هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

مصلح و موعود جهانی ،آرى او ظهور خواهد کرد پرده سیاه و نکبت ظلم را بر مى دارد و سراسر جهان را پر از عدل و داد مى کند.

مصلح و موعود جهانی

از وراى قرون چون کوهى استوار از صبر بر اسبى راهوار از عزم مى آید، در دستانش براى سرکوبى نامردمان شمشیر و قرآن درخشان براى هدایت مردمان، سراپا نماد نبوّت و ولایت است، آیینه پرستش حق ازلى است، قیامش همسنگ قیامت، ظهورش مظهر دیانت و مسلخ تباهیهاست. آرى او ظهور خواهد کرد پرده سیاه و نکبت ظلم را بر مى دارد و سراسر جهان را پر از عدل و داد مى کند.

{mosimage}

یکى از مسائلى که فرقه هاى مسلمان بر آن اتفاق نموده اند ظهور مهدى آل محمّد صلوات الله علیهم مى باشد. انتظار یک قیام روحانى و جهانى که زمین را بر اساس ایمان به خدا و احکام دین اسلام پر از عدل و داد ساخته دنیا را از چنگال ستمکاران و جباران نجات بخشیده و پرچم عزیز اسلام را در تمام نقاط جهان به اهتزاز در آورد آرى، همه چشم به راه آن منجى جهان هستند. فرزندى از فرزندان آن احمد قیام کرده جهان را پر از عدل و داد کرده و آئین توحیدى و رسم برادرى و برابرى را زنده نموده و بشریت را از نعمت آسایش بهره مند سازد و هر گونه تفرقه و محرومیت و ناکامى را از میان بردارد.
آرى، این وعده، وعده الهى است و هیچ گونه تردید و تخلّفى در آن نیست، دنیا به طرف آن عصر درخشان در حرکت است. زمان و چرخش دوران هر لحظه انسان را نزدیک و نزدیکتر مى نماید، ایمان به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)و جهانى شدن دین اسلام به نشانه هاى متعدد از قرآن مجید و متواترترین روایات و قوى ترین اجتماعات اتکاء و استناد دارد که هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پیغمبر اسلام باید به این ظهور، ایمان راسخ و ثابت داشته باشد.   
اما نکته قابل توجه این است که اعتقاد به منجی و مصلحى الهى و جهانى در بسیارى از مذاهب و ادیان وجود دارد و نه تنها شیعه که اهل تسنّن و پیروان ادیان دیگر چون یهود و نصارى و زرتشتیان و هندویان و ... به ظهور یک نجات بخش و مصلح بزرگ الهى اذعان و اعتراف دارند و قدومش را انتظار مى کشند.
در مجموعه اى که فراسوى خود دارید بر آنیم تا کلمات و گفتار محققانى را مطرح سازیم که ادیان و فرهنگهاى بسیار قدیم این کره خاکى را بررسى کرده اند که با زبانهاى گوناگون اشارت یا بشارتى به روزگارى آرمانى و پ?دا?ش ابر مردى ایمانى تذکر داده اند.
در همین جا لازم به ذکر است که وقتى سخن از موعود در ادیان ـ ولو ساختگى ـ مطرح مى شود، مقصود این است که فى الجمله ثابت کنیم همه ادیان آینده اى روشن را فراسوى پیروان خود قرار داده اند: چرا که فطرت همه انسانها خواهان پاکى و روشنایى و اصلاح زشت? هاست. وقتى انسان با این فطرت پاک ، اوضاع فعلى خود را نابسامان مى بیند، این سئوال در ذهن او جا مى گیرد که این اوضاع تا چه هنگام ادامه دارد؟!
در اینجاست که همه ادیان سعى در پاسخگویى به این سئوال فطرت انسان کرده و پایانى را براى دوران سیاهى و نوید و امیدى براى آغاز دوران روشنایى مطلق داده اند.
همه این ادیان به پ?روان خود قطع داده اند اوضاعى که در آن بسر مى برید مقطعى و تمام شدنى است و در انتظار اصلاح امور باشید.
حال این سئوال قابل طرح است که نوید اصلاح آیا همه اش به نقطه موعود اسلامى و شیعى باز مى گردد؟
یعنى آیا مى خواهیم به هر وسیله ممکن بگوئیم که همه ادیان، نوید به آمدن مهدى آخرالزمان ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا داده اند؟
پاسخ این سئوال مى تواند منفى باشد; بدین معنا که در این مقاله نفیاً یا اثباتاً به هیچ عنوان در تعیین مصداق موعود در ادیان ادعایى نداریم. فعلا تمام کوشش ما در این نوشتار آن است که ثابت کنیم همه ادیان بشارت و اشارتى به موعود اصلاحگر و نوید و امیدى به پایان دوران ظلم و آغاز دوران عدل و پاکى دارند.
رسالت این مقاله ـ فعلا ـ در بیان کیفیت موعود و یژگیهاى شخصیتى او نیست.
شاید موعود در برخى ادیان اشاره به موعودهاى میانه راه ـ یعنى پیامبران بعدى ـ و در برخى موارد اشاره به موعود بزرگ میانى یعنى پیامبر مکرم اسلام باشد و یا شاید اشاره به موعود نهایى که قبل از قیامت، قیام خواهد کرد ـ مهدى(علیه السلام)به اعتقاد اسلامى ـ باشد.
البته در غالب ادیان مورد بررسى در این مقاله ظاهر در نوع سوم است نمونه هاى قبلى را مى توان به موارد زیر مثال زد ـ گر چه شاید مثالها فراوان باشند:
ـ بشارت و نوید حضرت موسى(علیه السلام)به آمدن موعود ـ مسیح(علیه السلام)ـ که یهودیان معتقدند مسیح موعود هنوز نیامده است.
ـ بشارت حضرت مسیح(علیه السلام)به آمدن پیامبرى در یثرب ـ نبى اکرم(صلى الله علیه وآله)ـ و...
باز هم تأکید مى کنیم که مقصد این مقاله اثبات اصل موعودى اصلاحگر در احوال بشر و به پایان رسیدن دوران تاریکى هاست فارغ از شخصیت و مصداق وى.
انواع مختلف موعود در ادیان گوناگون را بیان مى کند.
گفتار دوم آئین برهمن را مورد بحث قرار مى دهد که در آن در مورد آینده روشن ترسیمى این آئین سخن به میان آمده که مظهرى از مظاهر یکى از خدایانِ این مسلک، در عصر آهن سوار بر اسب سفیدى در حالى که شمشیر برهنه درخشانى در دست دارد ظاهر شده و شرّیران را هلاک مى کند و خلقت را از نو تجدید و پاکى را رجعت خواهد داد.
در بحث سوم به بررسى دین و آئین زُروانى که تاریخى بس کهن و دیرین در ایران دارد مى پردازیم و در آن آئین بیان مى شود که بالاخره دیو بدى از خداى نیکى شکست خورده فرمانروایى از آن خداى خوبى ها خواهد بود.
