ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
برگشتی آخر از سفر،خوش آمدی جانم پدر!
شام فراقم شد سحر،خوش آمدی جانم پدر!
دندان نداری در دهان، گردیدهای خونین زبان
خاکم به سر خاکم به سر،خوش آمدی جانم پدر!
میبوسمت از عمق جان، از روح و جسم و استخوان
میشویمت با چشم تر،خوش آمدی جانم پدر!
با این دو گوش پارهام، از بهر زینب عمهام
گردیدهام من دردسر،خوش آمدی جانم پدر!
با این رخ گلگون نشان، گردیدهام مانند آن
یاس مدینه پشت در،خوش آمدی جانم پدر!
کردی چه زیبا ای پدر،بر ما یتیمانت نظر