نیفتاده

 

سه ماهی هست که بی جان میان بستر افتاده

ولی لبخند از روی لب زهرا نیفتاده

 

همینکه دید در را زیر لب آرام می فرمود

که این در با فشار ضربه یک پا نیفتاده

 

خدا را شکر با اینکه در از لولا جدا گشته

به روی صورتش جای رد لولا نیفتاده

 

سر پهن و بلندی قد این میخ ها یعنی

که این خانه خطر دارد درش حتی نیفتاده

 

برای دلخوشی زینبش فرمود خوبم ... آه

ولی فهمید مولا دنده هایش جا نیفتاده

 

خدا می داند و مولا و در شاهد در آن لحظه

که آیا چادر زهرا به زیر پا نیفتاده؟

 

صدای در که می آید تکانی می خورد یعنی

میان بستر افتاده ولی از پا نیفتاده

شاعر: وحید محمدی



فاطمیه جوی آباد محله بختیاریها ، قافله عزای مادر سادات ، مرهم قلب داغدار ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.....


بسم الله الرحمن الرحیم



فاطمیه جوی آباد محله بختیاریها ، قافله عزای مادر سادات ،


مرهمی باشد بر قلب داغدار ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


ان شاءالله






چون یاس که پا تا به سرش سوخته باشد

بانوی علی هم جگرش سوخته باشد

 

اسباب سرافرازی پروانه شد اتش

زهرا به طواف تو پرش سوخته باشد

 

آرامش هر دختر اگر بافتن موست

سخت است که مادر هنرش سوخته باشد

 

راضی نشود فاطمه بر سوختن ما 

وقتی که در آتش پسرش سوخته باشد

 

اندازه ی کافی دل ما سوخته مادر

بگذار که این خانه درش سوخته باشد

 

محمد رضا رضایی





جوی آباد محله بختیاریها ، قافله عزای مادر سادات ، مرهم قلب داغدار ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف



هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها


جوی آباد محله بختیاریها ، قافله عزای مادر سادات ، مرهم قلب داغدار ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


شب سوم جمادی الثانی ،شب شهادت مادر سادات نور دل رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم







آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود

تصویر یک زن روی دست مرتضی بود

 

آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت

این ها همه درد سر شیر خدا بود

 

هی دست روی دست میزد راه می رفت

صدها گره در کار یک مشکل گشا بود

 

یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم

غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود

 

هر عضو را بینی که کاری تر شکسته

بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود

 

یادش نرفته حیدر کرار روزی

می دید زهرایش به زیر دست و پا بود

 

مادر به هر درد سری آخر کفن شد

دلشوره ها بهر شهید کربلا بود

 

پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند

یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود

 

یک پیکر عریان و بی سر روی خاک

منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود

 

جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند

تشییع آقا بین تکه بوریا بود

 

اهل القری آقای مارا دفن کردند

آن آقایی که در بیبان ها رها بود

 

فرمود فرزندش نشد او را ببوسم

چون بند بند پیکرش از هم جدا بود

قاسم نعمتی





جوی آباد ، فاطمیه 94 ، قافله عزای مادر سادات ، مرهم قلب داغدار ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


بسم الله الرحمن الرحیم


 هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها 



فاطمیه 94 ، قافله عزای مادر سادات ، مرهم قلب داغدار ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


ان شاءالله






خوشا به حال دل من که مادرم هستی

و عاشقانه ترین حس و باورم هستی

شکسته بالم و مادر شما پرم هستی

همیشه و همه جا سایه سرم هستی

 

خودم و اهل و عیالم فداییت بانو

که پیش پای تو افتاده ایم بر زانو

 

دلیل خلقت عالم وَ آدمی خانم

هزار مرتبه مافوق مریمی خانم

لطیف و پاک تر از جنس شبنمی خانم

در آسمان و زمین تو معظمی خانم

 