در مقاله چهارم به آئین مهر پرستى  اشاره شده که در آن بحث به این نتیجه مى رسیم که در روزى موعود، نبرد خیر و شر به پایان مى رسد و اهریمن مقهور خواهد شد.
در گفتار پنجم آئین مزدکیان بررسى مى شود که او نیز آینده موعودى را نوید مى دهد که پس از دوره اختلاط نور و ظلمت، دوباره نور از ظلمت جدا خواهد شد و بر مسند قدرت و اصالت خواهد نشست و آن نیز با مبارزه و اقدام مردم عملى خواهد شد.
بحث ششم نگاه مادی گرایان را به آینده جهان بیان مى کند و اینکه آنها نیز آینده اى درخشان براى جهان ترسیم مى کنند.
در مقاله هفتم به نگاه فلاسفه اسلامى در مورد موعود اشاره مى کنیم و اینکه آنها معتقدند که روزى عالم باید به کمال نهایى خود برسد و این حرکت، اجتناب ناپذیر است.
و بالاخره گفتار هشتم اعتقاد به دوره روشن آخرالزمان در اصول عقاید ادیان آسمانى مثل اسلام، مسیحیت، یهودیت و... را به اجمال بررسى مى کند.
در پایان لازم به یاد آورى است همانطور که لازمه این بحث مختصر است در توضیح ادیان از شرح مطالب بصورت تفصیل اجتناب شده و در ابتداى هر بحث، ابتدا به معرفى اجمالى آن آئین پرداخته شده سپس نگاه آن مسلک را به موعود بررسى کرده ایم.
منبع: هفت آسمان شماره 13 ـ 12 مقاله گونه شناسى اندیشه موعود در ادیان مختلف آقاى على موحدیان عطار
گونه هاى اصلى اندیشه موعود
در نخستین نگاه، منجى موعود فرهنگ ها و ادیان را به دو گونه اصلى مى یابیم: یکى موعود نجات بخش جمعى، و دیگر نجات بخش فردى که این دومین عمدتاً به نجات معنوى  مى اندیشد.
اندیشه نجات بخشى جمعى، یا رو به گذشته داشته و انتظار بازگشت کسى یا وضعیت سابقى را دارد یا که نوید آمدن شخصى یا اوضاعى را در آینده مى دهد که از پیش سابقه ندارد، یا چیزى بر آن مى افزاید یا قالبى نو بدان مى بخشد، یا به گونه اى تازگى در آن پدید مى آورد.
آنکه رو به گذشته دارد، گاه به آرمانشهر  یا مدینه فاضله اى خردمدار مى اندیشد  و گاه به باز برپایى حکومت پادشاهان باستان  یا عصر طلائى اساطیرى فکر مى کند و آنکه رو به آینده دارد، موعودش یا در پیوند با پایان جهان است، یا که در هر مقطعى، چون هر هزاره اى، وعده آمدن کسى یا اوضاعى را مى دهد
گونه هاى اندیشه موعود:
1 ـ به لحاظ ماهیت:
الف ـ موعود شخصى:
* داراى جنبه الوهى (مثل مسیح براى مسیحیان یا میتریه براى بودائیان مهایانه)
* موعود بشرى صرف (مثل موعود اسلامى در نگاه عام)
ب ـ موعود غیر شخصى
2 ـ به لحاظ کارکرد:
الف ـ نجات بخش فردى (همچون موعود بودایى مهایانه)
ب ـ نجات بخش جمعى
ج ـ موعود به لحاظ کارکرد اجتماعى:
1 ـ نجاتبخش صرفاً اجتماعى (مثل موعود برخى ادیان سرخ پوستى و برخى ادیان آفریقایى)
2 ـ اجتماعى و معنوى (همچون موعود اسلامى شیعى)
3 ـ صرفاً معنوى (همچون موعود مسیحیان و موعود دائو)
موعود به لحاظ کارکرد اجتماعى انحصارى یا فراگیر:
1 ـ موعود قوم مدار (همچون موعود یهودیت و صهیونیسم)
2 ـ موعود جهان شمول (همچون موعود آئین هاى اسلامى (هندو، بودا و ...)
د ـ موعود به لحاظ آرمان:
الف ـ رو به گذشته
1 ـ آرمان شهرگرا (همچون موعود افلاطون)
2 ـ بهشت گرا(1)
3 ـ باستان گرا (همچون موعود کنفوسیوس)
ب ـ رو به آینده
1 ـ موعود پایانى (همچون موعود اسلامى)
2 ـ موعود مقطعى (همچون موعود زرتشتى)
ه ـ به لحاظ کیهان شناسى:
1 ـ داراى کارکرد کیهانى
2 ـ بدون کارکرد کیهانى
دین برهمن
در قرن 8 یا 9 قبل از میلاد برهمنان براى تثبیت مقام خود در ردیف اول جامعه از آیین وداء دینى ـ مذهبى بیرون آورند که آن را دین برهمن  مى نامند.
کتب مقدس دین برهمن یکى برهمناها یا اصول اعمال دین و عبادات و افسون براى روحانیان است.
و دیگرى اوپانیشادها  یا محاورات محرمانه نام دارد. برهمناها باید بین هشتصد و ششصد قبل از میلاد تألیف شده باشد این متون شامل مطالب مربوط به قربانى و اعمال دین واشتقاق کلمات و افسانه هاى خدایان است.
اوپانیشادها باید بین سالهاى ششصد و سیصد قبل از میلاد تألیف شده باشد و آنها را (اوراشا) یعنى نتیجه یا پایان ودا مى نامند(2).
یکى از معتقدات برهمنان (ویشنو) است.
ویشنو که یکى از خدایان بزرگ و با اهمیّت ایشان مى باشد داراى محبوبیّت و ارزش فوق العاده در نزد ایشان برخوردار است براى آشنایى و توضیح بیشتر به شرح (جناب آقاى دکتر محمد رضا جلالى) درباره آن اشاره مى شود.
ایشان ضمن شرح بعضى از لغات سانسکریت متعرض لغت (ویشنو) شده مى گوید: واژه ویشنو  از فعل ویش  به معنى نفود و تسلط داشتن و مسئول بودن است.
ویشنودونى خدا از خداى ثلاثه هندو است.
او حافظ یا حامى شکست ناپذیر خوانده شده و این صفت موجب شده که بعدها قدرت حفظ و حمایت فوق العاده اى به او نسبت دهند .
پرستندگان ویشنو او را مبدأ عالى جمیع چیزها مى دانند (مهابهارت)(3) و (پورانا)ها خالق (پرجاپت) و خداى اعلى بشمار آمده و در این حالت داراى سه شرط یا نیرو و خاصیّت است:
1 ـ برهمایا خالق فعال که وقتى ویشنو خواب بود گل نیلوفرى از نامش روئید و این خالق فعال از آن بوجود آمد.
2 ـ خود ویشنو حافظ و نگهدارنده اش?ائى مى باشد که به صورت مظاهر (اوتارها) مختلف مثلا بصورت کریشنا ظاهر مى شود.
3 ـ (شیوا) یا (رودر) نیروى مخرب یا ویران کننده و نیست کننده است که بنا بر آنچه در مهابهارت مذکور است از پیشانى ویشنو بوجود آمد. ویشنو بصورت نیروى حافظ و حامى در این جهان به اشکال مختلف ظاهر گردیده است.
به عبارت دیگر در ادوار مختلف ویشنو در مظاهر (مظهر اوتار  عدیده تجسم پیدا کرده است. و در این مظاهر که به صورت انسان یا اشکال مافوق طبیعت است، قسمتى از جوهر الوهیت وارد شده و به آنها نیروى مافوق بشر بخشیده است.
ظهور هر یک از اوتارها، براى اصلاح خطاهاى بزرگ یا بخشیدن خوبیهاى عظیم به این جهان بوده است.
معمولا براى ویشنو 10 مظهر ذکر کرده اند.
آن 10 مظهر عبارتند از:
1 ـ متسیه (ماهى)
2 ـ کورم  (سنگ پشت)
3 ـ وارهه (خوک یا گراز)
4 ـ نرسنگهه(شیر و مرد)
5 ـ وامنه (خپله ـ کوتاه قد ـ کوژ پشت)
6 ـ پرسورام (رام تبردار)
7 ـ رام چندر (رام ماه مانند یا رام نجیب)
8 ـ کرشن (سیاه چرده)
9 ـ بودا
10 - گلکی ( اسب سفید)
از مظاهر مذکور در بالا مظهر اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم صرفاً جنبه افسانه اى و اساطیرى دارد و مظاهر ششم و هفتم و هشتم جنبه قهرمانى به خود گرفته است ولى مظهر نهم داراى جنبه مذهبى است.
به گفته هنود مظهر دهم در انقضاى عالم ظهور خواهد کرد.
لذا بنابر معتقدات هندوان: این مظهر دهم از ویشنو در انقضاى کلى یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدى در حالى که شمشیر برهنه درخشانى به صورت ستاره دنباله دار، در دست دارد، ظاهر مى شود و شرّیران را تماماً هلاک مى سازد و خلقت را از نو تجدید و پاکى را رجعت خواهد داد.(4)
زُروانیان
پلو تار خوس(5) در کتاب (ایزیس و اوزیریس) درباره کیش زُروانى که اولین دین ایرانیان بوده چنین مى نویسد:
در پنج هزار سال پیش از جنگ ترویا(6) گروهى از مردم به دو خدا معتقد بودند و باور داشتند که یکى از این دو آفریننده نیکى و دیگر پدید آورندده چیزهاى بد و زیان آور است.
میان زروانیان افسانه هاى زیادى شایع است. از جمله اینکه هرمزد یا روشنى مطلق و اهریمن یا تاریکى محض در پیکارى سخت درگیر هستند. هرمزد یا اورمزد براى کمک خویش، شش ایزد هستى بخش آفرید پس اهریمن مقابله به مثل کرد و شش دیو علیه ایزدان ششگانه خلق کرد آنگاه هرمزد سه بار خود را به فراخى بگسترانید تا از خورشید فراتر رفت و ستاره ها را بیافرید.(7)
از آن پس 24 ایزد دیگر پدید آورد که به درون تخم مرغ راه یافتند و چنین شد که نیکى و بدى به هم آمیخته شد.
سرانجام کار
سرانجام زمانى فرا خواهد رسید که اهریمن پدید آورنده همه زشتى ها و بدى ها از بین مى رود و همه مردمان نیک بخت شده به یک زبان سخن مى گویند.
تئوپوسوس مورّخ مشهور یونانى در کتاب (فیلى پى کا) چنین نقل مى کند به مغان(8) به این باورند که مردى سه هزار سال پى در پى، یکى از این دو خدا فرمانروایى کرده آن دیگرى تمکین مى کند در سه هزار سال بعدى به ستیزه و پیکار پرداخته با هم فرمانروایى مى کنند ولى سرانجام دیو بدى شکست یافته معدوم مى شود و مردم به شادى و بى نیازى بدون احتیاج به خوراک بسر خواهند برد، بى آنکه سایه اى داشته باشند و خداى نیکى ها براى زمانى محدود به آسایش خواهد پرداخت.
مهر پرستى
(دومین کیش آریاها پیش از زرتشت: میترائیسم یا مهرپرستى)
پیش از آنکه زرتشت ظهور کند، آریائیان به همراه زروانیگرى، مهرپرستى را نیز اختیار کردند.
«مهر» در سانسکریت، میترا(Mitra) و در پهلوى (Mitr) که در پارسى امروز همان «مهر» نامیده مى شود.
میترا به معناى رفیق و همدم یکدل و یارى کننده است.
در کتابهاى هندویى، میترا خداى مهر و دوستى و نور و روشنایى و فروغ آفتاب است. میترا و ارونا از خدایان کهن هندوها هستند.
اساس مهرپرستى(9)
اساس مهرپرستى بر این اعتقاد است که «مهر» خداى بزرگ است و خدایان دیگر کوچکتر از او.
مهر پرستى بر اساس پرستش آتش و پرستش قواى طبیعت، مثل باد و طوفان و خرمى و بهار آسمان و کوه و جنگل و شب و... و پرداختن به سحر و جادو است که لازمه پرستش قواى طبیعت و اعتقاد به ارواح خبیث و طیّب که دست اندر کار جهان هستند، مى باشد.
میترائیسم (مهر پرستى) بر اساس پرستش آتش و مهر است.
روحانیون مهر پرستى
در مهر پرستى اصالت از آن مغان و روحانیون وابسته به مذهب مهر پرستى بوده که براى انجام اعمال مذهبى نیروى بسیار زیادى داشتند و حتى مى توانستند دین را تغییر دهند.
نفوذ میترا فراتر از ادیان ایرانى ـ هندى است و با تفاوتهایى زیاد به غرب جهان نیز نفوذ کرد.
م?ترا در نبرد انسان با د?وها ?عن? در مبارزه با ب? نظم? و ستمگر? و بد ط?نت?، ?اور انسان است. «میترا» جنگاورى نیرومند و در عین حال ناجى انسان و راهنماى او پس از مرگ است.
پدید آمدن و زایش میترا
جابجایى هایى درباره اساطیرى که مغان درباره نور و روشنایى داشتند در برخورد با مسائل میترایى روى داد.
به موجب این اساطیر آسمانها گنبدى بسته داشت که روشنایى از آن ساطع مى شد این ترواش نور از گنبد آسمان تبدیل به زایش میترا از صخره سنگ شد.
به عقیده مهر پرستان، خداى مهر به صورت انسانى در یک غار ظهور کرد و چوپانهایى که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند به وى ایمان آوردند (علت ایمان آوردن، منظره شگفت انگیز زایش میترا و شمایل او که کلاهى بر سر و کاردى در دست و مشعلى در دست دیگر داشت) آنگاه خداى مهر، گاو نرى را کُشت (گاو نخستین) و خون او را بر روى زمین افشاند. هر جا که قطره اى از خون او افتاد، سر سبز و بارور شد.
وى پس از چند سال به آسمان رفت و روان او پیوسته براى کمک به بندگان خود در زمین آماده است.(10)
پیدایش نخستین نوع بشرنخستین زوج بشر پدید آمد و میترا به سرپرستى او برگزیده و مأمور شد همواره اهریمن در صدد دشمنى با بشر بر مى آمد و بلاهایى همچون طاعون و خشکسالى را براى او ایجاد مى کرد اما میترا همیشه بیدار و هوشیار بود تا زیانکارى اهریمن را بى اثر سازد و به همین جهت میان اهریمن و میترا جنگ همیشگى برقرار است تا اینکه...
نابودى اهریمن
به موجب باورهاى میترایى که ریشه اى کهن تر در فردیسنا داشت، پیکار خیر و شرّ جدایى ابدى نبود بلکه براى این نبرد دوره معین وجود داشت.
به موجب این اندیشه پس از دوران معهود، پیکار به پایان رسیده و تقسیم قدرت میان نیکى و بدى یا اورمزد و اهریمن به سر رسیده و دگر باره اهریمن در صدد بر مى آید تا جهان ماده را منهدم سازد.
در این هنگام است که دوباره گاوى شگفت انگیز همچون گاو نخستین روى زمین پدیدار مى شود و میترا نیز متولد شده ندا در مى دهد تا مردمان به زندگى برگردند مردم در این رستاخیز (مانند دمیدن در صور توسط اسرافیل در روایات اسلامى) به کالبدهاى پیشین و صورتهایى که بودند درآمده آنگاه در آن رستاخیز باشکوه خداوندگار عالیجناب، نیکى را از بدى جدا نموده و راه نهایى را هموار مى سازد.
پس م?ترا ط? مراسم? گاو مقدس را قربان? کرده و به گونه ا? به آفر?دگار پ?ش کش م? کند. (گزیده هاى ذات شپْرَم 35/34 و روایت پهلوى 54/23)...
پس ژوپیتر ـ اورمزد که از ستایش خوشنود شده اند و در ازاى گروه مؤمنان که به نیایش جاودانان مقدس پرداخته اند، براى تنزیه و تصفیه نهایى و هلاک بدکاران، آتش سهمگین آسمانى را فرو مى فرستد در این هنگام است که روح پلیدى و اهریمن و همه دیوان و زیانکاران و پیروانشان در این آتش جهانى سوخته و جز نیکى و نیکان چیزى و کسى نمى ماند.
جهان نو و پاکیزه و با طراوت شده و همه در یک زندگى جاودان و پر سرور مخلّد مى شوند.(11)
ضمیمه مترائیسم
زروان که ارجمندترین خداوند آن زمان بود خداى زمان بى کران و سرنوشت شناخته مى شد داراى مقامى بالاتر از آن بود که در کار بشر دخالت کند. پسر او ارومزد بود که با اهریمن که نیروى شیطانى شناخته مى شد جنگید.
بین این دو (مهر) که جنبه میانجى را داشت قرار گرفته بود و نجات بشر در دست او که میانجى نیرومندى بین نیکى و بدى بود، قرار داشت
پس شخصیت و وجود مهر بود که به عقیده نجات بشر بستگى داشت (نجات بخش فردى به معناى رهایى هر فرد از دست اهریمن که همان ترک کارهاى اهریمنى مى باشد)
تاریخ ادیان و مذاهب در ایران نوشته عباس قدیانى ص 95 ـ 94
به نقل از کتاب مانى و تعلیمات او اثر ویدن گردن ص 33
مزدکیان
شخص مزدک:
مزدک (با فتح میم و زاى ساکن) پسر بامداد در اوایل عصر قباد ساسانى (488 ـ 541 م) از میان دانایان و دانشمندان از شهر مازاریا در کنار دجله که اکنون کوت العماره خوانده مى شود، برخاست.
تاریخ نگاران، حتى آنهایى که با وى مخالف بوده اند، به خرد و منطق و صفات برجسته او اشاره کرده اند.
مى گویند او مردى پرهیزکار بود و لباس ساده اى بر تن مى کرد.
مزدک هیچ گاه ادعاى پیامبرى نداشت و خود را پیرو شخصى به نام بوندوس مى دانست که حدود سال 300 م اصلاحاتى در مانویت پدید آورده بود و در ایران و روم پیروانى داشت.
کتاب مزدکیان
کتابى که مزدک آورد «زند» نام داشت و آن تفسیر متجددانه اى بود که با دین مزدایى مطابق نبود چنانچه خوارزمى(12) عقیده دارد که کتاب «زند» تأویل اوستا بوده است و چون زرتشتیان، اوستا را کتاب آسمانى مى دانستند زند را بدعت مى شمردند.
«شهاب الدین احمد الخفاجى» مى گوید: زند کسى را مى گفتند که پیرو کتاب مزدک بوده است و معربش زندیق را براى پیروان دین «مانى و مزدک» بکار مى بردند.(13)
دیدگاههاى مزدک
اصول مذهب مزدک با اصول سوسیالیسم از خیلى جهات شباهت داشت و بناى آن بر اشتراک مال بود.
مذهب مزدک نیز مانند بعضى از مذاهب قبلى(14) خود بر اصل دو گانه پرستى استوار بوده است و آن بدین معناست که دو نوع اصل در جهان وجود دارد، یکى اصل خوبى که مانى آنرا روشنایى یا «هرمزد» مى نامید و دیگرى اصل بدى است که آن ظلمت و اهریمن است .این دو اصل همیشه با یکدیگر نزاع و ستیز دارند.
از نظر مزدک نور آگاه و ظلمت کور است. حرکت نور ارادى ولى حرکت ظلمت غیر ارادى است. بنابر این غلبه نور ضرورى و قطعى بود و غلبه ظلمت تصادفى و موقتى است. مزدک تداخل نور و ظلمت و پیدایش جهان مادى را طبق این فرضیه امرى تصادفى شمرده و براى این تداخل سه مرحله قائل است:
مرحله اول:
در این مرحله نور و ظلمت مخلوط نبوده و هر یک بالاستقلال وجود دارند.
مرحله دوم:
این مرحله اختلاط است. در این دوران، ایندو عنصر با هم در مى آمیزند.
مرحله سوم:
یا آینده موعود مزدک است که جدا شدن نور از ظلمت مى باشد که وقوع این امر در آینده مسلّم و قطعى است که تحقق آن با یارى و پشت?بان? مردم از نور و نبرد با نیروهاى ظلمانى میسّر و ممکن مى گردد.
وظیفه مردم است که نور را از چنگ ظلمت برهانند و به این مرحله تصادفى خاتمه داده نور را بر مسند قدرت و اصالت خود بنشانند.
نکته شگرف انقلابى در آئین مزدک همانا تبلیغ این مسأله است که باید از طریق جهاد و مبارزه نور را از مرحله اختلاط به مرحله جدا شدن نور از ظلمت رسانده نور را از آمیزش ظلمانى برهاند.(15)
مادیگرایى ـ ماتریالیسم
از ترانه هاى مادیون نیز این آهنگ شنیده مى شود که ناموس طبیعت بنابر فلسفه نشو و ارتقاء و قانون تکامل چنانچه از استخدام چوب و سنگ رفته رفته به استخدام برق و بخار و ضوء غیر مرئى رسیده و همان طور که در تحلیل و تجزیه و ترکیب بر راز نهانى اجسام راه یافته مواد و عناصر ذرّه بینى را تحت سیطره و تسخیر در آورده است. همچنین روزى فرا مى رسد که نردبان تکامل انسانى را از حضیض و پستى خوى حیوانى به اوج کمال استعداد خواهد رسانید. در آن وقت خود خواهى و خود سرى، کینه ورزى و فتنه انگیزى ریا و حیله و نیرنگ و هر خوى نکوهیده یکسره مبدل مى شود به عاطفه و ایمان و به گذشت و احسان دل گواه زبان خواهد شد و زبان رازگشاى نهان، آزادى و داد سایه گستر مى گردد راستى در عدالت رواج کامل خواهد یافت و در آن هنگام که روى زمین بهشت آیین و روزگار سازگار است.
همان ناموس طبیعت، گل افراد را به انتخاب، اصلح مربى و مصلح کل قرار مى دهد. او حکمرواى مطلق گردیده عدالت وامنیّت اطراف جهان را احاطه خواهد نمود.
منبع: ادیان و مهدویت ص 38 محمد بهشتى.
موعود از دیدگاه فلسفه اسلامى
جهانى که ما در آن زندگى مى کنیم پوشیده از شرور و آفات است به هر طرف که مى نگرى جلوه اى از ظهورات ظلم و ستم نمایان است.
قتل و غارت و دزدى و ظلم و نفاق همه و همه پیرامون این جهان به گونه اى پیچیده شده اند که گویى جزء جدایى ناپذیر آن مى باشند امّا با نگاهى عمیق تر و تفکرى عقلانى در مى یابیم که خیر این چنین نیست شرور و فتنه ها نه تنها از لوازم جدایى ناپذیر این جهان نیستند بلکه عالم تلاش مى کند تا خود را از قید همه این بدیها رهاند و به خیر و کمال محض دست یابد.
براى توضیح این گفتار لازم است نکاتى روشن و آشکار گردد.
نکته اول: مفهوم شر و اینکه شر چیست؟
فیلسوف متجّر جناب بوعلى سینا از شرّ چنین تعبیر مى کند:
الشرّ بالذات هو العدم و لا کل عدم بل عَدم مقتضى طباع لا شىء من الکلمات الثابتة لنوعه و طبیعة.
یعنى: شر ذاتاً همان عدم است. امّا نه هر عدمى بلکه عدم کمالاتى که مقتضاى نوع و طبیعت یک چیز است.
و الشرّ بالعرض هو المعدِم و الحابس للکمال عن مستحقه.
یعنى: شرّ بالعرض عبارت از چیزى است که این کمالات را از بین مى برد یا از آنچه استحقاق دارد، باز مى دارد.
فکل شىء وجوده على کماله الاقصى و لیس فیهما بالقوة فلا یلحقه شرُّ و انما یلحق الشر ما فى طباعه ما بالقوة.
یعنى: پس بر هر موجودى که داراى کمال نهایى خود بوده و از هیچ جهتى بالقوه نباشد، شر لاحق نمى شود و شر تنها به موجودى مى پیوندد که از جنبه اى بالقوه باشد.(16)
البته مرحوم ملاصدرا صدر المتألهین نیز کلام مشابهى درباره شرّ فرموده اند: الشر هو فقد ذات الشىء او فقد کمال من کمالات التى یخصّه من حیث هو ذلک الشىء و الشر... امرُّ عدمى(17)
یعنى: شر همان نبود و عدم ذات یک شى و یا کمال از کمالات آن شى است کمالاتى که مخصوص آن شى مى باشد. پس شرّ یک امر عدمى است.
ولى وقتى ما در این عالم توجه مى کنیم مى بینیم که شرورى نیز هستند که نه تنها امر عدمى نمى باشند بلکه ما آنها را درک کرده حسّ مى کنیم که وجود دارند. شرورى مثل درد و غمّ پس چگونه بیان مى شود که شرّ مطلقاً یک امر عدمى است؟
در جواب این اشکال جناب شیخ الرئیس چنین فرموده است: و اعلم انّ الشرّ على وجوه فیقال شرّ للنقص الذى هو مثل الجهل و الضعف و التشویه فى الخلقه و یقال شرّ لما هو مثل الألم و الغمّ الذى یکون هناک ادرکاً ما لسبب لا فقد الشىء فقط(18)
یعنى: بدانکه شرّ بر چند نوع است: شرّ به معناى نقص. مانند نادانى ناتوانى و نقص در خلقت و گاهى به چیزى از قبیل درد و غم (نیز) شرّ مى گویند که در اینجا تنها فقدان و عدم یک کمال مطرح نیست بلکه علاوه بر آن ادراک نوعى عامل و سبب (مثل درد) نیز مطرح است نه فقط فقدان یک سبب و عامل.
پس از این کلام بوعلى استفاده کردیم که همه شرور (حتى در آنهایى که نوعى ادراک موجود مى باشد) به یک امر عدمى که همان فقدان نبود شىء یا کمال آن است، برگشت مى کند.
نکته دوم: در گفتار اولیه متذکر این موضوع شدیم که جهان به سوى کمال حرکت مى کند براى بیان این مسأله نیز لازم است ابتداء درباره اصل معنى حرکت کمى توضیح داده شود.
فیلسوف معاصر مرحوم علامه طباطبایى (رضوان الله تعالى علیه) درباره حرکت چنین مى فرماید.
إنّ الحرکة نحو وجود یخرج به الشىء من القوة الى الفعل اى خروج الشى من القوه الى الفعل تدریجاً.(19)
یعنى: حرکت گونه اى از وجود است که یک شىء بوسیله آن به چیزى که استحقاق و استعدادش را دارد مى رسد به عبارت دیگر تدریجاً و کم کم به آنچه استعداد دارد تحقق مى بخشد.
سخن عالم جلیل القدر جناب علامه شهید محمد باقر صدر (رحمة الله) این بحث را روشن تر مى نماید. ایشان مى فرمایند:
ان الحرکة تطوّر و تکامل تدریجى للشى الناقص(20)
یعنى: حرکت یک نوع دگرگونى و به کمال رسیدنى است که به گونه اى تدریجى براى یک شىء ناقص صورت مى پذیرد.
پس در حقیقت تلاش یک شىء براى رفع نقائص که در آن وجود دارد یا به عبارت دیگر (با توجه به صدر بحث که ثابت شد حقیقت شرور همان نقائص یک شى دانست، سعى آن براى زدودن شرّ از خودش و رسیدن به کمال که دیگر نقصى در آن نباشد را حرکت مى نامند:
و ما با مراجعه به کتاب فلاسفه در مى یابیم که مسأله حرکت در موارد زیادى مطرح مى شود که یکى از آنها جوهر(21) است یعنى بسیارى از فلاسفه قائل به این مسأله اند که جوهر همانند دیگر مقولات و موارد، در حرکت و در نتیجه در حال تکامل یافتن است براى توضیح و اثبات این موضوع به کلامى از مرحوم ملا صدرا اشاره مى شود:
کل جوهر جسمانى له نحو وجود مستلزم لعوارض ممتنعة الانفکاک و تلک العوارض اللاّزمة هى المسمات بالمشخصات عند الجمهور و الحق انها علامات للتشخض.
یعنى: جوهر هر جسمى که وجود دارد مستلزم و همراه یک سرى عوارض است که قابل انفکاک و جدایى از آن نیست. این عوارض در حقیقت همان چیزهایى هستند که علما از آن به عنوان مشخّصات نام مى برند ولى در واقع آنها علامتهایى براى مشخص و معین شدن جسم مى باشند.
ایشان بعد از بیان مطلب بالا مى افزایند:
و کل شخص جسمانى یتبدّل علیه هذه المشخصات کلاًّ او بعضاً کالزمان و الکَمْ و الوضع و الأین و غیرها. فتبدّلها تابع لتبدّل الوجود المستلزم ایاها بل عینه بوجه.
فإِنّ وجود کل طبیعة جسمانیة یحمل علیه بالذات انه جوهر المتّصل المتکممّ الوضعى المتحیّز الزمانى لذاته.فتبدل المقادیر و الالوان و الاوضاع یوجِب تبدّل الوجود الشخصى الجوهرى الجسمانى و هذا هو حرکة فى الجوهر اذ وجود الجوهر جوهرٌ کما ان وجود العرض عرضٌ(22)
عوارض و مشخصات هر جسمى به طور کلّى یا جزئى در حال تغییر و تبدیل شدن مى باشند مانند زمان (که در هر لحظه به زمان بعدى تبدیل مى شود) ?ا کمیت و مقدار (که قابل تغییر است) یا وضع و شکل (که آن هم تغییر مى کند) و أین یا مکان (که عوض مى شود) و یا غیر اینها از عوارض و مشخصات یک جسم همگى در تغییر و تبدیل به سر مى برند.
پس وجودى که ملازم و همراه این عوارض مى باشد نیز به تبع آنها تغییر مى کند بلکه به بیانى دیگر دقیقاً همان تغییر عوارض شامل اصل این موجود ملازم آنها نیز مى شود چرا که آنها جدا و مستقل نبوده کاملا نیازمند این موجود هستند و مرکباً یک جسم مى باشند.
پس به وجود هر طبیعت جسمانى مى توان گفت که ذاتاً جوهر متصل داراى کمیّت و وضع است که ظرف زمان مى باشد پس تبدّل مقدارها و رنگها و وضعها موجب تغییر وجود شخصى جوهر جسمانى نیز مى گردد و این همان حرکت در جوهر است چون وجود جوهر، جوهر است همچنانکه وجود عرض، عرض است در نتیجه روشن شد که کلیه اجسام این عالم و جوهر آنها در حال تغییر و تبدّل یا به عبارت دیگر در حرکت مى باشند چرا که عوارض و مشخصات آنها از قبیل زمان وکمیت و کیفیت و... در آنها تغییر مى کند.
در ضمن این بحث نیز بیان گردید که حرکت در حقیقت همان فعلیّت و تحقق یافتن استعدادهاى نهفته یک جسم است پس اینکه میگوییم یک شى در حرکت است یعنى استعدادهاى نهفته خود را محقق و موجود مى سازد و براى بدست آوردن آنچه مستحقّ آن است و اکنون ندارد تلاش مى کند.
وقتى این مسأله را با گفتارى که در اوّل بحث درباره شرور مطرح کردیم پیوند بزنیم در مى یابیم که جوهر همه اشیاء به سوى بر طرف کردن شرور و نقائص حرکت کرده براى تکامل خود تلاش مى کنند و سرانجام به مرحله اى مى رسد که به تمام استحقاقات و استعداد خود جنبه فعلیت و وجود بخشیده د?گر هیچگونه شرّى در آن باقى نمى ماند.
در اینجا به گفتارى از مرحوم شیخ محمد رضا مظفر که در حاشیه کتاب حکمت متعالیه بیان فرموده اند، توجه مى کنیم:
ان الموضوع المتحرک متوجه بحرکته الى غایة بها فعلیّة کماله و هى الکمال الثانى و الفعلیة التامه للموضوع.
امّا الحرکة فکل حدّ من حدودها فهو کمال اوّل و فعلیةٌ بالنسبة الى الحد السابق کما انه قوة بالنسبة الى الحد الاحق.
فالموضوع المتحرک متدرج بحرکته بکمالاته المتوسطة و فعلیاته الناقصة نحو کماله الاخیر و فعلیّته التامّة(23)
یعنى: جوهرى که حرکت مى کند در واقع متوجه پایانى است که کمالش در آن محقق مى شود که آن کمال ثانى و فعلیت تام و نهایى آن جوهر مى باشد.
امّا هر مرحله از مراحل حرکت نسبت به مرحله قبل خود کمال اول و فعلیت و وجودى است همانطور که آن مرحله قبلى قوّه و استعداد براى مرحله بعدى مى باشد. پس هر موضوع متحرکى بوسیله کمالات اولیه اى که پیدا مى کند و فعلیّت ها و وجودهاى ناقصى که بدست مى آورد، تدریجاً به سوى کمال نهایى و وجود غیر ناقص خود گام بر مى دارد.
در نها?ت همه موجودات به مرحله ا? خواهند رس?د که ه?چگونه نقص? و شرّ? نخواهند داشت و ا?ن گونه است که تمام شرور پا?ان خواهند ?افت.
مصلح بزرگ جهانى در نگاه ادیان بزرگ آسمانى
حجة الاسلام والمسلمین سید هادى خسروشاهى
فوتوریسم در ادیان آسمانى
فوتوریسم یعنى اعتقاد به دوره آخر الزمان و انتظار ظهور حماسه گر غیبى و مصلح جهانى و بزرگ، از جمله مسائلى است که در اصول عقاید ما جاى مهمى را اشغال کرده است.
فوتوریسم عقیده اى است که در کیش هاى آسمانى (زردشت، یهود و سه مذهب عمده مسیحیت: کاتولیک، پروتستان، ارتودوکس و به طور کلى در میان مدعیان نبوت) به مثابه یک اصل مسلم قبول شده و همگى بالاتفاق بشارت ظهور همچو مصلحى را داده اند...
در این راستا، دو مذهب عمده اسلام ـ تشیع و تسنن ـ هم در ظهور یک «مهدى» در دوران واپسین زمان، اتفاق نظر دارند.
متأسفانه در دوران توسعه تسلط و نفوذ استعمار و در طول تاریخ استثمار ملل مسلمان از جانب توسعه طلبان بین المللى، مسأله «مهدویت» با اشکال مختلفه اى، مورد سوء استفاده قرار گرفته و دشمنان ما تحت همین عنوان، ضربه هاى سختى بر پیکر اصول عقاید و در نتیجه به استقلال سیاسى و اقتصادى ما، وارد آورده اند.
اگر در قرون گذشته مدعیان قلابى مهدویت براى ارضاى شهوت جاه طلبى، دنیا پرستى و شهرت خواهى قیام مى کرده اند، سازندگان نواهاى مهدویت و بابیت در قرون ما، که سرانجام از «نبوت جدید» سر در آورده اند، در مرحله اول از پشت مرزها الهام گرفته اند و شاهد صدق ما این است که نواها بیشتر در سرزمین هایى برخاسته که «تحت قیومیت» دیگران بوده است.
استعمارگران بدین وسیله کوشش کرده اند علاوه بر اینکه نگذارند ملل بى اطلاع آنها از حقایق یک عقیده جهانى و نجات بخش آگاه شوند، مللى را هم که شایسته رهبرى فکرى و اجتماعى جوامع انسانى بوده و داراى ذخیره جامع الاطرافى هستند، از منابع فلاح و رستگارى خود دور کرده و به منظور به دست آوردن منابع ملى آنها با ایجاد تزلزلهاى عقیده اى در بین مردم و همچنین تجزیه و تفرقه در بین واحد جهانى به نام «امت اسلام» به مقاصد سوء و ضد بشرى خود دست یابند.
«ارمستر» مى گوید: وقتى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملى باستانى! سه دیانت بیگانه موجود بود: آئین یهود، دیانت عیسوى، کیش زردشت...
نکته مشترکى که در این سه دیانت یافت مى شد عبارت از اعتقاد به یک وجودى بود که بایستى در آخر الزمان ظهور کند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم آورد.
البته بشاراتى که در این باره در کتب آسمانى و کتب مدعیان نبوت وارد شده، بى شمار است که از کتب غیر اسلامى: زبور، زند، حکى، اشعیاء، شاکمونى (هند)، انجیل متى، دید و یا تکیل(هند)، جاماسب، انجیل یوحنا، دانیال را به عنوان نمونه مى توان نام برد و ما در اینجا فقط چند آیه از آنها را براى نمونه نقل مى کنیم:
در فرمور (37) زبور داود(علیه السلام)مى گوید: (9) شریران منقطع مى شوند، اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد... (11) متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتى متلذذ خواهند شد (4) شریران شمشیر را کشیدند، تا آنکه مظلوم و مسکین را بیندازند، کمانهاى ایشان شکسته خواهد شد (22) متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد اما ملعونان وى منقطع خواهند شد (38) عاصیان عاقبت مستأصل و عاقبت شریران منقطع خواهد شد.»
در کتاب زند کتاب مذهبى زردشتیان در این باره آمده است: «لشکر اهریمنان با ایزدان دائم در روى خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالباً پیروزى با اهریمنان باشد...
ناگاه فیروزى بزرگ از طرف ایزدان مى شود و اهریمنان را منقرض مى سازند... و بعد از پیروزى ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان، به سعادت اصلى خود رسیده بنى آدم بر تخت نیکبختى خواهند نشست.»
در کتاب جاماسب نامه شاگرد زردشت مى گوید:«مردى بیرون آید از زمین تازیان از فرزندان هاشم، مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و به دین جد خویش بود و زمین را پرداد مى کند.»
در کتاب صفیاى نبى، فصل 3 در آیه 6 و 7 مى گوید:«به منظور گرد آوردن طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین دول مختلفه را نابود کنم، آنوقت برگردانیم به قومها لب پاکیزه براى خواندن همه به نام خداى و عبادت کردن ایشان به یک روش.»
«شاکمونى» پیغمبر هندوها در کتاب مذهبى خود مى گوید: «پادشاهى دولت دنیا به فرزند سید خلایق در جهان تمام شود و او کسى باشد که بر کوههاى مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها سوار شود، و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد.»
در انجیل متى فصل 24 آیه 27 و 30 آمده است: «... چون برق که از مشرق بیرون مى آید و تا مغرب ظاهر مى گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود...
باز در انجیل متى فصل 25 آیه 21 گوید:«و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد با جمع ملائکه مقدسه بر کرسى بزرگ قرار خواهد گرفت.»
در یکى از اناجیل مورد قبول مسیحیان پروتستان ضمن وصایاى مسیح(علیه السلام)به شمعون پطرس این طور مى گوید: «اى شمعون خداى به من فرمود: تو را وصیت مى کنم به سید انبیاء که بزرگ فرزندان آدم و پیمبر امتى عربى است. و بیاید ساعتى که فرج قوى گردد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را پر کند.»
بشارت فوق به ما نشان مى دهد که در زمان رستاخیز جهانى پیشواى ما، هدف انبیاء یک مرتبه در سراسر روى زمین به مرحله اجرا در مى آید، و انقلاب روحانى به اندازه اى قوى و نیرومند مى شود که جهان را «همانند سیل» پر مى کند.
این بود اجماعى از شهادات و بشارات انبیاء الهى با مدعیان نبوت که براى نمونه نقل شده، و البته همه ادیان، مصلح جهانى را به نام «مهدى» ننامیده اند و هر مذهب و کیشى او را به نام مورد پذیرش همان کیش معرفى کرده است. ولى از قرائن و آیات قبلى و بعدى همان کتب به خوبى مى توان فهمید که مقصود همه آنها همان «مهدى» از دودمان رسالت اسلامى است.
«مسأله اجماعى و اتفاقى»
با اینکه روشن است که همه مسلمانان در این عقیده متحدند، ولى به عنوان شاهد، دو نمونه از اقوال بزرگترین علماى اهل سنت را در این زمینه ذکر مى کنیم:
«ابن ابى الحدید» شارح نهج البلاغه در این باره مى گوید:
«موضوع آمدن مهدى موعود منتظر، قبل از انقضاء عالم مورد اتفاق همه مسلمانان است.» و همچنین ابن خلدون عالم بزرگ جامعه شناسى در مقدمه خود مى گوید که در میان مسلمانان در تمام قرون معروف بوده که مردى از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله)با نام مهدى ظهور خواهد کرد و عدل و داد را در دنیا آشکار خواهد ساخت.
«فان فلوتن» مستشرق شهیر آلمانى در کتاب تاریخ شیعه و علل سقوط بنى امیه در این باره مى گوید:
«مسلماً اعتقاد به ظهور مهدى و انتظار او در بدو امر مختص به آل بیت نبوده، فکر مهدى منتظر، چنان در بین اهالى سنت شیوع یافت که یاد بود مهدیهاى دیگر را مانند سفیانى و قحطانى و دیگران به کلى از لوح خاطر آنها زدود. بدون شک پیشگویى راجع به اینها و انتظار ظهور ایشان از نفوس مسلمانان بیرون نرفته است.»
