ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وجود مقدس امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق میفرمایند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ، وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ، وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ، اللّهُمّ وَفّرْ بِلُطْفِکَ نِیّتِی، وَ صَحّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی ...[1]
نیت بلند، فراتر از ظرفیت محدود انسان
اللهم وفّر بلطفک نیتی؛ خداوندا با لطف و کرم خودت، نیت مرا وفور ده. وفور، یعنی بلندی؛ پس «وفّر نیتی»، یعنی نیت مرا بلند کن. انسان ظرف محدودی است. اگر خودش بخواهد برای کاری تصمیم بگیرد و نیت کند، به اندازه خودش تصمیم میگیرد. بنابراین، باید از خداوند بخواهیم که نیت ما را به اندازه لطف و کرم خودش و نه متناسب با ظرف وجودی ما بزرگ کند؛ و دیدمان را وسیع کند تا تنها خود را نبینیم. این امر در قالب وفور در نیت مجسم میشود.
تصحیح یقین از خطا و اشتباه
و صحّح بما عندک یقینی؛ خداوندا، با آنچه نزد تو هست، یقین مرا تصحیح فرما. یقین برای انسان حاصل میشود. البته یقین برای انسانهایی که بساطت بیشتری داشته باشند، بیشتر حاصل میشود و برای کسانی که عمق بیشتری داشته باشند، دیرتر آشکار میگردد؛ اما گاهی این یقینی که حاصل میشود، صحیح نیست. یقین پیدا میشود؛ اما کج و نادرست است. یقین و علم، عبارت است از آن اذعانی که نفس انسان پیدا میکند. گاهی نفس به این دیدگاه میرسد که این مطلب صددرصد واقع است و تمام اهتمام او این میشود که این امر هست. این، همان یقین است. اما خیلی از اوقات، انسانها در این یقین بهخطا میروند. مثلاً یقین میکند که این فرد شخص بدی است؛ در حالی که بد نیست.
خوارج و تکفیریها، نمونههایی از یقین غلط
نمونه این افراد، خوارجاند. امیرالمؤمنین – علیه السلام – درباره آنها فرمودند: اینان به کفر من ایمان دارند و یقین به کفر من پیدا کردهاند. به همین دلیل، حضرت بین آنها و اصحاب معاویه فرق میگذارند؛ چون آنها بر اساس یقین و جزم خودشان عمل میکنند، نه برای کیسههای پول و هدایای معاویه. از این رو، خوارج بر آنها ترجیح دارند. آن حضرت به همین دلیل به پیروان خود سفارش فرمودند: لا تقتلوا خوارج من بعدی؛ بعد از من اینها را نکشید.
داعشیها هم که امروز بلای جان مسلمین شدهاند، همین گونهاند. اینها هم یقین پیدا کردهاند. البته رؤسای آنها نه؛ آنها به پول یقین پیدا کردهاند؛ اما افراد پایینتر، که از میان مسلمانان اروپا و آمریکا جذب میشوند، یقین پیدا میکنند. اینها افراد بسیط و سادهای هستند و واقعاً یقین دارند که با بستن کمربند انفجاری به خود و انفجار آن در اجتماع مردم، به بهشت میروند. این مطالب را به آنها القا کردهاند و آنان هم یقین پیدا کردهاند. از این رو، امام سجاد – علیه السلام – میفرمایند: و صحّح بما عندک یقینی.
عنایات ویژه الهی، عامل تصحیح یقین
نزد خدا همه چیز به نحو مطلق و نامتناهی هست؛ اما آنچه نزد خداوند هست که در تصحیح یقین انسان دخالت دارد، چیست؟ آن، عنایات ویژه الهی است که اگر نباشد، انسان کج میرود. عنایاتی که حتی یوسف پیامبر – علیه السلام – هم به آن محتاج است. (لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ)[2]. او هم اگر برهان رب را نمیدید، ساقط میشد. این برهان بود که به داد یوسف پیامبر رسید. پیامبران دارای مقام عصمتاند؛ با این حال، ممکن است شرایطی پیدا شود که که برای ایشان هم مسئلهای پیش بیاید. پس باید عنایت خاصی از ناحیه خداوند شامل حال انسان شود؛ هرچند عصمت هم خودش از عنایت خاص الهی است. حال، ما که مقام عصمت نداریم، بیشتر نیازمند این عنایت خداوندیم. خدا باید یاری کند مقدماتی که برای ما فراهم میشود، مقدماتی نباشد که ما را به کجی رهنمون کند. در طول زمان، علمای بسیاری در رشتهها و فرقههای مختلف آمدهاند و کتابهای زیادی نوشتهاند. همه آنان در اعتقاد خود جزم و یقین داشتند. بنابراین، فراهم شدن مقدماتی که ما را در جایگاه درست قرار میدهد و مسیرمان را هموار میسازد، عنایات ویژهای از ناحیه خدا میخواهد.
پس ابتدا از خدا میخواهیم که نیت و نظر ما را بلند کند تا فقط خود و اطراف خود را نبینیم. آن گاه درخواست میکنیم که با عنایات خودش، یقین ما را تصحیح کند. این مسئله، نه تنها در زندگی خود انسان، بلکه در زندگی دیگران هم مؤثر است؛ چون تمام کجیها و ناراستیها، از فکر کج و یقین نادرست ناشی میشود.
آرای ابنتیمیه، منشأ تکفیریهای امروز
تکفیریها خود را منتسب به ابنتیمیه میدانند. او یکی از علمای نجد است که به مصر میرود. مصریها او را تکفیر میکنند و در رد عقاید او کتابها مینویسند. آن گاه او را از مصر بیرون میکنند. ابنبطوطه در سفرنامه خودش که به فارسی هم چاپ شده، نوشته است: وقتی در دمشق بودم، به مسجد اموی رفتم. دیدم شخصی بر روی منبر است و درس میگوید. پای درسش نشستم. دیدم درباره اوصاف خداوند بحث میکند و خیلی صریح میگوید: خداوند جسمیت دارد و همین طور که من بالای این منبر نشستهام، خداوند هم بالای عرش و سریر خود نشسته است. بعد دیدم از منبر پایین آمد و گفت: همین طور که من پایین میآیم، خداوند هم از سریرش پایین میآید و دوباره بر آن مینشیند. ابنبطوطه میگوید: دیدم این شخص خیلی پرت است و اصلاً اطلاعات درستی در این زمینه ندارد. جلو رفتم و قدری با او بحث کردم. این تعبیر ابنبطوطه است که میگوید: دیدم او عقل درستی ندارد؛ یعنی در بحث علمی، قوه عاقله درستی ندارد و حرفهای یاوه میگوید. بعد درباره نام و نشان او تحقیق کردم، گفتند: نامش ابنتیمیه است؛ از مصر بیرونش کردهاند و آمده است در دمشق درس میگوید.
ابنبطوطه که از بزرگان علما هم نیست و فرد متوسطی است، درباره ابنتیمیه چنین تشخیص داده است. حال، چنین فردی قطب فکری شیوخ عرب شده است؛ به گونهای که در کنفرانسها و سخنرانیهایشان، بارها از ابنتیمیه بهعنوان شیخالاسلام یاد میکنند. او مرشد اصلی تکفیریهای امروز است و تمام جریان تکفیر از او سرچشمه گرفته است. البته مذهب حنبلی و اشعریونی همچون غزالی و فخر رازی هم در این وضعیتی که امروز تجلی پیدا کرده است، دخیلاند. همه اینها در اعتقاد خود به جزم و یقین رسیدهاند. بنابراین باید از خدا بخواهیم عنایت کند تا یقینی که پیدا میکنیم، کج نباشد و به تعبیر امام سجاد – علیه السلام – یقین ما را تصحیح فرماید.
طلب اصلاح الهی برای مفاسد انسانی
وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی؛ خدایا به قدرت خودت، آنچه را که از من صحیح نیست، اصلاح فرما. فساد در مقابل صلاح است. امام میفرماید: خداوندا، اگر آنچه از من تراوش میکند، درست است، مرا کمک کن؛ اما اگر درست نیست، خودت با قدرت خالقیت و قادریتی که داری اصلاحش کن. آنچه از من علی نحو الفساد تراوش میکند، تصمیم غلط، فکر غلط یا عمل غلط باشد، اصلاح فرما. البته همه اینها تا زمانی است که به وادی فعل خارجی نرسیده باشد. وقتی انسان فعل خارجی را انجام دهد، دیگر قابل تصحیح نیست. البته از نظر امام سجاد – علیه السلام – فعل خارجی هم قابل تصحیح است؛ به این معنا که عمل خارجی آثار سوئی دارد که خداوند میتواند جلوی سرایت آن را بگیرد. پس خدایا اگر فسادی هم از ما صادر شد، کاری کن که سرایت آثار سوء آن محدود شود و گسترش نیابد.
گاهی از اوقات، انسان نهتنها راه خودش کج است، جمع زیادی را هم با القای فکری به کجراهه میبرد. در روایت آمده است: در زمان یکی از پیامبران، شخصی مردم را از خدا رویگردان میکرد و به آیین دیگری میخواند. بعد پشیمان شد و توبه کرد و نزد آن پیامبر آمد و از او خواست از خدا برایش آمرزش بطلبد. آن پیامبر هم با خدا در میان گذاشت. به ایشان وحی شد که به او بگو تا وقتی تمام کسانی را که گمراه کردی و فکرشان را تغییر دادی، به راه راست برنگردانی و اصلاح نکنی، من از تو نمیگذرم و بخشایش من نصیب تو نخواهد شد
فقر وجودی انسان، عامل نیازمندی او به عنایات الهی
بنابراین، خدایا من را از همه جهات در پناه خودت قرار بده و در همه خصوصیات حامی من باش. هنگام تصمیمگیری و نیت انجام کاری، نیتم را بلند کن و آن را به اندازه ظرف وجودی خودم قرار نده. آن گاه توفیق بده آنچه از من صادر میشود، به غیر صلاح تراوش نکند و خودت اصلاحش کن و اگر به عمل خارجی رسید، آثار سوء آن را کم کن و همیشه پشت و پناه من باش. به قول حکما، انسان به معنای واقعی کلمه، وجود آویخته و غیری است و تمام حیثیتش فقیر و محتاج به خداوند متعال است. وقتی خودمان باور داشته باشیم که تمام حیثیتمان محتاج به غیر است و وجود آویختهایم، باید همیشه متوجه اصل و منبع لا یزال باشیم و بدانیم اگر آن اصل نباشد، ما چیزی نیستیم و جز شر و عدم و فساد از ما صادر نمیشود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1] . الصحیفة السجادیة، دعاء 20، ص 92.
[2] . سوره یوسف، آیه 24.