218: حدیث ((ثقلین)) چگونه دلالت بر وجود امام زمان علیه السلام دارد؟
پیامبر
اکرم صلى الله علیه و آله حدیثى فرمود:ان تارک فیکم خلیفتین کتاب الله حبل
ممدود ما بین السماء و الارض او ما بین السماء الى الارض، و عترتى اهل
بیتى و انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض (1)؛ ((همانا من دو جانشین را
در میان شما مى گذارم کتاب خدا ریسمان کشیده شد مابین آسمان و زمین یا
مابین آسمان تا زمین، و عترتم اهل بیتم، و همانا این دو از یکدیگر جدا نمى
شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.))در این حدیث پیامبر اکرم
صلى الله علیه و آله مى فرماید: ((کتاب و عترت تا قیامت از یکدیگر جدا نمى
شوند))، مطابق این گفتار اگر زمانى عدل کتاب که همان عترت است در روى زمین
نباشد لازم مى آید که این دو از یکدیگر جدا شده باشند و این با ظاهر حدیث
مخالف است.
ابن حجر مکى مى گوید: ((در احادیثى که سفارش به اهل بیت شده
به این نکته اشاره دارد که تا روز قیامت زمین خالى از اهل بیتى که اهلیت
هدایت دارند نخواهد بود، همان گونه که کتاب عزیز چنین است و لذا اهل بیت
امان براى اهل زمین معرفى شده اند و نیز در روایات آمده است: ((در هر قوم و
دسته اى عدولى از اهل بیت من است)).(2)
حافظ سمهودى مى گوید: از این
حدیث ((ثقلین)) استفاده مى شود که هر زمان باید فردى از اهل بیت که سزاوار
تمسک به اوست تا روز قیامت موجود باشد تا امر به تمسکى که در روایت به آنها
شده معنا پیدا کند همان گونه که کتاب عزیز چنین است. و لذا اهل بیت امان
اهل زمین معرفى شده اند که هر گاه از روى زمین بروند زمین نیز نابود خواهد
شد)).(3)
همین معنا از علامه مناوى در شرح جامع الصغیر سیوطى رسیده
است.(4) نتیجه اینکه از حدیث ثقلین که مورد اتفاق بین شیعه و سنى بوده و از
احادیث متواتر است به خوبى استفاده مى شود که در هر زمان امام معصومى از
عترت پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت معصوم او باید موجود باشد،
امامى که اهلیت براى اقتدا و تمسک را داشته باشد کسى که خود به هدایت مطلق
رسیده و از ضلالت به دور است و لذا مى تواند دیگران را نیز به هدایت مطلق
رسانده و از مطلق ضلالت گمراهى دور کند. چنین شخصى در این زمان غیر از حضرت
مهدى علیه السلام نیست.
219: چگونه احادیث وجوب معرفت امام بر وجود امام زمان علیه السلام دلالت دارد؟
مطابق
روایات شیعه و سنى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:من مات و لم
یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة (5)؛ ((هر کس بمیرد در حالى که امام زمان
خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.))با کمترین تاءمل
در این روایت و نظایر آن به مصداق واقعى امام در روایت پى خواهیم برد. این
کدامین امام است که اگر به او معرفت پیدا نکنى به مرگ جاهلیت از دنیا رفته
اى؟ مگر نه این است که باید بین حکم و موضوع تناسب باشد؟ چه تناسبى بین
عدم معرفت امام و مرگ جاهلیت است؟ آیا اگر من طاغوت فاسق و فاجر زمان خود
را نشناسم به مرگ جاهلیت از دنیا رفته ام؟ قطعا چنین نیست بلکه مراد همان
امام معصوم در هر زمان است که از آن در روایت به امام تعبیر شده است که اگر
او را نشناسم و اطاعت او را ننمایم به مرگ جاهلیت از دنیا رفته ام.
220: حدیث ((امان)) چگونه بر وجود امام زمان علیه السلام دلالت دارد؟
مطابق
روایات فریقین اهل بیت پیامبر علیهم السلام به عنوان امان اهل زمین معرفى
شده اند. ابن حجر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:
((اهل بیت من امان براى اهل زمین هستند پس هر گاه اهل بیتم هلاک شوند اهل
زمین را آن چه خداوند وعده داده خواهد رسید)).(6)
سمهودى بعد از نقل این
حدیث مى گوید: ((محتمل است که مراد از اهل بیتى که امان امت هستند همان
علماى از آنها باشند که مردم را هدایت مى نمایند، آن گونه که مردم به
ستارگان هدایت مى یابند)).(7)
این حدیث به خوبى دلالت بر این نکته دارد
که باید در هر زمانى فردى از اهل بیت عصمت و طهارت که اهلیت براى تمسک دارد
موجود باشد و او غیر از معصوم نیست. و در این زمان غیر از مهدى موعود کسى
دیگر نیست، پس باید موجود باشد و گرنه زمین و آنچه در آن است نابود خواهد
شود.
221: حدیث ((سفینه)) چگونه بر وجود امام زمان علیه السلام دلالت دارد؟
مطابق روایات فریقین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از اهل بیت خود به کشتى نوح تعبیر کرده است.
ابن
حجر مکى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:مثل اهل بیتى
کسفینة نوح من رکبها نجى (8)؛ ((همانا مثل اهل بیتم همانند کشتى نوح است هر
کس سوار بر آن شود نجات یافته است.))
این حدیث به طرق مختلف و تعبیرات
گوناگون از رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیده است. با تاءمل در معناى آن
به خوبى استفاده مى شود که لازم است در هر زمانى تا روز قیامت امام معصومى
از اهل بیت عصمت و طهارت وجود داشته باشد تا براى امت اسلامى امکان داشته
باشد که با سوار شدن بر کشتى نجات او از غرق شدن در منجلاب فساد و تباهى
نجات یافته و به ساحل نجات و بهشت رضوان رهنمون شوند.
222: حدیث (عدم خلو زمان از امام قرشى) چگونه بر وجود امام زمان علیه السلام دلالت دارد؟
بخارى
و مسلم و دیگران به سندهاى خود از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده
اند که فرمود:لا یزال هذا الامر فى قریش ما بقى من الناس اثنان (9)؛ ((این
امر خلافت در قریش ثابت است مادامى که دو نفر از مردم باقى باشد.))
در
این حدیث خبر از واقعیتى خارجى مى دهد که واجب است تحقق یابد و وظیفه
مسلمین است که خلافت رسول خدا صلى الله علیه و آله را در هر زمان به دست یک
نفر شایسته از قریش قرار دهند. مقصود از ((هذا الامر)) چیست؟ همان امرى
است که در آیه ((اولى الامر)) به آن اشاره شده است:اطیعوا الله و اطیعوا
الرسول و اولى الامر منکم (10). مطابق بیان فخر رازى و دیگران مقصود از
((اولى الامر)) در این آیه معصومین هستند.(11)
پس باید در هر زمانى امام
معصومى از قریش باشد مادامى که عمر دنیا به سر نیامده و از مردم روى زمین
دو نفر باقى مانده است و او در این زمان غیر از حضرت مهدى علیه السلام
نیست.
به بیان دیگر: مقصود از ((الامر)) در روایت و آیه، امر زعامت و
ولایت و رهبرى ظاهرى و باطنى و هدایت مطلق مردم به حق و حقیقت است، شخصى که
به تمام معنا دارى صفات و خصوصیات پیامبر است تا بتواند امر خلافت و
جانشینى او را در تمام شوؤنات به جز وحى ادامه دهد، چنین شخصى در هر زمان
باید موجود باشد و در این زمان کسى جز حضرت مهدى علیه السلام نیست.
ابن
حجر عسقلانى مى گوید: ((نماز خواندن عیسى علیه السلام پشت سر مردى از این
امت در آخر الزمان و نزدیک به برپایى قیامت دلالت صحیح بر این قول دارد که:
زمین هیچ گاه از حجتى که قائم بالله است خالى نخواهد بود)).(12)
---------------------------
1-مسند احمد، ج 5، ص 181.
2-صواعق المحرقه، ص 90
3-جواهر العقدین.
4-فیض القدیر، ج 3، ص 15.
5-شرح المقاصد، ج 5، ص 239.
6-صواعق المحرقه، ص 150.
7-رشقة الصادى، ص 78.
8-صواعق المحرقه، ص 234.
9-صحیح بخارى، ج 9، ص 78؛ صحیح مسلم، ج 3، ص 1452؛ مسند احمد، ج 2، ص 29.
10-سوره نساء، آیه 59.
11-تفسیر فخر رازى، ح 10، ص 144؛ تفسیر المیزان، ج 4، ص 384 -401.
12-فتح البارى، ج 6، ص 385.
-----------------------
علی اصغر رضوانی