پس با این شواهد اجمالا معلوم شد که مسأله مورد بحث ما، از نقطه نظر دینى به اندازه اى ثابت و قطعى است که هیچ گونه جاى شک و شبهه نیست. اخبار و احادیث وارده (از طریق شیعه و سنى) درباره این مسأله مهم، به حدى است که مى توان ادعا کرد که در هیچ یک از مسائل دینى ما، این اندازه روایت وارد نشده است و به طورى که از تحقیق (غیر استقصایى) یکى از بزرگان کنونى حوزه علمیه قم بدست مى آید، مجموعاً متجاوز از 3 هزار روایت و حدیث در این باره از پیغمبر اسلام و پیشوایان دیگر ما، وارد شده است، که با توجه به اصول و قواعد علم حدیث، نمى توان در حجت آنها تردید کرد.
فوتوریسم از نظر اسلام
اسلام که آخرین و کاملترین کیش آسمانى است، این موضوع را بیشتر و کاملتر تشریح کرده است. آیاتى که در قرآن شریف آمده و به این موضوع تفسیر شده زیاد است، و ما تنها به نقل بعضى از آنها اکتفا کرده و تفصیل و کیفیت دلالت آنها را به کتب تفاسیر حواله مى دهیم:
1 ـ «و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون...»
«ما در کتاب زبور (داود) بعد از تورات (ذکر) نوشته ایم که وراثت و حکومت جهانى از آن بندگان برگزیده و صالح خدا خواهد بود.»
2 ـ «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون.»
«اوست آن خدایى که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا سرانجام دین خود را بر هر دینى برترى دهد، ولو اینکه کفار کراهت داشته باشند.»
3 ـ «یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة على المؤمنین و اعزة على الکافرین یجاهدون فى سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم.»
«اى کسانى که ایمان آورده اید کسى از شما که از دینش برگردد(خدا از او بى نیاز است) و به زودى جمعیتى را روى کار مى آورد که هم خدا آنها را دوست مى دارد و هم آنها خدا را در مقابل مؤمنان خاضع و در برابر کافران سربلندند. در راه خدا مجاهده مى کنند و از سرزنش سرزنش کنندگان نمى ترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد مى دهد. خدا واسع و داناست.»
4 ـ «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننى و لا یشرکون بى شیئا.»
«خداوند به آنهایی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده مى دهد که به آنها خلافت روى زمین عطا کند چنانچه به کسانى که قبل از آنها بوده اند داده است و دین آنها را در زمین جایگزین مى کند، همان دینى که براى آنها پسندیده. و ترس آنها را به امنیت مبدل مى سازد، آن روز مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نمى سازند.»
________________________________________
1- مراد از بهشت در اینجا اوضاع اساطیرى ایده آلى است که در برخى ادیان تصور مى شود، اوضاعى که در آن حقیقت به عیان در اختیار بشر است، هماهنگى انسان و طبیعت کامل است و غفلت از حقیقت رخ نداده...
2- آشنایى با ادیان هند ـ مهرداد ایزدپناه، ص 31.
3- (1) و (2) نام کتابى است.
4 - کتاب اوپانیشاد. (سرّ اکبر) ترجمه محمد دارا شکوه فرزند شاه جهان ـ بخش شرح لغات سانسکریت توسط دکتر سید محمد رضا جلالى نائینى ـ از ص 628 تا 637.
5- زایدنییت (plutarkhas) که پدرش اتوبولوس (Autobulu) نام داشت. کتاب مشهور وى به نام سرگذشت ها در زبان فارسى به نام «حیات مردان نامى» ترجمه شده و کتاب معروف او که درباره آئین ایرانیان کهن نوشته ایزیس واوز?ریس (Eisiae_et_osiride) مى باشد.
6- با توجه به اینکه جنگ ترویا (Toroya) و افتادن آن بدست یونانیان در 1184 پیش از میلاد مسیح پیش آمده است.
7- براى اطلاعات بیشتر درباره پیدایش جهان و حقیقت زروان به همان کتاب ص 93 مراجعه شود(تاریخ سیاسى و اجتماعى ایران).
8- مُغان جمع «مُغ» به روحانیون دینى گفته مى شده است.
9- مبلّغى آبادانى، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان ص 309 ـ 306.
10- توفیقى، حسین، آشنایى با ادیان بزرگ ص 61.
11- فرانتس کومُن (Franz comont) آئین پر رمز و راز میترایى «اسرار آئین میترا» ترجمه و پژوهش: هاشم رضى ص 139 ـ 136 و ص 147 ـ 146.
12- مفاتیح العلوم، طبع لیدن.
13- عقاید مزدک نوشته دکتر سید على مهدى تقوى ص 19 ـ 17.
14- مانند مذهب مانى ، زرتشت یا زروانیان.
15- عقاید مزدک، دکتر سید على مهدى تقوى ص 64.
16- الهیات نجات ـ بوعلى سیناـ ترجمه دکتر سید یحیى یثربى. ص 281 ـ 282.
17- الحکمة المتعالیه ـ ملاصدرا ـ الجزء الثانیه من السَّفَرَ الثالث ص 58.
18- الهیات نجات ـ بوعلى سینا ـ ترجمه دکتر سید یحیى یثربى ص 279.
19- نهایه الحکمة ص 178 ـ الفصل الثالث من المرحلة التاسعة.
20- فلسفتنا ص 357، سطر 17.
21- براى تعریف جوهر لازم است که ابتدا به نکته اى اشاره شود:
اشیاء عالم از دو عنصر ماهیت و وجود تشکیل شده اند. یعنى یک شى ماهیت و ذاتى است که به همراه وجود تحقق پیدا مى کند. امّا این تحقق و موجود شدن گاهى مستقلا صورت مى گیرد و نیاز به شىء دیگرى ندارد مانند حیوان، انسان و یا در بعضى مواقع ذواتى که موجود مى شوند مستقل نبوده براى محقق و موجود شدن نیازمند به یک موضوع و محل مى باشد مانند سفیدى که براى موجود شدن نیازمند یک شى است تا در آن محقق شده آنرا سفید کند با این توضیح به تعرفى که علامه طباطبایى رحمة الله (در فصل ثانى از مرحله سادسه کتاب نهایة الحکمة) درباره جوهر ارائه مى فرماید توجه مى کنیم:
(ان الجوهر ماهیة اذا وجدت فى الخارج وجد لا فى الموضوع مستغن عنها) یعنى: جوهر ماهیت? است که هرگاه در عالم خارج وجود پیدا مى کند مستقل بوده نیاز به موضوع و محلى که در آن محقق شود ندارد.
و مقابل آن مى فرماید: (و العرض ماهیة اذا وجدت فى الخارج وجدت فى الموضوع)
یعنى: عرض ماهیتى است که هنگام تحقق آن در خارج و موجود شدنش نیازمند به موضوع و محلى است که بر آن عارض شده و هستى پیدا کند.
به همین دلیل عوارض هیچگاه از موضوعات خود جدا نشده و قابل انفکاک نیست.
22- حکمت متعالیه ملاصدراـ ص 103 ـ 104 ـ جزء الثالث من السفر الاول.
23- حکمت متعالیه ملاصدرا ـ جزء ثالث از سفر اوّل ـ هامش ص 80 ـ 81.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد