ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سخن ما درباره شرح دعای مکارم الاخلاق بود که از لسان مبارک امام سجاد علیه السلام صادر شده بود. امام علیه السلام در این فراز از دعا میفرمایند:
وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ.[1]
از نظر فقهی عجبِ بعد از عمل،مثل ریا مبطل نیست؛ اما از نظر سلوک معنوی، تفاوت نمیکند که عجب قبل از عمل، یا حین العمل و یا بعد از عمل باشد.زیرا به جهت بندگی انسان خلل وارد میکند.
بنابراین، معنای عجب این است که انسان بخواهد در مقابل خضوع، عبادت و اطاعتی که برای خدا دارد، چیزی هم برای خود قرار بدهد و به قول معروف بگوید ما بودیم که به میدان آمدیم و چنین و چنان کردیم. این من بودم که نیمه های شب تضرع میکنم و ... .
اگر فردی خودش را در مقابل خدا ببیند، از عبودیت خارج شده است؛ زیرا بنده در مقابل خدا چیزی ندارد. آیا ما در مقابل خدا میخواهیم حسابی برای خود باز کنیم و بگوییم که ما هم در مقابل آنچه که تو هستی، چیزی هستیم؟ در حالی که در این عالم، چیزی در مقابل او وجود ندارد که به حساب بیاید. لذا عمده قصه این است که در مسئله عجب،انسان از طریق بندگی خودش خارج میشود و آن عبودت و بندگی که میخواهد داشته باشد دچار نقصانمیشود. لذا امام سجاد علیه السلامبا این تعبیر میفرماید:خداوندا من را به عجب مبتلا نساز و با عجب من را از بندگی ساقط نکن.
انسان گاهی از اوقات، خودش را میبیند، گاهی از اوقات هم انسان در مقام مقایسه بر میآید؛ یعنی خودش را با دیگران در میزان میگذارد ودیگران رااز خود کمتر میبیند که در واقع، کوچک دیدن دیگران، شأنی دیگر از عجب است؛ یعنی در مقام مقایسه، او را با خودش میسنجدو او را کوچکتر از خودش میبیند و این ابتلا در همه شئون انسان اثر میگذارد.از این رو، انسان نباید حتی یک حیوان را از خودش پایین تر و کوچک تر ببیند؛ چرا که همه اینها مخلوق خداوند هستند، و حتی اگر آن مخلوق یک غیر انسان باشد باز هم دلیلی نداریم که این مخلوق پیش خدا ارجو مقامی نداشته باشد.آیا فقط من هستم که دارای ارج و مقامهستم؟ما همه، مخلوق خدا هستیم و ارتباط بین خالق و مخلوق برای خودش موضوعیت دارد.
در آن حدیث شریف آمده است که وقتی وجود مقدس حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام با فرعون درگیر بود، و وقتی که همه اصحاب ایشان از دریا خارج شدند، فرعونیان وارد آب شدندو وقتی همه لشکر فرعون داخل آب شدند، آب در حال بسته شدن بود.در این هنگام، فرعون متوجه شد که قصه را باخته است و با فریاد به حضرت موسی استغاثه کرد، و داد و فریاد میزد که ای موسی من را نجات بده و ای موسی من ایمان میآورم؛ اماحضرت موسی اصلا اعتنایی نکرد و حتی بر نگشت که پشت سر خود را نگاه کند تا اینکه فرعون غرق شد. بعد از آن، خطاب آمد، یا موسی این فرعون اگر به جای اینکه این همه به تو استغاثه کرد و به سوی تو التماس میکرد یک بار من را خوانده بود، او را غرقش نمیکردم و نجاتش میدادم. بعد خداوند به موسی میفرماید: یا موسی تو نمیتوانی احساس من را حتی نسبت به فرعون داشته باشی، چرا که او مخلوق من است و آن احساس رفأت و دلسوزی را برای این مخلوق حتی در آن شرایط من به عنوان خالق نسبت به او دارم.
لذا در آن حدیث هست که ای موسی تو به او بیاعتنایی کردی و سنگدلی کردی چون تو خالق او نبودیو بین خالق و مخلوق ربطی است که من از آن بیخبرم.
ما در هر شأنی که باشیم و هر اوجی که قرار بگیریم، باز هم باید در مقابل خالقیت خدا سر کنده و سر افکنده باشیم. رشد انسان هر مقدار هم کُند باشد نسبت به بندگی و در مقام مواجهه با معبود کوچک است و این کوچکی را باید نگه داشت. این کوچکی و اعتراف به آن و عمل کردن در زندگی محبوب خدا است؛ اما اینکه بگویم من چنین و چنان کردم اینها عبودیت نیست؛ چرا کهاینها همه به عنایت خداست که به من لطف کرده و عقل در اختیار من قرار داده و این اعضا و جوارح را به من داده است و من این پول را با همین عقل و جوارح به دست آوردم و توانستم که به کسی کمک کنم.من با همین نفسی که او به من داده کارهای خیر را انجام دادم و اینها منت گذاشتن ندارد. این بیان امام سجاد علیه السلام است و لذا ایشان بعد میفرمایند: خدایا کارهای خیر را بهدست من جاری کن، این خیلی دعای عجیبی در کلام امام سجاد استکه در جلسه آینده ادامه این دعا را بررسی میکنیم.
[1]. صحیفه سجادیه ص 92.
مطمئنم از سرزدن به سایت من پشیمون نمیشی امتحان کن