هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

جوی آباد محله بختیاری ها، فاطمیه 94 ،گروه شیپور زنها ، قافله عزای مادر سادات ،هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها


بسم الله الرحمن الرحیم


جوی آباد ،  فاطمیه 94 ، گروه شیپور زنها ، قافله عزای مادر سادات ،  هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها




شروع یک غزل باشد ردیفش با نیفتاده

میان بستر افتاده ولی از پا نیفتاده

 

سه ماهی هست که بی جان میان بستر افتاده

ولی لبخند از روی لب زهرا نیفتاده

 

همینکه دید در را زیر لب آرام می فرمود

که این در با فشار ضربه یک پا نیفتاده

 

خدا را شکر با اینکه در از لولا جدا گشته

به روی صورتش جای رد لولا نیفتاده

 

سر پهن و بلندی قد این میخ ها یعنی

که این خانه خطر دارد درش حتی نیفتاده

 

برای دلخوشی زینبش فرمود خوبم ... آه

ولی فهمید مولا دنده هایش جا نیفتاده

 

خدا می داند و مولا و در شاهد در آن لحظه

که آیا چادر زهرا به زیر پا نیفتاده؟

 

صدای در که می آید تکانی می خورد یعنی

میان بستر افتاده ولی از پا نیفتاده

شاعر: وحید محمدی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد