هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه
هیئت  عزاداران  حضرت زهرا سلام الله علیها

هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها

اصفهان، خمینی شهر، جوی آباد،خ شمس ،خ پروین ،جنب مسجد حضرت امیر، خیمه گاه فاطمی،احیاءگران فاطمیه

عنایت و دعاى امام صادق علیه السلام‏ ،«خدا لعنت کند آنانى که در حق تو - اى فاطمه علیها السلام - ظلم کردند»

 عنایت و دعاى امام صادق علیه السلام‏

از «بشّار مکارى» نقل شده است که گفت: «زمانى که امام صادق علیه السلام در کوفه(1) بودند، به حضورش رسیدم. طبقى از خرماى طبرزد(2) پیش رو داشت و از آن میل مى ‏نمود. چون مرا دید فرمود: اى بشار، نزدیک شو و از این خرما بخور.
گفتم: خدا گوارایت کند و مرا فدایت گرداند، از چیزى که در راه خود به این‏جا دیده‏ ام، سخت ناراحتم و دلم را به درد آورده است.
امام علیه السلام فرمود: به حقى که بر گردن تو دارم، نزدیک شو و از این خرما بخور.
نزدیک شدم و قدرى خوردم. آن‏گاه امام علیه السلام [با این‏که از آن چه بشار دیده بود آگاهى داشت‏] فرمود: چه ماجرایى این چنین تو را رنجانده است؟
گفتم: یکى از مأموران حکومتى [با تازیانه یا چوب‏دستى ]بر سر زنى مى‏ کوفت و او را به سوى زندان مى ‏برد و آن زن فریاد مى ‏زد: از خدا و پیامبرش یارى مى ‏طلبم؛ اما هیچ کس به مددخواهى او پاسخ نمى ‏داد.
امام علیه السلام پرسید: چرا آن مأمور حکومتى با او چنین مى ‏کرد؟
بشار پاسخ داد: مردم مى ‏گفتند که آن زن به زمین خورده و گفته: «خدا لعنت کند آنانى که در حق تو - اى فاطمه علیها السلام - ظلم کردند» و به همین دلیل با او چنان رفتار مى ‏شد.
بشار مى ‏گوید: امام صادق علیه السلام از خوردن دست کشید و چنان گریست که محاسن، سینه و دستمال او از اشک، تَر شد. آن‏گاه فرمود:
  اى بشّار! برخیز تا به مسجد سهله برویم و به درگاه خداى - عزّوجل - دعا کنیم و آزادى آن زن را از حضرت احدیت بخواهیم.
بشار مى ‏گوید: آن گاه امام علیه السلام یکى از شیعیان خود را به کاخ حکومتى فرستاد و به او فرمود: تا پیک من نزد تو نیامده، آن‏جا را ترک مکن [یعنى منتظر باش و ببین با آن زن چه مى ‏کنند] و اگر براى آن زن پیشامدى رخ داد، ما را مطلع کن.
به همراه امام صادق علیه السلام به مسجد سهله رفتیم و هر یک دو رکعت نماز گزاردیم، سپس امام علیه السلام دست به سوى آسمان بلند کرده، به درگاه احدیت عرضه داشت: أنت اللَّه لا اِله الاّ أنت... (و دعا را تا به آخر خواند). آن‏گاه سر به سجده نهاد و در آن حال جز صداى نفس کشیدن از او شنیده نمى ‏شد. سپس سر از سجده برداشت و فرمود: برخیز که آن زن آزاد شد.
هر دو از مسجد بیرون شدیم و در میانه راه، مردى که امام علیه السلام او را به مأموریت فرستاده بود به ما رسید. امام علیه السلام به او فرمود: چه خبر؟
گفت: حاکم آن زن را آزاد کرد.
حضرت پرسید: آزادى او به چه صورت بود؟
گفت: نمى ‏دانم، اما هنگامى که کنار درب دارالحکومه ایستاده بودم، حاجب حاکم، آن زن را خواست و از او پرسید: چه چیزى بر زبان رانده ‏اى؟
زن گفت: چون به زمین افتادم، گفتم: خدا لعنت کند آنانى که در حق تو - اى فاطمه علیها السلام - ظلم کردند؛ و بر سرم آمد آن‏چه آمد.
حاجب دویست درهم به آن زن داد و بدو گفت: این را بستان و امیر را حلال کن.
زن از گرفتن درهم‏ ها خوددارى کرد. حاجب، امیر را از واکنش زن با خبر کرد. سپس بازگشت و به زن گفت: به خانه‏ ات برگرد (تو آزاد هستى) و زن به سوى خانه خود روان شد.
امام صادق علیه السلام پرسید: آن زن از گرفتن درهم خوددارى کرد؟
گفت: در حالى از گرفتن آن مبلغ خوددارى کرد که - به خدا سوگند - بدان محتاج بود.
امام صادق علیه السلام کیسه‏ اى حاوى هفت دینار از جیب مبارک خود درآورد و به آن مرد داد و به او فرمود: به خانه آن زن برو و سلام مرا به او برسان و این دینارها را به او بده.
بشار مى ‏گوید: هر دو روانه خانه آن زن شدیم و سلام حضرتش را به او رسانیدیم.
زن گفت: شما را به خدا سوگند، آیا جعفربن محمد علیهما السلام مرا سلام داده است؟
به او گفتم: خدا تو را رحمت کند، به خدا سوگند که جعفربن‏ محمد علیهما السلام تو را سلام داده است.
زن گریبان چاک داد و بى‏ هوش بر زمین افتاد. کمى درنگ کردیم تا به هوش آمد و از ما خواست تا گفته خود را تکرار کنیم و به درخواست او سه بار سلام امام علیه السلام را تکرار کردیم. آن‏گاه دینارها را به او داده، گفتیم: بستان که اینها را نیز حضرت براى تو فرستاده است و به آن شاد باش.
زن، کیسه دینارها را گرفت و گفت: از حضرت (امام صادق علیه السلام) بخواهید تا براى این کنیزش، از خدا طلب عفو و بخشش کند، زیرا کسى را نمى ‏شناسم که چون او و پدرانش وسیله توسل به سوى خدا باشند».
«بنابر آنچه بیان شد، امام صادق علیه السلام با شنیدن ماجراى آن زن سخت گریسته، به مسجد سهله رفته، براى آزادى او - که در راه حضرت زهرا علیها السلام زندانى شده بود - دعا کردند. در چنین صورتى آیا پذیرفتنى است، امام زمان - عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف - که داغدار مصائب پدران، به ویژه مادرشان حضرت زهرا علیها السلام است، خدمات و زحمات شما دوستداران صدیقه کبرى فاطمه زهرا - سلام اللَّه علیها - را نادیده گرفته، براى شما دعا نکند؟ بى ‏تردید چنین نخواهد بود».


 1) لازم به ذکر است که امام صادق علیه السلام چندین بار توسط منصور دوانیقى، از مدینه تبعید شدند و این جریان در زمانى اتفاق افتاده که حضرت در کوفه در تبعید به سر مى ‏بردند.
 2) این خرما را به دلیل شیرینى زیاد به شکر طبرزد تشبیه کرده‏ اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد