400: چه آثارى در نقل علائم ظهور است؟
با
تاملى در روایات علایم ظهور و بررسى همه جانبه آن پى به آثار و فواید نشر
آنها در میان جامعه خواهیم برد. اینک به برخى از آنها اشاره خواهیم کرد:
1- آگاهى امت از پرچم ها و دعوت هاى ضلال و گمراه کننده.
2- بشارت به ظهور دعوت هاى حق و قیام هایى که در آن مردم را به حق دعوت مى نمایند.
3-
اخبار غیبى از آن جهت که خرق عادت است از اهم دلایل نبوت و امامت به شمار
مى آید و لذا نشر و تحقق آنها سبب زیاد شده یقین در قلوب مسلمانان خواهد
شد.
4- از آن جهت که کفار براى پذیرش اسلام به دنبال دلیل و برهان و
معجزه اند این گونه اخبار بعد از تحقق قطعى آنها حجتى براى آنها خواهد بود.
5- بعد از تحقق هر یک از علایم ظهور اطمینان مردم به اصل ظهور بیشتر خواهد شد.
6- تحقق یکایک علایم ظهور در خارج منعکس کننده عزم جدى خداوند متعال در نصرت اسلام و مسلمین بر کفار در سطح کل کره زمین است.
7-
مسلمانان را براى آمده شدن و زمینه سازى ظهور تحریک کرده و به آنها آمادگى
روحى، سیاسى و جهادى براى شرکت در حکومت آن حضرت را خواهد داد.
8- از
آنجا که انسان غریزه و میل به شنیدن اخبار غیبى دارد با طرح این گونه اخبار
واقعى و اسلامى جلوى انحرافات فکرى از ناحیه کاهنان و منجمان از این طریق
گرفته مى شود.
9- بخش مهمى از علایم ظهور از امور سیاسى اسلام به حساب
مى آید که باید مسئولین رده بالا در بررسى مسائل استراتژیک خود به آنها
توجه نموده و برنامه هاى خود را در سطح کلان بر اساس آنها پى ریزى کنند.
10-
بحث از علایم ظهور موضوعى نیست که اختصاص به شیعه یا مسلمانان داشته باشد
بلکه در هر دین و آیین کم و بیش به علایم ظهور منجى بشریت به هر اسم و نامى
پرداخته شده است.
نویسنده آلمانى ((هالسیل)) در کتاب خود ((خبر و
سیاست)) مى گوید: ما مسیحیان ایمان داریم که تاریخ بشریت در آینده اى نه
چندان دور در معرکه اى به نام ((هرمجدون)) به پایان خواهد رسید. معرکه اى
که در آن مسیح بازگشته و بر تمام زنده ها و مردگان حکومت خواهد کرد)).(1)
401: چه فرقى بین علایم ظهور و شرایط ظهور است؟
علایم
ظهور گر چه با شرایط ظهور وجه اشتراکى دارند که همان تحقق هر یک قبل از
ظهور امام مهدى علیه السلام است، ولى از جهاتى نیز با یکدیگر اختلاف دارند.
اینک به برخى از اختلافات اشاره مى کنیم:
1- منوط شدن ظهور به شرایط و
تعلیق بر آنها واقعى است، به آن معنا که اگر شرایط مهیا نباشد، مشروط که
همان ظهور است در خارج تحقق نخواهد یافت، بر خلاف منوط شدن ظهور به علامات و
تعلیق بر آنها که واقعى نیست، زیرا علامات نسبت به ظهور جنبه کاشفیت دارد.
2-
علامات، حوادثى پراکنده اند که در طول عصر غیبت به صورت پراکنده انجام
خواهد گرفت بر خلاف شرایط که تا وقت ظهور به صورت متصل و مستمر خواهد بود.
3- انسان نسبت به شرایط ظهور تکلیف دارد بر خلاف علایم ظهور.
402: آیا علایم ظهور با احادیث نفى توقیت منافات دارد؟
ممکن
است که به ذهن کسى چنین خطور کند که نشر شرایط و علامات، در جامعه با
احادیث نهى از توقیت و معین کردن وقت ظهور منافات داشته، پس چرا از آنها
سخن به میان مى آید؟
پاسخ: توقیت و تعیین وقت ظهور که در روایات از آن
نهى شده شامل نقل علایم و شرایط ظهور نیست؛ زیرا مقصود از توقیت آن است که
به طور دقیق وقت خاصى را براى ظهور معین کنیم که روایات از آن نهى کرده
است.
وقت معین کردن براى ظهور غیر از آنکه مشتمل بر نهى است داراى اشکالات دیگرى نیز مى باشد:
1- ادعایى بدون دلیل است.
2-
اگر تاریخ ظهور معلوم باشد دشمنان در صدد مقابله و جلوگیرى از آن برخواهند
آمد و لذا در روایات مى خوانیم که ظهور حضرت علیه السلام به طور ناگهانى
خواهد بود.
3- با وقت معین نکردن روحیه امید و حیات در جامعه دمیده خواهد شد زیرا در هر لحظه احتمال داده مى شود که ظهور حضرت فرا رسد.
403: آیا اعلان علایم و شرایط ظهور سبب اطلاع دشمنان از اسرار سیاسى است؟
برخى
مى گویند از آنجا که علایم ظهور و شرایط آن از اسرار سیاسى اسلام به حساب
مى آید نشر آنها در بین مردم به جهت اطلاع دشمنان بر آنها به صلاح اسلام و
مسلمین نخواهد بود.
پاسخ: اگر خبر غیبى از ناحیه معصوم همچون پیامبر یا
امامان علیه السلام صورت گیرد، چون هرگز اشتباه و سهو و خطا ندارند، معلوم
مى شود که اراده حتمى الهى بر تحقق آن صورت گرفته است در این صورت، مقابله
جبهه کفر هرگز تاءثیرى براى جلوگیرى از تحقق آن نخواهد داشت.
404: آیا علایم ظهور متعلق بدا واقع مى شود؟
از
برخى روایات استفاده مى شود که علایم ظهور بر دو قسم هستند: برخى حتمى اند
که مورد بدا و تجدید نظر واقع نمى شوند، و برخى دیگر متعلق بدا واقع مى
گردند، ولى اصل ظهور امرى حتمى است که خداوند متعال در آن جواب فطرت و
خواسته درونى بشر را داده و وعده به تحقق آن داده است و خداوند هرگز خلف
وعده نمى کند.
داوود بن ابى القاسم مى گوید: ((ما نزد ابى جعفر محمد بن
على الرضا علیه السلام بودیم که سخن از خروج سفیانى به میان آمد و اینکه در
روایت آمده که امر او حتمى است. به ابو جعفر علیه السلام عرض کردم: آیا
بدا در امر، حتمى خواهد شد؟ حضرت فرمود: آرى. عرض کردم: ما مى ترسیم که در
امر قائم نیز بدا حاصل شود. فرمود: امر قائم از امورى است که وعده داده شده
و خداوند در وعده خود تخلف نخواهد کرد)).(2)
علایم حتمى که مورد بدا واقع نمى شود نشانه هایى دارد که به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1- تصریح به حتمى بودن آن در روایات.
2- تاکید به قسم.
3- تاکید به ((لابد)).
4- تاکید به ((لام)).
5- تاکید به ((ان)).
6- تاکید به تکرار.
7- تاکید به ((سین و سوف)) .
405: چه راه صحیحى در بررسى علایم ظهور پیشنهاد مى کنید؟
در مورد علایم ظهور سه مشکل اساسى وجود دارد که باید هر کدام مورد بررسى دقیق قرار گیرد:
1- اثبات علامت به دلیل معتبر.
2- خارج کردن علامت از قالب غموض و ابهام.
3- کشف قواعد یقین براى اثبات یا نفى تحقق علامت در خارج.
براى
اثبات صحت روایات علایم ظهور و تمییز آنها از روایات جعلى، اعتماد بر
افراد ثقه و اطمینان به صدور روایات از معصوم کافى است، زیرا روایات علایم
ظهور برخى متواتر یا مستفیض یا صحیح و معتبرند، و برخى دیگر گر چه ضعیف
السند است ولى مؤ یدات و شواهدى بر صحت در روایات دیگر دارد که با سند صحیح
وارد شده است.
راه روشن شدن علامت ظهور به دو نوع امکان پذیر است:
الف: اصول علمى، که در مورد روایات فقهى نیز مورد استفاده واقع مى گردد.
ب:
مقدمات علمى، که مربوط به خصوص علایم ظهور است و مهم ترین آنها: تاریخ
جغرافیا، علم حساب و جمل و اصطلاحات مربوط به علایم ظهور است.
و براى کشف اثبات یا نفى علامتى در خارج مى توان قواعدى را بیان داشت تا با اعمال آنها به حقیقت امر پى برد:
1- اوصاف آن علامت را به صورت دقیق در نظر گرفته و بر خارج تطبیق نمود.
2- با دلیل ثابت شود که آن علامت زمان سابق در خارج تحقق نیافته است.
3- احتمال تحقق آن را در زمان آینده نفى کند.
406: آیا روایات علایم ظهور اشکال سندى و متنى دارد؟
برخى
مى گویند بحث از علایم ظهور بى فایده است؛ زیرا غالب روایاتش از ناحیه سند
ضعیف بوده و از جهت مضمون نیز معقول نیست خصوصا آنکه امورى که اتفاق مى
افتد تشابه زیادى با یکدیگر دارد.
پاسخ:
1- بسیارى از اخبار علایم
ظهور صحیح السند بلکه مستفیض یا متواتر است. مضافا اینکه تعداد بى شمارى از
آنها مضمونى واضح و روشن دارند به درجه اى که در حکم نص صریح در موضوع خود
است.
2- وجود روایات ضعیف در تمام موضوعات دینى و خبرهاى مختلف وجود
دارد، این مساءله باعث نمى شود که انسان محقق دست از بحث و بررسى آن بردارد
بلکه وظیفه دارد که با روشى صحیح به بررسى سندى آنها بپردازد.
3- گر چه
در تطبیق علایم ظهور اشتباهاتى صورت گرفته، ولى این امر باعث نمى شود که
دست از بحث و تحقیق برداریم بلکه وظیفه داریم تا با به کار گرفتن روشى علمى
و معتبر به طریقى صحیح و معتبر براى تطبیق صحیح علایم در خارج دست یابیم.
407: مقصود از ((نفس زکیه)) که قبل از ظهور کشته خواهد شد کیست؟
در
روایات شیعه به علامتى قبل از ظهور حضرت مهدى علیه السلام به عنوان ((قتل
نفس زکیه)) اشاره شده است که بعد از این جنایت، حضرت ظهور خواهند کرد.
از
امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:لیس بین قائم آل محمد و بین قتل
النفس الزکیه الا خمسة عشر لیلة (3)؛ ((بین قیام قائم علیه السلام و کشته
شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.))
شیخ مفید رحمة الله علیه مى گوید: از جمله علایم ظهور، کشته شدن نفس زکیه در پشت کوفه با هفتاد نفر از صالحین است)).(4)
از
برخى روایات، نفس زکیه دیگرى نیز استفاده مى شود که ماءمور تبلیغ از طرف
امام زمان علیه السلام است که بین رکن و مقام به شهادت خواهد رسید.(5)
برخى
ممکن است گمان کنند که نفس زکیه که در این روایات به شهادت آن اشاره شده
همان محمد بن عبدالله بن حسن بن على بن ابى طالب است که در زمان منصور
عباسى قیام کرد تا حق اهل بیت علیه السلام را از ظالمان بستاند. ولى شواهد و
قرائن موجود بر خلاف این احتمال را دلالت دارد:
1- در برخى روایات اشاره به کشته شدن نفس زکیه بین رکن و مقام دارد که محمد بن عبدالله بن الحسن در آن نقطه به شهادت نرسیده است.
2- مطابق برخى روایات بین ظهور حضرت و کشته شدن نفس زکیه پانزده شب فاصله است.
3- کشته شدن محمد بن عبدالله بن الحسن قبل از ولادت حضرت مهدى علیه السلام بوده است و لذا نمى توان آن را از علایم ظهور دانست.
4-
محمد بن عبدالله نیَّت خالص از عملکرد خود نداشته است، و لذا بنابر نقل
((مقاتل الطالبین)) ادعاى مهدویت نمود و پدرش نیز او را بعد از زوال دولت
بنى امیه و قبل از تاسیس دولت بنى عباس به عنوان مهدى معرفى کرد.(6)
5-
در روایتى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم که فرمود: ((بعد از کشته شدن
نفس زکیه صاحب امر ظهور خواهد کرد)).(7) که در بعدیت نزدیک ظهور دارد.
408: مسیح دجال کیست؟
لقب
مسیح همان گونه که بر پیامبر خدا حضرت عیسى علیه السلام اطلاق مى شود بر
دجال نیز اطلاق مى گردد، ولى وقتى به صورت مطلق و بدون قید آورده شود همان
حضرت عیسى علیه السلام مراد است. در ظاهر، مسیح دجال همان دجال معروف است.
ولى در وجه تسمیه دجال به مسیح احتمالاتى داده شده است:
1- چون با پرچم مسیحیت ظهور خواهد کرد.
2- قیام او همه زمین را فرا مى گیرد و گویا آن را مسح مى کند.
3- از آنجا که حضرت مسیح با او به مقابله مى پردازد به او نیز مسیح اطلاق شده است.
409: سفیانى کیست؟
در روایات اهل بیت علیه السلام سخن از خروج سفیانى به عنوان یکى از علایم حتمى ظهور حضرت مهدى علیه السلام به میان آمده است:
شیخ طوسى رحمة الله علیه به سندش از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: ((خروج سفیانى از علایم حتمى ظهور است)).(8)
از
مجموعه روایات شیعه و اهل سنت به دست مى آید که سفیانى، شخصى از معاندین
است که به قصد مقابله با امام زمان علیه السلام بر مى خیزد و در سرزمینى به
نام بیدا به امر خداوند با لشکریانش به زمین فرو خواهند رفت.
مسلم به
سند خود از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: ((شخصى به
خانه خدا پناه مى برد، آن گاه لشکرى به سوى او فرستاده مى شود، هنگامى که
به ((بیدا)) رسیدند به زمین فرو خواهند رفت)).(9)
نعمانى نیز به سند خود
از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: ((براى قائم پنج علامت است،
از آن جمله خسف بیدا را بر مى شمارد)).(10)
نعمانى در جایى دیگر از جمله علایم ظهور را خروج سفیانى و خسف بیدا مى داند.(11)