دیدگاه بزرگان اهل سنّت
مالک بن انس یکى از امامان اهل سنت مى گوید:
«زمانى نزد جعفر بن محمد آمد و شد داشتم. هرگاه او را مى دیدم، در یکى از
این سه حالت بود: یا روزه بود، یا نماز مى گزارد و یا در حال تلاوت قرآن
بود. ندیدم که او حدیث نقل کند جز این که با حالت طهارت چنین مى کرد.»1
ابو حنیفه یکى دیگر از امامان آنان نیز مى گوید:
«فقیه تر از جعفر بن محمد ندیدم. وقتى منصور دوانیقى او را احضار کرد، فردى
را نزد من فرستاد و گفت: اى ابو حنیفه! مردم فریب جعفر بن محمد را
خورده اند(!) پرسش هاى بسیار دشوارى را براى مناظره با او فراهم کن!
من نیز چهل پرسش آماده کردم. سپس منصور ـ که در حیره بود ـ مرا احضار کرد.
من نزد او رفتم. وقتى وارد شدم دیدم که جعفر بن محمد علیهما السلام در سمت
راست منصور نشسته است. همین که نگاهم به جعفر بن محمد صادق علیهما السلام
افتاد، هیبتش مرا گرفت; به طورى که هیبت منصور دوانیقى آن قدر در من اثر
نگذاشته بود. به منصور سلام کردم. او نیز به من اشاره کرد که نزد من بیا.
رفتم و نزد او نشستم. سپس به جعفر بن محمد علیهما السلام رو کرد و گفت: اى ابا عبدالله! این فرد ابو حنیفه است.
او نیز پاسخ داد: بله; پیش از این نزد ما آمده است.
ـ گویا کراهت داشت سخن عدّه اى اظهار شود که درباره او مى گویند: وقتى کسى را مى بیند او را مى شناسد.
سپس منصور به من رو کرد و گفت: اى ابو حنیفه! بعضى از پرسش هاى خود را از ابوعبدالله بپرس!
من سؤال ها را مطرح مى کردم و او پاسخ مرا مى داد.
او مى گفت: شما این گونه مى گویید، اهل مدینه قائل به فلان دیدگاه هستند و
ما نیز فلان دیدگاه را داریم. گاهى موافق آنان هستیم و گاهى نظر ما برخلاف
همه دیدگاه هاست.
تا این که چهل پرسش را مطرح کردم.
ابو حنیفه در ادامه (به اعلمیت حضرت امام صادق علیه السلام اعتراف کرد و)
گفت: مگر براى ما روایت نشده که عالم ترین مردم، کسى است که به اختلاف
دیدگاه ها از همه عالم تر باشد؟»2
ابن حبّان در این زمینه مى نویسد:
«او در فقه، علم و فضیلت از سرآمدان اهل بیت بود».3
ابوحاتم محمد بن ادریس رازى نیز درباره ایشان چنین گفته است:
«او ثقه و مورد اعتماد است و درباره چنین فردى نباید سؤال شود (زیرا شأن او والاتر از این است)».4
ابن خلّکان مى گوید:
«او (امام صادق علیه السلام) از سادات و سرآمدان آل البیت بود. او را به
دلیل صداقتش به صادق لقب دادند. فضیلت او مشهورتر از این است که بخواهد ذکر
شود.».5
ابو الفرج ابن جوزى مى نویسد:
«او (امام صادق علیه السلام) مشغول به عبادت و از ریاست طلبى به دور بود».6
ابو الفتح شهرستانى درباره ایشان مى نویسد:
جعفر بن محمّد صادق علیهما السلام، در حکمت، علم و ادب کامل بود. در دنیا
زاهد و در برابر شهوات به طور کامل پارسا بود. او مدتى در مدینه اقامت داشت
و شیعیان منتسب به خود از وجود او بهره مى بردند و به هواداران خود اسرار
علوم را منتقل مى کرد. او پس از آن وارد عراق شد و در آن جا نیز مدتى اقامت
داشت.
او هرگز به دنبال امامت و حکومت نبود و درباره خلافت هرگز با کسى درگیر
نشد. کسى که در دریاى معرفت غرق مى شود، به ساحل نمى آید. کسى که به قلّه
حقیقت مى رسد، از این که او را پایین آورند نمى هراسد».7
ابونعیم اصفهانى مى گوید:
«جعفر بن محمد علیهما السلام، امام ناطق، زمام دار گذشتگان; ابو عبد الله
جعفر بن محمّد صادق به عبادت و خضوع روى آورده بود و عزلت و خشوع را ترجیح
مى داد. او از ریاست و تجمع نهى مى کرد».8
نووى نیز درباره امام صادق علیه السلام اظهار نظر کرده، او مى نویسد:
«بر امامت و جلالت ایشان اتفاق نظر بوده است».9
ابن تیمیه درباره راویانى که از ایشان روایت نقل کرده اند، فقط نام برخى را
آورده و به همه راویان اشاره نکرده است. با مراجعه به شرح حال امام صادق
علیه السلام در کتاب هاى ذکر شده و دیگر کتاب ها، مى توان به این واقعیت پى
برد.
اما آن چه ابن تیمیه ادعا کرده که «ایشان از کسانى روایت اخذ کرده است»
سخنى دروغ است. او نام زهرى را در شمار کسانى مى آورد که حضرت امام صادق
علیه السلام از او روایت گرفته است(!) حال آن که زهرى را در کتاب مربوط به
امام باقر علیه السلام معرفى کردیم و دانستیم که او با اهل بیت
علیهم السلام چه رابطه اى داشته است.10
علامه حلّى رحمه الله فرمود:
سیره نویسان مى گویند: امام صادق علیه السلام به عبادت مشغول و از ریاست روى گردان بود.
1 . تهذیب التهذیب: 2 / 89.
2 . جامع مسانید أبى حنیفه: 1 / 222، تذکرة الحفاظ: 1 / 157.
3 . الثقات و به نقل از آن: تهذیب التهذیب: 2 / 89.
4 . تهذیب التهذیب: 2 / 88.
5 . وفیات الأعیان: 1 / 291.
6 . صفة الصفوة: 2 / 94.
7 . الملل والنحل: 1 / 147.
8 . حلیة الأولیاء: 3 / 192.
9 . تهذیب الأسماء واللغات: 1 / 155.
10 . ر.ک: پیشوایان معصوم علیهم السلام: ج 2، ص 53 ـ 60.
کتب و تألیفات
کتاب های اعتقادی
پیشوایان معصوم علیهم السلام ـ جلد سوم