373: آیا دعاى ندبه نزد علما معتبر است؟
روش
عرف و عقلا در مسائل تاریخى قبول هر خبرى است که در کتب تاریخى معتبر یا
مشهور نقل شده باشد. ولى علماى اسلام در قبول اخبار و روایاتى که مربوط به
احکام شرع و معارف دینى است به این مقدار اکتفا نمى کنند، بلکه در صدد بحث و
تحقیق برآمده و در سند احادیث و عدالت و وثاقت راویان حدیث بررسى کامل مى
کنند، و مادامى که اطمینان کامل و وثوق به احادیث پیدا نکنند به آن عمل نمى
نمایند.
این دقت و تحقیق به جهت حصول اطمینان به صدور حدیث از معصوم در
مورد تکالیف الزامى، اعم از وجوب و حرمت دو چندان مى شود، ولى در مورد
مستحبات احتیاج مبرم به این گونه بررسى نیست. مورد ادعیه از این قسم است،
زیرا به جهت استحباب قرائت آن احتیاج مبرمى به بررسى سندى ندارد، بلکه
قرائت آن به رجا و امید مطلوبیت کافى است و مى توان از قوت متن و الفاظ و
مضامین دعا پى به اعتبار آن برد؛ زیرا این مضامین در آیات و روایات معتبر
نیز وارد شده است. خصوصا آنکه مطابق اخبار ((من بلغ)) که دلالت بر تسامح در
ادله سنن و مستحبات دارد، احتیاج چندانى به بررسى سند ادعیه مستحبه نیست.
374: راه تشخیص روایت صحیح از غیر صحیح چیست؟
از
آنجا که برخى از کذابین از زمان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در صدد
جعل و وضع حدیث و نسبت آن به پیامبر و اهل بیت علیه السلام بوده اند، لذا
جا دارد که میزانى را براى تمییز بین حدیث صحیح از غیر صحیح به دست دهیم.
در این باره به چند میزان مى توان اشاره نمود:
1- موافقت با قرآن
امام
صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:ان
على کل حق حقیقة و على کل صواب نورا فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف
کتاب الله فدعوه (1)؛ ((همانا بر هر حقى حقیقتى و بر هر صوابى نورى است، پس
آنچه موافق کتاب خداست اخذ کرده و آنچه مخالف کتاب خداست رها کنید.))
2- موافقت با سایر کلمات معصومین علیهم السلام
حسن
بن جهم مى گوید: به اما رضا علیه السلام عرض کردم: از جانب شما احادیث
مختلف به ما مى رسد؟ حضرت فرمود:ما جاءک عنا فقس على کتاب الله عزوجل و
احادیثنا فان کان یشبههما فهو منا و ان لم یکن یشبههما فلیس منا (2)؛
((آنچه از جانب ما به شما رسید بر کتاب خداوند عزوجل و احادیث ما مقایسه
کنید، اگر شبیه آن دو است از ما مى باشد و گرنه از ما نیست.))
3- موافقت با عقل و عدم مخالفت با حکم آن
در
حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل است که فرمود: ((هر گاه از من
حدیثى به شما رسید آن را بر کتاب خدا و حجت عقولتان عرضه بدارید، اگر موافق
این دو بود قبول کرده و گرنه آن را بر دیوار زنید)).(3)
375: نظر بزرگان علما درباره دعاى ندبه چیست؟
شیخ
مرتضى انصارى رحمة الله علیه در کتاب ((المکاسب)) در بخش خیارات در ذیل
حدیث ((المومنون عند شروطهم)) مى گوید: ((بعید نیست که بگوییم عنوان
((شرط)) بر التزامات ابتدائى صادق نیست بلکه متبادر عرفى از ((شرط)) همان
التزامات تابع عقد است، همان گونه که از موارد استعمال این کلمه در مثل قول
امام در دعاى ندبه استفاده مى شود، آنچه که در ابتداى دعا فرمود:بعد اءن
شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیة.(4)
شیخ انصارى رحمة الله علیه گویا این دعا را امر مفروغ عنه از حیث صحت گرفته و لذا به آن در مجال احکام شرعیه استدلال کرده است.
محشّین مکاسب شیخ بر او در این نکته هیچ اعتراضى نکرده و سند آن را نیز مورد مناقشه قرار نداده اند.
شیخ
عبدالله مامقانى در حاشیه خود بر مکاسب مى گوید: ((وجه دلالت این جمله از
دعا بر مقصود این است که کلام امام به این بر مى گردد که خداوند عزوجل به
بندگان خود فرمود: هر کس در این دنیا زهد پیشه کند من به او نعمت مقیم عطا
خواهم کرد...)).(5)
ایروانى نیز مى گوید: ((اما اطلاق شرط در دعاى ندبه به اعتبار این است که در ضمن الزام "جزیل ما عنده "... آمده است...)).(6)
376: چه کسانى دعاى ندبه را نقل کرده اند؟
دعاى ندبه را عده اى از علما و محدثین نقل کرده اند از آن جمله:
1-
شیخ مشهدى در ((المزار)) از محمد بن ابى قره و او از کتاب ابى جعفر محمد
بن الحسین بن سفیان بزوفرى نقل کرده و آن را به امام زمان علیه السلام نسبت
داده است.(7)
2- سید بن طاووس در ((مصباح الزائر)) و ((اقبال الاعمال))
از بعض اصحاب ما از محمد بن على بن ابى قره به نقل از کتاب محمد بن حسین
بن سفیان بزوفرى نقل کرده و آن را به امام زمان علیه السلام نسبت داده
است.(8)
3- علامه مجلسى رحمة الله علیه در کتاب ((زاد المعاد)) مى گوید:
((و اما دعاى ندبه که مشتمل بر عقاید حقه و تاءسف بر غیبت قائم علیه
السلام است به سند معتبر از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده
است...)).(9)
4- قبل از این بزرگان این دعا را شیخ جلیل ثقه ابوالفرج
محمد بن على بن یعقوب بن اسحاق بن ابى قره قنانى که معاصر شیخ نجاشى و از
اعلام قرن پنجم بوده، نقل کرده است. کسى که شیخ محمد بن مشهدى در کتاب
((المزار)) از او زیاد نقل مى کند.
5- و نیز شیخ جلیل ثقه ابو جعفر محمد
بن حسین بن سفیان بزوفرى در کتاب ((الدعاء)) نقل کرده است. او که از مشایخ
شیخ مفید رحمة الله علیه به حساب مى آید مورد تاءیید خاص او قرار گرفته
است. حاجى نورى در ((خاتمة المستدرک)) او را از مشایخ شیخ مفید بر شمرده و
به وثاقت و جلالت قدر او شهادت داده است.
مرحوم آیت الله بروجردى مى
فرمود: ((یکى از راه هاى شناخت رجال، شناخت شخصیت شاگردان آنان است و هر
گاه مشاهده شد که اشخاصى همچون شیخ مفید رحمة الله علیه از شخص معینى زیاد
روایت نقل مى کند و هرگز مذمتى در حق او ندارد این به نوبه خود نشانه این
است که آن شخص مورد وثوق و اطمینان است)) .
377: راوى دعاى ندبه که معاصر امام نبوده چگونه دعا را نقل مى کند؟
کسى
ادعا نکرده که بزوفرى این دعا را بدون واسطه از امام نقل کرده است. و آیا
لازم است هر کسى که روایتى را از امام نقل مى کند معاصر با امام باشد؟
ما
اطمینان داریم که این دعا یا با سند در کتاب بزوفرى روایت شده ولى دیگران
که از آن کتاب نقل کرده اند از باب مسامحه آن سند را حذف کرده اند، و یا
اینکه بزوفرى از آنجا که دعا را معروف و مشهور دیده احتیاجى به ذکر سند
ندیده است؛ زیرا همان گونه که در این زمان معروف و مشهور است در عصرهاى
گذشته نیز چنین بوده است. خصوصا آنکه متن آن با آیات قرآن و روایات دیگر
سازگارى تمام دارد.
378: ((محمد بن مشهدى)) راوى با واسطه دعاى ندبه کیست؟
از
کلمات آیت الله خوئى رحمة الله علیه به نقل از شیخ حر عاملى به دست مى آید
که مراد از محمد بن مشهدى، محمد بن على بن جعفر است.(10)
ولى مرحوم
حاجى نورى در ((خاتمه مستدرک)) در این باره مى گوید: ((مراد از محمد بن
مشهدى، محمد بن جعفر بن على بن جعفر مشهدى است که از وى به عنوان ((حائرى))
نیز یاد شده است. ایشان یکى از راویان ابى الفضل شاذان بن جبرئیل قمى است.
او همچنین با دو واسطه از شیخ مفید روایت نقل مى کند)).(11)
به هر حال او هر که باشد شخصى قابل اعتماد و مورد وثوق و جلیل القدر است که توصیف و مدح وى در کتب رجال آمده است.