تو عاشقانه ترین واژه های هر شعری

دلیل گریه و نوحه برای هر شعری

 

برای عمر کمت گریه میکنم مادر

برای قدّ خمت گریه میکنم مادر

و پای درد و غمت گریه میکنم مادر

از اینکه بد زدنت گریه می کنم مادر

 

چه گریه دار نشستند و گفتگو کردند

علی و فاطمه ای که سراسر از دردند

 

بهار خانه حیدر خزان شدی زهرا

توان بازوی من ناتوان شدی زهرا

ستون عرش خدا قدکمان شدی زهرا

بگوسه ماهه چه شدنیمه جان شدی زهرا

 

چه آمده به سرت مهربان من بانو

مرو عزیز دلم آسمان من بانو

 

علی بمیرد از این قدر لرزش دستت

از این دلیل غم انگیز رنجشش دستت

چرا عوض شده طرز نیایش دستت؟

مرا ببخش از این بذل و بخشش دستت

 

به دست خسته شبانه کفن فراهم کرد

برای گل پسرش پیرهن فراهم کرد

شاعر: فرزاد نظافتی



جوی آباد ، فاطمیه 94 ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، قافله عزای مادر سادات

بسم الله الرحمن الرحیم



 آیت الله العظمی وحیدخراسانی مد ظله العالی


خوشا به حال کسانی که در فاطمیه کمال جِد و جهد را به کار ببندند برای این که نام او و مصائب او را احیا کنند.


جوی آباد ، فاطمیه ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، قافله عزا شب شهادت



بسم الله الرحمن الرحیم


هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها جوی آباد محله بختیاری




جوی آباد ، ایام فاطمیه ، قافله عزا، پرچم مقدس هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها



جوی آباد محله بختیاری ها ، ایام فاطمیه ، قافله عزا، شب شهادت حضرت سوم جمادی الثانی ،


پرچم مقدس هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها






جوی آباد محله بختیاری ها ، فاطمیه 1394/1/3،








گریه نکن زهرا، علی طاقت ندارد

چون کوثر است این اشک ها قیمت ندارد

مثل تو را از دست دادن فاطمه جان

اصلا تو جای من بگو حسرت ندارد؟

اصلا برایم از تو دل کندن محال است

این حرفا کاری که با قسمت ندارد

آرام می گویم که طفلانت نفهمند

بعد از تو دیگر شوهرت عزت ندارد

باور کن از آن شب که درد آمد سراغت

دیگر علی هم یک شب راحت ندارد

کمتر بخوابان روی شانه زینبت را

این روزها که بازویت قوت ندارد

رخصت بده جبران کنم کم بودنم را

حیدر برای چند شب فرصت ندارد؟

برخیز بانویم تنورت رو به راه است

فضه به نان پختن هنوز عادت ندارد

ای کاش می مردم نمی دیدم عزیزم

دیگر جوانم آن قد و قامت ندارد

پیش علی سیلی زدند و پشت سر هم

گفتند گویا شوهرش غیرت ندارد

بستند دستان خدا را بین کوچه

گفتند راهی هم به جز بیعت ندارد

من فکر می کردم که بین شعله، آتش

کاری به کار چادر عترت ندارد

گفتم به خود آن روز این نامرد حتما

کاری به کار بانوی عصمت ندارد

ای بشکند دستی که سیلی زد به رویت

گریه نکن زهرا، علی طاقت ندارد

شاعر: وحید محمدی





جوی آباد ، ایام فاطمیه ، هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ، تابوت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها


بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد ، ایام فاطمیه ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها ،



در حال آماده سازی تابوت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها


در جهت قافله عزای مادر سادات تا مرهمی باشد بر قلب داغدار حجت ابن الحسن علیه سلام 


ان شاء الله





 فاطمیه مادر عاشوراست


جوی آباد ، ایام فاطمیه ، چایخانه هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها


بسم اللله الرحمن الرحیم


جوی آباد ، ایام فاطمیه ، چایخانه هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها