اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
185: ولایت به چه معنایى است؟
ولایت در لغت به معناى قرب و نزدیکى است.
فیومى مى گوید: ((ولى مثل فلس به معناى قرب و نزدیکى است)).(1)
در اقرب الموارد آمده است: ((ولى عبارت است از قرار گرفتن فرد یا شى ء دوم به دنبال فرد یا شى ء اول بدون فاصله...)).(2)
راغب
اصفهانى مى گوید: ((ولاء و توالى به معناى آن است که دو چیز و یا بیشتر
طورى کنار هم قرار گیرند که بین آن دو، غیر از خود آنها چیز دیگرى فاصله
نبوده باشد)).(3)
با توجه به حالات اولیه انسان در کاربرد الفاظ و اینکه
معمولا کلمات را در آغاز براى بیان معانى مربوط به محسوسات به کار مى برد،
مى توان گفت:
واژه ((ولایت)) در آغاز براى قرب و نزدیکى خاص در محسوسات
((قرب حسى)) به کار رفته است، آن گاه براى قرب معنوى استعاره آورده شده
است. بر این اساس، هر گاه این واژه در امور معنوى به کار مى رود بر نوعى از
نسبت قرابت دلالت مى کند و لازمه آن این است که ولى نسبت به آنچه بر آن
دلالت دارد داراى حقى است که دیگرى ندارد و مى تواند تصرفاتى را بنماید که
دیگرى جز به اذن او نمى تواند. مثلا، ولى میت مى تواند در اموال او تصرف
کند. این ولایت او ناشى از حق وراثت است. کسى که بر صغیر ولایت دارد حق
تصرف در امور وى را دارد و کسى که ولایت نصرت دارد مى تواند در امور منصور
((آن کسى که نصرتش را عهده دار است)) تصرف کند. خداوند ولى امر بندگان خویش
است یعنى امور دنیوى و اخروى آنها را تدبیر مى کند و او ولى مومنان است،
یعنى بر آنها ولایت خاص دارد.
بنابراین، حاصل معناى ولایت در همه موارد استعمال آن، گونه اى از قرابت است که منشا تصرف و مالک بودن تدبیر است.(4)
به عبارت دیگر: ولایت، نوعى اقتراب و نزدیکى به چیزى است، به گونه اى که موانع و حجاب ها از میان برداشته مى شود.(5)
حال
اگر کسى با ریاضت هاى نفسانى و قابلیت هایى که براى خود ایجاد کرده، و از
طرفى دیگر مورد عنایات و الطاف الهى قرار گرفته و به مقام قرب تام الهى
نایل شود، این چنین شخصى از جانب خداوند بر مردم ولایت دارد، ولایتى که
لازمه آن این است که ولى نسبت به آنچه بر آن دلالت دارد داراى حقى است که
دیگرى ندارد و او مى تواند تصرفاتى بنماید که دیگرى جز به اذن او نمى
تواند. و همه اینها به اذن و اراده و مشیت خداوند است.
186: معناى ولایت تکوینى امام چیست؟
مقصود
از ولایت تکوینى آن است که فردى بر اثر پیمودن راه بندگى آن چنان قرب و
کمال معنوى پیدا کند که به فرمان و اذن الهى بتواند در جهان تصرف نماید.
((ولایت تکوینى)) یک کمال روحى و معنوى است که در سایه عمل به تکالیف الهى
و قوانین شرع در درون انسان پدید مى آید و سرچشمه مجموعه اى از کارهاى
خارق العاده مى گردد. این نوع ولایت بر خلاف ((ولایت تشریعى)) کمال و
واقعیتى است اکتسابى، و راه کسب برخى از مراتب آن به روى همه باز است، و
امام مى تواند به بالاترین مراتب آن برسد.
ولى مقاماتى که در ((ولایت
تشریعى)) بیان گردیده، همه موهبت خداوندى است که پس از تحصیل یک سلسله
زمینه ها، چیزى جز خواست خداوند در آن دخالت ندارد.