379: ((محمد بن على بن ابى قره)) راوى دیگر دعاى ندبه کیست؟
او
از جمله راویان صاحب کتاب و مورد اعتماد است. نجاشى درباره وى مى گوید:
((... او ثقه بوده و روایات فراوانى شنیده و کتابهاى بسیارى تاءلیف کرده
است. وى کسى بود که کتاب ها را ورق به ورق براى اصحاب امامیه مى خواند و
همواره در مجالس با ما بود)).(12)
از آنجا که نجاشى اجازه نقل کتاب هاى ابن ابى قره را از وى داشته است لذا مى توان او را از مشایخ اجازه مرحوم نجاشى دانست.
380: ابن مشهدى دعاى ندبه را چگونه از محمد بن ابى قره نقل کرده است؟
از آنجا که محمد بن جعفر مشهدى معاصر محمد بن ابى قره نبوده است لذا مى توان آن را این گونه توجیه کرد:
1- شیخ مشهدى معمر بوده و لذا محمد بن ابى قره را درک کرده است.
2- اگر چه خبر ارسال دارد ولى ابن مشهدى به نقلش از محمد بن ابى قره یقین داشته است.
3- ابن مشهدى دعا را از کتاب مزار ابن ابى قره نقل کرده است، زیرا مطابق نقل صاحب ریاض ابن ابى قره کتابى به نام مزار داشته است.
381: آیا درباره محمد بن حسین بن سفیان بزوفرى معروف به ابن مشهدى توثیقى رسیده است؟
او
از شاگردان احمد بن ادریس به شمار آمده و از او روایت نقل کرده است. و از
آنجا که شیخ مفید از او روایت نقل کرده مى توان او را از مشایخ شیخ مفید
دانست.
درباره وثاقت وى باید گفت هر چند پیرامون بزوفرى در کتب رجال
توثیق خاصى وارد نشده است ولى از آنجا که از مشایخ روایى شیخ مفید بوده و
در موارد زیادى براى وى رضا و رحمت خداوند را طلب کرده است مى توان بدون
تردید گفت: قواعد توثیق عام شامل حال وى مى گردد.
382: دعاى ندبه از کدامین امام است؟
ظاهر
این است که این دعا از جانب امام صادق علیه السلام انشا شده است همان گونه
که مرحوم مجلسى به آن حضرت نسبت مى دهد. و اما اینکه در برخى از مصادر این
گونه آمده است که این دعا براى صاحب الزمان است ممکن است این گونه توجیه
کنیم که این دعا دعایى است که براى وجود مقدس امام زمان علیه السلام انشا
شده است نه اینکه این دعا از طرف آن حضرت انشا شده باشد.
هر چند برخى
خواسته اند احتمال اول را به خاطر ناسازگارى برخى از مضامین دعا با صدور آن
از جانب امام صادق علیه السلام مردود سازند ولى براى اهل تحقیق روشن است
که این اشکالات قابل توجیه است، زیرا نظیر چنین مضامینى در موارد دیگر از
امام صادق علیه السلام و دیگر ائمه علیهم السلام نیز نقل شده است.(13)
و
نیز احتمال دارد که بزوفرى از پدرش حسین بن على بن سفیان که از علما و
راویان بزرگ قرن چهارم که هم عصر و زمان غیبت صغرا بوده نقل کرده و او هم
به وسیله نواب اربعه از راه مکاتبه و توقیع با امام زمان علیه السلام در
ارتباط بوده و این دعا را در کتاب خود آورده و سپس به دست فرزندش ابو جعفر
بزوفرى رسیده است.
383: آیا دعاى ندبه انشاى برخى از علماى شیعه است؟
ممکن است برخى اشکال کنند که این دعا انشاى برخى از علماى شیعه بوده است ولى این احتمال از جهاتى باطل است:
1-
بزوفرى در ادامه روایت این چنین آورده است:و یستحب اءن یدعى به فى الاعیاد
الاربعة. ظاهر این کلمه مى رساند که این دعا از جانب معصوم صادر شده است
زیرا محکوم کردن هر یک از افعال و اذکار به هر یک از احکام خمسه (وجوب،
حرمت، استحباب، کراهت و اباحه) از امور توفیقى است که فقط باید از جانب
اولیاى معصوم خداوند صورت پذیرد.
2- اینکه براى قرائت این دعا زمان خاص
(اعیاد اربعه) ذکر شده خود دلیل بر آن است که از جانب معصوم صادر شده است؛
زیرا در غیر این صورت نمى تواند از چنین ویژگى خاصى برخوردار باشد.
3- رسم علما چنین بوده که هر گاه دعا یا زیارتى را خود انشا مى کردند متذکر مى شدند تا بر مردم مشتبه گردد، از باب نمونه:
الف:
شیخ صدوق در ((من لا یحضره الفقیه)) زیارتى را براى فاطمه زهرا سلام الله
علیها که از انشاهاى خود اوست نقل کرده و مى گوید: من آن را در سفر حج در
مدینه در کنار قبر فاطمه زهرا سلام الله علیها قرائت کردم. ولى آن را به
این صورت در اخبار نیافتم...)).(14)
ب: سید بن طاووس در ((الاقبال)) مى
گوید: ((فصلى است درباره آنچه آن را ذکر مى کنیم از دعایى که آن را انشا
کردیم، آن را هنگام تناول طعام ذکر مى کنیم)).(15)
ج: و نیز مى فرماید:
((و اما آنچه هنگام رویت هلال شوال گفته مى شود ما آن را در کتاب ((عمل
الشعر)) در ضمن دعایى که انشا کردیم آوردیم، و این دعا صلاحیت براى تمام
ماه ها را دارد...)).(16)
و در موارد دیگر نیز در مورد ادعیه اى که خود انشا کرده چنین تعبیراتى آورده است.(17)
4-
ابن مشهدى در ((المزار)) مى گوید: من در این کتاب خود از فنون زیارات،
اخبارى را جمع کردم که به واسطه راویان ثقه و مورد اعتماد به سادات متصل
شده اند)).(18)
5- در صورتى که جمله ((انه الدعاء لصاحب الامر)) را به
معناى انشا از امام زمان علیه السلام بدانیم مى توانیم آن را از توقیعات
حضرت به بزوفرى بدانیم.
384: چه ارتباطى بین امام زمان علیه السلام با کوه رضوى و ذى طوى است؟
امام
زمان علیه السلام در عصر غیبت کبرا مکان خاصى ندارد، نه در کوه رضوى مخفى
است و نه در ذى طوى و نه در سرداب مقدس. آرى برخى از فرقه هاى کیسانیه که
منقرض شده اند معتقد بودند که محمد بن حنفیه در کوه رضوى مخفى است. پس چه
ارتباطى با این دو کوه و امام زمان علیه السلام وجود دارد که در دعاى ندبه
به آن اشاره شده است؟
پاسخ: قبل از پاسخ اشکال باید بدانیم که رضوى و ذى طوى چه مکانى است؛
ذى طوى اسم مکانى است داخل حرم که حدود یک فرسخ تا مکه فاصله دارد و از آنجا خانه هاى مکه پیداست.(19)
و
رضوى کوهى از کوه هاى مدینه منوره است در نزدیکى ینبع، که فاصله بین آن
کوه تا مدینه چهل میل است. در مدح و فضیلت آن کوه روایاتى وارد شده است.
در
جواب سؤال فوق مى گوییم: آرى ما معتقدیم که حضرت مکان معین در عصر غیبت
ندارد و روایات و ادعیه این مطلب را تاءیید مى کند، ولى این جمله به معناى
آن نیست که حضرت در کوه رضوى یا در منطقه ذى طوى مخفى است، بلکه معنایى
کنایى دارد به این معنا که براى حضرت هیچ مکان معینى نیست، و لذا این جمله
هیچ ارتباطى با عقیده کیسانیه ندارد.
و اما اینکه چرا این دو مکان به
طور خصوص در این دعا ذکر شده، به جهت تقدس و تبرک این دو مکان است، و ثابت
شده که حضرت علیه السلام در این دو مکان زیاد تردد داشته اند.
و ممکن
است که در ذکر این منطقه اشاره به این نکته باشد که حتى این دو موضع که
مورد اهتمام کیسانیه است تحت تصرف امام مهدى علیه السلام و محل تردد آن
حضرت است. و یا اینکه مقصود از ذى طوى مکه مکرمه و رضوى مدینه منوره باشد،
آن گونه که در کتاب ((اخبار مکه)) اشاره شده است.
385: چرا اسامى تمام امامان در این دعا ذکر نشده است؟
گاهى گفته مى شود چرا اسامى تمام امامان در این دعا ذکر نشده است؟
پاسخ:
تصریح
نشدن به اسامى و عدد دوازده امام از قوت متن آن نمى کاهد. در عین حال گر
چه تصریح به نام هر یک از آنها نشده ولى به طور کلى و اجمالى به مصائبى که
آنها در راه هدایت خلق متحمل شده اند اشاره کرده است، آنجا که مى گوید:لم
یمتثل امر الرسول الله صلى الله علیه و آله فى الهادین بعد الهادین...یا
آنجا که مى فرماید:فقتل من قتل و سبى من سبى و اقصى من اقصى.
این عبارات اشاره به مصائبى دارد که هر یک از امامان در راه هدایت خلق متحمل شده اند.
و نیز در جایى دیگر مى فرماید:اءین الحسن اءین الحسین، اءین اءبناء الحسین....