ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حضرت آیت آلله علوی بروجردی در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از ملاقات با چهرههای نورانی و مصمم سپاهیان معزز فرمودند:
بعثت پیامبر تکمیل کننده عقل انسانی است
ما در ایام مبارک رجب و شعبان هستیم طبعاً بعثت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و ولادت آقا امیرالمومین علیه السلام و ولادت آقا سیدالشهدا علیه السلام یعنی افرادی که هم اساس اسلام و هم بقای اسلام به آنها وابسته است، واقع شده است. لذا، سوال مهمی که در اینجا وجود دارد این است که اساسا، آمدن ادیان و پیغمبران برای چه هست؟
پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله در میان مردم مکه و مردم جزیرة العرب به رسالت برگزیده شد و بعد آیین اسلام از آنجا به بیرون رفته است. موسی پیامبر و عیسی پیامبر نیز در میان بنی اسرائیل مبعوث به رسالت شدند و به قول مرحوم صدوق، خداوند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر برای این مردم فرستاده است که بیشتر این پیغمبران در بین قوم بنی اسرائیل بودهاند؛ چون آنها هم عمرشان بیشتر بوده و هم تحولاتشان بیشتر بوده است.
عقل انسان، راهنمای به نیکی ها
به هر حال، انسان در کنار نفس اماره[1]، در درون خودش نیرویی دارد که او را به سمت خوبی سوق میدهد که امروزه وجدان نامیده میشود؛ نیرویی که در درون ما میگوید که این کار را انجام نده اگر این کار را انجام بدهی صحیح نیست، که در قرآن به نفس لوامه تعبیر شده است[2]؛ یعنی آن نفس ملامت گر است، که در اثر اقدامات اشتباه، برای انسان ناراحتی و پشیمانی میآورد؛ مثلا وقتی فرزند خود را بی جهت، تنبیه می کنید و کتک می زنید، پس از گذشت مدتی و فروکش کردن غضب، احساس پشیمانی به انسان دست میدهد .
عقل حجت الهی است
لذا خداوند این نیرو را در درون انسان قرار داده تا نفس اماره بدون ترمز حرکت نکند، او خوی حیوانی است و این یکی خوی فرشتگان و مَلکی را داراست. بنابراین، مطابق روایات ما عقل حجتی از حجج الهی است که در انسان به ودیعه گذاشته است[3]؛ لذا با وجود اینکه انسان وجدان، نفس لوامه و نیروی ملامت گر دارد اما باز میبینیم نمی تواند خودش را اداره کند؛ در واقع امروز هم تحت عنوان پارلمان در دنیا کارشناسان دور هم جمع می شوند و در موضوع مورد بحث و مطرح در آنجا صحبت و بررسی میکنند و بر اساس خواسته های عقلائی و کارشناسی شده رای میدهند، با این وجود علی رغم اینکه خواسته های عقلایی و کارشناسی را مطرح میکنند ولی هنوز کار انسان ناقص است و اگر همین مسئله کافی بود ـ یعنی انسانها با همین نیروی ملامت گری که در درونشان به نام وجدان فردی هست، وقتی در کنار هم قرار میگیرند وجدان جمعی را به وجود میآورند و می توانند قانون برای جامعه بشری وضع کنند ـ، نباید کار آنها ناقص میماند و لذاست که خداوند بعثت را مطرح میکند. چرا که عقل فردی و حتی عقل جمعی هم کافی نیست و نتوانست جلوی خیلی از فجایع را بگیرد.
جنگ جهانی مصداق نقصان عقل
یک مثال خیلی روشن در نقص کار عقلی بدون حجت ظاهری با نام پیامبر ، همین جنگ جهانی دوم است؛
جنگ دوم جهانی را کشورهای عقب مانده و به قول خودشان شرقی بنا نکردند، بلکه محورش آلمان بود، و آلمان هم کشوری بود که دولتش با دموکراسی سرکار آمده بود، و نمایندگان ملت در پارلمان بودند و عقل جمعی کار میکرد اما از دل این مجموعه، نازیسم و فاشیسم سر برآورد، که نژاد ما نژاد برتر و ژرمن است و بقیه را مانند یهودیها و عربها را باید ازبین برد. لذا، کشتار را در جنگ جهانی دوم شروع کردند و فقط از شوروی تنها بیست میلیون نفر کشته شدند و در مجموع هفتاد میلیون نفر قربانی این جنگ بود.
این انسان متمدن با وجود همان وجدان و عقلی که داشت به یک گرگ درنده تبدیل شد و با انسانها معامله کالا میکرد. اروپای پنجاه سال پیش که هم دارای علم و دموکراسی و عقل جمعی است، جنایتکارانی در قالب سیاستمدار پرورش داد که میلیونها انسان را کشتند و در آخر هم آمریکایی که ندای دموکراسیاش گوش فلک را کر کرده و از آن دفاع میکند با بمب اتمی که روی سر مردم ریخت جنگ جهانی را به اتمام رساند. در ژاپن دو بمب اتمی به کار رفت که همان لحظه اول صدها هزار نفر کشته شدند، که هنوز آثارش هست، یعنی آثار جنایت پنجاه سال پیش در نسلها اثر گذاشته و هنوز مناطقی هست که گیاه در آنجا نمیروید تا برسد سر انسان چه آمده!
جنایات امروز آل سعود در یمن را ببیند که همانند جنایات نازیها، با هواپیما مناطق مسکونی و بیمارستانها و بازارها را بمباران میکند و اتحادیه اروپا حتی یک کلمه هم اعتراض به این موضوع ندارد. اما همین پارلمان اروپا اگر کاریکاتور پیغمبر اسلام را میخواهند بکشند و یک نفر هم به آن اعتراض کند و دادی بزند و یا بمبی پرتاب کنند، محکومش میکند، و دنیا را به هیاهو میکشد. این واقعیتی است که امروز در دنیای خودمان داریم.
لذا امروز بعد از گذشت بیست و یک قرن از میلاد مسیح وهزار و چهارصد سال از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیش از هر زمان به معارف بعثت نیاز داریم، ما یک دین جاودان داریم و پیغمبر ما آخرین پیغمبر خداست.
ما امیدواریم خداوند آن آگاهی که ایمان به خدا در وجود انسان میتواند به جا بگذارد که یک امر معنوی است که با قدرت و سیاست و تحصیل بدست نمی آید بتوانیم این ایمان را ترویج کنیم، که پیغمبر صلی الله علیه و اله هم در مقام ترویج این حیثیت بود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در میان قبایل وحشی بیابانی طلوع و ظهور کرد که حتی دو قبیله بر سر شکار یک موش سالیان دراز با یکدیگر جنگ داشتند؛ اما وقتی پیامبر آنها را تربیت کرد در ایثار و شهادت بر هم دیگر سبقت می گرفتند و حتی با جراحت و عطش خودشان باز آب را به یکدیگر تقدیم می کردند و با تشنگی شهید میشدند و این چیزی است که باعث پیدایش بعثت میشود و نیاز است که جامعه امروز بیشتر از هر زمان به خدا و به بعثت و نبوت توجه کند.
امیدوارم خداوند عالم شما عزیزان را در این مسیر، ارشاد بفرماید و برای رجوع به اصالتها و ارزشهایی که رسول اکرم صلی الله علیه و اله در صدر این رسالت و در انجام این مهم در میان ما قرار دادند، موفق بدارد و خداوند توفیق حفظ و نگهبانی و عمل به این ارزشها را به همه شما عزیزان عنایت بفرماید و برکات وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و اله و آقا امیرالمومینن و ائمه طاهرین علیهم السلام را شامل حال همه شما عزیزان و همه شهدای ما، شهدای جنگ تحمیلی و امام راحل و مقام معظم رهبری عائد و واصل بفرماید.
[1]قرآن کریم از این نفس تعبییر می کند {إِنّ النّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی}(سوره یوسف، آیه 53) نفس اماره انسان را به بدی ها سوق میدهد، یعنی نفسی که از درون، انسان را تشویق به هوای نفسانی می کند، همان نفسی که می گوید دلم می خواهد .
[2]از نفس دوم در قرآن کریم تعبییر شده { لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنّفْسِ اللّوّامَةِ}(سوره قیامت، آیات 1و2)، نفس لوامه نفس ملامت گر است، انسان وقتی اشتباهی می کند و پشیمان می شود یعنی چه؟ چه کسی این ملامت را در درون او ایجاد میکند؟ این پشیمانی ملامتی است که نفس دارد و لذا خداوند این نیرو را در درون انسان قرار داده برای اینکه آن نفس اماره بدون ترمز، کنترل و رادع حرکت نکند. تفاوت انسان با حیوان هم در همین است که انسان نیروی رادع و کنترل کننده دارد ولی در حیوان ای نیرو وجود ندارد .
[3]اشاره به حدیث امام موسی کاظم خطاب به هشام دارد: «... یا هشام إن لله على الناس حجتین : حجة ظاهرة وحجة باطنة ، فأما الظاهرة ...» خداوند دو حجت برای ما قرار داده یک حجت در بیرونی که عبارت از پیامبران باشد و یک حجت بطنی که عبارت از عقل باشد یعنی عقل و درک انسان و آن چیزی که قوه ادراک انسان درک میکند این هم نماینده خدا و برای ما حجت است