187: ولایت تکوینى داراى چه نتایجى است؟
در
مصباح الشریعه آمده است:العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة (6)؛ ((بندگى و
پیمودن قرب به خدا گوهرى است که نتیجه آن خداوندگارى و کسب قدرت و توانایى
بیشتر است.))
قرب الهى آثار فراوانى دارد که به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1- تسلط بر نفس
خداوند متعال مى فرماید:ان الصلواة تنهى عن الفحشاء و المنکر (7)؛ ((نماز انسان را از منکرات و بدى ها باز مى دارد.))
2- بینش خاص
از
مزایاى قرب الهى این است که انسان در سایه صفا و روشنى دل، بینش خاصى پیدا
مى کند که با آن حق و باطل را به روشنى تشخیص مى دهد و هرگز گمراه نمى
شود.
قرآن مى فرماید:یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا
(8)؛ ((اى کسانى که ایمان آوردید، اگر پرهیزکار باشید خدا به شما نیرویى
مى بخشد که با آن، حق و باطل را به خوبى تشخیص مى دهید.
3- نفى خواطر
پویندگان
راه عبودیت به واسطه تکامل و قدرتى که در سایه بندگى مى یابند، بر تمام
اندیشه هاى پراکنده خود مسلط مى شوند و در حال عبادت آن چنان تمرکز فکرى و
حضور قلب دارند که از غیر خدا غافل مى شوند و غرق جمال و کمال خدا مى
گردند.
ابو على سینا مى گوید: ((عبادت نوعى ورزش براى قواى فکرى است که
بر اثر تکرار و عادت به حضور در محضر خدا، فکر را از توجه به مسائل مربوط
به طبیعت و ماده به سوى تصورات ملکوتى مى کشاند. قواى فکرى تسلیم باطن و
فطرت خدا جوى انسان مى گردد و مطیع او مى شوند)).(9)
4- خلع نفس
در
جهان طبیعت، روح و بدن نیاز شدیدى به یکدیگر دارند. ولى گاهى روح، بر اثر
کمال و قدرتى که از جانب قرب الهى پیدا مى کند از استخدام بدن بى نیاز مى
شود و مى تواند خود را از بدن خلع نماید.
5- تصرف در جهان طبیعت
در
پرتو عبادت و قرب الهى، نه تنها حوزه بدن تحت فرمان انسان قرار مى گیرد،
بلکه جهان طبیعت مطیع انسان مى گردد و به اذن پروردگار در پرتو نیرو و
قدرتى که از تقرب به خدا کسب نموده است در طبیعت تصرف مى کند و مبدا یک
سلسله معجزه ها و کرامات مى شود، و در حقیقت داراى قدرت بر تصرف و تسلط بر
تکوین مى شود.
188: آیا امام مى تواند ولایت تکوینى داشته باشد؟
لایت تکوینى امام معصوم همچون امام زمان علیه السلام را با چند مقدمه مى توان به اثبات رساند:
الف:
قرآن درباره آصف بن برخیا مى گوید:قال الذى عنده علم من الکتاب انا آتیک
به قبل ان یرتد الیک طرفک فلما رءآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربى...
(10)؛ ((کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم
زنى، آن را نزد تو خواهم آورد. و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود
ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است.))
ب: از برخى آیات دیگر استفاده مى شود که خداوند و گروهى دیگر که عالم به کل کتابند بین پیامبر و مردم گواه مى باشند.
خداوند
متعال مى فرماید:قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب
(11)؛ ((بگو: کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست میان من و شما
گواه باشند.))
ج: و نیز در قرآن آمده است که تنها مطهرون هستند که
حقیقت معارف قرآنى را مس کرده و به آن راه مى یابند.لا یمسه الا المطهرون
(12)؛ ((و جز پاکان نمى توانند به آن دست یابند.))
د: قرآن کریم
((مطهرون)) را خود مشخص کرده و مصداق آن را اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و
آله که شامل خود حضرت نیز هست معرفى کرده است، آنجا که مى فرماید:انما
یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (13)؛ ((همانا خدا
چنین مى خواهد که هر رجس و پلیدى را از شما خاندان نبوت دور سازد و شما را
از هر عیبى پاک و منزه گرداند.))
ه: در تشخیص مصداق اهل بیت در این آیه
باید به روایات مراجعه کرد، زیرا قرآن مى فرماید:و انزلنا الیک الذکر
لتبین للناس ما نزل الیهم (14) ((و بر تو قرآن را فرستادیم تا بر امت آنچه
فرستاده شد بیان کنى.))
و: با مراجعه به روایات فریقین از شیعه و سنى پى
مى بریم که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر، پیامبر اکرم صلى الله علیه و
آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام مى باشند.(15)
اگر چه حصر در
آیه، اضافى است در مقابل همسران پیامبر صلى الله علیه و آله و سایر صحابه،
تا آنها از شمول آیه خارج گردند. در نتیجه آیه تطهیر شامل بقیه اهل بیت
علیه السلام از دوازده امام نیز مى شود.
نتیجه اینکه: اهل بیت عصمت و طهارت از ولایت تکوینى برخوردارند.
بریده
بن معاویه مى گوید: از امام باقر علیه السلام درباره آیهقل کفى بالله
شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتابسؤ ال کردم؟ حضرت فرمود:ایانا عنى،
و على اولنا و افضلنا و خیرنا بعد النبى صلى الله علیه و آله (16)؛ ((تنها
ما را قصد کرده است و على علیه السلام اول و افضل و بهترین ما بعد از
پیامبر صلى الله علیه و آله است.))
189: آیا ((ولایت تکوینى)) به معناى تفویض است؟
برخى
گمان کرده اند که ((ولایت تکوینى امام)) به معناى تفویض امر عالم به شخص
امام است که این با عقیده توحید افعالى سازگارى ندارد. و قرآن نیز یهود را
به جهت این عقیده شدیدا مورد سرزنش قرار داده است.(17)
براى جمع بین
اعتقاد به ((توحید افعالى)) و اینکه در عالم وجود هیچ کارى بدون اراده و
مشیت خداوند انجام نمى گیرد و اعتقاد به ((ولایت تکوینى)) امام باید گفت:
اولا: هرگز تمام امور عالم به امام واگذار نشده است.
ثانیا: در آن امورى نیز که امام تصرف تکوینى مى کند همانند سایر امور اراده و مشیت خاص الهى نیز بر آن تعلق گرفته است.
190: آیا ((ولایت تکوینى)) متعلق به خداوند است؟
برخى مى گویند از آیات قرآن استفاده مى شود که ولایت تنها متعلق به خداوند است.
قرآن
کریم مى فرماید:ام اتخذوا من دونه اولیاء فالله هو الولى و هو یحى الموتى و
هو على کل شى ء قدیر (18)؛ ((آیا آنها غیر از خدا ولى خود برگزیدند؟! در
حالى که ولى فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده مى کند و اوست که بر
هر چیزى تواناست.))
ونیز در جاى دیگر مى فرماید:و ما لکم من دون الله من ولى و لا نصیر (19)؛ ((و براى شما به جز خدا ولى و یارى کننده اى نیست.))
از
جمع بین این آیات و آیات دیگر استفاده مى شود که ((ولایت)) در اصل براى
خداوند متعال است و دیگران به جهت قرب به خدا و به اذن او از این مقام بهره
مند مى شوند.
لذا در سوره مائده مى خوانیم:انما ولیکم الله و رسوله و
الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون (20)؛
((سرپرست و ولى شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند،
همان ها که نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند.))
و نیز
در سوره تحریم مى خوانیم:و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبریل و
صالح المومنین و الملائکة بعد ذلک ظهیر (21)؛ ((و اگر بر ضد او [پیامبر صلى
الله علیه و آله] دست به دست هم دهید [کارى از پیش نخواهید برد] زیرا
خداوند ولى اوست و همچنین جبرئیل و مومنان صالح و فرشتگان بعد از آنان
پشتیبان اویند.))
191: اگر امام ولایت تکوینى دارد پس چرا در مواقع ضرورى از آن استفاده نمى کند؟
برخى
مى گویند: اگر امام دارى ولایت تکوینى و حق تصرف در نظام تکوین است، چرا
در مواقع ضرورت، در تقدیرات الهى تصرف نمى کند تا بلا را از خود دور کرده،
دشمنان خود را ریشه کن کند و تمام امکانات را براى خود جلب نماید؟
پاسخ:
اولا:
قبل از هر چیز این نکته را باید ملتفت باشیم که چه بسا امورى را که گمان
مى کنیم براى ما ضرر دارد در حالى که خیر محض است، و نیز به عکس چه بسا
امورى که گمان مى کنیم براى ما خیر است در حالى که شر محض است. ما این را
نمى دانیم، اگر چه علام الغیوب و هر که را که خداوند خواسته و او را از علم
غیب مطلع ساخته است از آن اطلاع دارد. لذا نباید به ظاهر امر قضاوت کرد که
چرا امام این مصیبت را از خود دور نکرد و این منفعت را براى خود تحصیل
ننمود.
قرآن مى فرماید:کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسى ان تکرهوا
شیئا و هو خیر لکم و عسى ان تحبوا شیئا و هو شر لکم (22)؛ ((جهاد در راه
خدا بر شما مقرر شد، در حالى که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزى را خوش
نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزى را خوش نداشته باشید،
حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شر
شما در آن است.))
و نیز مى فرماید:فعسى ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه
خیرا کثیرا (12)؛ ((چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانى در
آن قرار مى دهد.))
ثانیا: امام از آنجا که تسلیم تقدیرات الهى است در
هر کارى دست به تصرف تکوینى نمى زند و خلاف اراده و تقدیر مشیت الهى گام
برنداشته و اقدام عملى انجام نمى دهد.
ثالثا: اراده حتمى اولى خداوند بر
آن است که در این دار تکلیف هر کارى بر روال طبیعى و از اختیار انجام مى
گیرد و حتى الامکان از معجزه و خرق نظام طبیعت استفاده نشود.
رابعا:
هرگز انسان معصوم در نظام تکوین به جهت مصالح شخصى اقدام و تصرفى بر خلاف
مقدرات الهى انجام نمى دهد، و اگر معجزه و اعمال ولایتى کند به جهت مصالح
نوعى بشر و عالم است که این هم مطابق اراده و خواست و مشیت خداوندى است.
---------------------------
1-مصباح المنیر، ماده ولى.
2-اقرب الموارد، ماده ولى.
3-مفردات راغب، ص 523.
4-المیزان، ج 6، ص 12.
5-المیزان، ج 5، ص 368.
6-مصباح الشریعه، ح 1.
7-سوره عنکبوت، آیه 45.
8-سوره انفال، آیه 29.
9-اشارات، ج 3، ص 370.
10-سوره نمل، آیه 40.
11-سوره رعد، آیه 43
12-سوره واقعه، آیه 79.
13-سوره احزاب، آیه 33.
14-سوره نحل، آیه 44.
15-صحیح مسلم، ج 7، ص 130؛ صحیح ترمذى، ج 5، ص 656، کتاب المناقب.
16-کافى، ج 1، ص 229، ح 6.
17-سوره مائده، آیه 64.
18-سوره شورى، آیه))
19-سوره شورى، آیه 31.
20-سوره مائده، آیه 55.
21-سوره تحریم، آیه 4.
22-سوره بقره، آیه 216.
23-سوره نساء، آیه 19.
-----------------------
علی اصغر رضوانی